پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دیده میشود که باستان گرایان، دیگر اقوام و ملل را به بیفرهنگی و خشونت متهم میکنند، و بسیار دیده میشود که با وقاحت تمام، رفتار زشت عدهای را به پای همگان مینویسند. لیکن حقیقت این است که حکومتهای باستانی ایران در کنار رهبران مذهبیِ مجوسیگری در بسیاری از زمینهها بیش از همگان خشونت به خرج دادند. به گونهای که متأسفانه بسیاری از تاریخنگارانِ اروپایی، ایرانیان را به خاطر همان رفتارهای دیرین باستانی جزو اقوام وحشی و بربر به شمار میآورند. یکی از این مسائل تأسف برانگیز، آدمخواری است که برخی از افراد در ایران باستان به آن دچار بودند.
در فقره بیست و پنجم از کتاب سوم تاریخ هرودوت (Herodotus) درباره ی تازش هخامنشیان به حبشه آمده است که کمبوجیه (Cambyses) بدون آماده سازی نظامیان و بدون توجه به میزان آذوقه دستور داد که به سمت حبشه حمله کنند. وقتی به شهر تب رسیدند فرمان داد تا معبد را آتش زده و اهالی را به زور مطیع خود سازند. سپس به قصد جنگ با حبشيان به حركت ادامه داد. هنگامی که یک پنجم راه را پیمودند آذوقه به اتمام رسید. سربازان برای نجات از گرسنگی و مرگ، از هر ده نفر يكى را به قرعه از بين خود انتخاب كردند و خوردند. وقتى كبوجيه از اين ماجرا باخبر شد انديشيد كه مبادا لشکر از بین برود. پس از ادامه لشكركشى به حبشه منصرف شد و مراجعت كرد و پس از آنكه قسمت بزرگى از سپاه خود را از دست داد، به شهر تب بازگشت و سپس به ممفيس رفت.[۱]
در اوستا هم نکته ای بیان شده است که نشان میدهد آدمخواری جزوی از فرهنگ "بخشی از جامعه ایران باستان" و مسئله ای مورد ابتلاء بود. در اوستا، وندیداد، فرگرد هشتم، بند ۷۳ و ۷۴ آمده است که زرتشت پرسید: «ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس بگو بدانم، هر گاه مزدا پرستان به حالت رفتن یا دویدن، سوار اسب یا ارابه با آتشی برخورد نمایند که جسد مرده را می سوزانند و مردم برای سوختن جسد یا پختن آن ایستاده باشند مزداپرستان چه وظیفه ای خواهند داشت؟ اهورامزدا پاسخ داد و گفت مردی که جسد مرده را طبخ میکند باید کشته شود بلی او را بکشند و دیگ را سرنگون سازند و اجاق را نیز سرنگون سازند».[۲]
با دقت در واژه های دیگ، اجاق، پختن و... در می یابیم که جسد مرده را به صورت آب پز یا کباب میپختند و میخوردند. مسئلۀ جالب تر این است که وندیداد دربردارنده احکام شرعی دین زرتشتی است و معمولاً مسائلی را که مورد ابتلاء عامه بوده است را بیان میکرد. بر همین اساس میتوان نتیجه گرفت که این موضوع (آدمخواری) به صورتی فراگیر و معضلی اساسی بوده است که اهورامزدا شخصاً برای آن حکم اعدام صادر کرد. شگفت انگیزتر این است که وقتی منابع یونانی را بررسی می کنیم در مییابیم که مغان (که موبدان زرتشتی هم جزء آنان بودند) ترویج دهندۀ آدمخواری در میان یونانیان بودند! که البته زرتشت در وندیداد با این موضوع وحشیان (آدمخواری) مخالفت کرد.
به هر روی نگاهی به منابع یونانی می اندازیم. در این سیر به یک موبد زرتشتی به نام استانس (Osthanes) می رسیم. یک مغ زرتشتی که باورهای مغان را در یونان رواج می داد. البته باید دقت داشت که این شخص را با استانس فرزند داریوش دوم اشتباه نگیریم (استانس یک نام ایرانی است).[۳] پلینی بزرگ (Pliny the elder) دانشمند رومی در کتاب تاریخ طبیعی (The Natural History) که در قرن یکم میلادی بر اساس اسناد تاریخی نوشته شده است [۴] و به نظر بسیاری از پژوهشگران اولین دائرة المعارف تاریخ جهان است [۵] که به گفته خودش از روی دوهزار کتاب و بیست هزار یادداشت نوشته شده [۶] در اعتراضی به رفتارهای این مغ ایرانی مینویسد:
Say, Osthanes, who was it that first devised these practices; for it is thee that I accuse, thou uprooter of all human laws, thou inventor of these monstrosities; devised, no doubt, with the view that mankind might not forget thy name
«تو ای استانس، تمام قوانین مرسوم و استاندارد بشر را پایمال و نقض کردی، تو مخترع و مبدع این وحشی گری و هیولا صفتی هستی که انسانها اعضای بدن یکدیگر را بخورند. یقیناً بشر نام تو را به خاطر این بدعت کثیف از یاد نخواهد برد...».[۷]
در پایان پلینی به برخی از مردم یونان اعتراض می کند که چرا از این شاهکار زشت و غیر علمی عده ای بی فرهنگِ وحشی (یعنی ایرانیان) استفاده می کنند ؟
Granted that barbarous and outlandish tribes first devised such practices, must the men of Greece, too, adopt these as arts of their own
همچنین پلینی بزرگ (Pliny the elder) در بخش دیگری از کتاب خود، استانس (مغ ایرانی) را جادوگر معرفی کرده [۸] و سنت قربانی کردن انسان (Sacrificing Human Beings) را ارمغان و شاهکار چند مغ ایرانی (Magi) اعلام میکند.[۹] جالب است که استانس در یونان، باورهای مغان زرتشتی همچون درمانگری به وسیله ادرار [۱۰] را نیز ترویج میداد.[۱۱]
از آنچه گفته شد روشن می۲شود که آدمخواری در فرهنگ بخشی از جامعه ایران باستان وجود داشته است و حتی در برهه ای از زمان به یونان هم سرایت کرد (سوغاتی موبدان برای مردم یونان)، اما زرتشت در وندیداد با آن مخالفت نمود و اهورامزدا حکم اعدام را برای آن تعیین کرد. گرچه امروزه موبدان زرتشتی، مخالفت زرتشت با این وحشی گری را قبول ندارند (و به دروغ ادعا میکنند که وندیداد اوستا ربطی به زرتشت ندارد). شاید به این علت که درندگی و پاره کردن بدن دیگران حتی در سیره ایزدان و نمایندگان اهورامزدا نیز وجود دارد. آن چنان که در اوستا آمده است: «ورهرام اهورا داده را می ستاییم ... به سوی او پروازکنان آمد ورهرام اهورا داده برای هفتمین بار در کالبد مرغ شاهین که با بالهای گشاده به پایین سرازیر میشود و بر روی شکار حمله برده او را از هم میدرد...» وقتی ایزد اهورایی که مظهر کردار نیک است در کالبد پرندگان وحشی حلول کرده و ضعیفان را میدرد و پاره پاره میکند، از بقیه چه انتظاری میتوان داشت ؟[۱۲] به هر صورت روشن است که پس از زرتشت، موبدان همچنان بر این رسم دیرین و باستانی باقی ماندند اما در قرون اولیه میلادی، موبد آذرباد مهراسپندان رهبر زرتشتیان و احیاکننده ی دین زرتشتی در عصر ساسانی از آدم خواری توبه کرد. چنان که در پتت (Patet) و به اوستایی (Paitita) که یکی از بخشهای جدید خرده اوستا است، میخوانیم :
«خورشید نیایش نکردم هر روز سه بار. ماه نیایش نکردم بهر نو ماهی کِمَسته سه بار. رفتون نه یشتم هر سال یکبار. فروردینگان اوا سدُش نکردم. منشی و گوشنی و کنشنی. اژهر گونه گوشتان مردمان و سگان و خرفستران مرده و زنده که به آب و آتش رسانیدم و پختم و خوردم و تنها بجنبانیدم و اژ جای آبادان بنه پهریختم و اژ جای خویش بنه بردم. منشنی و گوشنی و کنشنی».[۱۳] معنی : در ابتدا از نیایش نکردن خورشید و ماه و همچنین سستی در عبادت توبه میکنم و سپس از هرگونه گوشت انسانها و سگها و حشرات زیانبار که مرده و زنده زنده با آب و آتش پختم و خوردم [توبه میکنم] و از اینکه از مکان آباد پرهیز نکردم [و آلوده ساختم] نیز توبه میکنم.
جالب است که به گفته ی موبد اردشیر آذرگشسب اولین نمازی که زندگان به نام انسان درگذشته (از دنیا رفته) می خوانند همین پتت (Patet) و به اوستایی (Paitita) است و همچنین در روز سوم از درگذشت هر شخص، بازماندگان این سروده را میخوانند.[۱۴] باستانگرایان و نژادپرستان آریاگرا، که رفتار زشت عدهای را به پای همگان نوشته و کل ملتها (اعم از ترک و عرب و...) را محکوم میکنند، آیا راضی میشوند که همین رفتار علیه خودشان به اجرا درآید؟ آیا میتوان رفتار زشت عدهای از آدمخواران را به پای همه نوشت؟! پس بهتر است که نژادپرستان آریاگرا در رفتارهای خود تجدید نظر کنند.
پینوشت :
[۱]. تاريخ هردوت، ترجمه و تحقیقِ هادى هدايتى، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ج ۳، ص ۱۲۹
[۲]. وندیداد اوستا، پژوهش جیمز دارمستتر، انتشارات دنیای کتاب، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴، ص ۱۷۳
[۳]. حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ناشر: دنیاى کتاب، تهران، چاپ اول، ج ۲، ص ۹۹۰ و ۱۱۸۷
[۴]. ديودور سيسيلى، ايران و شرق باستان در كتابخانه تاريخى، ترجمه: حميد بي كس و اسماعيل سنگارى، نشر جامى، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۷۲ (مقدمه محقق )
[۵]. مرتضى راوندى، تاريخ اجتماعى ايران، انتشارات نگاه، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ج ۱۰ ص ۲۵۰
[۶]. حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ناشر: دنیاى کتاب، تهران، چاپ اول، ج ۱ ص ۸۰
[۷]. پلینی بزرگ، تاریخ طبیعی؛ کتاب ۲۸ بند ۲ :
The Natural History, Pliny the Elder, John Bostock, M.D., F.R.S. H.T. Riley, Esq., B.A. London. Taylor and Francis, Red Lion Court, Fleet Street. 1855, Book XXVIII , Chap 2
[۸]. پلینی بزرگ، تاریخ طبیعی؛ کتاب ۲۸ بند ۲؛ کتاب ۳۰ بند ۵ [ibid , b XXX , c 5]
[۹]. همان، کتاب ۳۰ بند ۶ [ibid , b XXX , c 6]
[۱۰]. نگاه کنید به مقاله «شستشوی بدن با ادرار انسان در دین زرتشتی»
[۱۱]. پلینی بزرگ، تاریخ طبیعی؛ کتاب ۲۸ بند ۲؛ کتاب ۲۸، بند ۱۹ [ibid , b XXVIII , c 19]
[۱۲]. خرده اوستا، به ترجمه اردشیر آذرگشسب، تهران، ۱۳۵۵، ص ۱۲۰
[۱۳]. همان، ص ۱۷۷-۱۷۸
[۱۴]. 183همان، ص