سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

 

استر , esther

خشايارشا پادشاه‌ هخامنشی بر سرزمين‌ پهناوری حکومت می كرد كه‌ بخشی گسترده از جهان آن روز را در بر می گرفت‌ و شامل‌ یکصد و بیست و هفت استان بود. او در سال‌ سوم‌ سلطنت‌ خود در كاخ‌ سلطنتی شوش‌ جشن‌ بزرگی برپا نمود و تمام‌ بزرگان‌ و مقامات‌ را دعوت‌ كرد. فرماندهان‌ لشكر پارس‌ و ماد همراه‌ با اميران‌ و استانداران‌ در اين‌ جشن‌ حضور داشتند. در اين‌ جشن‌ كه‌ شش‌ ماه‌ طول‌ كشيد، خشايارشا تمام‌ ثروت‌ و شكوه‌ و عظمت‌ سلطنت‌ خود را به‌ نمايش‌ گذاشت‌.[۱] در آخرين‌ روز جشن، پادشاه‌ كه‌ از باده‌ نوشی سرمست‌ شده‌ بود، هفت‌ خواجه‌ ی حرم سرا كه‌ خادمان‌ مخصوص‌ او بودند را احضار كرد و به‌ آنان‌ دستور داد تا همسرش ملكه‌ وشتی را با تاج‌ ملوكانه‌ به‌ حضورش‌ بياورند تا زيبايي‌ او را به‌ مقامات‌ و مهمانانش‌ نشان‌ دهد. اما وقتی خادمان فرمان‌ پادشاه‌ را به‌ ملكه‌ وشتی رساندند، او از آمدن‌ امتناع نمود و حاضر نشد که در مقابل چشمان بیگانگان حضور یابد. خشایارشا از اين‌ موضوع‌ بسيار خشمگین شد. پس وزیران و مشاوران را گرد آورد تا درباره ی سرپیچی ملکه وشتی و مجازات وی نظر دهند. وزیران و مشاوران، این رفتار ملکه وشتی را توهین به پادشاه پارسی قلمداد کردند و گفتند که این سرپیچی ملکه باعث می شود که همه ی زنان ایران در برابر شوهران خود سرپیچی کنند و از اطاعت شوهران خارج شوند. پس مشاوران گفتند که خشایارشا ملکه وشتی را رها کند و زنی بهتر برگزیند.[۲] آنجا بود که در اثر نفوذ یهودیان حاضر در دربار هخامنشی، استر ( Esther ) ملکه شد. استر دخترعموی مردخای یهودی بود که در حمله نبوکدنسر به یهودیان، به بابل آورده شد.[۳] نکته اینجا است که پس از حمله ی نبوکدنسر به یهودیان، آنان تقریباً رو به نابودی می رفتند. لیکن با حمله کورش هخامنشی به بابل، یهودیان زندگی دوباره ای یافتند و توانستند در حکومت ایران نفوذ یابند. خشایارشا هامان را به عنوان وزیر خود انتخاب کرد. مردخای در مجلسی به هامان تعظیم نکرد. وی علت این رفتار خویش را برتری یهود بر غیر یهود اعلام کرد و گفت چون من یک یهودی هستم در مقابل هامان تعظیم نمی کنم. هامان نیز خشمگین شد و تصمیم گرفت مردخای و همه ی یهودیان را از بین ببرد. او قرعه ( پور ) انداخت و تاریخی برای کشتن یهودیان انتخاب کرد تا دیگر خطری متوجه قدرت وی نباشد. روز سیزدهم از ماه ادار ( ماه دوازدهم ) به عنوان روز موعود انتخاب شد. پس هامان نزد خشایارشا از یهودیان بدگویی کرد و خشایارشا نیز اختیار یهودیان را به هامان واگذار کرد تا آنان را از بین ببرد. هامــان این فرمان را به همه ی نواحــی تحت سلطه ی هخامنــشیان ابلاغ کرد و اعلام کرد که باید همه ی یهــودیان در روز سیــزدهم از ماه ادار ( ماه دوازدهم ) کشته شوند. مردخای این خبر را می شنود و برای جلوگیری از این اتفاق دست به اعتراض می زند. یهودیان در غم و گریه و زاری فرو رفتند و این خبر در همه جا گسترش یافت و خبر به استر ( همسر خشایارشا و دختر عموی مردخای ) رسید. مردخای از دخترعموی خود که دیگر شهبانوی ایران زمین شده بود درخواست کرد تا خشایارشا را پشیمان کند. استر پاسخ داد که از سی روز پیش تا به حال نزد پادشاه فراخوانده نشده ام. و اجازه ورود به اندرونی را هم ندارم مگر به اذن خشایارشا و هر کس بی اذن خشایارشا وارد شود کشته می شود. مردخای به استر گفت که تو هم مشمول این حکم علیه یهــودیان هستی و چه بسا تو را نیز به قتــل برسانند. پس فـــکری به حال ما و خودت کن. اســــتر پاسخ داد که به همه ی یهودیان بگویید که روزه بگیرند. من نیز روزه می گیرم تا خداوند قلب پادشاه را به سوی ما نرم کند. آنگاه نزد خشایارشا می روم .[۴]
استر پس از سه روز دعا و روزه داری، بدون اجازه خشایارشا نزد او رفت. خشایارشا او را دید و به حضور طلبید، گرچه از قبل به او اجازه ی ورود نداده بود. خشایارشا نیز از وی درباره ی درخواستش پرسید. استر پاسخ داد که می خواهم شما و هامان را در مجلسی با هم ببینم. خشایارشا دستور داد تا هامان را احضار کنند. در آن نشست، استر از خشایارشا درخواست کرد تا از کشتن یهودیان صرف نظر کند. سپس به هامان اشاره کرد و گفت که او مایه ی آزار من و دیگر یهودیان شده است. خشایارشا هم خواسته ی استر را پذیرفت و بر هامان به شدت خشم گرفت. آنگاه خشایارشا برای جلب نظر استر، دستور داد هامان را به صلیب بکشند. پس استر و مردخای به حضور خشایارشا رسیدند و درخواست کردند که یهودیان آزادی کامل یابند. خشایارشا هم به آنان اجازه داد تا هر درخواستی دارند را برای کاتبان بگویند و کاتبان هم بنویسند و مهر رسمی خشایارشا هم در نامه ثبت گردید. پس استر و مردخای گفتند که آزادی و امنیت کامل یهودیان در تمام سرزمین های تحت نفوذ حکومت ایران حکم شود. و یهودیان مجاز شدند تا هرکسی که به آنان بی احترامی می کند، یا هر کسی با آنان دشمنی و اختلاف دارد را بکشند و برای این امر روز سیزدهم ماه ادار انتخاب شد. یعنی همان روزی که قرار بود یهودیان قتل عام شوند ؛ تبدیل شد به روزی که قرار است یهودیان مخالفین خود را به حکم خشایارشا قتل عام کنند. [۵]
تورات چنین تعریف می کند : « به‌ اين‌ ترتيب‌ يهوديان‌ به‌ دشمنان‌ خود حمله‌ كردند و آنها را از دم‌ شمشير گذرانده‌، كشتند. آنها در شهر شوش‌ كه‌ پايتخت‌ بود، پانصد نفر را كشتند.» در ادامه چنین آمده است : « پس‌ روز بعد، باز يهوديان‌ پايتخت‌ جمع‌ شدند و سیصد نفر ديگر را كشتند، ولي‌ به‌ مال‌ كسي‌ دست‌ درازی نكردند. بقيه‌ يهوديان‌ در ساير استان ها نيز جمع‌ شدند و هفتاد و پنج هزار نفر از دشمنان‌ خود را كشتند و از شر آنها رهايي‌ يافتند، ولي‌ اموالشان‌ را غارت‌ نكردند. اين‌ كار در روز سيزدهم‌ ماه‌ ادار انجام‌ گرفت‌ و آن ها روز بعد، يعني‌ چهاردهم‌ ادار پيروزي‌ خود را با شادی فراوان‌ جشن‌ گرفتند .» [۶] در ادامه : «مردخاي‌ تمام‌ اين‌ وقايع‌ را نوشت‌ و براي‌ يهوديان‌ سراسر مملكت‌ پارس‌ چه‌ دور و چه‌ نزديك‌ فرستاد و از آنها خواست‌ تا همه‌ ساله‌ روزهاي‌ چهاردهم‌ و پانزدهم‌ ادار را به‌ مناسبت‌ نجات‌ يهود از چنگ‌ دشمنانشان‌، جشن‌ بگيرند و شادي‌ نمايند، به‌ يكديگر هديه‌ بدهند و به‌ فقيران‌ كمك‌ كنند، زيرا درچنين‌ روزي‌ بود كه‌ غمشان‌ به‌ شادي‌، و ماتمشان‌ به‌ شادكامی تبديل‌ شد. قوم‌ يهود پيشنهاد مردخاي‌ را پذيرفتند و از آن‌ پس‌، همه‌ ساله‌ اين‌ روز را جشن‌ گرفتند.» در ادامه : «بنابراين‌، قرار بر اين‌ شد كه‌ يهوديان‌ سراسر استان ها و شهرها ايام‌ «پوريم‌» را نسل‌ اندر نسل‌ هميشه‌ به‌ ياد آورند و آن‌ را جشن‌ بگيرند. در ضمن‌، ملكه‌ استر با تمام‌ اقتداری كه‌ داشت‌ نامه‌ مردخاي‌ را درباره‌ برگزاري‌ دائمی مراسم‌ پوريم‌ تأييد كرد. علاوه‌ بر اين‌، نامه‌های تشويق‌ آميز ديگري‌ به‌ تمام‌ يهوديان‌ یکصد و بیست و هفت استان‌ مملكت‌ پارس‌ نوشته‌ شد تا به‌ موجب‌ فرمان‌ مردخاي‌ يهودي‌ و ملكه‌ استر، يهوديان‌ و نسل های آينده‌ شان‌ ايام‌ «پوريم‌» را همه‌ ساله‌ نگه‌ دارند. به‌ اين‌ ترتيب‌، مراسم‌ ايام‌ «پوريم‌» به‌ فرمان‌ استر تأييد شد و در تاريخ‌ يهود ثبت‌ گرديد. » [۷]
و این جشن همان است که امروزه عید پوریم نامیده می شود. و هر ساله یهودیان سراسر جهان این روز را با یاد و نام کورش هخامنشی و خشایارشا گرامی می دارند. با توجه به اینکه خشایارشا به یهودیان اختیار تام داده بود که هر چه خواستند انجام دهند، اگر یهودیان مرتکب جنایاتی شدیدتر نیز می شدند باز هم با سکوت دربار هخامنشیان مواجه می گردیدند. این در حالی است که هم کورش هخامنشی و هم خشایارشا به خوبی از تاریخ یهودیان آگاه بودند. آنان بهتر از هر کسی می دانستند که یهودیان بر اساس آیین تحریف شده ی خود، نسبت به غیر یهودیان تا چه حد خشن برخورد کرده و هیچ احترامی برای جان و مال و ناموس دیگران قائل نیستند. کورش و پس از او خشایارشا به خوبی آگاه بودند که یهودیان در حمله به سرزمین مدیانیان همه ی مردان به همراه سی و دو هزار زن را کشته و دختران را به اسارت گرفتند و شهر را به آتش کشیدند.[۸] آنان به خوبی آگاه بودند که یهودیان در حمله به سرزمین های اطراف نه تنها همه ی مردان را قتل عام می کردند بلکه از کشتن زنان و کودکان و حتی هلاک کردن حیوانات و خراب کردن خانه های انسان های بی گناه هیچ ابایی نداشتند و گزارش این اتفاقات در کتاب مقدس یهودیان فراوان است [۹] و یهودیان نیز در جهان باستان به این امر مشهور بودند. با همه ی این تفاصیل خشایارشا سرنوشت یک ملت را به دست آنها داد و نامه ی سفیدی را امضا نموده و اختیار تام به آنها داد تا هرچه می خواهند بر سر ملت ایران فرود آورند ...

رشيد الدين فضل الله همدانى‏ ، تاریخ نگار بزرگ ایرانی ، متوفای ۷۱۸ قمری در کتاب جامع التواريخ ، همین اتفاق را ذکر کرده ، با این تفاوت که اولاً وی این حادثه ی تلخ را مربوط به عصر اردشیر می داند نه خشایارشا . ثانیاً وی از تعداد کشته شدگان سخنی بیان نکرد. [۱۰]

در این میان برخی با نادیده گرفتن اعتراف بزرگترین رهبران یهود در طول تاریخ ، سعی می کنند حادثه ی تلخ پوریم را نادیده بگیرند و در صحت آن تردید ایجاد کنند . گرچه با بررسی استدلالات این افراد در می یابیم که اشکالات مطرح شده از حد « احتمال » فراتر نمی رود و یقیناً ضرری به صحت رخداد این اتفاق تاریخی وارد نمی کند . مخصوصاً وقتی که بسیاری از کلیات و جزئیات این داستان دقیقاً با متون تاریخی نوشته شده توسط یونانیان مطابقت دارد . برای مثال شادروان استاد حسن پيرنيا ، متوفای ۱۳۱۴ هجری خورشیدی در « تاريخ ايران باستان »‏ این قضیه را ذکر می کند . [۱۱] و در پایان می گوید :« اين است مضمون حكايت استر و مردخا ، اگر از شاخ و برگ هاى داستانى آن صرف‏ نظر كنيم ، اطّلاعاتى كه مي دهد ، همان است كه مورّخين يونانى هم داده‏اند : وسعت مملكت از هند تا حبشه موافق تاريخ است. هفت نفر مشاور مخصوص همان كسانند كه هرودوت هفت نفر قضات شاهى ناميده . اين ها رؤساء هفت خانواده درجه اوّل پارس و ماد بودند. در اين حكايت به سالنامه ‏ها اشاره شده . كتزياس هم در اين باب ذكرى كرده ، اين سالنامه‏ ها را ديفتراى بازيليكاى، يعنى دفاتر شاهى ناميده و هرودوت چنانكه گذشت مي گويد در جنگ سالامين دبيران شاه اسامى اشخاصى را كه خوب مى ‏جنگيدند، ثبت مي كردند. در باب بسترى كه بر آن نشسته غذا صرف می كردند، نيز در سه جاى كتاب هرودوت، چنان كه گذشت ذكرى شده. چابک ‏سواران نيز همان‏ اند كه از منابع يونانى ميدانيم ( نوشته‏هاى هرودوت و كزنفون كه در جاى خود بيايد ) خود اخشورش هم از حيث صفات شبيه همان خشيارشا است كه يوناني ها توصيف كرده‏ اند، يعنى شخصى است بزرگ‏منش و بلند نظر، كه دوازده هزار وزنه نقره را رد مي كند ، چنانكه موافق نوشته‏هاى هرودوت ، تقديمى چندين ميليونى پاثيوس ليدى را رد كرد. از طرف ديگر بوالهوس ، كم عقل و ضعيف‏ النفس است، چه اختيار امور مملكت را به آسانى به اين و آن مي دهد . تجملات دربار و غيره هم همان است، كه از منبع يونانى معلوم است. در خاتمه بايد گفت، كه اين ضيافت ، قبل از عزيمت خشيارشايا اخشورش تورات، به جنگ يونان بوده و هرودوت هم اشاره به گرد آمدن بزرگان مركز و ايالات در شوش كرده ، منتها مورّخ مذكور گويد كه براى مشورتى راجع به جنگ يونان اين مجلس بزرگ منعقد شده بود. راجع به اسم ملكه، كه تورات او را وشتی ناميده ظن قوى اين است كه اسم مذكور مصحّف وهشتيه است، كه بزبان كنونى بهشت يا بهترين بايد گفت. از اينجا بايد حدس زد، كه اين اسم در واقع لقب بوده است . هرودوت اسم ملكه را آمس‏تريس نوشته كه ممكن است يونانى شده ی هماشتر يعنى هماى مملكت باشد. اما تخالفى كه بين حكايت مزبور و نوشته‏هاى هرودوت ديده مي شود اين است، كه آمس‏تريس هيچگاه مغضوب نشد و چندان بزيست كه به كهولت رسيد. نوشته‏هاى آشيل در نمايش حزن‏ انگيز «پارسى‏ ها» هم نمي رساند كه او مغضوب شده باشد. بنابراين ممكن است وشتى زنى غير از آمس‏تريس بوده و بعد زنى ديگر جاى او را گرفته و در كتاب استر از جهت تقرّب به شاه ، وشتی را ملكه دانسته باشند.» [۱۲]

دلیلی دیگر بر صحت تاریخی این حادثه تلخ ، وجود مقبره استر و مردخای در همدان است . این مقبره همچنان باقی است . لیکن جای سخن در این است که به گفته ی ميرزا سالور عين‏ السلطنة ، ادیب و مورّخ عصر قاجاریه ، متوفای ۱۳۲۴ هجری شمسی ، در خاطرات خود ، مقبره استر و مردخای در همران پر بود از گنجینه ها و حتی تاج سلطنتی ملکه استر که البته بخشی از این گنجینه ها مورد سرقت قرار گرفت . [۱۳] لیکن اصل وجود این گنجینه ها و مقبره امری ثابت شده است . سرجان ملکم متوفای ۱۸۴۳ میلادی در « تاریخ کامل ایران » نیز بیان می کند که در گنبد مقبره ی استر و مردخای در همدان ، لوحی یافته شده که به خط عبرانی نشان می دهد بنای اصلی مقبره این دو نفر است . [۱۴] و این بنا همچنان در شهر همدان برپا و یکی از مهم ترین زیارتگاه های یهودیان گرامی در ایران است .

 

پی نوشت :

[۱]. ترجمه قدیم و تفسيری کتاب مقدس ، عهد قدیم ، استر باب ۱ آیه ۱ – ۴

[۲]. همان ، آیه ۱۰ – ۱۲

[۳]. همان ، باب ۲

[۴]. همان ، باب ۳ و ۴

[۵]. همان ، باب ۵ – ۶ – ۷ - ۸

[۶]. همان ، باب ۹ آیه ۵ و ۶ و ۱۵ و ۱۷

[۷]. همان ، باب ۹ آیه ۲۰ – ۲۳ و ۲۸ - ۳۲

[۸]. ترجمه قدیم و تفسيری کتاب مقدس ، عهد قدیم ، سفر اعداد ، باب ۳۱

[۹]. ترجمه قدیم و تفسيری کتاب مقدس ، عهد قدیم ، کتاب یوشع، باب ۱۰

[۱۰]. رشيد الدين فضل الله همدانى‏ ، جامع التواريخ ، ناشر: ميراث مكتوب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، صفحه ۱۴۲ - ۱۴۳

[۱۱]. حسن پيرنيا ، تاريخ ايران باستان ، انتشارات دنياى كتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ۱۳۷۵ ، ج‏۱ ، ص ۸۹۷ – ۹۰۳

[۱۲]. همان ، ج‏۱ ، ص ۹۰۴ - ۹۰۳

[۱۳]. ايرج افشار ، روزنامه خاطرات میرزا سالور عين‏السلطنة ، انتشارات اساطير ، تهران ، ۱۳۷۴ خورشیدی ، ج‏۸ ، ص ۶۵۵۶

[۱۴]. سر جان ملكم ، تاريخ كامل ايران‏ ، ترجمه : ميرزا اسماعيل حيرت‏ ، انتشارات افسون‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ۱۳۸۰ ، ج‏ ۱ ص ۱۶۳ - ۱۶۴

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group