دین تقليدي
من 18 ساله هستم. من به قرآن و اسلام ايمان دارم. بدون هيچ شکي. به همين دليل نمي دانم که من مسلمانم يا مسلمان زاده. مگر نمي گويند که مقدمه هر يقيني شکي است اما من بدون طي کردن پله اول به پله دوم رسيدم. لطفا به من بگوييد چگونه مي توانم بفهمم مسلمانم يا مسلمان زاده؟
1ـ کسی که به اصول دین اسلام ایمان دارد ، مسلمان است ؛ چه از والدین مسلمان متولّد شده باشد و چه از والدین غیر مسلمان. نیز چه این ایمان از راه برهان قطعی عقلی حاصل شده باشد و چه از راه مقایسه ی ادیان و کشف این که اسلام معقولترین آنهاست. البته شکّی نیست که هر چه ایمان آدمی بیشتر مبتنی بر براهین عقلی باشد به همان اندازه محکمتر خواهد بود.
2ـ اینکه گفته می شود:« مقدمه هر يقينی شکی است» سخنی است باطل. آیا شما قبل از این که به وجود خودتان یقین داشته باشید در وجود خودتان شکّ داشتید؟ انسان هنگامی که در چیزی شکّ دارد ، یقین دارد که شکّ دارد ؛ آیا قبل از این یقین به شکّ خود ، شکّ داشته است که شکّ دارد یا نه؟! اگر شکّ داشته ، آیا قبل از یقین به آن شکّ نیز شکّ داشته است؟! ملاحظه می کنید که اگر این سلسله را پی بگیریم لازم می آید که انسان قبل از هر شکّی بی نهایت بار شکّ نموده باشد. آیا شما قبل از یقین به اینکه 1+1=2 ، در این قضیّه شکّ داشتید؟! آیا هنگامی که احساس درد می کنید قبلش شکّ می کنید که آیا درد دارید یا نه؟ و ... ؟
ملاحظه می فرمایید که کلّیّت چنان قضیّه ای مخدوش می باشد. بلی برخی شکّها می توانند مقدّمه ی یقین باشند ، امّا چنین نیست که قبل از هر یقینی شکّی بوده باشد. اگر انسان به قضیّه ای یقین نداشت و در درستی آن دچار شکّ شد ، می تواند تحقیق نموده به درستی یا نادرستی آن یقین حاصل کند ؛ و البته ممکن هم هست که در آن باره هیچگاه به یقین نرسد. لذا برخی مسائل بوده اند بعد از صدها سال تحقیق دانشمندان ، کشف شده اند. لذا صحیح است که گفته شود: « برخی شکّها می توانند مقدّمه ی یقین باشند ».
برخی افراد هستند که به چیزی یقین دارند ؛ امّا یقینی تقلیدی و بدون تحقیق ، اینها اگر شروع به تفکّر در آن موضوع کنند ، چه بسا ابتدا دچار شکّ در آن مورد خواهند شد ؛ آنگاه می توانند با تحقیق درباره ی آن موضوع دوباره به یقین برسند ؛ امّا این بار به یقین تحقیقی می رسند نه یقین تقلیدی. البته لزومی ندارد که انسان در تمام امور ، یقین تحقیقی داشته باشد ؛ چرا که موضوعات به قدری فراوانند که عملاً رسیدن به یقین تحقیقی در مورد آنها برای تک تک افراد ، غیر ممکن می باشد. مثلاً یک شخص عادی نمی تواند هم در اصول دین اهل تحقیق باشد ، هم در فروع دین ، هم در علم تفسیر ، هم در فلسفه ، هم در عرفان ، هم در فیزیک ، هم در علم پزشکی ، هم در مهندسی و ... . لذا حتّی یک مجتهد در فقه نیز در امور پزشکی مقلّد پزشک است ؛ و یک پزشک در امور مهندسی مقلّد مهندس است ؛ و ... . امّا آنچه بر هر مسلمانی لازم می باشد این است که حدّ اقلّ در اصول دین خود صاحب برهان باشد. لذا حضرت عالی که یقین متعارف به اصول دین ( توحید ، نبوّت و معاد) دارید یقیناً مسلمان هستید ؛ لکن اگر می خواهید مسلمانی با ایمان محکم و استوار باشید ، لازم است این اصول را با براهینی محکم و استوار فرا بگیرید.