فلسفه طواف كعبه
در کتابهاي شما خوانده ام شايد دليل اينکه گرد خانه خدا از چپ به را ست مي چرخيم نزديکي به قلب است البته بنده هر چه تفکر کردم گمان کردم چون چپ نماد بديهاست و يمين و راست نماد خوبيها است به همين خاطر با خداوند عهد مي بنديم که اي خالق يکتا ما به تو قول مي دهيم که ديگر بعد از اين مسير زندگيمان از چپ به راست باشد و اهل يمين باشيم.
1ـ هنگام طواف باید شانه ی چپ به سمت کعبه و شانه ی راست در جهت خلاف کعبه باشد ؛ که این حرکت دوّار چپ محور را نه گردش از چپ به راست می توان گفت نه گردش از راست به چپ. گردش به چپ و راست یا گردش از چپ به راست یا برعکس در جایی معنا دارد که گردش کننده ، حرکت خطّی ـ زاویه ای داشته باشد. یعنی دارای حرکت مستقیم همراه با تغییر جهت باشد. آنچه در طواف بر گرد کعبه وجود دارد ، حرکت شانه ی چپ به محوریّت کعبه است ؛ که البته در این حالت ، بالطبع همه ی اعضای طرف چپ بدن و از جمله قلب ، به سمت کعبه بوده به آن نزدیکتر خواهند بود.
2ـ برخی از علما در سرّ این تشریع ، که هنگام طواف باید سمت چپ بدن به سمت کعبه باشد ، گفته اند: حقيقت طواف، همانا طواف دل است به حضرت ربوبيّت لذا قلب ظاهری نیز باید به سمت مرکز توحید یعنی کعبه باشد.
در این که کعبه رمز توحید است شکّی نیست ؛ « از حضرت امام صادق عليه السّلام سؤال شد: براى چه كعبه، كعبه ناميده شده؟ حضرت فرمودند: زيرا چهارگوش مىباشد. عرض شد: براى چه چهارگوش مىباشد؟ فرمودند: زيرا محاذى بيت المعمور است و آن چهار گوش مىباشد. عرض شد: براى چه بيت المعمور چهار گوش است؟ فرمودند: زيرا محاذى عرش است و آن چهار گوش مىباشد. عرض شد: چرا عرش مربّع است؟ فرمودند: زيرا كلماتى كه اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آنها عبارتند از: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر.» (علل الشرائع ، ترجمه ذهنى تهرانى، ج2، ص: 288) یعنی عرش ، ظهور چهار کلمه ی توحید است که اساس اسلام بر آنهاست ؛ و آن طوافگاه ملائک مقرّب است ، و بیت المعمور ، تنزّل عرش است در یکی از آسمانهای هفتگانه که مطاف گروهی از ملائک است و کعبه ظهور و تنزّل دنیایی بیت المعمور است.
لذا آنکه طواف کعبه می کند باید متوجّه حقیقت آن باشد که عبارت است از هماهنگی با ملائک در تسبیح ، تحمید ، تهلیل و تکبیر خدا که حاصل آنها توحید ناب و همه جانبه است. امّا هیچ دلیلی نیست که این هماهنگی با ملائک و توحید خدا فقط باید با دل باشد ، یا در این طواف دل اساس است ؛ بلکه انسان باید با تمام وجود توحید محور باشد که قلب نیز شأن و مرتبه ای از وجود انسان است نه کلّ وجود او. لذا کلّ بدن آدمی باید طواف کعبه کند ؛ رتبه ی بالاتر وجود او ، باید همراه با ملائک غیر مقرّب به گرد بیت المعمور بگردد ؛ و وجود جبروتی او باید با ساکنان جبروت حول عرش طواف نماید و وجود فوق مَلکی او باید فراتر از عرش ، خدا را با اسم سبحان ، حمید و محمود ، اله و معبود و کبیر و اکبر و متکبّر ملاقات نموده همه ی این اسماء را یک حقیقت دیده وجودش توحید محور گردد.
3ـ امّا چرا فرمودند هنگام طواف حتماً باید شانه ی چپ (سمت چپ بدن ) به سمت کعبه باشد؟ در روایات حضرات معصومین (ع) سخنی که مستقیماً ناظر به سرّ و حکمت این مطلب باشد یافت نشد ؛ ولی روایاتی در بیان علّت تشریع حجّ و طواف وارد شده که شاید بتوان از آنها سرّ این مطلب را تا حدودي نزديک به آنچه در نظر شماست به دست آورد. در برخی از این روایات ، علّت تشریع حجّ و طواف ، پناه بردن ملائک به عرش گفته شده ، آنگاه که به خلقت آدم (ع) اعتراض نمودند ؛ در برخی نیز علّت آن را پناهنده شدن آدم (ع) به کعبه بیان نموده اند ، آن هنگام که از درخت منهیّه تناول نمود ؛ در برخی روایات نیز هر دو علّت را باهم جمع نموده اند که برای نمونه به روایتی از این روایات تبرّک می جوییم: امام رضا (ع) فرمودند: « عِلَّةُ الطَّوَافِ بِالْبَيْتِ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ فَرَدُّوا عَلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى هَذَا الْجَوَابَ فَعَلِمُوا أَنَّهُمْ أَذْنَبُوا فَنَدِمُوا فَلَاذُوا بِالْعَرْشِ فَاسْتَغْفَرُوا فَأَحَبَّ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يَتَعَبَّدَ بِمِثْلِ ذَلِكَ الْعِبَادُ فَوَضَعَ فِي السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ بَيْتاً بِحِذَاءِ الْعَرْشِ يُسَمَّى الضُّرَاحَ ثُمَّ وَضَعَ فِي السَّمَاءِ الدُّنْيَا بَيْتاً يُسَمَّى الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ بِحِذَاءِ الضُّرَاحِ ثُمَّ وَضَعَ هَذَا الْبَيْتَ بِحِذَاءِ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ فَطَافَ بِهِ فَتَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ جَرَى ذَلِكَ فِي وُلْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَ ــــــ علّت تشريع طواف بيت اللَّه اين است كه خداوند تبارك و تعالى به فرشتگان فرمود: من در زمين براى خود خليفه و نماینده ای قرار خواهم داد. فرشتگان عرض كردند: آيا در زمين كسى را خليفه قرار می دهی كه فساد در آن كرده و خونها مىريزد؟ پس اين جواب را به خداوند تبارک و تعالی ردّ نموده بلافاصله دانستند كه بد نموده و مرتكب لغزش شدهاند ــ البته مراد از لغزش گناه و نافرمانی نیست چرا که ملائک معصومند ــ لذا از سخنى كه ايراد كرده بودند پشيمان شده به عرش پناه برده [و با طواف به دور آن] از خداوند طلب غفران كردند. پس الله تعالى پسندید که بندگانش نيز او را همین گونه عبادت کنند (طواف نمایند). لذا در آسمان چهارم بيتى محاذى عرش بناء نمود به نام ضُراح ؛ سپس در آسمان دنيا بيتى به نام بيت المعمور را محاذى ضراح قرار داد ؛ پس از آن ، اين بيت (كعبه) را محاذى بيت المعمور قرار داده و به آدم عليه السّلام امر فرمود آن را طواف كند، آدم به طواف آن پرداخت و بدين وسيله خداوند منّان توبهاش را پذيرفت و اين عمل را در فرزندان آدم تا روز قيامت سنّت قرار داد. » (علل الشرائع ،ج2 ،ص406 )
از این روایت شریف و چندین روایت دیگر به همین مضمون ، البته با تفاصیل بیشتر ، چنین استفاده می شود که سرّ و حقیقت حجّ توبه است و توبه یعنی بازگشت به خدا ، نه صرفا بازگشت از گناه آنچنان که مشهور است ؛ چون توبه تنها از گناه نیست بلکه از هر گونه دور افتادگی از توحید ناب باید توبه نمود و گناه تنها قسمی از این دور افتادگی است. لذا طبق روایات فراوانی ، نبی اکرم (ص) روزانه حدّاقلّ هفتاد بار توبه می نمود بدون هیچ گناهی و تنها به خاطر گفتگوها و نشست و برخاستهایی که با مردم داشت ؛ چون آن حضرت ، همین مقدار را هم برای خود ، وابستگی به غیر و دوری از خدا قلمداد می نمودند.
لذا اینکه مردم از شهر و دیار خود به سمت کعبه خارج می شوند یعنی از خود و تعلّقات دنیایی به سوی خدا هجرت می کنند. اینکه لباس دنیا را وا گذارده لباسی بی دوخت در برمی کنند ، یعنی دست از دنیا و دوخته شدن به آن کشیده به سوی خدا سفر می کنند ؛ اینکه سر را می تراشند یعنی از آنچه به آنها خو کرده و چسبیده اند جدا گشته بی تعلّق به سوی خدا رو می کنند.
اینکه قربانی می کنند یعنی از مال دنیا و حیوانیّت دست شسته به سوی خدا هجرت می کنند و ... ؛ و طواف اوج این توبه و بازگشت به سوی خدا و اعتراف به قصور و تقصیر است که در آن ، انسان به مرکز توحید رسیده گرد آن گشته حقّ مدار می شود و حجرالاسود را که طبق روایات ، نماد دست بی دستی خداست استلام می کند.
از طرف دیگر همانطور که حضرت عالی نیز متذکّر شده اید ، در فرهنگ قرآن و اهل بیت (ع) ، یمین ، نماد یُمن و مبارکی و الهی بودن و چپ (شمال یا یسار) نماد بدی ، خسّت و پستی و کم ارزشی و دنائت است .
لذا انسان هنگام طواف که نماد توبه و اعتراف به قصور و تقصیر است باید سمت چپ بدن خود را به علامت گناه و قصور و تقصیر به سمت خانه خدا نماید ؛ به عبارت دیگر انسان به این شیوه در درگاه الهی به بدی و نقص و تقصیر و قصور خود اعتراف می نماید.
کما اینکه در دستورات توبه و استغفار نیز توصیه شده که انسان هنگام توبه در پیشگاه الهی به معصیت و ذلّت خود اعتراف نموده آنگاه از خدا طلب بخشش نماید. هذا بضاعتنا من الله و الله اعلم .