انسان
۰.امام علی علیه السلام:
الأدبُ في الإنسانِ كشَجَرةٍ أصلُها العقلُ.۱
۰.ريشه درخت ادب در انسان، خرد است.
۰.امام صادق علیه السلام:
ـ لعُمَرَ بنِ يَزيدَ و قد تَعَشّى عِندَهُ إذ تَلا هذهِ الآيَةَ: «بَلِ الإنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ» ـ: يا أبا حَفصٍ، ما يَصنَعُ الإنسانُ أن يَتَقَرَّبَ إلى اللهِ عز و جل بخِلافِ ما يَعلَمُ اللهُ تعالى؟! إنَّ رسولَ اللهِ صلی الله علیه و آله كانَ يقولُ: مَن أسَرَّ سَرِيرَةً رَدّاهُ اللهُ رِداءَها إن خَيرا فَخَيرٌ و إن شَرّا فَشَرٌّ.۲
۰.ـ به عمر بن يزيد كه نزدش شام میخورد، و پس از تلاوت اين آيه: «بلكه انسان به خود بيناست» ـ فرمود: اى ابا حفص! انسان را چه سود كه بر خلاف آنچه خداوند متعال [از باطن او] میداند به او تقرّب جويد. رسول خدا صلی الله علیه و آله مىفرمود: هر كه نيّتى در دل داشته باشد، خداوند رداى آن را بر او مىپوشاند؛ اگر خوب باشد، ردايى خوب بپوشاند و اگر بد باشد، ردايى بد.
۰.امام علی علیه السلام:
إنّ في الإنسانِ عَشرَ خِصالٍ يُظهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ يُخبِرُ عَنِ الضَّميرِ، و حاكِمٌ يَفصِلُ بَينَ الخِطابِ، و ناطِقٌ يَرُدُّ بهِ الجَوابَ، و شافِعٌ يُدرِكُ بهِ الحاجَةَ، و واصِفٌ يَعرِفُ بهِ الأشياءَ، و أميرٌ يأمُرُ بالحُسنِ، و واعِظٌ يَنهى عَنِ القَبيحِ، و مُعَزٍّ تَسكُنُ بهِ الأحزانُ، و حاضِرٌ تُجلى بهِ الضَّغائنُ، و مُونِقٌ تَلتَذُّ بهِ الأسماعُ.۳
۰.در انسان ده خصلت وجود دارد كه زبانِ او آنها را آشكار میسازد: زبان گواهى است كه از درون گزارش میدهد. داورى است كه به دعواها فيصله میدهد. گويايى است كه به وسيله آن [به پرسشها] پاسخ داده میشود. واسطهای است كه با آن مشكل برطرف میشود. توصيفگرى است كه با آن اشياء شناخته میشود. فرماندهى است كه به نيكى فرمان میدهد. اندرزگويى است كه از زشتى باز میدارد. تسليت دهندهای است كه غمها با آن تسكين میيابد. حاضرى است كه به وسيله آن كينهها برطرف میشود و دلربايى است كه گوشها به وسيله آن لذّت میبرد.
۰.امام علی علیه السلام:
ما أعجَبَ هذا الإنسانَ: مَسرورٌ بدَرْكِ ما لَم يَكُن لِيَفُوتَهُ، مَحزونٌ على فَوْتِ ما لَم يَكُنْ لِيُدرِكَهُ، و لَو أ نّهُ فَكَّرَ لَأبصَرَ، و عَلِمَ أنّهُ مُدَبَّرٌ، و أنّ الرِّزقَ علَيهِ مُقَدَّرٌ، و لاَقتَصَرَ على ما تَيَسَّرَ و لَم يَتَعَرَّضْ لِما تَعَسَّرَ.۴
۰.اين انسان چه شگفت است! با رسيدن به چيزى كه از دستش نمیرفت، خوشحال میشود و براى از دست دادن چيزى كه به آن نمیرسيد، اندوهگين میشود، حال آن كه اگر خوب مىانديشيد، میفهميد و میدانست كه او را تدبير و روزىاش را تقدير كردهاند، و به آنچه برايش آسان است، بسنده میكرد و به آنچه برايش دشوار است، نمىپرداخت.
۰.امام علی علیه السلام:
اِعجَبوا لِهذا الإنسانِ يَنظُرُ بِشَحْمٍ، و يَتَكلَّمُ بِلَحمٍ، و يَسمَعُ بِعَظمٍ، و يَتَنفَّسُ مِن خَرمٍ!!۵
۰.از اين انسان در شگفت آييد: با تكّهاى پيه مىبيند و با تكّه گوشتى سخن مىگويد و با استخوانى مىشنود و از شكافى نفَس مىكِشد!!
۰.امام علی علیه السلام:
ألا و إنّ اللِّسانَ بَضعَةٌ مِن الإنسانِ، فلا يُسعِدُهُ القَولُ إذا امتَنعَ، و لا يُمهِلُهُ النُّطقُ إذا اتَّسَعَ.۶
۰.بدانيد كه زبان پارهای از پيكر انسان است كه اگر [از تكلم] خوددارى ورزد، گفتار به كمك او نمىآيد و هرگاه باز شود، نطق مهلتش نمىدهد.
۰.امام علی علیه السلام:
ما تَزَيَّنَ الإنسانُ بزِينَةٍ أجمَلَ مِن الفُتُوَّةِ.۷
۰.انسان، به زيورى زيباتر از جوانمردى آراسته نشده است.
۰.امام علی علیه السلام:
إنّ اللهَ سبحانَهُ يُحِبُّ أن تَكونَ نِيَّةُ الإنسانِ لِلنّاسِ جَميلَةً، كما يُحِبُّ أن تَكونَ نِيَّتُهُ في طاعَتِهِ قَويَّةً غَيرَ مَدخولَةٍ.۸
۰.خداوند سبحان دوست دارد كه نيّت انسان نسبت به مردم زيبا باشد، همچنان كه دوست دارد نيّت او در اطاعت از وى نيز نيرومند و بىريا باشد.
۰.امام علی علیه السلام:
الصِّدقُ رَأسُ الإيمانِ، و زَينُ الإنسانِ.۹
۰.راستى، سر آمد ايمان و زيور انسان است.
۰.امام علی علیه السلام:
الجَهلُ في الإنسانِ أضَرُّ من الآكِلَةِ في البَدَنِ.۱۰
۰.نادانى در انسان، زيان بارتر است از بيمارى خوره در بدن.
۱.۱. غرر الحكم: ۲۰۰۴
۲.۲. الكافي: ۲ / ۲۹۴ /۶
۳.۳. الكافي: ۸ / ۲۰ /۴
۴.۴. بحار الأنوار: ۷۸/ ۵۴/۹۹
۵.۵. نهج البلاغة: الحكمة ۸
۶.۶. نهج البلاغة: الخطبة ۲۳۳
۷.۷. غرر الحكم: ۹۶۵۹
۸.۸. غرر الحكم: ۳۷۰۳
۹.۹. غرر الحكم: ۱۹۹۳
۱۰.۱۰. غرر الحكم: ۱۸۳۰