وقتی پسر پای دار پدر سوت و کف می زند
?آیه: يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ آلعمران/27
زنده را از مرده بيرون مىآورد ( فرزندان مؤمن را از كفار) و بیرون آورنده مرده از زنده است (اولاد كافر را از نسل مؤمنين)
?حکایت؛ از مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری پرسیدند چرا یکی از این پسران شما بدین غایت شرور شده؟! فرمود: آن چیزهایی که من از این دیدهام و میبینم شما ندیدهاید، بعداً خواهید دید، این همانا قاتل من خواهد بود و کسی است که در پای دار من، کفزنان اظهار مسرت و خوشحالی کرده و تبریک خواهد گفت.
گفتند؛ داستان چیست؛ فرمود: آن زمانی که در سامراء محضر استاد بزرگ، میرزای شیرازی مشرف بودم، خداوند این پسر را به من داد، مادرش بی شیر بود، ناچار به گرفتن دایه برای او شدیم، بدون تحقیق زنی را برای دایگی او اجیر گرفته و به تربیت او گماشتیم، حدود دو سال آن زن به او شیر داد بعد معلوم شد دایه زن ناصبی و از خوارج بوده و بچه دو سال شیر ناپاک او را خورده است، نجس و حرام مجهول هم، تأثیر خود را ابراز میکند.
عاقبت فرزند چنان شد وقتی شیخ فضل الله را به دار آویختن او پای دار پدر سوت و کف می زد.1
دریغش مخور بر هلاک و تلف
که پیش از پدر، مرده به ناخلف2
?1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. سعدی