چرا نماز به سمت کعبه خوانده مي شود؟ مگر نه اينکه خداوند در همه جا حاضر است؟
قرآن كريم مىفرمايد: A« فولّ وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره...»؛ بقره (2)، آيه 144.«پس روى كن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمين نيز هر كجا باشيد در نماز روى بدان جانب كنيد»، و نيز مىفرمايد: «و من حيث خرجت فول وجهك شطر المسجدالحرام و حيث ماكنتم فولوا وجوهكم شطره...»؛ «و اى رسول از هر جا و به هر ديار بيرون شدى روى به جانب كعبه كن و شما مسلمين هم به هر كجا بوديد روى بدان جانب كنيد». همان، آيه 150. با توجه به اين آيات، مىتوان برداشتهاى زير را به دست آورد:
1. همان خدايى كه فرموده است به هر طرف رو كنيد آنجا وجه خدا است و اينكه او از رگ گردن به انسان نزديكتر است، همو دستور داده است كه به هنگام نماز به طرف مسجدالحرام نماز بخوانيد.
2. (شطر» در آيه شريفه (شطر المسجد الحرام) به معناى سمت و جانب است. البته ايستادن دقيق در محاذات خانه كعبه و حتى مسجدالحرام براى كسانى كه از دور نماز مىخوانند بسيار مشكل است، اما ايستادن به سمت آن براى همه آسان است. همين دستور قرآنى به نوبه خود موجب پيشرفت علوم جغرافيا، هيئت، هندسه و رياضى در بين مسلمين گرديد؛ زيرا براى قبلهيابى و تشخيص جهت آن، نيازمند اين علوم بودند.
3. اينكه «خدا همه جا هست و به هر طرف كه رو كنى روى او و سوى او است»؛ اين نتيجه را نمىدهد كه پس به هر طرف مىتوان نماز خواند. در همه جا بودن خداوند يك مطلب است و جهت نماز مطلب ديگر. كما اينكه خدا همه زبانها را مىداند ولى بايد نماز را به زبان عربى خواند و يا اينكه خدا موجودى زمانى نيست ولى نماز بايد در زمان خاص خودش خوانده شود. حقتعالى به علل گوناگون، دستور داده است كه به طرف قبله واحد، به زبان واحد، و با شرايط مشترك ديگرى نماز گزارده شود و اين دستور علاوه بر پيشرفت و پيشبرد علم و دانش بشرى، مايه وحدت و هماهنگى بين مسلمانان نيز مىباشد و تأثيرات و آموزشهاى فرهنگى ديگرى نيز به دنبال دارد. از طرف ديگر در هر يك از اين دستورات اسرار عرفانى بزرگ نهفته است. ناگفته نماند براى راهيابى به «حقيقت» بايد دو مرحله «شريعت و طريقت» طى شود. يكى از نمونههاى پايبندى به احكام شريعت ايستادن رو به قبله است كه پرورش روحيه عبوديت و نهادينه شدن يك رفتار دينى به طور همگانى را به ارمغان مىآورد. همچنين پايبندى به احكام شرعى از مؤثرترين روشها براى فرهنگسازى در جامعه است. در غير اين صورت پراكندگى و ناهماهنگى و حتى ناهنجارىهاى فراوان در جامعه پديد خواهد آمد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: امام خمينى، آدابالصلوه.
ب)کعبه کانون عبادت وبندگی است
قران كريم، همانطور كه كعبه را اوّلين و با سابقه ترين خانة عبوديت و پرستش مي داند، آن را براي همة جهانيان، محور بندگي نيز مي شناسد و مي فرمايد: «إن أولَ بَيتٍ وُضِِعَ لِلناس لَلذي بِبَكةَ مُباركا و هُدي لِلعالَمين» حج/29 يعني اوّلين خانه اي كه براي همة مردم وضع شده و هدايت جهانيان را تأمين مي كند كعبه است و هيچ اختصاصي به گروه و نژاد خاصي ندارد و مردم اقليم معيني، از افراد اقليم ديگر به آن سزاوارتر نيستند و مرزهاي جغرافيائي نيز در اين امر همگاني نقش ندارد. از اين رو ملل گوناگون جهان، اعمّ از هندي و فارس و كلداني و يهودي و عرب آن را گرامي ميداشتند. (الميزان3/258 ـ 363) خداي سبحان در اين باره مي فرمايد: به ياد آور هنگامي كه مكان كعبه را براي ابراهيم خليل (ع ) معيّن كرديم تا مرجع عبادت پرستندگان را فراهم كند و به او گفتيم كه: خانة مرا براي طواف كنندگان و نمازگزاران و راكعان و ساجدان پاكيزه نگه دار و در بين مردم دعوت حج را اعلان كن تا «از هر سو» و «به هر وضع و با هر وسيلة ممكن » از پياده و سواره و از دوز و نزديك، به نداي تو پاسخ دهند و به منظور انجام حج و زيارت كعبه گرد آيند: «وإذ بوَأنا لإبراهيم مكان البيت أن لا تشرِك بي شيئا و طَهِّر بَيتي لِلطّائفين و القائمين و الرُّكَعِِ السُجود و أَذِّن في الناس بالحج يأتوك رِِجالاَ و علي كل ضامرٍ يأتين من كل فَجٍ عميق»حج/26 ـ 27
شاهد ديگر بر مطلب مزبور اينكه فرمود: هنگامي كه ما كعبه را مرجع همة مردم و جايگاه امان و آرامش قرار داديم: «وإذا جعلنا البيت مَثابه للناس و أمنا» اين تعبير گرچه به حسب دلالت صريح، مردم اعصار پيشين را شامل نمي شود، ولي با توجه به ذيل آيه كه فرمود:«و اتَخذوا مِن مَقام إبراهيم مُصلي و عهدنا إلي إبراهيم و إسماعيل أن طَهَرا بيتي لِلطّائفين و العاكِفين و الرُّكَع السُجود» بقره/125 روشن مي شود كه نه تنها مردم جهان بعد از نزول قرآن به زيارت كعبه فرا خوانده شده اند، بلكه همه افراد قرون گذشته نيز بايد آهنگ كعبه مي كردند و به زيارت آن مي شتافتند؛ زيرا پيمان الهي نسبت به دو پيامبر بزرگوار و متعهد، يعني ابراهيم و اسماعيل(ع) اين بود كه كعبه را براي زائران و طواف كنندگان و معتكفان و ركوع كنندگان و سجده گزاران پاك و پاكيزه نگه دارند.
ج) كعبه نقش بنیادین در پايداري دين دارد
آنچه ما از تبار بنيانگذار بيت الله الحرام، حضرت ابراهيم(ع) به ميراث بردهايم اين است كه عامل قيام مردم و مقاومت آنها در برابر جباران فرومايه، قوام كعبه و نمازبه سمت او و ادامة امر آن است. در اين باره امام صادق(ع) فرمود: تا زماني كه كعبه برپاست، دين نيز پايدار است: «لايزال الدين قائما ماقامت الكعبة»؛(وسائل الشيعه 8/14).
از اين رو امام زمان، قائم آل محمد(ع) نيز در آغاز قيام جهاني خود بر محور قيام و قوام جوامع انساني، يعني كعبه، تكيه زده، ياران آن حضرت به حضورش ميشتابند. چنانكه امام باقر(ع) فرمود: «القائم منا منصور بالرعب، مؤيد بالنصر... و ينزل روح الله عيسي بن مريم(ع) فيصلي خلفه... إذا تشبّه الرجال بالنساء و النساء بالرجال... و ركب ذوات الفروج السروج... وأكل الربا... فعند ذلك خروج قائمنا. فإذا خرج اسند ظهره إلي الكعبة و اجتمع إليه ثلاث مائة و ثلاثة عشر رجلا، فأوّل ما ينطق به هذه الآية: «بَقيتُ الله خَيرٌ لَكُم إِن كُنتم مُؤْمِنين»هود/86»؛(بحار 52/191 ـ 192).
بنابراين، حيات كعبه، حيات دين است و با حيات دين مردم زندهاند و با خراب شدن و انهدام و ترك كعبه، دين ميميرد و با مرگ دين، مردم نيز خواهند مُرد. مبناي همة اين سخنان آية شريفة «جعل الله الكعبة البيت الحرام قياما للناس» مائده/97 است؛ زيرا مفادش اين است كه رونق و عمران كعبه ـ با طواف برگرد ان و خواندن نماز به سمت آن و گزاردن حج با مناسك آن و قبله قرار دادن آن در امور عبادي و مانند آنها ـ عاملي مهم براي قيام مردم است. از طرفي بر اين نكته نيز دلالت دارد كه ويراني و مهجور نهادن كعبه ـ با ترك طواف بر گرد ان و نخواندن نماز به سمت ان و ترك ديگر اموري كه رو به قبله بايد انجام پذيرد ـ موجب قعود مردم و ناتواني آنها در دفع هواها و دشمنان است: «لِيَهلك مَن هَلك عَن بَينة و يَحيي مَن حَي عَن بينة»انفال/42.
كعبه براي دين خداوند به مثابة استخوان ستون فقرات انسان است كه اگر راست و نيرومند و سالم باشد، مقاومت و ايستادن و رفتن و شتاب گرفتن در رسيدن به مغفرت و پيشي گرفتن در خير و امور ديگري از اين قبيل كه حصول آنها متوقّف بر سلامت استخوان ستون فقرات است، امكان پذير خواهد بود. اما اگر اين استخوان ناتوان و سست باشد، ايستادن ناممكن و استقامت ناشدني و سرعت و پيشي گرفتن و ديگر امور متوقف بر قيام، محال است؛ زيرا استخوان پشت، شكسته و ستون «فقرات» آن شكاف برداشته و «فقير» شده است، در حالي كه ميتوانست با تكيه بر آن كه تكيهگاه كسي است كه تكيهگاهي ندارد و پناهنده شدن در پناه خداوند قائم رعد/33 و محيط نساء/126 و نگاهبان سبأ/21 كه پناه كسي است كه هيچ پناهي او را نيست، روي پاي خود ايستاده و خود را از ديگري بينياز سازد.
بر اين اساس، اگر خانة خدا مهجور واقع شد وبا نماز نخواندن به سمت آن مورد غفلت قرار گیرد ؛ٰارتباط با مركز اقتدار بريده ميشود و با قطع اين ارتباط، قيام به «قِسط» و مقاومت در برابر «قِسط» (ستم و بيداد) غيرممكن ميگردد و در اين صورت خير دنيا و آخرت، حرام و بازداشته ميشود؛ زيرا كعبه، به فرمودة امام صادق(ع)، عامل قيام مردم براي دين و معاششان است. (وسائل الشيعه 8/41) از همين رو رسول خدا(ص) فرمود: هر كس خواهان دنيا و آخرت است بايد اين خانه (كعبه) را قصد كند: «من أراد دنيا و آخرة فليؤم هذا البيت»؛(همان/40).يعني هر كس كه ميخواهد در دنيا و آخرت به حسنه برسد: «رَبنا اتِنا فِي الدُّنيا حَسَنة و فِي الاخِرة حَسَنَةً» بقره/201، و با پروردگارش چنين راز و نياز ميكند: «ربنا اتنا من لدنك رحمة وهيئ لنا من أمرنا رشدا» كهف/10 بايد اين خانه را قصد كند و او را امام و مقتداي خويش قرار داده، بدان اقتدا كند و مقصد خود قرارش دهد و در جستجويش روانه شود؛ زيرا خير دنيا و آخرت در پرتو كعبه ـ كه قيام آن، قيام دين است و قيام دين، ماية بهرهمندي در دنيا و آخرت است ـ خواهد بود.