دعا و تلاش
برخي اوقات مطرح مي شود که برخي دعاها مثلاً برخي دعاهاي کتاب ارزشمند مفاتيح الجنان (همچون دعا براي برخي دردها) انسان را از فعاليت علمي مثبت براي رفع آن باز مي دارد و به نوعي انسان را دچار سستي و تخدير مي نمايد. اين مورد چگونه قابل توضيح است؟
بايد دانست در فرهنگ اسلامي دعا به عنوان يك عامل معنوي، در تأثيرگذاري بيشتر عوامل مادي نقش دارد و ضريب اطمينان را بالا مي برد. بنابراين دعا به عنوان «اهرم كمك» نه «جايگزين» تلاش مادي و علمي، روشن ترين دليل بر درستي اين انديشه روش و سنت پيامبر(ص) و امامان(ع) مي باشد كه از تلاش براي زندگي روزمره خود فروگذار نبودند و حتي نخلستان ها را آباد مي كردند و حتي گاهي براي معالجه از طبيب مسيحي استفاده مي كردند. اما ناگفته نماند گاهي كه تلاش هاي انسان به نتيجه نمي رسد، دعا از چنان پتانسيل معنوي برخوردار است كه حتي به تنهايي برخي بيماري ها و مشكلات را حل كند و اين نشانه جامعيت دين است. هيچ گاه انسان را در بن بست قرار نمي دهد و علاوه بر تشويق او به تلاش علمي و جسمي او را از حصارهاي تنگ مادي رها مي بخشد و دريچه بي پايان معنويت را به روي او مي گشايد. از نظر علمي نيز ثابت شده است كه اعتقاد و معنويت و حتي تلقين در ايجاد اميد و رفع آسان تر مشكلات و بيماري ها بسيار مؤثر مي باشد.
دعاهاي مفاتيح را نيز بايد در اين راستا تحليل كرد. براي توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم.
1- بزرگترين و اصلي ترين علت و انگيزه انسان در زندگي به ترتيب چهار چيز است: اميد، اعتماد، آمادگي، عمل.
در اين ميان اگر «اميد» نباشد، عناصر سه گانه ديگر هم پديدار نمي شوند. يكي از عوامل اساسي اميد ساز در انسان «دعا» به شمار مي آيد. اين همه تأكيد و توصيه اي كه اسلام به دعا دارد نمايانگر اين حقيقت است كه هيچ گاه راه اميد به زندگي شايسته، بسته نيست و انسان - وقتي الهي بود - به بن بست نمي رسد.
2- از سوي ديگر «دعا» و توجه به خداوند و گره گشايي خواستن از او در ناهمواري ها و دشواري ها، حركت بخش است و نه تنها ركود نمي آورد كه درست در نقطه مقابل آن قرار دارد. از اين رو «دعا» خيزش و حركت را دو چندان مي كند و سستي و ركود را بر مي دارد.
3- معناي «دعا» و جگونگي آن در هر چيزي از جمله درمان بيماري ها - چنان كه در سؤال آمده - آن نيست كه انسان دنبال علم و دانش پزشكي و به طور كلي فعاليت هاي علمي نرود، بلكه توجه كردن به اين نكته مهم است كه در حقيقت شفا و تأثير از آن خداوند است و غير او ابزاري بيش نيستند و انسان نبايد از آن غافل باشند چنان كه در داستان حضرت موسي(ع) آمده است.
« آورده اند كه روزي حضرت موسي(ع) براي درمان بيماري خود به سراغ طبيبان بني اسرائيل رفت و با دارويي كه به وي داده شده شفا پيدا كرد بار ديگر مريض شد و دوباره همان دارو را به كار بست ولي اين بار بهبود نيافت! حضرت موسي(ع) سر آن را از خداوند پرسيد، پاسخ آمد كه اي موسي! تو در نوبت نخست با اميد به شفاي الهي به سراغ طبيب و دارو رفتي و بهبود يافتي، اما اين بار كه دارو را كارساز يافته و از ياد ما غافل گشتي! خوردن دارود براي تو فايده اي نداشت» (شهيد دستغيب، تفسير سوره واقعه، ص 264).
به هر حال دعا، توكل و صبر و مانند آن كه مورد تأكيد فرهنگ اسلامي است همگي براي زندگي علمي و عملي انسان، پشتوانه هستند تا چراغ اميد و حركت همواره بدرخشد وگرنه توكل و دعا و صبر كه با حركت و كار توأم نباشد، سودمند نخواهد شد. از اين رو در روايت آمده است: «دعاي افراد بيكار مستجاب نمي شود» (وسايل الشيعه، ج 12، باب 5، ص 14، ح 2 - 9).
4- مطلب پاياني آن كه همان طوري كه هر وسيله مادي از جمله دارو و عملكرد پزشك، درمان و بهبودي بيماري را فراهم مي آورد و يا آتش، سبب گرما و آب سبب رفع تشنگي مي گردد، گاهي هم ممكن است عامل معنوي چون دعا در زندگي انسان اثري بگذارد مثلا مريضي شفا يافته و يا مشكلي حل شود. ولي به هر حال - چه دعا و چه دارو - همگي وسايل تأثيرند و مؤثر حقيقي خداوند متعال است، اوست كه علم مي دهد، روزي مي بخشد، مي ميراند و زنده مي كند چنان كه حضرت ابراهيم(ع) در برابر بت پرستان بيان داشت (شعرا، آيات 78 - 82).
خلاصه سخن: همه امور و تلاش هاي علمي و عملي در تأثيرگذاري مستقل نبوده بلكه در طول اراده و خواست خداوند قرار دارند و وسايل فيض و رحمت او به شمار مي آيند. از اين رو هم بايد از هيچ كوششي در زندگي دريغ نكرد و هم از توكل و دعا و ياد خدا غفلت نورزيد كه اين دو (علم و عمل، دعا و نيايش) در كنار هم نيل به هدف هاي زندگي را ساده كرده و سرعت مي بخشند.
براي آشنايي بيشتر درباره «دعا» از طريق فهرست موضوعي تفسير نمونه مباحث مربوط به آن را در تفسير نمونه بنگريد.