چرا نماز ستون دين محسوب مي شود؟
نماز
يکي از آموزههاي عبادي اسلام نماز است که از اهميت و جايگاه ويژهاي برخوردار است. تعابير و آموزههاي زير نشان دهندة اهميت نماز و اهتمام بالاي اسلام نسبت به آن است.
ستون دين؛[1] فاصله بين کفر و ايمان؛[2] اولين موضوع پرسش شونده در قيامت و شرط قبولي اعمال؛[3] تکليفي که هرگز ساقط نميشود؛[4] راه رستگاري؛[5] بهترين عمل؛[6] راه تقرب هر انسان پرهيزگار؛[7] لزوم دستور به نماز براي اهل خانه؛[8] قرار گرفتن اقامة نماز در کنار ايمان به غيب که اصل نخستين در نظام اعتقادي اسلام است.[9]
نماز به حکم آنکه يکي از جامعترين برنامههاي عبادي و نيايشي است، همة آنچه را كه در فلسفة عبادات به طور عام ذکر شد، داراست. در عين حال نماز در ميان ديگر عبادتها از امتيازاتي برخوردار است. اين ويژگيها به دو جنبه بازميگردد که دو هدف اساسي انبياي الهي است. اين دو عبارتاند از: بعد عرفاني و بعد تربيتي و اجتماعي. شرح اين موضوع و ديگر کارکردهاي نماز به اختصار اشاره خواهد شد.
1. بعد عرفاني نماز
يکي از اهداف انبيا کشاندن قلبها و دلها به عالم بالاست و نماز ياريگر اين هدف و تأمين کنندة آن است.[10] نماز ياد خدا را زنده ميکند و موجب انبساط روحي و انجذاب بشر به قدس ملکوت است. شهيد ثاني در اسرار الصلوه ميگويد: نماز باب ذکر و ذکر باب کشف و کشف باب فوز اکبر است.[11] نماز از جهت کمالات روحي مظهر عاليترين کمال نفس و تذکر عبوديت و تجديد عهد بندگي و اعلام خضوع انسان در پيشگاه احديت است.[12]
2. بعد تربيتي و اجتماعي
الف. ياريگر عدالت؛ برقراري عدالت و اخلاق و انسانيت در اجتماع از اهداف اساسي انبيا است. نماز ياريگر اين آرمان مقدس نيز هست. چنان که گفتهاند: اجتماع و زندگي فردي به دو چيز نياز مبرم دارد؛ قانون و اخلاق، و پشتوانههاي آن دو ايمان است؛ زيرا اجراي عدالت در مواردي مغاير با منافع خصوصي انسان است و بايد با خودخواهيهاي نفس مبارزه کرد تا بتوان عدالت اجتماعي را جاري ساخت و آن هم بدون ايمان ممکن نيست و ايمان نيز به وسيلة عبادت تقويت ميشود؛ بنابراين نماز مذکر ايمان، پشتوانة عدالت اجتماعي و اصل مساوات و رعايت حقوق اجتماعي است. راز موفقيت اسلام نيز اين است که عدالت و عبادت را توأم ساخته و مسجد و عبادتگاه را پشتوانة قانون عادلانه و دادگستري و شهرداري و شهرباني قرار داده است. اگر مسجد و عبادت آسيب ببيند، عمود اجتماع و زمينة سعادت بشر از بين رفته است و اگر امروز اميد همه از سازمان ملل بريده شده به اين دليل است که در خدمت قدرتهاي سلطهگر است. آزادي، امنيت، صلحطلبي، عدالت و مساوات در جهان امروز از فقدان اخلاق، تقوا، درستي و راستي رنج ميبرد. مشکل اساسي، نبودن مسجد و ايمان پشت سر اينهاست.[13]
ب. بازدارنده از فحشا؛ نماز يادآور خداوند و بازدارنده از فحشا و منکرات است.[14] اگر انسان بندگي خود و الوهيت خدا را در ياد داشته باشد، هرگز گرد فحشا و منکرات نميرود. اينکه قرآن ميفرمايد: «أَقِمْ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»[15] و باز مي فرمايد: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ»،[16] در عرض هم نيست، بلکه دو فلسفة طولي و مترتب بر يکديگر است؛ در حديثي از امام رضا(ع) آمده است:
راز نماز، اقرار به وجود خداي عزوجل و نفي همانند براي او و قيام در پيشگاه خداي جبار ـ جلجلاله ـ در حالت خاکساري و درخواست و خضوع و اعتراف است... در نماز مداومت بر ياد خدا در هر شب و روز است، تا بنده مولا و پروردگار و خالق خويش را فراموش نكند و گرفتار طغيان و سرکشي نگردد و در ياد خدا و قيام در پيشگاه او از انواع مفاسد و معاصي بازايستد.[17]
3. کارکرد رواني نماز
عبادت و پرستش جزئي از طبيعت هميشگي انسان است. کثرت بيماريهاي رواني در دنياي کنوني معلول فاصله گرفتن از عبادت است. نماز قطع نظر از هر چيزي، طبيب هميشهحاضر است. همانگونه كه غذاي سالم، ورزش، آب تصفيه شده و مسواک براي سلامتي انسان لازم است، اختصاص دادن ساعتي از وقت براي راز و نياز با پروردگار لازم است كه روح را پاک ميگرداند و عناصر روحي آزاردهنده را از نفس بيرون ميافکند.
اينکه در شبانهروز انسان بايد پنج نوبت اعلام عبوديت و عرض بندگي کند، از آن روست که فراموش نکند بنده است. ما اگر يک لحظه بندگي و مربوبيت خود را فراموش کنيم و از ياد ببريم که چشمي که «لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ»[18] همواره مراقب ماست؛ همان لحظه خطر سقوط در رذايل نفساني و گناه داريم. آنکه بندگي خود و اولوهيت حق را فراموش نكند معصوم است و عصمت جز توجه و تذکر يقيني و دايمي نيست.[19]
4. قدرت افزايي
قرآن ميفرمايد: اي مؤمنان، از شکيبايي و نماز مدد جوييد.[20] اين نشان ميدهد كه نماز يک کانون نيرو و قدرت است؛ نيرو براي حل مشکلات، مبارزه با طبيعت و نفس اماره؛ زيرا نماز باب ذکر است و ذکر به انسان سعة صدر ميدهد. به عکس دوري از ياد خدا كه موجب تنگي معيشت ميگردد: «و هر که از ياد من گريزد زندگي بر او تنگ آيد.»
بهپاداري نماز
قرآن بهپاداشتن نماز را رکن دوم دين و در کنار اصل ايمان به غيب قرار داده است و ويژگيهاي مهم مؤمنان را ايمان به غيب و اقامة نماز ميداند.[21]
بهپا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود؛ نماز به صورت پيکري بيروح انجام نگردد، بلکه واقعاً بنده را متوجه خالق و آفرينندة خود گرداند. ياد خدا بودن يعني فراموشي غير خدا. اگر انسان، هرچند در مدت کوتاهي، با خدا در راز ونياز باشد، او را ثنا گويد، از او مدد جويد، او را به الله بودن، رحمان و رحيم و واحد و صمد بودن وصف کند، عاليترين تأثيرها در نفس او گذاشته ميشود و روحش چنان ساخته ميشود که اسلام ميخواهد و بدون چنين برنامهاي امکانپذير نيست.[22]
حکمت اجزا و شرايط نماز
نماز عبادتي جامع و آميزهاي شگفتانگيز است که هر يک از آداب و اجزا و شرايط آن اسراري نهفته دارد. برخي از آنچه در اين باب گفتني است عبارتاند از:
1. حقوق اجتماعي
اسلام غصبي نبودن و مباح بودن مکان نماز، لباس نمازگزار، آبي که با آن وضو ميگيرد و حتي ظرف آن را لازم ميداند و ميگويد: حتي اگر نخي غصبي در لباس تو باشد نمازت پذيرفته نيست. اين گنجاندن نوعي برنامة تربيتي در پيکرة عبادت و فرهنگسازي و نهادينه کردن رعايت حقوق ديگران است.[23]
2. طهارت و نظافت
شرط طهارت بدن و لباس در نماز، يک برنامة نظافت و تمرين مستمر آن است. از نظر پيش خدا رفتن تأثيري ندارد که روي انسان شسته باشد يا نه، اما خدا مي فرمايد: «هر گاه به نماز ايستاديد، صورت خود و دستان را تا مرفق بشوييد...»[24] يا، «و اگر جنب هستيد پاکيزه شويد.»[25] بدينسان اسلام عبادت را با اصول صحيح زندگي توأم نموده و معنويت و زندگي را به هم پيوند ميدهد.[26]
3. قبله
در نگاه قرآن، ما به هرسو بايستيم با خدا مواجه هستيم: «و از آن خداست مشرق و مغرب، پس به هر طرف روي كنيد، به سوي خدا رو آوردهايد.»[27] در عين حال، اسلام به جاي اينكه مردم به هر جهتي نماز بخوانند دستور داد كه همه به سوي نقطهاي واحد بايستند تا:
الف. افراد بفهمند كه يك جهت باشند، و اين درس اتحاد و يكسويي است؛
ب. اولين عبادتگاه را برگزيد تا ما را با تاريخ توحيدي گذشته پيوند دهد و سنت توحيدي ابراهيم و پيشينيان براي هميشه و در خاطر همگان زنده و جاويد بماند. انتخاب كعبه يعني احترام به عبادت و پايگاه توحيد؛ اولين مسجد و معبد، قبلة هميشه و همگان![28]
4. تسلط بر خود؛ در نماز، خوردن و آشاميدن، خنديدن، گريستن براي غير خدا، رويگرداني به اينسو و آنسو و بسياري از ديگر امور جايز نيست؛ چرا كه در حال نماز انسان بايد بر تمايلات خود غالب شود. اين نوعي انضباط جسمي و روحي و تمرين ضبط نفس و تسلط بر خويشتن است. در نماز اگر سخني از نوع گفتگوي معمولي انسانها بر زبان جاري شود نماز باطل است، تا چه رسد آنچه موجب زوال طهارت است، چون خوابيدن و...[29]
5. تمرين وقتشناسي؛ در نماز دقت بسياري نسبت به وقت صورت گرفته است؛ به گونهاي كه روي دقيقه و ثانية آن حساب ميشود. بدين روي اسلام نوعي تمرين وقتشناسي و اقدام به نظم در زمان داده و از هرج و مرج و لجامگسيختگي در وقت اجتناب داده است.[30]
6. همسويي و مسالمتطلبي؛ در نماز پس از حمد و ثناي خدا در سورة حمد ميخوانيم: «پروردگارا، ما تنها تو را ميپرستيم و تنها از تو مدد ميجوييم» و پس از آن ميگوييم: «ما را به راه راست هدايت فرما». در اينجا صحبت از «ما» است، نه «من». بدينسان اسلام روح مسلمان را روحي اجتماعي و همدل، همكار، همسو، و همگام با ديگران ميكند. بالاتر از آن مسئلة صلح و سلمطلبي در سلام نماز است. «السَلامُ عَلَينا وَ عَلي عِبادِ اللهِ الصَالِحين» اين يك اعلام سلمطلبي است، البته نه براي عموم بشريت، بلكه براي بندگان صالح و شايستة خداوند. يعني خدايا، من با هيچ بندة خوب تو سر جنگ و ستيز ندارم.[31]
7. نيّت؛ اسلام نيت را شرط نماز و هر عبادتي قرار داده است تا اولاً، جهتگيري كامل عملي فقط به سوي خدا شود؛ ثانياً، به كاري تهي از هدف تبديل نشود.[32]
8. وحدت زبان؛ عربي بودن نماز، زبان ديني مشتركي در كل امت اسلامي پديد ميآورد و اين اولاً، موجب بقا و ماندگاري دين است و ثانياً، گامي است به سوي وحدت بشريت.[33]
[1] . يا. ج 7، ص 261.
[2] . همان، ص 273 -279.
[3] . همان، ص 273-278.
[4] . همان، ص 273.
[5] . همان، ص 263، در اذان دربارة نماز گفته مي شود: «حي علي الفلاح».
[6] . همانجا «حي علي خير العمل».
[7] . نهج البلاغه حكمت 131، ص 1152.
[8] . طه، آية 132.
[9] . بقره، آية 2.
[10] .يا. ج 7، ص 266.
[11] . همان، ص 264.
[12] .همان، ص 261 و 262؛ نيز: م. آ. ج21، ص 190.
[13] . يا. ج7، ص 266 – 267؛ نيز: م. آ. ج 23، ص 513 -528.
[14] . يا. ج 7، ص 264.
[15]. طه، آية 14: نماز را براي ياد من به پاي دار.
[16]. عنكبوت، آية 45: و نماز را برپاي دار كه نماز از كار زشت و ناپسند بازميدارد.
[17] . يا. ج 7، ص 265.
[18]. بقره، آية 255: چشمي كه نه خوابي سبك او را فروميگيرد و نه خوابي گران.
[19] . يا. ج 7، ص 263.
[20] . م. آ. ج 21، ص 196.
[21] . بقره، آية 3.
[22] . آشنايي با قرآن، ج 1 و م، ص 134.
[23] . م. آ. ج 22، ص 637 و 638؛ نيز: گفتارهاي معنوي، ص 89.
[24] . مائده، آية 6.
[25] . مائده، آية 6.
[26] . م. آ. ج 22، ص 636و 637؛ نيز: گفتارهاي معنوي، ص 88.
[27] . بقره، آية 115.
[28] . م. آ. ج22، ص 638 و639؛ نيز:گفتارهاي معنوي، ص 89 و90.
[29] . م. آ. ج 22، ص 640.
[30] . همان، ص 641.
[31] . همان، ص 642.
[32]. م. آ. ج 22، ص 242-265.
[33] . م. آ. ج 21، ص 73 و 74.
به طور خلاصه :
در يکی از بيانات نورانی حضرت علی عليه السلام ( وصيت نامه- 47-) آمده است :
اللَّه اللَّه فى الصلاة فانها عمود دينكم خدا را خدا را در باره نماز، چرا كه ستون دين شما است.
در اين بيان, ضمن تشبيه ظريفی که بين نماز و « عمود = ستون » , برقرار شده , فرموده است :
نماز ,ستون دين است ؛ در اينکه نماز ستون باشد , نکنه اين است که : ستون برای هر شيئی اصل واساس ومحل اتکاء است و محافظت از آن شرط اساسي براي محافظت از « کل » است.
اگر عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند هر قدر طنابها و ميخهاى اطراف محكم باشد، اثرى در حفظ وسر پا ماندن خيمه ، ندارد.
نماز براي سرپايي دين شخص ، وايمان انسان به منزله عمود خيمه است؛ هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود، اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد. نماز، ستون دين و روح ايمان و وسيله نزديك شدن به خدا به شمار مىرود. و اقامه دين موقوف است بر آن چنانكه درحديث مشهور نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمده است :
الصّلوة عمود الدّين، ان قبلت قبل ما سواها و ان ردّت ردّ ما سواها.
نماز ستون دين است ،اگر قبول شود ، بقيه اعمال نيز قبول مي شود واگر پذيرفته نشود، بقيه اعمال نيز قبول نمي شود.
ويژگي هايي که موجب شده ستون دين و عمود خيمه آن گردد ، بعضى از آنها عبارت است از:
1- نماز ؛ اصلي ترين نشانه دينداري فرد است ،( ان قبلت قبل ما سواها ... )
2-نماز ؛ بهترين ميزان تشخيص دين است.( الصلاة خير ميزان )
3 –نماز ؛ ياد و ذكر خدااست، زيرا انسان موجود فراموشكارى است. بنابر اين هر چند ساعت يك بار، با خواندن نماز خداى سبحان را ياد كرده و متذكر وجود لايتناهاى او مىشود.
4- وقتى انسان متذكر خدا بود و خدا را مراقب خويش ديد، قهراً از انجام گناه و منكرات شرم و حيا مىكند. بنابر اين يكى از اهداف نماز جلوگيرى از فحشا و منكرات است: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر».
5- هدف ديگر نماز عبوديت و خشوع و خضوع در پيشگاه مقام ربوبيت است. به طور مؤدب ايستادن، ركوع كردن، جبين به خاك ساييدن، سجده و نشستن دو زانو و... همه نشانههاى خضوع است. و اين حقى است از خداى سبحان كه هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشيد كه همين خشوع و خضوع، به تدريج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر ساير افراد متواضع مىكند.
امام على(ع) مىفرمايد: «ومن تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پيشانى از روى تواضع به خاك ماليده شود» ، (نهجالبلاغه).
حضرت فاطمه(س) نيز مىفرمايد: «جعل اللّه الصلاة تنزيها لكم من الكبر؛خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از كبر و منيّت پاك گرداند».
6- حضرت علي بن أبي طالب عليه السّلام در كلمات قصار نهج البلاغه شماره- 152- در باره ثمره و فلسفه نماز مىفرمايد: خداى سبحان، ايمان را وسيله تطهير از شرك به خدا قرار داده و نماز را براى تنزيه و پاكى از تكبر مقرر فرموده است.
7- حضرت صادق آل محمّد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم مىفرمايد: كسى كه دوست دارد بداند:
نمازش قبول شده، يا نه بايد بنگرد: آيا نمازش او را از كارهاى زشت و منكرات، جلو گيرى مىكند يا نه؟ نمازش به همان اندازهاى قبول مىشود كه وى را از كارهاى زشت جلو گيرى مىنمايد.