تهمت
۱
امام باقر عليهالسلام:
۰.اِنْ كُذِّبْتَ فَلا تَغْضَبْ؛۱
۰.اگر به تو نسبت دروغ دادند، خشمگين مشو.
۲
امام على عليهالسلام:
۰.فى وَصْفِ الّذينَ اَحَبَّهُمُ اللّهُ تَعالى:... فَلَوْ رَأيْتَهُمْ فى نَهارِهِمْ اِذا لَرَأَيْتَ قَوما يَمْشُونَ عَلَى الأرْضِ هَوْنا وَ يَقُولُونَ لِلنّاسِ حُسْنا «فَاِذا خاطَبَهُمْ الجاهِلُونَ قالُوا سَلاما» «وَ إذا مَرّوُا بِاللّغْوِ مَرّو اكِراما» قَدْ قَيَّدوُا أَقْدامَهُمْ ألتُهَماتِ وَ اَبْكَمُوا ألْسِنَتَهُمْ أنْ يَتَكلّمُوا فى أعراضِ الناسِ؛۲
۰.در توصيف كسانى كه خداوند متعال دوستشان دارد:... اگر در روز آنها را ببينى، خواهى ديد كه در زمين آرام گام برمىدارند و با مردم به نيكى سخن مىگويند «و هرگاه نادانها آنان را صدا مىكنند، مىگويند سلام» «و هرگاه به لغو برخورد مىكنند، بزرگوارانه از آن مىگذرند». قدمهايشان از رفتن به جاهاى تهمت خيز بستهاند و زبانشان را از اينكه درباره ناموس مردم سخن بگويند خاموش كردهاند.
۳ امام صادق عليهالسلام:
۰.اِذَا اتَّهَمَ الْمُؤُمِنُ اَخاهُ اِنْماثَ الايمانُ مِنْ قَلْبِهِ كَما يَنْماثُ الْمِلْحُ فِى الْماءِ ؛۳
۰.هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مىرود، همچنان كه نمك در آب، ذوب مىشود.
۴
امام صادق عليهالسلام:
۰.مَنِ اتَّهمَ أخاهُ في دِينِهِ فلا حُرمَةَ بَينَهُما ؛۴
۰.هر كس به برادر دينى خود تهمت زند حرمتى ميان آن دو به جا نمىماند.
۵
پيامبر صلىاللهعليهوآله:
۰.أولى النّاسِ بالتُّهْمةِ مَن جالَسَ أهلَ التُّهْمةِ ؛۵
۰.سزاوارترينِ مردم به تهمت كسى است كه با متّهمان و افراد مظنون همنشينى كند.
۶
امام على عليهالسلام:
۰.إيّاكَ ومَواطِنَ التُّهْمةِ والمجلسَ المَظْنونَ بهِ السّوءُ، فإنَّ قَرينَ السُّوءِ يَغُرُّ جَلِيسَهُ ؛۶
۰.از رفت و آمد به جاهاى تهمت برانگيز و مجالسى كه گمان بد به آنها برده مىشود بپرهيز؛ زيرا دوست بد همنشين خود را مىفريبد.
۷
امام على عليهالسلام:
۰.مَن وَقَفَ نَفسَهُ مَوقِفَ التُّهْمةِ فلا يلُومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظّنَّ ؛۷
۰.كسى كه خود را در معرض تهمت قرار دهد نبايد كسى را كه به او گمان بد مىبرد سرزنش كند.
۸
پيامبر صلىاللهعليهوآله:
۰.قَذفُ مُحصَنَةٍ يُحبِطُ عِبادَةَ مِئةِ سَنةٍ ؛۸
۰.تهمت زدن به زن شوهردار (پاكدامن)، عبادت صد ساله را بر باد مىدهد.
۹
عرائس المجالس:
۰.كانَ لُقمانُ مِن أهوَنِ مَملوكٍ عَلى سَيِّدِهِ، فَبَعَثَهُ مَولاهُ مَعَ رِفقَةٍ لَهُ إلى بُستانٍ لَهُ لِيَأتوهُ بِشَيءٍ مِن ثَمَرِهِ، فَجاؤوا ولَيسَ مَعَهُم شَيءٌ، وقَد أكَلُوا الثَّمَرَةَ وأحالوا عَلى لُقمانَ.۹
۰.فَقالَ لِمَولاهُ: إنَّ ذَا الوَجهَينِ لا يَكونُ عِندَ اللّهِ أميناً، فَاسقِني وإيّاهُم ماءً جَميعاً، ثُمَّ أرسِلنا لِنَقذِفَهُ، فَفَعَلَ، فَجَعَلوا يَتَقايَؤونَ الفاكِهَةَ، وجَعَلَ لُقمانُ يَتَقايَأُ ماءً نَقِيّاً، فَعَرَفَ صِدقَهُ مِن كَذِبِهِم ؛
۰.ـ به نقل از عِكرِمه ـ: لقمان از سادهترين غلامان در نزد مولايش بود. مولايش او را به همراه رفيقانش، به بستان خود فرستاد تا ميوهاى برايش بياورند. آنها بدون ميوه از بستان برگشتند ؛ ميوه را خورده بودند و آن را به گردن لقمان انداخته بودند. لقمان به مولايش گفت: «شخص دو رو، نزد خداوند امانتدار نيست. پس به من و آنها همگى، آب بنوشان. سپس وادارمان كن تا [قى كنيم و] ميوه را بيرون بياوريم».
۰.او اين كار را كرد و آنها ميوه را قى مىكردند ؛ ولى لقمان آب گوارا بيرون آورد. بدين ترتيب، مولا راستگويىِ لقمان را از دروغگويىِ آنان باز شناخت.
۱۰
پيامبر صلىاللهعليهوآله:
۰.مَن بَهَتَ مؤمنا أو مؤمنةً أو قالَ فيهِ ما ليسَ فيهِ أقامَهُ اللّهُ تعالى يومَ القيامةِ على تَلٍّ مِن نارٍ حتّى يَخرُجَ مِمّا قالَهُ فيهِ ؛۱۰
۰.هر كس به مرد يا زن مؤمنى تهمت بزند يا درباره او چيزى بگويد كه از آن مبرّاست، خداوند در روز رستاخيز، وى را بر تلّى از آتش نگه مىدارد، تا اين كه از [كيفر] آنچه درباره او گفته است، خارج شود.
۱.۱. تحف العقول ص۲۸۴.
۲.۲. صفات الشيعه ص ۴۱ ـ ۴۲.
۳.۳. الكافى ۲/۳۶۱/۱.
۴.۴. الكافى ۲/۳۶۱/۲.
۵.۵. الأمالى صدوق ص ۷۳/۴۱.
۶.۶. بحار الأنوار ۷۵/۹۰/۲.
۷.۷. بحار الأنوار ۷۵/۹۰/۴.
۸.۸. عوالى اللآلى ۳/۵۶۱/۵۷.
۹.۹. عرائس المجالس ص ۳۱۳.
۱۰.۱۰. بحار الأنوار ۷۵/۱۹۴/۵.