چرا داستان حضرت يوسف (ع) بهترين داستان نباشد
قرآن كريم در سوره حضرت يوسف آيه 3 ميفرمايد «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» يعني اي محمد (ص) اين مائيم كه بهترين داستانها يعني داستان حضرت يوسف را براي تو بازگو ميكنيم.
چرا داستان حضرت يوسف بهترين داستان نباشد؟ با اينكه در فرازهاي هيجان انگيزش ترسيمي از عاليترين درسهاي زندگي است.
1. حاكميت اراده خدا را بر همه چيز در اين داستان به خوبي مشاهده ميكنيم.
2. سرنوشت شوم حسودان را با چشم خود ميبينيم و نقشههاي نقش بر آب شده آنها را مشاهده ميكنيم.
3. ننگ بي عفتي، عظمت و شكوه پارسائي و تقوا را در لابلاي سطورش مجسّم ميبينيم.
4. منظره تنهائي يك كودك كم سن و سال را در قعر چاه، شب و روزها يك زنداني بي گناه را در سياه چال زندان.
5. تجلي نور اميد از پس پردههاي تاريك يأس و نوميدي و بالأخره عظمت و شكوه يك حكومت وسيع كه نتيجة آگاهي و امامت است.
6. همه در اين داستان از مقابل چشم انسان رژه ميروند.
7. لحظاتي را كه سرنوشت يك ملّت با يك خواب پر معني دگرگون ميشود.
8. زندگي يك قوم و جمعيت در پرتو آگاهي يك زمامدار بيدار الهي از نابودي نجات مييابد.
و دهها درس بزرگ ديگر در اين داستان منعكس شده است، چرا احسن القصص نباشد.
تفسير نمونه, ج 9