شکست خوردن ایزد اهورایی از اهریمن و پرخاشگری پس از شکست
اهورامزدا در یشتهای اوستا ، فصل ۸ ( تیر یشت ) بند ۲۵ می گوید : « من اهورامزدا ، خود تشتر رایومند فره مند را در نماز به نام می ستایم »اهورامزدا، ایزد تشتر را پرستش میکند و در نماز خود ( ؟! ) به ستایش او می پردازد. اما همین « تشتر » در بند ۲۲ و ۲۳ تیریشت پس از اینکه از لشکریان اهریمن شکست می خورد، پرخاشگری کرده و تقصیرات را به گردن دین زرتشتی و پیروانش می اندازد و می گوید :« تیره روزی بر تو ای دین مزداپرستی ، اکنون مردمان مرا در نماز نام نمی برند و نمی ستایند، چنان که دیگر ایزدان را در نماز نام می برند و می ستایند. » [۱]
در جایگاه و ارزش والای ایزد تشتر در دین زرتشتی همین بس که فرّ و فروغ او بارها توسط زرتشت و اهورامزدا ستایش می شود . بنا بر اوستا، یشتها ، فصل ۸ ( تیریشت ) بند ۳۶، ستاره تشتر به سرزمینها خوشی و فراوانی می بخشد . و بنا بر بند ۴۳ و دیگر بندهای این یشت ، ستاره تشتر تواناترین ایزد است و نیروی درمان بخشیدن دارد و در ادامه زرتشت همچنان به ستایش تشتر ادامه میدهد. و حتی در بند ۵۰ از طرف اهورامزدا میگوید که ایزد تشتر در قدرت و توان و فرّ و برازندگی و ... با من اهورامزدا برابر است! و این ستایشها برای ایزد تشتر همچنان ادامه دارد. اما ایزد تشتر ( با همه ی توانایی و فرّ و فروغی که دارد ) از اهریمن شکست می خورد و دین مزدا پرستی و پیروانش را نفرین می کند. گرچه برخی از مترجمین عبارت نفرین را ذکر نکرده اند. اما اصل شکست خوردن ایزد تشتر که در فرّ و توان و برازندگی با اهورامزدا مساوی است، مورد قبول همه ی اوستاپژوهان است. [۲] (گرچه در نبرد نهایی تشتر بر اهریمنان پیروز می گردد ، اما گفتار ما بر سر این شکست سنگین اولیه است.)
چرا تشتر با همه ی عظمتی که دارد – و در قدرت و توان و فرّ و برازندگی با اهورامزدا مساوی است – از اهریمن شکست میخورد ؟ این نشانه ی ضعف و ناکارآمدی خداوند ( در نگاه دین زرتشتی ) نیست ؟ اصلاً او چرا این شکست را بر گردن دین زرتشتی می اندازد ؟ به راستی ایا دین زرتشتی توان و ظرفیت رساندن آدمی به رستگاری را ندارد ؟ یا اینکه ایزد تشتر و اهورامزدا دچار خطا شده اند ؟
پی نوشت :
[۱]. اوستا ، گزارش دکتر دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، نسخه انجمن زرتشتیان آلمان ، ج ۱ ص ۳۳۵ - ۳۳۶ - ۳۳۹ - ۳۴۱
[۲]. James Darmesteter , The Zend Avesta , By Various Oriental Scholars , Oxford , Clarendon press , 1883 , Vol 2 , Pp 98 - 100