حضرت امام خمینی(ره) در ابتدای منشور روحانیت که در اسفند سال 1367 خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات صادر شد چند خطی عارفانه اشتیاق خود را برای شهادت و رسیدن به قافله نور بیان می کنند.
ایشان می فرمایند:
" صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبهی شهیدان، خصوصاً شهدای عزیز حوزهها و روحانیت. درود بر حاملان امانت وحی و رسالت؛ پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند. سلام بر حماسهسازان همیشه جاوید روحانیت که رسالهی علمیه و علمیهی خود را به دم شهادت و مُرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابهی ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساختهاند.
افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامهی نبرد، رشتهی تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودهاند.
سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقّه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند که بندبند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پارهی پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمیرود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزهی مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد.
آنان که حلقهی ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزهها و روحانیت را درک کردهاند در خلسهی حضورشان آرزویی جز شهادت ندیدهاند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب، جز عطیهی شهادت نخواستهاند.
البته همهی مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده اند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانهی عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمییابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی، سینهی سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کتم عدمها بهوجود نیامدهام، چگونه از وصف قافلهسالاران وجود، وصفی بکنم. من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی میشنویم؛ بگذارم و بگذرم."
منبع
صحیفه نور؛ ج 21؛ صفحه 88