شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

 

•اول تابستان امسال ، میخواهیم زندگی مشترک را شروع کنیم .ولی با اینکه شوهرم شرایط مطلوبی دارد و مرا هم دوست دارد ، من احساسی  به همسرم ندارم . لطفا راهنمایی کنید . 
منظورشان این است که ، نسبت به همسرشان ، عشق و محبتی ندارند .عزیران ، ما برای زندگی زناشویی ، احتیاج به مهر و محبت داریم . بعضی ها تلقی شان این است که ، اگر عشق باشد همه چی حل است . خیر اینطور نیست که ، عشق باشد ، همه چیز حل است . عشق ، یک قسمت کار است . ما برای زندگی زناشویی ، نیار به دو عنصر عشق و محبت یا احساس به طرف و رفع نیاز داریم ، که خیلی ها از این مسئله غافل هستند . این دو عنصر است که زندگی ما را ، به سامان می رساند و زندگی ما را موفق می کند . البته دو تا عنصرهم نیاز است . چون اگر این عشق نباشد ، شخص امنیت روانی ندارد و بخاطر احساس روحی و روانی،  عشق باید باشد .  در قرآن فرموده : وجعل بینکم مودة . چون خدا در قرآن فرموده ، پس محبت لازم است . و گرنه خداوند در قرآن نمی فرمود . اما عشق کافی نیست و ما یک عنصر دیگر داریم و آن رفع نیاز است . یعنی طرفین ، توانمندی رفع نیازهای همدیگر را داشته باشند و به تجربه می گویم مسئله دوم از اول مهم تر است . نمی خواهم محبت را کم رنگ کنم ولی دومی ، مهمتر است . داشته ایم خانم و آقایی ، شیفته هم بوده اند و عشق های آتشین داشتند ولی چون آن توانمندی ، رفع نیازمندی ها را نداشته اند ، زندگیشان به جایی نرسیده ، یعنی با عشق شروع میشود و کر و کور میشوند و آن توانمندی رفع نیاز را نمی بینند و بعداً ، در دوران عقد یا بعد از عروسی ، متوجه میشوند ، که به جدایی کشیده میشود . از آن طرف ، من مواردی را داشته ام که ، با عشق شروع نشده ، عشقی نبود ه ، ولی طرفین ، شرایط همدیگر را برای رفع نیاز داشته اند ، وارد  زندگی شده اند و زندگی رسمی را آغاز کرده اند و چون توانستند ، نیازهای همدیگر را رفع کنند ، عشق هم آغاز شده است .
با توجه به اینکه ، شما قسمت دوم را دارید ، یعنی آقا ، توانمندی رفع نیازهای شما را دارند ، پس به جدایی فکر نکنید و بیاید این احساس را ایجاد کنید و این شدنی است . با تجربه ، به این مطلب رسیده ایم. آدم ، با راه کارهایی می تواند ، این احساس را در خودش ایجاد کند . چطور شروع کنند ؟  اول  ، نکات مثبت این آقا را بنویسید و لیست کنید و روزی یکبار آنرا بخوانید و یادآوری کنید . ما چقدر دستور داریم که نعمت های خدا را یادآوری کنید . محبتشان نسبت به خدا بیشتر میشود . یعنی وقتی شما امتیازات ایشان را ببینید ، قطعاً محبت شما به ایشان ایجاد خواهد شد و شما به ایشان علاقمند میشوید . به خودتان تلقین کنید که به ایشان احساس دارید و دوستشان دارید . بله ، برای ما گفته اید ، من احساسی ندارم . این جا اشکال ندارد چون جایگاه مشاوره است ، میخواهند به شما کمک کنند و گره گشایی کنند . در موقع دیگر ، به خودتان بگویید : من همسرم را دوست دارم . به خودتان تلقین کنید . واقعا این تلقین عجیب است . با تلقین میشود ، دمای هوا را تغییر داد . یعنی شما وسط تابستان هستید ودارید له له میزنید ، نفس تان در نمی آید ، به خودتان تلقین کنید که در وسط زمستان هستید و استخوانهایتان دارد می ترکد . گرما کم میشود . آیا این تلقین ماندگار است ؟ بله. این موثر است . ما به ضمیر ناخودآگاه خود ، تلقین می کنیم. ما یک ضمیر خودآگاه و یک ضمیر ناخودآگاه داریم . با این تلقین ، ما به ضمیر ناخودآگاه خودمان تلقین می کنیم . این خانم به خودش  تلقین می کند که آقا را دوست دارم و به ضمیر ناخودآگاه خود می گوید و وقتی میگوید : به او احساسی ندارم ،  ضمیر ناخودآگاه میگوید : دوستش داری . این موثر است . تب چهل درجه را ، با تلقین میشود سی و هفت درجه کرد . در کتابی خواندم : یک محکوم به مرگ را می آورند ،  می گویند تو محکوم به مرگ هستی . ما میخواهیم تو را ، یک جوردیگری بکشیم . یک نیشتر می زنیم و به مرور که خون از بدنت رفت ، تو میمیری . اگر توانستی تحمل کنی و طاقت بیاوری ، آزاد هستی . خوب طرف هم انگیزه ای پیدا کرد . البته با چشم های بسته ، به طرف یک نیشتر زدند ، او فکر میکرد الان خون راه افتاده و آنها بجای خون ، آبی با دمای  سی و هفت درجه ،  قطره قطره از شانه ایشان شروع به ریختن کردند  و گفتند خونت دارد ، میرود و گذشت و گذشت . در حالیکه خونی از او نمی رفت ، طرف به حالت مرگ رسید و می گفت دارم میمیرم  و خون بدنم تمام شده است . این یک واقعیت است . اصلا تظاهر کنید که ایشان را دوست دارید . یعنی واقعاً دوستش ندارید  ، تظاهر کنید ؟ بله ما دستور داریم  و هم علم روز ، به آن رسیده است . روایتی از علی (ع) داریم : ان لن تکن حلیما فتحلم . اگر بردبار نیستی ، خودت را به بردباری بزن . پرخاشگر هستی ، ادای آدمهای آرام را در بیاور. به مرور آرام می شوید . تظاهر به محبت کنید . اگر به مرور جواب نگرفتید . قطعا اثر دارد . من نمی خواهم شما را کاملاً امیدوار کنم . این نکته ظریفی است و این سوال بسیار حساس است و جواب هایش سرنوشت ساز است . اگر شما این کارها را کردید و اگر جرقه هایی از محبت در شما ایجاد شد ، مثلا ایشان روزی یک با ر زنگ میزدند و شما هیچ احساسی نداشتید و اگر فردا زنگ نزدند و دیر شد و دیدید ، انگار منتظر هستید و دلتان تنگ میشود یا مثلا مسافرت می رفتند ، برایتان مهم نبود ، تصادف کنند یا برگردند . چون شما احساسی نداشتید ولی الان با این راهکارهایی که به کار گرفتید ، اگرمسافرتی می روند ، می گویید مواظب خودت باش . یعنی برای شما مهم است . پس اگر جرقه هایی از محبت احساس کردید ، ما به شما اطمینان میدهیم ، شروع خوبی است . استارت بزنید و وارد زندگی مشترک بشوید . اگر این جرقه های باشند ، خداوند این عشق را بیشتر میکند . حرکت عشق در زندگی مثل حرکت قطار است . قطار  خیلی سنگین راه می افتد ولی وقتی راه می افتد با سرعت صد کیلومتر حرکت می کند . خیلی ها این جوری بوده اند که آن عشق آتشین را نداشته اند ، ولی آن توانایی را داشته اند و توانسته اند نیازهای همدیگر را رفع کنند .  همسر شما این را دارد . مهم این است که شما از همسرتان نفرت ندارید . شما وقتی طرف را می بینید ، سه حالت برایتان پیش می آید ، یا جذابیت دارد که باید مواظب اصولتان باشید یا دافعه دارد یعنی از او نفرت دارید ، سریع ، نه بگویید حتی اگر شرایط شما را هم ، داشته باشد و اگر بی تفاوت هستید ، به خدا توکل کنید و وارد زندگی بشوید . چون شرایط شما را دارد ، خداوند عشق را ایجاد می کند . در نود و پنج درصد مردم ، این جوری است . تجربه ما این جوری نشان داده است . در مورد پنج درصد هم ایجاد نمیشود . آدمهایی که نفوذ ناپذیر هستند و نتوانستند کنار بیایند . در این پنج درصد ، توصیه می کنیم که زندگی ادامه پیدا کند . در این مورد باید سعی کنند جرقه ها زده شود و خدا هم کمک کند . آیا پارک و سینما رفتن و مسافرت و خاطرا ت خوش هم ، تاثیری بر موضوع بالا دارد ؟
بله. تاثیر دارد ولی ممکن است طرف بگوید ، چون احساسی نداشتم ، اصلا با طرف ، سینما نمی رفتم خوب . این دیگر منتفی است ولی اگر زمینه در ایشان هست و او با اکراه میرود و خاطرات خوش مشترک ، می تواند جرقه ایجاد کند .
اگر ایشان فاصله ظاهری شان با همسرشان خیلی زیاد است ، اصلا ازدواج اشتباه بوده است . گفته بودیم در ازدواج ، باید درجهات مختلف همتایی باشد . یکی از همتایی ها ، قیافه و ظاهر است . یا نه اگر فاصله از نظر تیپ و قیافه خیلی زیاد است و برای دو دنیای متفاوت هستند ، اصلا این ازدواج به صلاح نبوده و اشتباه بوده است و واقعاً مشکل در زندگی ایجاد میکند . البته برای آقایان ، قیافه بیشتر مهم است. ولی این موضوع ، برای خانم ها در مرحله دوم است . بیشتر اقتدار و استقلال و نقش حمایتگری و قدرت مدیریت بحران در درجه اول است . البته قیافه هم مهم است ولی خانم ها راحت تر کنار می آیند.  ولی آقا بهانه جو میشود ، بهانه گیر میشود و سر و گوشش می جنبد . دیگران آنها را می ینند و پیش آنها احساس حقارت میکند و فکر میکند سرش کلاه رفته و خدای نکرده ، به همسرش ستم می کند . اگر چنین  چیزی باشد نظر من این است که دوران عقد دوران تجدید نظر است مگر اینکه آقا ، اینقدر به خودشان اطمینان داشته باشند که مشکلی پیش نیاید . ممکن است آقایی بگوید من اشتباه کردم و فاصله ظاهری زیاد است ولی چون خانم شرایط مطلوب را دارند ، من با مشکل چهره کنار می آیم و آن مشکلات را برای همسرم ایجاد نمیکنم . ما در اینجا به جدایی توصیه نمی کنیم اما مورد ایشان این نیست .    
ممکن است آقا نگران باشد که دچار مشکل شود . چون این نیازش حل نشده است . و پس باید مسئله را جدی بگیرد . اگر قرار است شما وارد زندگی بشوید و مسئله حل نشود و این دختر خانم دوشیزه نباشد و از هم جدا شوید ، پس این خیلی بدتر است . دفع افسد به فاسد می کنیم ولی در مورد ایشان راه حل زیاد دارم و مورد ایشان این جوری نیست . چون میگویند ظاهر خیلی خوبی ندارد . نگفته اند فاصله ظاهریشان خیلی زیاد است . پس معلوم میشود ظاهرش بد نیست . من توصیه ام به این آقا این است که بیایید به خودتان کمک کنید . چون ایشان شرایط مطلوب را دارند ، اولا که به خودتان نگاه کنید که درجه زیبایی تان چقدر است . ببینید نمره زیبایی خودتان چقدر است . اگر نمره بالایی ندارید ، توقعتان را  کم کنید . ویژگی های مثبت و سیرت نیکو این خانم را ببینید و ویژگی سوری بعد از مدتی عادی میشود ویژگی ظاهری مرد و زن ف درطولانی مدت ، اثرش  خیلی کم میشود و آن ویژگی شخصیتی جایگزین آن میشود . ویژگی عطوفت ، پاکی ، پاکدامنی ، ویژگی های مهمی است و برای تربیت فرزند این هاست که مهم جلوه می کند . به دختر خانم ، به دیده مادر بچه تان نگاه کنید . مثلا برای تربیت فرزند ، ویژگیهای مادر مثل مهربانی و ویژگی های اخلاقی مهم است . فراوان است ، آقایانی که میگویند مهربانی همسر من ، قلب مرا تسخیر کرده است . شکسپیر میگوید : چیزی که  قلب مرا تسخیر می کند مهربانی زن است نه روی زیبای او . من زنی را دوست تر میدارم که مهربانتر است و این واقعیتی است. آقایی را می بینید  که خانم زیبایی ندارد ولی  آقا او را می پرستد . گذشته از آن ، ما آموزه های قرآنی داریم . آیه پانزده سوره نساء که می فرماید : اگر همسر شما برای شما دل پسند نیست چه بسا چیزهایی برای شما زشت باشد که خداوند در آن برای شما خیر کثیر قرار داده است . بالاخره زنی که زیبایی متعارف دارد ، دغدغه های آن هم کمتر است . لذا من به آقایانی که خیلی غیرتی هستند می گویم که زن خیلی زیبا نگیرید ، چون توی دردسر می افتند . این یک واقعیتی است . خانمها یک مقدار که سنشان بالاتر میرود جا افتاده ترمیشوند و ما روایت داریم که اگر شما به خاطر مسائل اخلاقی با او ازدواج کنید ، اگر برای دینش ازدواج کنید ، خداهم مال میدهد و هم جمال ما . داریم خانمی که دائم از لحاظ زیبایی رو به رشد بوده است لذا تردید نکنید . ادامه بدهید . توکل به خدا آدم را قوی میکند . حضرت علی (ع) میفرماید : ما هی التوکل علی عزوجل علی خصلت من عمل بها اقوی الناس : خصلتی که هر کس به آن عمل کند ، از مردمان قوی خواهد شد و آن توکل به خدا است .
 


 مدتی است که عروسی کردیم و من آشپزی بلد نیستم . ممکن است این موضوع ، باعث کاهش محبت همسرم نسبت به من بشود ؟
 

•بله -چون آشپزی مهم است . در زندگی دو چیز نیاز است محبت و رفع نیاز.که ایشان میگویند شوهرم عاشق من است و من عاشق شوهرم . ولی من عرض کرده بودم که محبت کافی نیست و رفع نیاز هم مهم است و غذا یکی از رفع نیازها است و این واقعیتی است جالب است . اگر عشق بطور کامل باشد و نیازی از مردشان را برآورده نکنند مثل آشپزی ، ممکن است آرام آرام این محبت کم شود و اثر گزار شود و برعکس ما خیلی داشتیم ازدواج هایی که آنچنان عشق آتشین نبوده ، بطور عادی خانم را دیده اند،   بی تفاوت بوده اند ، ازدواج کرده وارد زندگی شده اند ، نیازهای همدیگر را برآورده کرده اند و آرام آرام عشق و محبت ایجاد شده . من توصیه میکنم به فکر باشید این مهارت را یاد بگیرید . فقط این مهارت نیست که خیاطی خوبی باشید .  شرط کمال است ، خوب است . بهتر است .ولی حالا اگر نبود،  لباس از بازار می خرند ولی اگر آشپزی بلد نباشید ، تا کی می خواهید غذا از بیرون بخورید . فست فودها ، چند روز می توانند قابل تحمل باشند . کاش شما ازدوران نوجوانی به فکر بودید . یاد گرفتن آشپزی هیچ منافاتی با تحصیلات ندارد شما درس می خوانید ، کنار مادر باشید از تجارب مادر استفاده کنید که اینجا دچار مشکل نشوید . حالا به هر دلیل یاد نگرفتید ، حالا شروع کنید از تجربیات مادر استفاده کنید . از سایت آشپزی استفاده کنید و آرام آرام و می توانید یاد بگیرید ، بدانید این نکته مهم است  رسول اکرم میفرمایند: یکی از کمالات زن این است که بتواند غذای مطلوب درست کند . ژاپنی ها می گویند زن خوب زنی است که کدبانوی خوبی باشد . حالا دیر نیست شما یاد بگیرید که باعث کاهش محبت شوهر نسبت به خود نباشید . تذکر این است که آقا هم با خانم مدارا کند و فرصت بدهند تا آنها هم مثل مادرشان تجربه بدست آورند.
اگر خانم بخواهد غذا درست کند و بگوید کارهای خانه وظیفه من نیست چطور؟
زندگی فرمول ریاضی نیست . مرد حقوقی دارد از حقوقش میگذرد زن هم حقوقی دارد از آن میگذرد یا وظیفه ای ندارد و آنرا انجام میدهد باید در زندگی گذشت باشد .
 


 دختر هفده ساله هستم . سه ماه است عقد کرده ام . چنان به شوهرم وابسته شده ام که اگر یک روز او را نبینم مریض میشوم . آِیا ممکن است در آینده مشکل ساز شود؟
 

•بله مشکل ساز میشود . نفس این رفتار برای شما مشکل ایجاد میکند .ممکن است این رفتار برای همسرتان خوشایند باشد ولی در دراز مدت خوش آیند نیست . باز همان حالت دل زدگی و به دام افتادگی پیش می آید . یک موقع با محبت او را به دام می اندازید و میخواهد فرارکند و یک موقع با حضور و ارتباط فیزیکی . اینها را دقت کنید . شروع کنید آرام آرام این وابستگی را کم کنید . این را بدانید ، آقایان از وابستگی خانمشان به خودشان خوششان نمی آید یعنی یک جورهایی نگران میشوند . ممکن است برایشان مشکلی پیش بیاید ، مأموریتی یا مسافرتی پیش بیاید که باید از شما دورباشد یا شما در سفر زیارتی باید از آقا دور باشید و بعد این مشکل پیش می آورد . یک جورهایی هم ممکن است از رفتار شما این جور برداشت بشود که نکند خلأ عاطفی شدید ، در دوران کودکی داشته اید که برداشت کنند شما خلأ عاطفی دارید. این وابستگی خوبی نیست . در همه جهات ممکن است آقا به خانم وابسته باشد که از جهتی بدتر است . اختلال درنظام زندگی و کار ایجاد میکند . حتی اگر بچه ها به والدین و والدین به بچه ها وابستگی شدید داشته باشند . وابستگی چیز خوبی نیست.
 

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group