گئوش اوروان و زرتشت ، نمادی از فلسفه ی مزدیسنا
متون مقدس آمادگی شدیدی برای تحریف و دلبخواه سازی دارند. برای جلوگیری از این کار لازم است تا پژوهشگران، تعصبات و مخصوصاً احساسات ناسیونالیستی را کنار بگذارند و در راه ترجمه ی متون دینی و باستانی، حقیقت را در نظر بگیرند. متأسفانه گاتها با انگیزه های خاصی توسط تعدادی معدود از اوستاپژوهان زرتشتی و یا باستان گرایان به صورتی رنگ و لعاب داده شده ترجمه گردیده است و در این میان بسیاری از نقاط غیرقابل دفاع گاتها، توسط این افراد با دگرگونی در برگردان مواجه گردید. یکی از این موارد « گئوش اوروان » است. در ادامه این مسئله بر اساس سخنان زرتشت و شاگردانش و همچنین بر اساس نظریات اوستاشناسان و پژوهشگران این عرصه به صورتی دقیق بررسی می گردد.
گئو ، گئوش ( در زند و پازند : گوش ) ؛ استاد پورداود بزرگترین اوستاشناس تاریخ ایران گفتند که گئوش به معنی گاو است. در متن اوستا گئوش اوروان ( در پهلوی : گوشوروَن ) روز چهاردهم از هر ماه سپرده به نگهبانی این فرشته است. یشت نهم اوستا که به درواسپ یشت موسوم است ، مختص به او است. گئوش اوروان از گاو مشتق است، این واژه در اصطلاح یعنی روح نخستین آفریده. چون بنا بر متن اوستا، گاو نخستین آفریده اهورامزدا است. درواسپ ( در لغت یعنی اسب سالم ) نیز در اصطلاح همان روح نخستین جاندار است، یعنی اسب پس از گاو. به قول بندهشن اول چیزی که اهورامزدا در میان مخلوقات جاندار بیافرید گاو بوده است. وقتی گاو، جاندار نخستین در اثر تلاش اهریمن مرد، از بدن وی پنجاه و پنج نوع حبوبات و دوازده نوع گیاه درمان بخش به وجود آمد. سپس نطفه گاو را به ماه بردند و در آنجا پاک شد. و در آنجا یک جفت گاو نر و ماده و دویست و هفتاد و دو قسم جاندار سودمند پدید آمد. به همین علت در اوستا، گاو منشأ پیدایش جانداران مفید است. عده ای بر اساس این سخن، گئوش اوروان ( یعنی روان گاو ) را به روان آفرینش یا روان جهان سودمند ترجمه کردند. چون گاو در نگاه اوستا مبدأ آفرینش است. [۱] استاد پورداود چندین مرتبه دیگر نیز بر اینکه گئوش به معنی گاو است اشاره کردند و در ادامه مواردی دیگر نیز بیان می گردد. استاد جعفری از اساتید ادبیات و از جمله اوستاپژوهان نیز تلاش کرده اند بر اساس همین منطق بندهشن و دیگر متون پهلوی، گئوش اوروان را « روان جهان زنده » و شبیه به این ترجمه کنند لیکن در پایان هات بیست و نهم گاتها، خلاصه ای از گفتار نامبرده را به صورت نمایشنامه ارائه دادند و فرمودند : « روان جهان زنده به پیکر گاو است. زیرا گاو نماد زندگی است. » [۲] پروفسور پرادز اکتور شروو [۳] نیز به عنوان یک متخصص اوستاشناسان و استاد زبان های باستانی ایرانی در دانشگاه هاروارد و از اعضای سابق تیم تخصصی دانشنامه ایرانیکا، در ترجمه بند یکم از هات بیست و نهم در معنی واژه گئوش اوروان چنین آورده است: « به نزد شما ای خدایان، نـَفـَس روح گاو ماده شکایت میکند که برای چه کسی کالبد مرا شکل دادی؟ چه کسی مرا آفرید؟ خشم و خشونت و ممانعت مرا در بند نگه داشته است. همچنین غل و زنجیر و ستم. من هیچ چوپانی به جز شما خدایان ندارم. پس بر من نمایان شوید با یک علوفهدهنده خوب. » دو پژوهشگر گرانقدر ، استاد مرادی غیاث آبادی و آقای بابک صالحیان در توضیح این بند از گاتها چنین توضیح داده اند : « ماده گاو نزد خدایان شکایت میکند که توسط نیروهای اهریمنی شکنجه شده است. او که هیچ پشتیبانی بجز خدایان ندارد، یک قیّم زمینی را از آنان درخواست میکند. » پروفسور پرادز شروو در ترجمه ی بند چهارم از هات چهل و ششم گاتها، چنین گفته اند : « اما آن کسی که تحت سیطره دروغ است، آنانی که میدانم ناقلان نظم کیهانی هستند، گاوهای نر را از حرکتشان به سمت جلو باز خواهند داشت، و برانگیزانندگان بد اسکان یا زمین و مخالفت توسط کردارهای خود وی هستند. هر کس او را از فرمان وی، ای مزدا، یا زندگی وی خارج سازد، او آن گاوهای نر را در مقابل هزیمتِ درک نیک وی قرار میدهد. » نکته اینجاست که پروفسور پرودز اکتور شروو به دلیل تلاش در مسیر امانت داری، ذهنیت و ادبیات شخصی خود را در ترجمه ی گاتها دخالت ندادند. لذا ترجمه ی ایشان اصیل و دانش محور و از طرفی دیگر دارای نقاط مبهم و پیچیده نیز می باشد که البته در موضوع « گئوش اوروان » سخن ایشان روشن و بی پرده است. و اما دلیل دیگر در اثبات معنی « روان گاو » برای « گئوش اوروان » این است که در هات بیست و هشتم گاتها ، بند یازدهم به ترجمه ی پروفسور شوشتری چنین آمده است : « پس به وسیله ی این [ ستایش ها ] جاوید خواهم داشت. اشا و وهومن را با خود نگه دارم و ای اهورامزدا آیا به من به وسیله ی مینیو [ نفس ] و نیز از دهن خود ، خواهی آموخت تا من به دنیا اعلام کنم که از کجا و چگونه آغاز آفرینش شد و موجودات به وجود آمدند. » [۴] نکته مهم این است که پاسخ این سؤال زرتشت در هیچ قسمتی از اوستا نیامده است و تنها در یسنا و یشتها اشاراتی به آن شده است و توضیحات بیشتر در متن ترجمه ی پهلوی گاتها و نسک پهلوی بندهشن آمده است که توسط یکی از بزرگترین موبدان زرتشتی به نام آذرفرنبغ نوشته شده است و آنان نیز بنا بر آموزه های اشو زرتشت، گئوش اوروان را به معنای روان گاو و مبدأ آفرینش ِ دیگر موجودات نامیده اند. موبد آذرفرنبغ پس از بیان داستان آفرینش گاو و کشته شدن آن توسط اهریمن و سپس خلق موجودات از روان گاو، می گوید که روان گاو دست به اعتراض برداشته و از اینکه توسط زشت کرداران آزرده شده است به درگاه هرمزد شکایت می کند.[۵] و گزارش این ناله و شکوه در گاتها، هات بیست و نهم، بند اول چنین آمده است : « گوشوروَن نزد شما گله گذارد : مرا برای چه آفریدی ؟ که مرا ساخت ؟ خشم و چپاول و تندخویی و گستاخی و دست یازی مرا یکسره در میان گرفته است. مرا جز تو پشت و پناه دیگری نیست. اینک رهاننده ای شایسته به من بنمای. » [۶] استاد پورداود در گزارش اول از گاتها که بر اساس پژوهش کریستین بارتولومه است، در ترجمه ی هات سی و یکم، بند نهم چنین میگویند : « از آن تو بود آرمیتی ، از آن تو بود نیروی آفریننده ی ستوران و خرد روشن که ستور را آزاد گذاشته تا پناه خویش نزد برزیگر و غیر برزیگر اختیار کند. » [۷] و این به این معنی است که ایشان واژه ی « گئوش » در این بند را به ستور - چارپا- ترجمه کرده اند. پروفسور شوشتری هم در ترجمه هات بیست و نهم، بند دوم چنین می گویند : « ایدون سازنده گاو [ گیتی ] از اشا پرسید که را تو بر گاو رتو [ یعنی پیشوا ] بر می گزینی ؟ او که او را خداوند دادور و نگهدار و با دهش و پوینده ، که او را خداوند روشن باشد و بتواند بد کیشان و خشم کنندگان را از او بازدارد. » ایشان در توضیح می گویند : « از گئوش اوروا یا روان گاو ، در این یسنا مقصود روان جهان تن است . در جهان پدید خواه جمادات یا نباتات یا حیوان یا کرات آسمانی و ستارگان چیزی نیست که در تحت شعاع روان گاو یعنی روان جهان نباشد. » [۸] که البته بر ما روشن است که این سخن پروفسور شوشتری، برگرفته از همان نسک بندهشن و ترجمه ی پهلوی گاتها است که استاد پورداود توضیح دادند که در فلسفه زرتشت کائنات و موجودات جهان از روان گاو پدید آمده اند لذا روان گاو همان روان جهان است. پورداود در ترجمه دوم خود ، هات بیست و نهم گاتها ، بند دوم ، باری دیگر گئوش ( Geush ) را به « جانور » معنا نمود : « آنگاه آفریننده ی جانور از اردیبهشت پرسید : تو چگونه ردی به جانور می دهی که به او خورش ، همچنین نگهداری بسزا تواند دادن ؟ » [۹] و حتی خود موبد رستم شهزادی نیز در هات سی و دوم ، بند دوازدهم ، « گئوش » را به معنی حیوان قربانی گرفته است : « با این آموزش ها ، آنان مردم را از کردار نیک باز می دارند و حیوانات را با فریاد شادی قربانی می کنند ... » [۱۰] و پوردود در گزارش اول خود ، در ترجمه همین قسمت از گاتها ، گئوش را به گاو ترجمه کرده است که عده ای زشت کردار با آزار دادن آن وی را قربان می کنند : « نفرین تو ای مزدا به کسانی باد که از تعلیمات خود ، مردم را از کردار نیک منحرف می سازند و به کسانیکه گاو را به فریاد شادمانی قربانی می کنند ... » [۱۱] همین گفتارها از گاتها موجب شده است تا اکثر قریب به اتفاق اوستا پژوهان بر این مسئله اتفاق نظر داشته باشند که یکی از مهم ترین اختلافات میان زرتشت و رهبران دیویسنا بر سر موضوع قربانی کردن و آزار دادن گاو بود. برای مثال در ترجمه اول پورداود، هات سی و دوم، بند چهاردهم : « دیر زمانی است که گرهما و نیز کاوی ها تمام فکر و قوه خود را برای ستم گماشته اند چه می پندارند که از این راه دروغ پرستان را یاری کنند و می گویند که گاو برای قربانی است تا دور دارننده ی مرگ به یاری ما شتابد . » [۱۲] ترجمه اول پورداود ، بر مبنای پژوهش کریستین بارتولومه، هات چهل و چهارم، بند بیستم : « این را می خواهم از تو بپرسم آیا دیوها از شهریاران خوب بوده اند ؟ آنان به چشم خود می بینند که چگونه کرپان و اوزیک برای خشنود ساختن آنان به گاو ظلم و بی داد می کنند و کاوی ها به جای آنکه آن را بپرورانند و به رهنمایی اشا به زراعت بیفزایند آن را همیشه به ناله در می آورند ... » [۱۳] و همچنین در هات چهل و ششم، بند چهارم نیز سراینده ی گاتها موضوع اختلاف خود و مخالفین را چنین بیان می دارد : « دروغ پرست نمی خواهد که پیروان راستی ستوران را در ایالت و ده زیاد نموده بپرورانند. آن دروغ پرستی که به بدی مشهور و تمام اعمالش زشت است. » [۱۴]حتی سراینده ی گاتها در ادامه تهدید می کند کسانی که به ضد تربیت و نگه داری ستوران باشند به سرای دیوان خواهند رفت. [۱۵] در جایی دیگر از هین ترجمه شاهد اعتراض زرتشت به آزار ستوران توسط دیویسنان هستیم. [۱۶] و موبد رستم شهزادی هم در ترجمه ی هات سی و دوم گاتها، بند چهاردهم، عبارت gaush jayi diayi را به گوشت حیوان قربانی یعنی گاو ترجمه کرده اند یعنی خود ایشان نیز گئوش را به معنی حیوان چارپا یا به زبانی روشن تر ، گاو گرفته اند. و چنین بیان می دارند که سراینده ی گاتها از اینکه گاو به دست کرپانها و کوی ها و ... قربانی می شود ابراز ناراحتی و نارضایتی می کند. [۱۷] و حتی دوشن گیمن که یکی از اوستا شناسان معاصر است ، درباره ی جامعه عصر زرتشت می گوید : « این جامعه دشمنانی داشته جنگجو و خانه بدوش که به چپاول چارپایان و رمه ی دیگران اشتغال داشتند. زرتشت به طرفداري از دامداران و علیه آنها که گاو را قربانی می کردند و پیشوایان آنان قیام کرد. » [۱۸] با این تفصیل آه و ناله گئوش اوروان هم به همین خاطر بود، به این دلیل که رهبران دیویسنا به قربانی و آزار گاو می پرداختند. یعنی شخصیت گئوش اوروان از ابتدا نیز همان روان گاو بود و ناراحتی و گله گذاری اش نیز از همین جهت بود. گاتها، هات بیست و نهم، بند اول : « گوشوروَن نزد شما گله گذارد : مرا برای چه آفریدی ؟ که مرا ساخت ؟ خشم و چپاول و تندخویی و گستاخی و دست یازی مرا یکسره در میان گرفته است. مرا جز تو پشت و پناه دیگری نیست. اینک رهاننده ای شایسته به من بنمای. » [۱۹] پروفسور شوشتری در توضیح ترجمه بند ششم از هات بیست و نهم می گویند : « اهورمزد به اشا می فرماید : تو را که شبان و یاور آفریده شدگان تعیین کرده ام آیا یک اهو یا رتو برای گاو [ گیتی ] در نظر نداری ؟ » یعنی اهورامزدا نیز برای گاو به دنبال یک شبان و نگهبان بود. [۲۰]
و اکنون چند دلیل دیگر مبنی بر اینکه گئو ، گئوش در گاتها به معنی جانور « گاو » است :
در اوستا ، یسنا که نیایش های زرتشت و جانشینان و شاگردان خاص وی در آن ثبت شده است، هات سیزدهم، بند هفتم آمده است : « فره وشی گاو خوب کنش و گیومرت اشوَن را می ستایم . ینگهه هاتم ... » [۲۱] و در هات سوم یسنا، بند سیزدهم چنین آمده است که « خواستار ستایش اهورا و مهر ، بزرگواران گزند ناپذیر اشون و ستارگان آفریده ی سپند مینو و ستاره ی تشتر رایومند فره مند و ماه در بردارنده تخمه ی گاو و خورشید تیز اسب و مهر ، شهریار همه ی سرزمین ها هستم. » [۲۲] و در هات شانزدهم ، بند چهار نیز چنین آمده است که « آفریدگار اهورامزدا را می ستایم . آذر پسر اهوره مزدا را می ستاییم . آب های نیک مزدا آفریده ی اشون را می ستایم . خورشید تیز اسب را می ستایم . ماه در برادارنده ی تخمه ی گاو را می ستایم . ستاره ی تشتر رایومند فره مند را می ستایم . گوشورون نیک کنش را می ستایم. » [۲۳] همین گفتار یسنا به روشنی سخن آذرفرنبغ در بندهشن و دیگر متون پهلوی را اثبات می کند. همچنین در اوستا ، یشتها ، ابتدای یشت هفتم که ماه یشت هم نامیده می شود ، چنین آمده است : « خشنودی ماه دربرادارنده ی تخمه ی گاو را و گاو یگانه آفریده را و چارپایان گوناگون را. » و در ادامه چنین می گوید : « درود بر اهورامزدا. درود بر امشاسپندان ، درود بر ماه دربردارنده ی تخمه ی گاو ، درود بر ماه ، هنگامی که می نگریمش. » [۲۴] استاد پورداود در کتاب « یادداشت های گاتها » بارها بر معنی چارپا و گاو برای گئوش و گئو تأکید کرده است. و حتی در توضیح یکی از صفات زرتشت در گاتها چنین می گوید : « گله پرور ؛ فشوینت fsuyant یا شبان ؛ اسم فاعل مصدر فشو ، یعنی پروراندن ، چارپایان پرورش دادن ، و جانداران سودمند پرورانیدن. » [۲۵] در گاتها ، هات بیست و نهم بند دهم : در اینجا گئوش اوروان رهبری و سروری زرتشت را می پذیرد و هنگامی که ما حمایت های زرتشت از گاو و شکایت وی از رهبران دیویسنان به علت قربانی کردن گاو را می بینیم ، متوجه می شویم آن « گئوش » ـی که در بند اول هات بیست و نهم به درگاه خداوند از رهبران دیویسنان شکوه و ناله می کند همان روان گاو است.
اگر گئوش اوروان به معنی روان گاو نباشد چه معضلاتی پیش می آید ؟
در گاتها گئوش اوروان ناله سر میدهد و از اینکه رهبران دیویسنان وی را آزار داده و موجب تنگنا برای وی شده اند ابراز ناراحتی و سرخوردگی می کند و از اهورامزدا می خواهد تا شبانی برای وی برگزیند تا از او مراقبت کند. هنگامی که اهورامزدا زرتشت را به عنوان شبان و پرورنده به او معرفی می کند ، در گاتها ، هات بیست و نهم ، بند نهم : « آنگاه بنالید گوشورون ، که من خشنود شوم به آواز سست یک نگهدار ، یک مرد ناتوان ، به جای یک شهریار توانا که آرزوی من است . کی خواهد بود آن هنگام که به او یاری زبردست داده شود ؟ » [۲۶] روشن است که در این جا گئوش اورون ، زرتشت را ناتوان نامیده و سخنان و سروده های او را سست معرفی می کند. حال پرسش اینجاست که از دید روان جهان ، یعنی در نگاه روح عالم هستی ، زرتشت چنین است ؟ گرچه اگر بپذیریم که گئوش اوروان همان روان گاو است – همانگونه که زرتشت گفت ، همان گونه که شاگردان زرتشت چنین تفسیر کردند ، همان گونه که زبان شناسان و باستان شناسان به این نتیجه رسیدند – در این صورت این مسئله قابل قبول است که روان یک گاو از درک حقیقت بدان صورت که بوده قاصر بود. اما به راستی آیا رواج جهان هستی ، روان آفرینش اهورامزدا تا این حد از درک حقایق ناتوان است ؟ و در ترجمه دوم استاد پورداود ، در هات بیست و نهم ، بند یکم ، چنین آمده است : « به شما گله کرد گوشورون ، از برای کی مرا آفریدید ؟ کی مرا ساخت ؟ خشم و ستم و سنگدلی و درشتی و زور مرا به ستوه آورد... » [۲۷] به راستی آیا درست است که بپنداریم روان جهان ، روان هستی و یا روان آفرینش آفریدگار خود را نمی شناسد ؟! لیکن اگر بگوییم که روان گاو از سر خشم و ستوه به خداوند اعتراض کرده است اندکی معقول تر و قابل تحمل تر است. همچنین استاد پورداود در پژوهش خود پیرامون گاتها در ادامه بیان اعتراض و ناله های گئوش اوروان وقتی به عبارت « زور مرا به ستوه آورد ... » می رسد می گوید : « به ستوه آوردن از مصدر hi ، بستن ، بند کردن ؛ چنانکه در پاره ی یکصد فروردین یشت امده ، همچنین به معنی پیوستن و چارپا به گردونه بستن است. » [۲۸] که همین مهر تأیید بر این نکته است که روان گاو از شدت آزار و اذیت به ناله درآمده بود. وگرنه رهبران دیویسنان هیچ گاه بر روان جهان ِ اهورامزدا مسلط نشده بودند. چه اینکه اگر آنان تسلطی بر روان آفرینش یا بر روح حاکم بر هستی ِ آفریده ی مزدا یافته بودند می بایستی در قدرت و حکمت اهورامزدا شک کرد. و اما مسئله ی بعدی این است که در قسمتی از این گفتار ، گئوش اوروان از اهورامزدا می پرسد که چه کسی مرا آفریده ؟! حال سؤال اینجاست که به راستی آیا روان آفرینش – روح جهان هستی - آفریدگار خود را نمی شناسد ؟ لیکن اگر معنی گئوش اوروان را به « روان گاو » بدانیم ، نتیجه این می شود که روان گاو در اثر در بند شدن و آسیب دیدن از رهبران دیویسنا ، دچار پریشانی گشه و از شناخت خداوند عاجز شده بود .
گئوش اوروان در گاتها
در گاتها ، هات بیست و هشتم ، بند نخست می خوانیم : « ای مزدا ، ای سپندمینو ؛ اینک در آغاز با دست های برآورده ترا نماز می گزارم و خواستار بهروزی و رامشم . [ بشود که ] با کردارهای اشه و با همه ی خرد و منش نیک ، « گوشورون » را خشنود کنم . » [۲۹] آری ، زرتشت دست به سوی آسمان دراز می کند ، نماز می گزارد ، رامش و بهروزی می خواهد تا بتواند همه کارهایی را که از راستی و خرد پاك سرچشمه می گیرد انجام دهد تا اهورامزدا روان گاو را خشنود کند ! بنا بر این گفتار از گاتها ، هدف زرتشت از گرایش به اشا ، رسیدن به خشنودی روان گاو است . هدف او از خردمندی و پاکی جلب رضایت ِ گئوش اوروان است .
پی نوشت :
[۱]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، صفحه ۱۱۸ - ۱۱۷
[۲]. گاتها ، برگردان دکتر جعفری ، پس از هات ۲۹
[۳]. پرودز اکتور شروو prodz oktor shrevo متولد ۱۹۴۴، پروفسور ایران شناس در دانشکده زبانها و تمدن خاور نزدیک دانشگاه هاروارد ؛ اهل نروژ و دانشآموخته زبانهای باستانی ایرانی (اوستایی، پهلوی، غیره)، ادبیات و ادیان (زرتشتی، مانوی) و لهجههای ایرانی است. او در دانشنامهٔ ایرانیکا از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ دستیار ارشد ویراستاری بوده است و به دانشگاه هاروارد فراخوانده شد. او مقالات زیادی برای دانشنامه ایرانیکا همچون «اژدها»، «جمشید»، «الفبا و زبانهای ایرانی»، «کلمات ایرانی در متون چینی» و «کیانیان» نوشتهاست. کلیک کنید. (link is external)
[۴]. پروفسور عباس شوشتری مهرین ، گاتها سروده های زرتشت ، انتشارات فروهر ، تهران ، چاپ دوم ، صفحه ۴۱
[۵]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ دوم، صفحه ۱۱۹
[۶]. اوستا ، گزارش دکتر دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد ۱ صفحه ۱۰
[۷]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، صفحه ۱۵۳
[۸]. پروفسور عباس شوشتری مهرین ، گاتها سروده های زرتشت ، انتشارات فروهر ، تهران ، چاپ دوم ، صفحه ۲۷ - ۲۶
[۹]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ص ۴۴۲
[۱۰]. گاتها ، ترجمه موبد رستم شهزادی ، هات ۳۲ بند ۱۲
[۱۱]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ص ۱۶۵ )
[۱۲]. همان ، ص ۱۶۷
[۱۳]. همان ، ص ۲۰۵
[۱۴]. همان ، ص ۲۱۳
[۱۵]. همان ، صفحه ۲۳۷ ، هات ۴۹ بند ۴
[۱۶]. همان ، ص ۲۵۹ : هات ۵۱ بند ۱۴
[۱۷]. گاتها ، ترجمه موبد رستم شهزادی ، هات ۳۲ بند ۱۴
[۱۸]. گاتها سروده های آسمانی زرتشت ، پژوهش دکتر آبتین ساسانفر ، انتشارات بهجت ، تهران ، چاپ اول ، صفحه ۲۳
[۱۹]. اوستا ، گزارش دکتر دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد ۱ صفحه ۱۰
[۲۰]. پروفسور عباس شوشتری مهرین ، گاتها سروده های زرتشت ، انتشارات فروهر ، تهران ، چاپ دوم ، صفحه ۲۹
[۲۱]. اوستا ، گزارش دکتر دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد ۱ صفحه ۱۵۹
[۲۲]. همان ، جلد ۱ صفحه ۱۰۹
[۲۳]. همان ، جلد ۱ صفحه ۱۶۶
[۲۴]. همان ، جلد ۱ صفحه ۳۲۵
[۲۵]. ابراهیم پورداود ، یادداشت های گاتها ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، صفحه ۱۱۴
[۲۶]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، صفحه ۴۴۶
[۲۷]. همان ، صفحه ۴۴۲
[۲۸]. ابراهیم پورداود ، یادداشتهای گاتها ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، صفحه ۳۰
[۲۹]. اوستا ، گزارش دکتر دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد ۱ صفحه ۷