گفتار و کردار نیک در اسلام و زرتشت (۱)
انسان ها و به صورت خاص پیروان ادیان و آیین ها، هماره به سبب نشان دادن برتری و والاتر بودن روش خود، به مقولات و مبانی و اصولی تمسک کرده اند. به همین جهت استدلال ها و ادعاهای خود را در قالب مباحث عقلی و نقلی بیان می کنند. با این روش به نوعی برتری خود را دیکته کرده و نشان دهنده دین و آیینی برگرفته از عقل کامل و با پشتوانه ای از نقل مستحکم برای پیروان آنان است تا در برابر دیگر مدعیان و انواع مدلهای دیگر استواری و صلابت دینی داشته باشند. در دین زرتشت شعار گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک مهمترین و اصولی ترین شعار است. این شعار به عبارتی عامل فخر و برتری این آیین خوانده می شود. حال چطور یک شعار باعث برتری، و نشان دادن علمی بودن یک روش است، خود جای سوال دارد که در فرصتی مناسب به آن خواهیم پرداخت.
در این نوشتار سعی بر بررسی کوتاه قسمتی از این شعار با توجه به منابع اصلی زرتشت و قرآن است. گفتار و کردار نیک در هر دو روش و منش مورد توجه است با این تفاوت که شعار اصلی اسلام و قرآن گفتار نیک نیست و یکی از اصول اخلاقی این دین است. در واقع اگر بنا باشد دین اسلام را به درختی تشبیه کنیم، ریشه و تنه ی آن را خدامحوری و اصول اعتقادی بسیار روشن و مستدل تشکیل می دهد و شاخ و برگ های آن حوزه مباحث اخلاقی مانند گفتار نیک است.
اما در شعار اصلی زرتشتیان اول به گفتار نیک برخورد می کنیم و با این وجود، به بیان و مقایسه این مورد خواهیم پرداخت. در روایات پهلوی مطلبی با عنوان مرگ ارزان بیان شده که در ذیل این بحث آمده است: کسی که از دینی که به آن مقر است به دین دیگر رود، مرگ ارزان است! زیرا دین بهی را رها کرده و دین بدتر را گیرد... اما استدلال این مرگ ارزانی بسیار عجیب است، در ادامه آورده است: چرا که آن دینی که از راه ارث به او رسیده است دین بهی (بهتر و والاتر) است و برای آن گناهی بر او نیست و اما دین امروز، او بدان گناهکار است!!![۱]
اما قرآن کریم، اسلام را دین برتر و بهتر می داند و برای آن دلیل می آورد. از طرفی به هیچ عنوان ماندن بر دین پدران و قدمای نسل خویش را بدون تحقیق و بررسی علمی توصیه نمی کند. در این زمینه آیات فراوانی وجود دارد که فقط به چند نمونه اشاره می کنیم و برای رجوع بیشتر به ارائه آدرس آن بسنده می کنیم:
« قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ »
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ »
« وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ »
« إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ »[۲]
مطلب مورد اشاره بعدی این است که این شعار متاسفانه در متون زرتشتی فقط به صورت شعار محض مطرح شده و ما کمتر از نوع و روش پیاده کردن آن مطلبی را مشاهده خواهیم کرد. در واقع ظرفی خالی که درونش هیچ چیزی وجود ندارد و صحبتی زیبا که برای چگونگی آن توضیحی داده نشده است. اگر این افتخار است و شعاری از روی علم و همراه با عصر و زمان و نشان دهنده بائر به دین و پیامبری زرتشت جای تعجب است؛ که چرا افراد بسیاری که در کتاب هایشان از این جملات زیبا دارند پیامبر نباشند و دینشان برای بشر الگو نباشد!! یعنی هر کس شعاری زیبا سر دهد یا هر جا شعار زیبایی وجود داشت بدون بررسی می توان به سراینده آن اعتماد کرد؟ اما در اسلام و قرآن، با اینکه این بحث؛ جزء مطالب بنیادی نیست و به عبارتی رو بناست نه زیر بنا، اما بسیار از آن سخن به میان آمده است و تاکید فراوان در گفتار نیک و ریزتزین جزئیات آن و حتی نوع و چگونگی سخن، و با چه گروه هایی چگونه سخن گفتن، تفصیلا بیان شده است.
نوع و مدل گفتار قرآنی که در بردارنده صفات بارز اخلاقی است را در آیات فراوانی می توان مشاهده کرد[۳].
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَليمٌ [۴]
وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ [۵]
در آیین زرتشت نگاه منفی به سالمندان و معلولان باعث تناقض گفتار و کردار آنان در متون و شعار است. در اوستا جایی عنوان "ارمشتگاه" بیان شده است. محلی مخصوص افرادی كه درگیر چرخهی تولید نیستند و چندان ارزش اجتماعی ندارند. شاید آنچه در فیلمهای راجع به سرخپوستها و نیز در فیلمهای ژاپنی دیده شده است. كسی كه دیگر پیر و از كار افتاده شده باید به گوشهای برود و مثلا از گرسنگی بمیرد كه در واقع نوعی خودكشی داوطلبانه است. این مسئله؛ مثل زنده به گور كردن دختران در اعراب است كه ریشهی اقتصادی دارد و نانخور را كم میكند. اینجا هم نوعی نانخور كمكردن داوطلبانه است. این نگاه منفی نسبت به از كارافتادگان و شكستگان در این فرهنگ دیده میشود. "ارمشتگاه" جایی است كه فرد بدترین لباسها و بدترین وضع را دارد. حتی برای برخی از آنها محرومیتهای غذایی هم وجود دارد مثلا از برخی نذورات نمیتوانند استفاده كنند و از این دست محرومیتها.
"نارساتن" اصطلاحی است كه آقای دوستخواه برای افراد معلول ترجمه كرده است. مثلا اگر كسی اندام بدی دارد، گوژپشت است و یا صورت زشتی دارد، مثلا دماغش شكل بدی دارد، یا دندانهایش ریخته و ...، با نفرت از او یاد میشود. گویی اینها گناهی كردهاند و یا در آنها شرارتی وجود دارد و داغ خوردههای اهریمن هستند.
آیا این روش و برخورد با گفتار نیک و کردار نیک تناسب دارد!؟
حال اینکه دین مبین اسلام برای سالمندان و از کار افتادگان احترام بسیار قائل شده و بر مهربانی و نرم خویی با این افراد بسیار تاکید می کند. وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَليلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ.[۶]
مطلب و نکته ی بعد که نشان دهنده فاصله بسیار زیاد شعار زرتشتیان با عمل و احکامشان است این است که زن؛ موضوع مزد، هديه و فديه قرار می گیرد! اين نكتهاي است كه در اوستا نيز مانند ريگودا و اوپانيشاد، وجود دارد. در اين جا هم با زن به عنوان يك شيء و نه شخص برخورد ميشود. زن كالايي است كه ميتواند موضوع غرامت، هديه، مزد و ... قرار گيرد. مثلاً «اگر كسي سگ آبي را بكشد(كه مجازاتش بسيار سنگين و شامل ده هزار ضربه تازيانه و دههزار ضربهي چوبدستي است ... ) او بايد دههزار مار بكشد، دههزار سنگپشت بكشد، دههزار مور دانه كش بكشد، دههزار كرمخاكي بكشد و او بايد پرهيزگارانه دختر دوشيزهي مرد ناديدهاي چون تاوان به روان سگ آبي، به اشونمردي بدهد.»[۷] يعني يكي از مجازاتها فديه دادن يك دختر باكره است!!! اسلام هم در متون قرآنی خود و هم در سیره نبی مکرم و اهل بیت(علیهم السلام) نه تنها این چنین چیزی را بر نمی تابد بلکه به مقابله با چنین رویکردی می پردازد.
پی نوشت ها:
[۱]. روایات پهلوی، فصل ۷، بند ۲
[۲]. آل عمران/۱۳۷. انفال/۲۲. توبه/۲۳
[۳]. نساء/۹-۸-۶۳، فصلت/۲۳، اسراء/۲۸-۲۳، طه/۴۴، احزاب/۷۰و...
[۴]. بقره/۲۶۳
[۵]. فصلت/۳۳
[۶]. بقره/۸۳
[۷]. ونديداد، فرگرد ۱۴، بند ۱ تا ۱۸، ص ۸۱۷ تا ص ۸۲۳