مقدمه
زندگينامه امام محمّد باقر عليه السلام
پيشواى پنجم شيعيان، حضرت امام محمد بن على عليه السلام، در روز جمعه سوّم ماه صفر سال ۵۷ هجرى در مدينه به دنيا آمد.[. ولادت او را اول ماه رجب هم گفته اند.]پدرش حضرت سجاد عليه السلام و مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى عليه السلام بود. اين ويژگى خاصّ كه نسب او از سوى پدر به امام حسين و از سوى مادر به امام حسن مى رسد، براى آن حضرت و فرزندانش جلوه خاصّى پديد آورد.
دهها سال پيش از تولّدش، حضرت رسول صلي الله عليه و آله مژده آمدن او را به اهل بيت داده بود و خودش نام او را «محمـّد» نهاده و لقب «باقـر» را به وى عطا كرده بـود و به يكى از اصحاب خويش به نام جابر بن عبداللّه انصارى فرمـوده بود كه تو آن قـدر عمر خواهى كـرد كه آن فرزندم را مـلاقات كنى، وقتى او را ديدى، سـلام مـرا به او برسان.
كنيه آن حضرت «ابوجعفر» بود و لقب هاى متعددى داشت كه هر كدام جلوه اى از عظمت روحى و علمى و تقوايى او را مى رساند، همچون: امين، شبيه، شاكر، هادى، صابر، شاهد، باقر. لقب «باقر» به معناى شكافنده، از مشهورترين القاب اوست، چون با دانش فراوان خويش شكافنده دانش بود و شاهد اين دانش گسترده، روايات بسيارى است كه از حضرتش در زمينه هاى مختلف تفسيرى، اعتقادى، اخلاقى و فقهى بر جاى مانده است.
امام محمد باقر عليه السلام در حادثه كربلا نيز حضور داشت و آن هنگام، كودكى سه چهار ساله بود.
از كودكى نشانه هاى هوش زياد و هيبت و وقار در سيمايش آشكار بود و شخصيّتى دوست داشتنى داشت. جابر بن عبدالله انصارى، با آنكه پيرمردى سالخورده از ياران پيامبر بود، خدمت آن حضرت كه نوجوان بود مى رسيد و از علوم گسترده اش بهره مى گرفت و از دانش و معارف بى پايان او شگفت زده مى شد.
همه عمر خويش را در مدينه به سر برد، چه آن زمان كه سايه جدش سيدالشهدا بر سرش بود و چه دورانِ ۳۴ ساله پس از عاشورا كه در كنار پدر بزرگوارش مى زيست و از دانش و پرهيزكارى و عبادت امام سجاد عليه السلام، رهتوشه بر مى گرفت. برادرانى داشت به نام هاى: عبدالله، عمر، زيد و حسين. «زيد بن على» همان بود كه بر ضدّ بنى اميّه قيام كرد و به شهادت رسيد و مورد احترام امام باقر عليه السلام بود.
بسيارى از چهره هاى علمى و راويان و دانشمندان زمان آن حضرت، با عبارت هاى گوناگون او را به عظمت ياد كرده و مقام علمى و فضايل او را ستوده اند.
حضرت، در زمينه اخلاق و كمالات رفتارى نيز از زبده ترين انسانها بود. با برخورد كريمانه و سرشار از عفو و گذشت، كينه ها را به مهر و عاطفه تبديل مى كرد و چهره اى خندان و دوست داشتنى داشت و حلم او، آتش دشمنى و خصومت ديگران را فرو مى نشاند و مجذوب اخلاق شايسته اش مى شدند و صبر او در برابر ستم هاى خلفا و بى حرمتى هاى آنان و نيز برخوردهاى بى ادبانه برخى جاهلان تعجب برانگيز بود.
مسأله دانش در زندگى او جايگاه ويژه اى داشت، هم خودش داناى آل محمد بود، هم شاگردان بسيارى را در زمينه هاى مختلف علمى تربيت كرد و هم مسلمانان و پيروان را بر آموختن دانش تشويق بسيار مى كرد و هم به جويندگان علم، احترام مى گزاشت.
برخوردى خوب با غلامان و خدمتكاران خويش داشت و تعداد زيادى از بردگان را مى خريد و در راه خدا آزاد مى كرد. تقوا و عبادتش بسيار بود و در اين زمينه، به روش عبادى پدرش زين العابدين و جدّش اميرالمؤمنين اقتدا كرده بود. دست كريم او براى يارى رساندن به محرومان و نيكى به خويشاوندان و صدقات و احسان ها هميشه گشوده بود. به فقراى مدينه بخصوص در روزهاى جمعه، رسيدگى خاصّى داشت و به آنان كمك مى كرد و خشوع در نماز، عشق به عبادت، نمازها و دعاهاى بسيار، قنوت ها و سجودهاى طولانى، سفرهاى مكرّر حج، ياد پيوسته خدا و پارسايى در زندگى از ويژگى هاى آن حضرت محسوب مى شود.
امام محمد باقر عليه السلام پس از شهادت پدر بزرگوارش، عهده دار پيشوايى شيعيان شد و در فرصتى كه پيش آمد، مكتب اهل بيت را به صورتى گسترده بيان داشت و با تربيت شاگردانى برجسته در همه رشته ها، برترى همه جانبه خاندان رسالت را نشان داد. در روزگار آن حضرت، علوم اسلامى و مباحث اعتقادى و كلامى و نقل احاديث ائمّه و تدوين معارف شيعه، جان گرفت و گروهى بسيار از شاگردانش، هزاران حديث ناب از زبان آن حضرت شنيده و ياد داشت كردند و به ديگران رساندند. از جمله شاگردان خاص او عبارت بودند از: زراره، كميت اسدى، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، ابو هارون مكفوف، ابوحمزه ثمالى، ابوبصير، حمران بن اعين، جابر بن يزيد جعفى، فضيل بن يسار. خود آن حضرت در زمينه مبارزه با بدعت ها و خرافات و نشر علوم خاندان پيامبر گامهاى درخشانى برداشت.
در زمينه بهره گيرى از ادبيات و شعر در راه نشر معارف اهل بيت و فضايل اين خاندان، تشويق ها و حمايت هاى خاصّ امام، نقش بزرگى ايفا كرد و شاعرانى چون «كُثير عزّه»، «كميت اسدى» و «فرزدق» از عنايت وى برخوردار بودند و شعرهاى بسيارى در مدح خاندان پيامبر و نشر مرام و مكتب آنان سرودند و محضر امام، پيوسته محضر عالمان، راويان، خطيبان و شاعران متعهّد بود كه از كلمات او فيض مى آموختند و دانش مى اندوختند.
شخصيت بارز امام باقر عليه السلام، حسد و كينه خلفاى زمانش را بر مى انگيخت و آنان در پى فرصت و بهانه اى براى آزار آن حضرت بودند. در يكى از سالها كه هشام بن عبدالملك به حج رفته بود، امام باقر و فرزندش حضرت صادق هم در حج بودند. امام صادق در جمع مردم سخنرانى مهمى درباره مسأله امامت و خلافت كرد. آوازه اين سخن به گوش هشام رسيد، چون آنجا نمى توانست كارى كند، پس از بازگشت به دمشق، به فرماندار مدينه نامه نوشت و از او خواست كه امام باقر و فرزندش را به دمشق روانه سازد. در اين سفر، هشام مى خواست به موقعيت اجتماعى و شخصيت حضرت آسيب برساند. او را وارد دربار خودش كرد و در حضور سران حكومتش از امام باقر عليه السلام كه پير مردى ضعيف بود، خواست در مسابقه تيراندازى شركت كند. امام با به هدف زدن همه تيرها، همگان را مبهوت ساخت و شخصيتش بيشتر درخشان گشت. كينه هشام هم افزون تر شد و از همانجا تصميم به قتل امام گرفت.
امام باقر عليه السلام در كنار كارهاى مربوط به امامت و تلاشهاى علمى، از فعاليت توليدى و اقتصادى هم غافل نبود و گاهى روزها به مزارع و نخلستان هايى كه پديد آورده بود سركشى مى كرد و در روزهاى گرم، همراه با كارگران و كشاورزان بيل مى زد و كار مى كرد و از دستاوردهاى آن باغها و كشاورزى ها در راه كمك به فقيران و كارهاى نيك، خرج مى كرد و از همين راه، زندگى خود و بستگان را تأمين مى ساخت.
دوران امامت آن حضرت حدود ۲۰ سال طول كشيد (از سال ۹۵ تا ۱۱۴ هجرى). در اين مدّت، بارسنگين وظايف رهبرى شيعيان در آن عصر پر آشوب و خفقان بار بر عهده وى بود و او به نشر و تبليغ فرهنگ اسلام و اهل بيت و بيدار سازى مردم و دفاع از حق و معرّفى امام راستين مى پرداخت.
سرانجام در ۷ ذى حجه سال ۱۱۴ هجرى، در حالى كه ۵۷ سال از عمر شريفش مى گذشت، به وسيله هشام و با توطئه او مسموم شد و به شهادت رسيد و پيكر مطهر او در قبرستان بقيع، كنار قبر پدرش به خاك سپرده شد.
امروز، شيعه و فقهاى اسلام وحوزه هاى علميه، خود را مديون مجاهدت هاى ارزشمند آن حضرت مى دانند و افتخار شاگردى مكتبش را دارند.
بقـاى دين خــدا
۱ عَنْ أبى حَمزة قالَ: قُلْتُ لأبى جَعْفَر عليه السلام:قالَ اللّه تَعالى:«كُلُ شَى ءٍ هالِكٌ الاّ وَجهَهُ» قالَ: فَيَهلِكُ كُلُّ شَى ءٍ وَ يَبْقَى الوَجْهُ اَنّ عَزَّوَجَلَّ اَعْظَمُ مِنْ اَنْ يُوصَفَ بِالوَجهِ وَلِكن مَعُناهُ كُلُّ شَى ءٍ هالِكٌ اِلاّ دينُهُ وَ الوَجْهُ الذّى يُؤتى مِنهُ. [معانى الاخبار، ص 12.]
امـام بـاقر عليه السلام دربـاره آيـه« كل شى هـالك الاّ وجـهه »بـه ابوحمزه ثمالى فرمود: هر چيز نابود مى شود و وجه باقى مى ماند. خداوند بزرگ تر از آن است كه وجه (چهره) داشته باشد و معناى آيه اين است كه همه چيز نابود مى شود الاّ دين خدا و سمت و سويى كه مردم از آن به سمت خدا رو مى آورند.
نشـانههاى شـيعه
۲ عَن الباقِر عليه السلام : اِنَّ بَعْضَ اَصَحْابِهِ سَأَلَهُ فَقالَ: جُعِلتُ فَدِاكَ اِنَّ الشّيعَهَ عِنْدَ ناكثيروُنَ، فَقالَ: هَلْ يَعْطِفُ الغَنِىُّ عَلى الفَقيرَ، وَ يَتَجاوَزُ المُحْسِنُ عَنْ المُسى ء وَ يَتَواسُونَ؟ قُلْتُ: لا، قالَ عليه السلام : لَيْسَ هؤُلاءِ الشّيعَةَ، الشَّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هذا. [قضاء حقوق المؤمنين، الشيخ ابو على الصورى، ص 21، ح 22.]
يكى از ياران امام باقر عليه السلام به آن حضرت گفت: شيعيان در منطقه ما زيادند. حضرت فرمود: آيـا توانـگر آنان بر فقير مهر مى ورزد؟ و نيكوكار از بدكار مى گذرد؟ و مواسات و بذل و بخشش مالى دارند؟ گفت: خير. حضرت فرمود: اينان شيعه نيستند. شيعه كسى است كه چنين باشد.
چشـمهاى عـزيز
۳ قالَ الباقِر عليه السلام: كُلُ عَيْنٍ باكِيَةٌ يَوْمَ القِيامَةِ اِلاّ ثَلاثَ عُيُونٍ: عَيْنٌ سَهَـرَتْ فِى سَبـيلِ اللّه ِ. وَ عَيْنٌ فاضَت مِنْ خَشْيَةِ اللّه ِ. وَ عَيْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّه ِ. [معدن الجواهر و رياضة الخواطر، ص 34.]
امام باقر عليه السلام فرمود: روز قيامت همه چشم ها گريان است مگر سه چشم: چشمى كه در راه خدا بيدار مانده است، چشمى كه از خوف خدا گريسته است، چشمى كه از محارم الهى فرو بسته شده است.
خصـلتهاى الـهى
۴ رُوِىَ عَنِ الباقِر عليه السلام قالَ: تِسْعُ خِصالٍ خَصَّ اللّه ُ بِها رُسُلَهُ فَاْمتَحِنُوا أنفُسَكُمْ فَإنْ كانت فَيكُمْ فَاحْمَدُوا اللّه َ تَعالى عَلَيْها فاْسَاَلُوُهُ فِيْها، وَ هُمُ: اليَقينُ وَ القَناعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّكْرُ وَ الحِلْمُ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ السَّخاءُ وَ الشَّجاعَةُ وَ التَّنَزُّهُ. [معدن الجواهر و رياضة الخواطر، ص 34.]
امام باقر عليه السلام فرمود: نُه خصلت است كه خداوند آن ها را از ويژگيهاى پيامبرانش قرار داده است. پس خود را بيازماييد بنگريد اگر آنها را داريد، خدا را حمد و ستايش كنيد و اگر نداريد از او بخواهيد. آن ها عبارتند از: يقين، قناعت، صبر، شكر، حلم، حسن خلق، سخاوت، شجاعت، پاكيزگى و پارسايى.
خصلتهاى بد و آثـار آنها
۵ عَن أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: مَنْ كَذَبَ ذَهَبَ جَمالُهُ، وَ مَنْ ساءَ خُلقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ وَ كَثُرَتْ هُمُومُهُ وَتَظاهَرَ عَلَيْهِ الْـنِّعمَةَ فَلْيُكْثِر مِنَ الشُّكْرِ، وَ مَنْ كَثُرَتْ هُمُومُهُ فَليُكثِرْ مِنْ الاِسْتِغفارِ، وَ مَنْ اَلَحَّ عـَلَيْهِ الفَقرُ، فَليَقُلْ « لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه ِ العَلِىّ العَظيمِ». [معدن الجواهر و رياضة الخواطر، ص 34.]
امام باقر عليه السلام فرمود: هر كس دروغ بگويد آراستگى او برود، هر كس اخـلاقش بد شود خـود را عذاب مى دهد و اندوهش فراوان مى شود. هر كس نعمت ها پيايى بر او فرود آيد، بايد زياد شكر كند. هر كس اندوهش زياد شود، بسيار استغفار كند. و هر كس فقر بر او فشار آورد، بگويد: «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه ِ العَلِى العَظيمِ».
دو گام خـداپسـند
۶ قالَ الباقر عليه السلام: ما مِنْ خُطْوَةٍ اَحَبُّ [إلَى] اللّه ِ مِنْ خُطْوَتَينِ: خُطْوَةٌ تَشُدُّ صَفّاً فى سَبيلِ اللّه ِ. وَ خُطْوَةٌ إلِى ذى رَحِمٍ قاطِعٍ وَ ما مِنْ جُرعَةٍ اَحَبُّ [الِىَّ] مِنْ جُرعَتَيْنِ: جُرْعَةُ غَيْظٍ رَدَّها مُؤمِنٌ بِحِلْمٍ وَ جُرعَةُ مُصيبَةٍ رَدَّها مُؤمِنٌ بِصَبْرٍ وَ ما مِنْ قَطْرَةٍ اَحَبُّ الِىَ اللّه ِ مِنْ قَطْرَتَينِ: قَطْرَةُ دَمٍ فِى سَبيلِ اللّه ِ وَقَطْرَةُ دَمْعٍ فِى سَوادِاللَّيلِ لايُريدُ بِها إلاَّاللّه َ عَزَّوَجَلَّ. [معدن الجواهر و رياضة الخواطر، ص 27.]
امام باقر عليه السلام فرمود: دو گام است كه از آن محبوب تر نزد خدا نيست:
۱. گامى به سوى جبهه ها براى تحكيم صف مجاهدان راه خدا.
۲. گامى به سوى خويشاوندى كه پيوند خويش گسسته است.
دو جرعه است كه از آن محبوب تر نزد خدا نيست:
۱. جرعه اى از خشم كه مؤمن آن را با حلم فرو برد.
۲. جرعه اى از مصيبت كه با صبر آن را باز گرداند.
و دو قطره است كه از آن نزد خدا بهتر نيست:
۱. قطره اى خون در راه خدا،
۲. قطره اى اشـك در سياهى شب كه جز براى خـدا
نيفشاند.
ثمـره نيـكوكارى
۷ عَنْ ابى جَعْفَر عليه السلام قالَ: اَوحَى اللّه َ تَعالى الِى مُوسى عليه السلام : اِنّ مِنْ عِبادى مَنْ يَتَقَرَّبُ بِالحَسَنَةِ فَاُحكِمُهُ فِى الجَنَّةِ، فَقالَ مُوسى: يا رَبِّ ما تِلْكَ الحَسَنَةُ؟ قالَ: يَمْشى فِىحاجَةِ اَخيهِ المُؤمِن قُضِيَت اَوْ لَمْ تُقْضَ! [مصادقة الاخوان، ص 66 صدوق(ره).]
امام باقر عليه السلام: فرمود: خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد كه: بعضى از بندگان من آن قدر كار نيك انجام مى دهد كه او را در بهشت حاكم و برقرار مى سازم. موسى گفت: خدايا آن كار نيك چيست؟ فرمود: براى تأمين نياز برادرش تلاش مى كند، موفق به قضاى حوائج او بشود يا نشود.
برتـرين اعـمال
۸ قالَ ابُوجَعْفَر عليه السلام: ثَلاثةٌ مِنْ أفْضَلِ الاَعْمالِ: شِبْعـَةُ جُوْعـَةِ المُسْلِمِ وَ تَنْفيسُ كُرْبَتِهِ وَ تَكْسُو عَوْرَتَهُ. [مصادقة الأخوان، ص 44.]
امام باقر عليه السلام فرمود: سه چيز از برترين اعمال است: سير كردن گرسـنگى مسلمـان، زدودن غم مسلمان، پوشاندن زشتى و عيب او.
حـبّ و بغـض الـهى
۹ قالَ ابُوجَعْفَر عليه السلام: لَوَ اَنَّ رَجُلاً اَحَبَّ رَجُلاً فِىاللّه لاََثابَهُ اللّه ُ عَلى حُبِّهِ وَ اِنْ كانَ المَحْبُوبُ فِى عِلْمِ اللّه ِ مِن اَهْلِ النّارِ وَلَوَاَنَّ رَجُلاً اَبَغَضَ رَجُلاً للّه ِِ لاََثابَهُ عَلى بُغْضِهِ اِيّاهُ، وَ اِنْ كانَ المُبْغَضُ فِى عِلْمِ اللّه ِ مِنْ اَهْلِ الجَنَّةِ. [مصادقة الأخوان، ص 50.]
امام باقر عليه السلام فرمود: اگر كسى مردى را در راه خدا دوست بدارد، خداوند به او پاداش محبتش را مى دهد، گرچه آن شخص محبوب در علم الهى اهل آتش باشد و اگر كسى شخصى را در راه خدا دشمن بدارد، خداوند پاداش بغض و خشم او را مى پردازد، گرچه شخص مورد خشم و نفرت در علم الهى از اهل بهشت باشد.
حـسـنه
۱۰ عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام: قالَ: تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِى وَجْهِ اَخيهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُهُ القَذا عَنهُ حَسَنَةٌ وَ ما عُبِدَاللّه ُ بِشَى ءٍ اَحَبُّ اِلَيْهِ مِنْ اِدْخالِ السُّرُورِ عَلى المُؤمِنِ. [مصادقة الأخوان، ص 52.]
امام باقر عليه السلام فرمود: لبخند انسان به چهره برادرش حسنه و كار نيك است و دور كردن خار و خاشاك و رنج و گرفتارى از برادر دينى حسنه است و خداوند به چيزى بهتر از شاد كردن مؤمن عبادت نشده است.
جـلسات ارزشمـند
۱۱ عنَ فُضَيلِ بنِ يَسار قالَ قالَ لى اَبُوجَعْفَر عليه السلام: اَتَتَجالَسُونَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ. قالَ: واهاً لِتِلْكَ المَجالِسِ. [مصادقة الأخوان، ص 34.]
فضيل بن يسار مى گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود: آيا با هم جلسه و نشست داريد؟ گفتم: آرى. فرمود: خوشا به آن مجلس ها.
خـرسـند سـازى مـؤمن
۱۲ عَنْ أبى حَمزَة الثّمالى قالَ سَمِعتُ اباجَعْفَر عليه السلام يَقُول: قالَ رَسُولُ اللّه صلي الله عليه و آله : مَنْ سَرَّ مُؤمِناً فَقَدْ سَرَّنى وَ مَنْ سَرَّنى فَقَد سَرَّ اللّه َ. [مصادقة الأخوان، ص 62.]
ابوحمزه مى گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: هر كس مؤمنى را شاد كند مرا شاد كرده است و هـر كس مــرا شـاد سـازد ، در حقيقت خدا را مسرور ساخته است.
همسـايه بـد
۱۳ عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: مِنَ القَواصِمِ الفَواقِرِ الَّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارُالسَوْءِ، اِنْ رَأى حَسَنَةً اَخْفاها وَ اِنْ رَأى سَيِئةً اَفْشاها. [اصول كافى، ج 2، ص 668.]
امام باقر عليه السلام فرمود: يكى از عوامل كمر شكن، همسايه بد است، اگـر كـار خـوبى ببيند پنهـان مى سـازد و اگر كار بدى مشاهده كند، افشا گرى مى كند.
حـدّ و حريم همسايه
۱۴ عنَ جميل بن درّاج عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: حَدُّ الجِوارِ أربَعُونَ داراً مِن كُلِّ جانِبٍ، مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِهِ وَ عَنْ يَمينِهِ وَشِمالِهِ. [اصول كافى، ج 2، ص 669 .]
جميل بن دراج مى گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: حدّ همسايگى چهل منزل است ار هر سـو، از جـلو ، از پشت سـر ، از راسـت و از چپ.
ويـژگى جـمعه
۱۵ عَنْ جابِر عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: ألخَـيرُ وَ الشَّـرُّ يُضاعَفُ يَوْمَ الجُمُعَةِ. [جامع الاحاديث، ص 156.]
جابر از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: كار خير و شرّ در روز جمعه دو چندان مى گردد. ( يعـنى پـاداش و كيفـرش دو برابر اسـت. )
درآمـدهاى حـرام
۱۶ عَنْ الباقِر عليه السلام قالَ: مَنْ أصابَ مالاً مِنْ غَلُولٍ أوَ رِباً أَو خِيانَةٍ اوَ سِرقَةٍ لَمْ يُقبـَلْ مِنـهُ فى زَكوةٍ وَ لا فى صَدَقَهٍ وَ لا فى حَجٍّ وَ لا عُمرَةٍ. [امالى صدوق، ص 442.]
امام باقر عليه السلام فرمود: هركس مالى از راه اختلاس يا ربا يا خيانت و يا دزدى به چنگ آورد، مصرف آن در راه زكات واجب و صدقه و حج و عمره از وى پذيرفته نمى شود.
حاجت خواستن از خــدا
۱۷ عنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: ما مِنْ شَى ءٍ اَحَبَّ إلَى اللّه ِ مِـنْ أنْ يُسْـألَ ما عِنْـدَهُ. [المحاسن، ص 292، جامع الاحاديث، ص 183.]
امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ چيز در نزد خدا آن قدر مطلوب و محبوب نيست كه آنچه نزد اوست از وى درخواست و تقاضا شود.
استـمرار در كارها
۱۸ عَنَ أبى حَمزَة الثُّمالى، عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: اَحَبُّ الاَعمالِ إلَى اللّه ِ تَعالى أدوَمُهـا وَاِنْ قَلَّتْ . [جامع الاحاديث، ص 182.]
ابوحمزه ثمالى مى گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: محبوبترين كارها نزد خداى متعال آن كارى است كه دوام بيشـترى دارد، گرچـه انـدك باشـد.
رسـيدگى به مشكلات مـردم
۱۹ عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: إنَّ أحَبَّ الاَعمالِ إلَى اللّه ِ تَعـالى سَبعَةٌ: اِشْباعُ جُوْعَةِ مُؤمِنٍ، وَ تَنـفيسُ كُرْبَتِهِ، وَ قَضاءُ دينِهِ، وَ إنَّ مَن يَفعَلُ ذلِكَ لَقَليلٌ. [جامع الاحاديث، ص 183، بحارالانوار، ج 74، ص369.]
امام باقر عليه السلام فرمود: محبوبترين كارها در نزد خداى تعالى هفت چيز است، از جمله: گرسنگى مؤمنى را سير كند، اندوه غمزده اى را برطرف سازد، قرض بدهكارى را بپردازد. كسانى كه اين گونه رفتار كنند، اندكند.
پرهــيزكارى
۲۰ عَنِ الثُّمالى، عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: عَلَيـكُم بـِالوَرَعِ فَاِنَّهُ لَيْسَ شَى ءٌ اَحَبَّ إلَى اللّه ِ تَعالى مِنَ الـوَرَعِ وَ عِفـَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجْ. [مستدرك، ج 11، ص 265، جامع الاحاديث، ص 183.]
ابو حمزه ثمالى مى گويد امام باقر عليه السلام فرمود: بر شـما باد ورع و پارسـايى، كه چيزى نزد خداى متعال محبوب تر از پارسايى ومهار زدن بر شكم وغريزه جنسى نيست.
قـرآن خـوانى
۲۱ عَن أبى جَعْفَر عليه السلام: قالَ: أفْضَلُ العِبادَةِ ألقَرائَةُ فِى المُصحَفِ. [بحارالانوار، ج 92، ص202.]
امام باقر عليه السلام فرمود: برترين عبادت، تـلاوت قـرآن است.
خــداى بى همتا
۲۲ قالَ اَبُوجَعْفَر عليه السلام: ما شَى ءٌ أعظَمَ ثَواباً مِن شَهادَةِ اَنْ لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ، إنَّ اللّه َ لا يَعْدِلُهُ شَى ءٌ وَ لا يُشرِكُهُ فِى الاُمُورِ اَحَدٌ. [الكافى، ج 2، ص 375.]
امام باقر عليه السلام فرمود: هيـچ كارى ثوابـش بـالاتر از اين نيست كه بـه «لا اله الاّ اللّه » گواهى و شهادت دهى. براستى خداوند را هيچ چيز همانند و برابر نيست و در كارها هيچ كس شريك او نيست.
شكـمهاى پُـر
۲۳ عَن أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: ما مِنْ شَيْى ءٍ أبغَضُ إلَى اللّه ِ مِنْ بَطْنٍ مَملُوءٍ. [الكافى، ج 6، ص 270، جامع الاحاديث كتاب الغايات، ص 201.]
امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ چيز به اندازه شكم انباشته، منفـور خـداوند نيسـت.
نيـكان امّت
۲۴ عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: قال رسول اللّه صلي الله عليه و آله: خيارُ اُمَّتى ألّذينَ إذا سافَرُوا قَصَّرُوا وَ أفْطَرُوا وَ إذا اَحْسَنُوا، استَبْشَرُوا وَ إذا اَساؤُا استَغْفَرُوا. [الكافى، ج 4، ص 127، جامع الاحاديث، ص 215.]
امام باقر عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: نيكان امّت من كسانى اند كه هنگام سفر نماز را شكسته مى خوانند و روزه را افطار مى كنند. وقتى نيكى كنند، شادمان مى شوند، هنگامى كه كار بدى كردند، استغفار مى كنند.
روزه راسـتين
۲۵ عَنْ جابر عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ، قالَ لى: يا جابِرُ ! مَنْ دَخَلَ عَلَيهِ شَهرُ رَمضانَ وَ صامَ نَهارَهُ وَ قامَ وَرْداً مِنْ لَيْلِهِ، وَ حَفِظَ لِسانَهُ وَ فَرجَهُ وَ غَضَّ بَصَرَهُ وَ كَفَّ اذانَهُ، خَرَجَ مِن الذُّنُوبِ كَيَومٍ وَلَدَتهُ اُمُّهُ. قالَ قُلْتُ: ما احَسنَ هَذا مِنْ حَديث، جُعِلتُ فِداكَ. قالَ: ما اشَدَّ هَذا مِنْ شَرْطٍ. [جامع الاحاديث، ص 222، الكافى، ج 2، ص 87.]
جابر مى گويد، امام باقر عليه السلام به من فرمود: هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و روزهايش را روزه بدارد و پاسى از شب را به نيايش برخيزد و زبانش را نگهدارد و چشم خود از حرام بربندد و آزار به كسى نرساند، مثل روز تولد از مادر از گناه پاكيزه مى شود. گفتم: چه حديث خوبى! فرمود: چه شرايط دشوارى !
مـدعيان دروغين امامت
۲۶ عَن أبى جَعْفَر عليه السلام : قالَ قُلْتُ: قَولُ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ«وَ يَوْمَ القِيامَةِ تَرَى الَّذينَ كَذَبُوا عَلَى اللّه ِ وُجُوهُهُمْ مُسوَدَّةٌ ». قالَ: مَنْ قالَ إنِّيإمامٌ وَ لَيْسَ بِإمامٍ. قُلتُ: وَ اِنْ كانَ عَلَوِيّاً؟ قالَ عليه السلام: وَ اِنْ عَلَوِيّاً. قُلتُ: وَ اِنْ كانْ مِنْ وُلدِ عَلِيِ بنِ أبى طالِبٍ؟ قالَ عليه السلام: وَ اِنْ كان. [الكافى، ج 1، ص 307.]
راوى درباره آيه«وَ يَوْمَ القِيامَةِ تَرَى الَّذينَ كَذَبُوا عَلَى اللّه ِ وُجُوهُهُمْ مُسوَدَّةٌ»از امام باقر عليه السلام پرسيد (يعنى روز قيامت، تكذيب كنندگان بر خداوند را سيه رو مى بينى). حضرت فرمود: هركس امام نباشد و مدعى امامت شود، مشمول آيه است. گفتم: گر چه عـلوى باشد؟ حضرت فرمود: اگر چه عـلوى باشد. گفتم: اگر چه از فرزندان على بن أبى طالب باشد؟ حضرت فرمود: اگر چه از آنان باشد.
موهـبت ويژه خــدا
۲۷ عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: اِنَّ هذِهِ الدُّنيا يُعطيهَا اللّه ُ البِرَّ وَ الفاجِرَ وَ لايُعْطِى الإيمانَ إلاّ صَفْوَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ. [اصول كافى(با ترجمه)، ج 3، ص 305.]
امام باقر عليه السلام فرمود: خــدا اين دنيـا را به نيـكوكار و بدكار مى بخـشد، ولى «ايمان» را جز به برگزيدگان خلقش نمى دهد.
تنـدرستى و ثـروت
۲۸ عَنْ فُضَيل بنْ يَسار عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: سَلامَةُ الدّينِ وَ صِحَّةُ البَدَنِ خَيرٌ مِنَ المالِ وَ المالُ زينَةٌ مِنْ زينَةِ الدُّنيا، حَسَنَةٌ. [اصول كافى (باترجمه)، ج 3، ص 306.]
فضيل بن يسار از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: سلامتى دين و تندرستى از ثروت بهتر است. و مال، زينتى از زينت هاى دنياست كه خوب است.
جـاى تقيـّه
۲۹ عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِم عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام، قالَ: إنَّما جُعِلَتِ التَّقِيَّةُ لِيُحقَنَ بِهَا الدَّمُ، فَإذا بَلَغَ الدَّمَ فَلَيْسَ تَقِيَّةٌ. [اصول كافى، ج 3، ص 313.]
محمد بن مسلم مى گويد، امام باقر عليه السلام فرمود: تقـيّه براى اين است كه خـونها حـفظ شود، وقتى مسأله به خون ريزى رسيد، ديـگر جـاى تقيـّه نيست.
شيـعيان عـلى عليهالسلام
۳۰ عَنْ جابِر قالَ: قالَ ابُوجَعفَر عليه السلام: اِنَّما شيعَةُ عَلِيٍّ ألحُلَماءُ وَ العُلَماءُ الذُّبْلُ الشِّفاهِ تُعْرَفُ الرُّهبانِيَّةُ عَلى وُجُوهِهِمْ. [اصول كافى، ج 3، ص 332.]
جابر مى گويد حضرت امام باقر عليه السلام فرمود: براستى شيعيان على عليه السلام بردباران و دانشورانند كه لب به يـاد خــدا تـر دارنـد و بر چهره هاشان رنگ عبادت و ساده زيستى پيداست.
ارزش تشـيّع
۳۱ عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: ما يُبالى مَنْ عَرَّفَهُ اللّه ُ هَذا الاَمرَ أنْ يَكُونَ عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ يَأكُلُ مِنْ نَباتِ الأرْضِ حَتّى يَأْتِيَهُ الْمَوتُ. [اصول كافى، ج 3، ص 343.]
امام باقر عليه السلام فرمود: هر كس خداوند به او حقيقت تشيع و ولايت معصومين عليه السلام را آموخت، باكى ندارد كه بر قله كوهى باشد و از گياهان زمين تغذيه كند، تا روزى كه مرگش فرا رسد.
ايمـنى از عـذاب
۳۲ عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: لا يُصيبُ قَريـَةً عَـذابٌ وَ فيها سَبْعَةٌ مِنَ الْمُؤمِنينَ. [اصول كافى، ج 3، ص 346.]
امام باقر عليه السلام فرمود: هر آبادى كه در آن هفت نفر مؤمن باشند، گرفـتار عــذاب نمى شـود.
الطـاف خفـيّه
۳۳ عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: اِنَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لَيَتَعاهـَدُ المُؤْمِـنَ بِالبـَلاءِ كَما يَتَعاهَدُ الرَّجُلُ أهْلَهُ بِالهَدِيَّةِ مِنَ الغَيبَةِ وَ يَحْميهِ الدُّنيا كَما يَحْمِى الطَّبيبُ المَريضَ. [اصول كافى، ج 3، ص 354.]
امام باقر عليه السلام فرمود: براستى خداى متعال گاهى با فرستادن بلا با مؤمن تجديد خاطره مى كند و او را مى نوازد، همانطور كه شخصى كه به سفر رفته با هديّه خانواده اش را مى نوازد و همان طور كه پزشك بيمار را از چيزهايى پرهيز مى دهد، خداوند هم مؤمن را از دنيا برحذر مى دارد.
سبـب كاهـش روزى
۳۴ عنْ أبى جَعْفَر عليه السلام، قالَ: إنَّ العَبدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُزْوى عَنهُ الرِّزْقُ. [اصول كافى، ج 3، ص 371.]
امام باقر عليه السلام فرمود: گاهى بنده خــدا گناهى مرتكب مى شود، و بدين وسيله روزى از او دور مى شود (و گرفتار تنگى معيشت مى شود).
عـمل، عـامل قـرب
۳۵ عَن خيثمة قالَ: قالَ لى أبوجَعْفَر عليه السلام: اَبلِغْ شيعَتَنا إنَّهُ لَنْ يُنالَ ما عِندَ اللّه ِ إلاّ بِعَمَلٍ وَ اَبْلِغْ شيعَتَنا إنَّ اَعْظَمَ النّاسِ حَسرَةً يَوْمَ القِيامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلاً ثُمَّ يُخالِفُهُ إلى غَيرِهِ. [اصول كافى، ج 3، ص 409.]
خيثمه گويد، امام باقر عليه السلام به من فرمود: به شيعيان ما ابلاغ كن به آنچه نزد خداست، جز با عمل «صالح» نمى توان رسيد. به شيعيان ما بگو: در روز قيامت حسرت كسى بزرگتر و بيشتر است كه رفتار عادلانه اى راستايش كند و بر خلاف آن سمت و سوى ديگر حركت كند.
زشـتى تـكبّر
۳۶ عَن أبى جَعْفَر عليه السلام، قالَ: ألكِـبرُ رِداءُ اللّه ِ وَ الْمُتَكَبِّرُ يُنازِعُ اللّه َ رِدآءَهُ. [اصول كافى، ج 3، ص 423.]
امام باقر عليه السلام فرمود: برترى و بزرگى، جامه بلند شايسته خداست ومتكبر درجامه ويژه خدا، با خدا به كشمكش مى پردازد.
شـتاب در كار خـير
۳۷ عنْ أبى الجارود قالَ: سمعت اباجَعْفَر عليه السلام يَقُولُ: مَنْ هَمَّ بِشَى ءٍ مِنْ الْخَيْرِ فَلْيُعَجِّلْهُ فَاِنَّ كُلَّ شَى ءٌ فيهِ تَأخيرٌ فَإنَّ لِلشَّيطانِ فيهِ نَظْرَةٌ. [اصول كافى، ج 3، ص 213.]
ابوالجارود گويد، از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: هركس تصميم به كارخيرى گرفت، سريع اقدام كند، زيرا اگر در آن تاخير روا دارد، شيطان در آن كار مهلت مى يابد. (و فرصت انجام آن را مى گيرد.)
حـقّ محـورى
۳۸ عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام: قالَ إنّ ِللّه ِ جَنَّةٌ لايَدْخُلُها إلاّ ثَلاثَةٌ: اَحَدُهُمْ مَنْ حَكَمَ فى ـ على ـ نَفْسِهِ بِالْحَقِّ. [اصول كافى، ج 3، ص 218.]
امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند بهشتى دارد كه جز سه كس به آن وارد نمى شوند. يكى از آن سه، كسى است كه درباره خويش به حق داورى كند.
آثـار صـله رحـم
۳۹ قالَ ابُوجَعْفَر عليه السلام: صِلَةُ الرَّحِمِ تُزَكِّى الاَعمالُ وَ تَدْفَعُ البَلْوى وَ تُنْمِى الاَمـوالَ وَ تُنسِى ءُ لَهُ فى عـُمْرِهِ. وَ تُوَسِّعُ فى رِزَقِهِ وَ تُحَبِّبُ فى اَهْلِ بَيتِهِ فَلْيَتَّقِ اللّه َ وَ لْيَصِلْ رَحِمَهُ. [اصول كافى، ج 3، ص 223.]
امام باقر عليه السلام فرمود: صله ارحام، اعمال را افزايش مى دهد، بـلا و گرفتارى را بر طرف مى كنـد، امـوال را فـزونى مى بخـشد، مـرگ را به تـأخير مى افكـند، و مايه وسعت روزى و محبوبيت خانوادگى مى شود. پس بـايد [انسان] تقـوا پيشه كـند و بـه خويشان نيـكى نمـايد.
وفـا، امـانت، نيـكى
۴۰ عَن أبى جَعْفَر عليه السلام قالَ: ثَلاثٌ لَمْ يَجعَلِ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ فيهِنَّ رُخصَةً: أداءُ الاَمانَةِ إلَى البَرِّ وَ الفاجِرِ وَ الوَفاءُ بِالعَهْدِ لِلبَرِّ وَ الفاجِرِ وَ بَرُّ الوالِدَينِ بِرَّيْنِ كانا أوْ فاجِرَينِ. [اصول كافى، 3، ص 236.]
امام باقر عليه السلام فرمود: سه چيز است كه خداى عزوجل به هيچ كس رخصت و اجازه نقض آن را نداده است:
۱. اداى امانت به نيكو كار و بدكار.
۲. وفاى به پيمان در برابر نيكوكار و بد كار.
۳. خوشرفتارى و نيكى نسبت به پدر و مادر، چه نيك باشند و چه بد كار.