•اول تابستان امسال ، میخواهیم زندگی مشترک را شروع کنیم .ولی با اینکه شوهرم شرایط مطلوبی دارد و مرا هم دوست دارد ، من احساسی به همسرم ندارم . لطفا راهنمایی کنید .
منظورشان این است که ، نسبت به همسرشان ، عشق و محبتی ندارند .عزیران ، ما برای زندگی زناشویی ، احتیاج به مهر و محبت داریم . بعضی ها تلقی شان این است که ، اگر عشق باشد همه چی حل است . خیر اینطور نیست که ، عشق باشد ، همه چیز حل است . عشق ، یک قسمت کار است . ما برای زندگی زناشویی ، نیار به دو عنصر عشق و محبت یا احساس به طرف و رفع نیاز داریم ، که خیلی ها از این مسئله غافل هستند . این دو عنصر است که زندگی ما را ، به سامان می رساند و زندگی ما را موفق می کند . البته دو تا عنصرهم نیاز است . چون اگر این عشق نباشد ، شخص امنیت روانی ندارد و بخاطر احساس روحی و روانی، عشق باید باشد . در قرآن فرموده : وجعل بینکم مودة . چون خدا در قرآن فرموده ، پس محبت لازم است . و گرنه خداوند در قرآن نمی فرمود . اما عشق کافی نیست و ما یک عنصر دیگر داریم و آن رفع نیاز است . یعنی طرفین ، توانمندی رفع نیازهای همدیگر را داشته باشند و به تجربه می گویم مسئله دوم از اول مهم تر است . نمی خواهم محبت را کم رنگ کنم ولی دومی ، مهمتر است . داشته ایم خانم و آقایی ، شیفته هم بوده اند و عشق های آتشین داشتند ولی چون آن توانمندی ، رفع نیازمندی ها را نداشته اند ، زندگیشان به جایی نرسیده ، یعنی با عشق شروع میشود و کر و کور میشوند و آن توانمندی رفع نیاز را نمی بینند و بعداً ، در دوران عقد یا بعد از عروسی ، متوجه میشوند ، که به جدایی کشیده میشود . از آن طرف ، من مواردی را داشته ام که ، با عشق شروع نشده ، عشقی نبود ه ، ولی طرفین ، شرایط همدیگر را برای رفع نیاز داشته اند ، وارد زندگی شده اند و زندگی رسمی را آغاز کرده اند و چون توانستند ، نیازهای همدیگر را رفع کنند ، عشق هم آغاز شده است .
با توجه به اینکه ، شما قسمت دوم را دارید ، یعنی آقا ، توانمندی رفع نیازهای شما را دارند ، پس به جدایی فکر نکنید و بیاید این احساس را ایجاد کنید و این شدنی است . با تجربه ، به این مطلب رسیده ایم. آدم ، با راه کارهایی می تواند ، این احساس را در خودش ایجاد کند . چطور شروع کنند ؟ اول ، نکات مثبت این آقا را بنویسید و لیست کنید و روزی یکبار آنرا بخوانید و یادآوری کنید . ما چقدر دستور داریم که نعمت های خدا را یادآوری کنید . محبتشان نسبت به خدا بیشتر میشود . یعنی وقتی شما امتیازات ایشان را ببینید ، قطعاً محبت شما به ایشان ایجاد خواهد شد و شما به ایشان علاقمند میشوید . به خودتان تلقین کنید که به ایشان احساس دارید و دوستشان دارید . بله ، برای ما گفته اید ، من احساسی ندارم . این جا اشکال ندارد چون جایگاه مشاوره است ، میخواهند به شما کمک کنند و گره گشایی کنند . در موقع دیگر ، به خودتان بگویید : من همسرم را دوست دارم . به خودتان تلقین کنید . واقعا این تلقین عجیب است . با تلقین میشود ، دمای هوا را تغییر داد . یعنی شما وسط تابستان هستید ودارید له له میزنید ، نفس تان در نمی آید ، به خودتان تلقین کنید که در وسط زمستان هستید و استخوانهایتان دارد می ترکد . گرما کم میشود . آیا این تلقین ماندگار است ؟ بله. این موثر است . ما به ضمیر ناخودآگاه خود ، تلقین می کنیم. ما یک ضمیر خودآگاه و یک ضمیر ناخودآگاه داریم . با این تلقین ، ما به ضمیر ناخودآگاه خودمان تلقین می کنیم . این خانم به خودش تلقین می کند که آقا را دوست دارم و به ضمیر ناخودآگاه خود می گوید و وقتی میگوید : به او احساسی ندارم ، ضمیر ناخودآگاه میگوید : دوستش داری . این موثر است . تب چهل درجه را ، با تلقین میشود سی و هفت درجه کرد . در کتابی خواندم : یک محکوم به مرگ را می آورند ، می گویند تو محکوم به مرگ هستی . ما میخواهیم تو را ، یک جوردیگری بکشیم . یک نیشتر می زنیم و به مرور که خون از بدنت رفت ، تو میمیری . اگر توانستی تحمل کنی و طاقت بیاوری ، آزاد هستی . خوب طرف هم انگیزه ای پیدا کرد . البته با چشم های بسته ، به طرف یک نیشتر زدند ، او فکر میکرد الان خون راه افتاده و آنها بجای خون ، آبی با دمای سی و هفت درجه ، قطره قطره از شانه ایشان شروع به ریختن کردند و گفتند خونت دارد ، میرود و گذشت و گذشت . در حالیکه خونی از او نمی رفت ، طرف به حالت مرگ رسید و می گفت دارم میمیرم و خون بدنم تمام شده است . این یک واقعیت است . اصلا تظاهر کنید که ایشان را دوست دارید . یعنی واقعاً دوستش ندارید ، تظاهر کنید ؟ بله ما دستور داریم و هم علم روز ، به آن رسیده است . روایتی از علی (ع) داریم : ان لن تکن حلیما فتحلم . اگر بردبار نیستی ، خودت را به بردباری بزن . پرخاشگر هستی ، ادای آدمهای آرام را در بیاور. به مرور آرام می شوید . تظاهر به محبت کنید . اگر به مرور جواب نگرفتید . قطعا اثر دارد . من نمی خواهم شما را کاملاً امیدوار کنم . این نکته ظریفی است و این سوال بسیار حساس است و جواب هایش سرنوشت ساز است . اگر شما این کارها را کردید و اگر جرقه هایی از محبت در شما ایجاد شد ، مثلا ایشان روزی یک با ر زنگ میزدند و شما هیچ احساسی نداشتید و اگر فردا زنگ نزدند و دیر شد و دیدید ، انگار منتظر هستید و دلتان تنگ میشود یا مثلا مسافرت می رفتند ، برایتان مهم نبود ، تصادف کنند یا برگردند . چون شما احساسی نداشتید ولی الان با این راهکارهایی که به کار گرفتید ، اگرمسافرتی می روند ، می گویید مواظب خودت باش . یعنی برای شما مهم است . پس اگر جرقه هایی از محبت احساس کردید ، ما به شما اطمینان میدهیم ، شروع خوبی است . استارت بزنید و وارد زندگی مشترک بشوید . اگر این جرقه های باشند ، خداوند این عشق را بیشتر میکند . حرکت عشق در زندگی مثل حرکت قطار است . قطار خیلی سنگین راه می افتد ولی وقتی راه می افتد با سرعت صد کیلومتر حرکت می کند . خیلی ها این جوری بوده اند که آن عشق آتشین را نداشته اند ، ولی آن توانایی را داشته اند و توانسته اند نیازهای همدیگر را رفع کنند . همسر شما این را دارد . مهم این است که شما از همسرتان نفرت ندارید . شما وقتی طرف را می بینید ، سه حالت برایتان پیش می آید ، یا جذابیت دارد که باید مواظب اصولتان باشید یا دافعه دارد یعنی از او نفرت دارید ، سریع ، نه بگویید حتی اگر شرایط شما را هم ، داشته باشد و اگر بی تفاوت هستید ، به خدا توکل کنید و وارد زندگی بشوید . چون شرایط شما را دارد ، خداوند عشق را ایجاد می کند . در نود و پنج درصد مردم ، این جوری است . تجربه ما این جوری نشان داده است . در مورد پنج درصد هم ایجاد نمیشود . آدمهایی که نفوذ ناپذیر هستند و نتوانستند کنار بیایند . در این پنج درصد ، توصیه می کنیم که زندگی ادامه پیدا کند . در این مورد باید سعی کنند جرقه ها زده شود و خدا هم کمک کند . آیا پارک و سینما رفتن و مسافرت و خاطرا ت خوش هم ، تاثیری بر موضوع بالا دارد ؟
بله. تاثیر دارد ولی ممکن است طرف بگوید ، چون احساسی نداشتم ، اصلا با طرف ، سینما نمی رفتم خوب . این دیگر منتفی است ولی اگر زمینه در ایشان هست و او با اکراه میرود و خاطرات خوش مشترک ، می تواند جرقه ایجاد کند .
اگر ایشان فاصله ظاهری شان با همسرشان خیلی زیاد است ، اصلا ازدواج اشتباه بوده است . گفته بودیم در ازدواج ، باید درجهات مختلف همتایی باشد . یکی از همتایی ها ، قیافه و ظاهر است . یا نه اگر فاصله از نظر تیپ و قیافه خیلی زیاد است و برای دو دنیای متفاوت هستند ، اصلا این ازدواج به صلاح نبوده و اشتباه بوده است و واقعاً مشکل در زندگی ایجاد میکند . البته برای آقایان ، قیافه بیشتر مهم است. ولی این موضوع ، برای خانم ها در مرحله دوم است . بیشتر اقتدار و استقلال و نقش حمایتگری و قدرت مدیریت بحران در درجه اول است . البته قیافه هم مهم است ولی خانم ها راحت تر کنار می آیند. ولی آقا بهانه جو میشود ، بهانه گیر میشود و سر و گوشش می جنبد . دیگران آنها را می ینند و پیش آنها احساس حقارت میکند و فکر میکند سرش کلاه رفته و خدای نکرده ، به همسرش ستم می کند . اگر چنین چیزی باشد نظر من این است که دوران عقد دوران تجدید نظر است مگر اینکه آقا ، اینقدر به خودشان اطمینان داشته باشند که مشکلی پیش نیاید . ممکن است آقایی بگوید من اشتباه کردم و فاصله ظاهری زیاد است ولی چون خانم شرایط مطلوب را دارند ، من با مشکل چهره کنار می آیم و آن مشکلات را برای همسرم ایجاد نمیکنم . ما در اینجا به جدایی توصیه نمی کنیم اما مورد ایشان این نیست .
ممکن است آقا نگران باشد که دچار مشکل شود . چون این نیازش حل نشده است . و پس باید مسئله را جدی بگیرد . اگر قرار است شما وارد زندگی بشوید و مسئله حل نشود و این دختر خانم دوشیزه نباشد و از هم جدا شوید ، پس این خیلی بدتر است . دفع افسد به فاسد می کنیم ولی در مورد ایشان راه حل زیاد دارم و مورد ایشان این جوری نیست . چون میگویند ظاهر خیلی خوبی ندارد . نگفته اند فاصله ظاهریشان خیلی زیاد است . پس معلوم میشود ظاهرش بد نیست . من توصیه ام به این آقا این است که بیایید به خودتان کمک کنید . چون ایشان شرایط مطلوب را دارند ، اولا که به خودتان نگاه کنید که درجه زیبایی تان چقدر است . ببینید نمره زیبایی خودتان چقدر است . اگر نمره بالایی ندارید ، توقعتان را کم کنید . ویژگی های مثبت و سیرت نیکو این خانم را ببینید و ویژگی سوری بعد از مدتی عادی میشود ویژگی ظاهری مرد و زن ف درطولانی مدت ، اثرش خیلی کم میشود و آن ویژگی شخصیتی جایگزین آن میشود . ویژگی عطوفت ، پاکی ، پاکدامنی ، ویژگی های مهمی است و برای تربیت فرزند این هاست که مهم جلوه می کند . به دختر خانم ، به دیده مادر بچه تان نگاه کنید . مثلا برای تربیت فرزند ، ویژگیهای مادر مثل مهربانی و ویژگی های اخلاقی مهم است . فراوان است ، آقایانی که میگویند مهربانی همسر من ، قلب مرا تسخیر کرده است . شکسپیر میگوید : چیزی که قلب مرا تسخیر می کند مهربانی زن است نه روی زیبای او . من زنی را دوست تر میدارم که مهربانتر است و این واقعیتی است. آقایی را می بینید که خانم زیبایی ندارد ولی آقا او را می پرستد . گذشته از آن ، ما آموزه های قرآنی داریم . آیه پانزده سوره نساء که می فرماید : اگر همسر شما برای شما دل پسند نیست چه بسا چیزهایی برای شما زشت باشد که خداوند در آن برای شما خیر کثیر قرار داده است . بالاخره زنی که زیبایی متعارف دارد ، دغدغه های آن هم کمتر است . لذا من به آقایانی که خیلی غیرتی هستند می گویم که زن خیلی زیبا نگیرید ، چون توی دردسر می افتند . این یک واقعیتی است . خانمها یک مقدار که سنشان بالاتر میرود جا افتاده ترمیشوند و ما روایت داریم که اگر شما به خاطر مسائل اخلاقی با او ازدواج کنید ، اگر برای دینش ازدواج کنید ، خداهم مال میدهد و هم جمال ما . داریم خانمی که دائم از لحاظ زیبایی رو به رشد بوده است لذا تردید نکنید . ادامه بدهید . توکل به خدا آدم را قوی میکند . حضرت علی (ع) میفرماید : ما هی التوکل علی عزوجل علی خصلت من عمل بها اقوی الناس : خصلتی که هر کس به آن عمل کند ، از مردمان قوی خواهد شد و آن توکل به خدا است .
•
مدتی است که عروسی کردیم و من آشپزی بلد نیستم . ممکن است این موضوع ، باعث کاهش محبت همسرم نسبت به من بشود ؟
•بله -چون آشپزی مهم است . در زندگی دو چیز نیاز است محبت و رفع نیاز.که ایشان میگویند شوهرم عاشق من است و من عاشق شوهرم . ولی من عرض کرده بودم که محبت کافی نیست و رفع نیاز هم مهم است و غذا یکی از رفع نیازها است و این واقعیتی است جالب است . اگر عشق بطور کامل باشد و نیازی از مردشان را برآورده نکنند مثل آشپزی ، ممکن است آرام آرام این محبت کم شود و اثر گزار شود و برعکس ما خیلی داشتیم ازدواج هایی که آنچنان عشق آتشین نبوده ، بطور عادی خانم را دیده اند، بی تفاوت بوده اند ، ازدواج کرده وارد زندگی شده اند ، نیازهای همدیگر را برآورده کرده اند و آرام آرام عشق و محبت ایجاد شده . من توصیه میکنم به فکر باشید این مهارت را یاد بگیرید . فقط این مهارت نیست که خیاطی خوبی باشید . شرط کمال است ، خوب است . بهتر است .ولی حالا اگر نبود، لباس از بازار می خرند ولی اگر آشپزی بلد نباشید ، تا کی می خواهید غذا از بیرون بخورید . فست فودها ، چند روز می توانند قابل تحمل باشند . کاش شما ازدوران نوجوانی به فکر بودید . یاد گرفتن آشپزی هیچ منافاتی با تحصیلات ندارد شما درس می خوانید ، کنار مادر باشید از تجارب مادر استفاده کنید که اینجا دچار مشکل نشوید . حالا به هر دلیل یاد نگرفتید ، حالا شروع کنید از تجربیات مادر استفاده کنید . از سایت آشپزی استفاده کنید و آرام آرام و می توانید یاد بگیرید ، بدانید این نکته مهم است رسول اکرم میفرمایند: یکی از کمالات زن این است که بتواند غذای مطلوب درست کند . ژاپنی ها می گویند زن خوب زنی است که کدبانوی خوبی باشد . حالا دیر نیست شما یاد بگیرید که باعث کاهش محبت شوهر نسبت به خود نباشید . تذکر این است که آقا هم با خانم مدارا کند و فرصت بدهند تا آنها هم مثل مادرشان تجربه بدست آورند.
اگر خانم بخواهد غذا درست کند و بگوید کارهای خانه وظیفه من نیست چطور؟
زندگی فرمول ریاضی نیست . مرد حقوقی دارد از حقوقش میگذرد زن هم حقوقی دارد از آن میگذرد یا وظیفه ای ندارد و آنرا انجام میدهد باید در زندگی گذشت باشد .
•
دختر هفده ساله هستم . سه ماه است عقد کرده ام . چنان به شوهرم وابسته شده ام که اگر یک روز او را نبینم مریض میشوم . آِیا ممکن است در آینده مشکل ساز شود؟
•بله مشکل ساز میشود . نفس این رفتار برای شما مشکل ایجاد میکند .ممکن است این رفتار برای همسرتان خوشایند باشد ولی در دراز مدت خوش آیند نیست . باز همان حالت دل زدگی و به دام افتادگی پیش می آید . یک موقع با محبت او را به دام می اندازید و میخواهد فرارکند و یک موقع با حضور و ارتباط فیزیکی . اینها را دقت کنید . شروع کنید آرام آرام این وابستگی را کم کنید . این را بدانید ، آقایان از وابستگی خانمشان به خودشان خوششان نمی آید یعنی یک جورهایی نگران میشوند . ممکن است برایشان مشکلی پیش بیاید ، مأموریتی یا مسافرتی پیش بیاید که باید از شما دورباشد یا شما در سفر زیارتی باید از آقا دور باشید و بعد این مشکل پیش می آورد . یک جورهایی هم ممکن است از رفتار شما این جور برداشت بشود که نکند خلأ عاطفی شدید ، در دوران کودکی داشته اید که برداشت کنند شما خلأ عاطفی دارید. این وابستگی خوبی نیست . در همه جهات ممکن است آقا به خانم وابسته باشد که از جهتی بدتر است . اختلال درنظام زندگی و کار ایجاد میکند . حتی اگر بچه ها به والدین و والدین به بچه ها وابستگی شدید داشته باشند . وابستگی چیز خوبی نیست.