اهورامزدا، واژهای مذکر؛ پاسخی به لودگیهای باستانگرایان افراطی
بسیار دیده میشود که جریانات افراطی باستانگرا و زرتشتیزده به اسلام ایراد میگیرند که چرا قرآن، الله را با ضمیر مذکر(شناسهی نرینه) توصیف کرده است؟ از آنجایی که در زبان عربی برای مذکّر از ضمیر «هُوَ» و برای مؤنث از ضمیر «هِیَ» استفاده میشود و در قرآن، خدا با ضمیر مذکر خطاب شده است. شبهه است که این مسئله نوعی مردسالاری و زنستیزی است! این شبههای است که موبد رستم شهزادی نیز آن را مطرح کرده است: «در دیگر زبان های ملل، از جمله اروپاییان، خداوند را با ضمیر مذکر خوانده و او را چون مردی میشمارند. در صورتی که بنا بر نوشتههای اوستا، اهورامزدا هم جنبه مادری دارد و هم جنبه پدری»[۱]. البته ایشان مستقیماً به اسلام ایرادی نگرفتند، اما با توجه به تفکر و عملکرد ایشان در طول حیات، روشن است که منظورشان بیشتر به کدامین سو بود و روی نقدشان خطاب به چه کسانی...
ایشان (موبد رستم شهزادی) متأسفانه برای بالا کشیدن خود، متوسل به دروغ شدهاند و طبق روال با بیان سخنانی نادرست، سعی در تخطئهی دیگران نمودند. در پاسخ به این شبهه باید گفت که اولاً بنا بر نص صریح قرآن و سنت، الله فراتر از جسمانیت و جنسیت است. الله نه از کسی زاییده شده و نه کسی را زاییده است. لذا جنسیت برای خدا بیمعنی است[۲]. در ثانی قاعدهای در زبان عربی وجود دارد که برای مفاهیم و مصادیق خنثی نیز از ضمایر مذکر یا مؤنث استفاده میکنند، مثلاً برای خورشید(الشمس)، روحِ پاک(النفس المطمئنة)، بهشت(الجنة)، نماز(الصلوة) و... از ضمیر مؤنث -هِیَ- استفاده میشود. در حالی که هیچیک از این موارد، جنسیت ندارند(که زن یا مرد باشند). از سویی برای سنگ(الحجر)، عذاب، کتاب و... از ضمیر مذکر -هُوَ- استفاده شده است. مواردی این چنینی در ادبیات عرب، اصطلاحاً مذکر مَجازی و مؤنث مَجازی نامیده میشوند. واژهی الله نیز از موارد کاربرد «مؤنث مَجازی» نیست. پس بر اساس قواعد زبان عربی برای ذات متعالی خداوند باید از ضمایر و صفات به صورت مذکر(مَجازی) استفاده نمود. در واقع میتوان گفت که قرآن مغلوب نگاه مردسالارانهی متداول در فرهنگ زمانهی خویش نشده است، بلکه استفاده از ضمیر مذکر برای الله یک ویژگی زبانی است، که گوینده را پای بند به رعایت آن می کند. در بسیاری از زبانهای لاتین هم چنین است. مانند زبان فرانسوی که دو حرف تعریف برای کلمات دارند. La و Le که یکی برای مذکر است و دیگری برای مؤنث.
جالب است بدانیم که در زبان اوستایی نیز ضمایر مذکر و مؤنث با یکدیگر متفاوت هستند و موبدان همواره در گذر تاریخ برای اهورامزدا جنسیت نرینه(مَرد) قائل شده اند. اهورامزدا(به صورت ترکیب دو واژهی اهورا+مزدا)، که در گاتها -بخش کهن اوستا- به صورت «مزدا اهوره» خوانده میشود، بر اساس اصول زبانشناسی، واژهای مذکر است[۳]. برای مثال در گاتهای اوستا، هات ۲۸ گاتها، بند یکم، اهورامزدا با ضمیر مذکر مورد خطاب قرار میگیرد[۴]. همچنین در هات ۳۱ بند ۲ ، هات ۳۱ بند ۹ ، هات ۳۱ بند ۱۶ ، هات ۳۲ بند ۱ و...[۵]. همچنین واژهی «مزدا» و «اهوره/اهورا» هرکدام بارها در گاتها برای مخاطب ساختنِ خدای زرتشتیان به کار رفته است که از این واژگان به صورت مجزا هم مذکر(نرینه) هستند[۶].
همچنین از آنجاییکه واژهی اهورامزدا از جهت لغت، مذکر است، ضمایر و صفاتی که در گاتها برای وی بیان شده است هم مذکر میباشد. برای مثال در اوستا، گاتها، هات ۲۸ بند ۱۱، اهورامزدا با عبارتِ toem mazdā ahurā به معنی «تو ای اهورامزدا» خطاب شده است، که واژه «تو» با لفظ مذکر است[۷]. همچنین اهورامزدا در هات ۲۹ بند ۴ اهورامزدا با صفت vićiro(به معنی داور و تصمیم گیرنده)، در هات ۳۳ بند ۶ با صفت vispә mazištem(به معنی برترین و بهترین)، در هات ۴۳ بند ۱، با صفت vase xšayås(به معنی فرمانروای مطلق، یا کسی که به اراده و خواست خود کار میکند)، در هات ۴۳ بند ۱۳ به صفت speŋtәm(به معنی پاک و مقدس) ستوده شده است، که همهی این الفاظ و عبارات از حیث دستوری، مذکر(نرینه) هستند[۸] و مواردی دیگر نیز وجود دارد. از لحاظ زبانشناسی کاملاً واضح است که در زبان اوستایی -و گویش گاتایی- بین اسامی و ضمایر مذکر با مؤنث تفاوت وجود دارد[۹]، همانند زبان عربی. پس اینکه الله و یا اهورامزدا با ضمایر یا صفات مذکر مورد پرستش قرار میگیرند، لزوماً به معنی مردسالاری نیست. بلکه این موضوع میتواند وابسته به قواعد دستور زبان باشد. اما اسنادی در اوستا و کتیبههای باستانی زرتشتیان وجود دارد که نشان میدهد آنان به طور حقیقی اهورامزدا را مذکّر میدانستند[۱۰].
پی نوشت:
[۱]. موبد رستم شهزادی، جهان بینی زرتشتی، تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۸۸. ص ۴۷
[۲]. ابوجعفر محمد بن یعقوب الكلينى الرازی، الكافي، تهران: دار الكتب الإسلامية، ۱۳۶۵. ج ۱ ، ص ۱۰۴-۱۰۷ (که در این باب، جسمانیت و هرگونه تصور محدود مادی از خداوند -و جنسیت که از لوازم جسمانیت است- نفی شده است).
[۳]. دکتر آبتین ساسانفر، گاتاها سرودههای اشو زرتشت، تهران: انتشارات بهجت، ۱۳۹۰. ص ۲۶۰ و ۲۶۴
[۴]. دکتر آبتین ساسانفر، همان، ص ۵۸
[۵]. دکتر آبتین ساسانفر، همان، ص ۲۳۷، ۲۶۵، ۲۹۳، ۳۲۳ و...
[۶]. دکتر آبتین ساسانفر، همان، ص ۸۹، ۱۹۷، ۲۲۶، ۲۶۵، ۲۶۸-۲۶۹، ۲۸۰، ۳۱۲، ۳۹۷، ۴۰۱، ۴۱۳، ۴۴۵، ۴۵۱، ۴۹۴، ۵۱۲، ۵۳۴، ۵۴۲، ۵۶۴، ۵۸۴، ۴۵۱، ۴۵۹، ۴۶۴، ۵۶۴ و...
[۷]. دکتر آبتین ساسانفر، همان، ص ۱۰۰-۱۰۱
[۸]. دکتر آبتین ساسانفر، همان، ص ۱۲۸، ۴۰۸، ۵۱۸، ۵۷۴ و...
[۹]. ابراهیم پورداود -بزرگترین اوستاشناس تاریخ ایران- متوفای ۱۳۴۷، در جاهای بسیاری از پژوهشهای اوستایی خود به تفاوت صیَغ مذکر و مؤنث (تذکیر و تأنیث) در گویش گاتایی اوستایی اشاره کرده است. از جمله بنگرید به:
ابراهیم پورداود، یادداشتهای گاتها، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۱. ص ۱۹۰، ۱۹۶، ۱۹۸، ۲۵۵ و...
[۱۰]. بنگرید به «هورمونهای مردانه در وجود اهورامزدا»