تحقيق افراد عامي
تحقيق وقتي معنا دارد که شخص با سواد باشد يک بي سواد به هر عالمي رجوع کند دلايل فلسفي و نقلياي مي شنود که از صحت آنها با خبر نيست چطور مي تواند قضاوت کند؟
هر كسي در حد معلومات خودش( و معلومات با سواد ملازمه ندارد )مي تواند تحقيق كند و حتي قضاوت كند .براي يك فرد بي سواد اصلا شبهه دلايل فلسفي طرح نمي شود تا نوبت به جواب برسد . مثلا شبهاتي كه براي ملاصدرا مطرح بوده است براي شما مطرح نيست چرا كه اصلا شما به مقدمات ان شبهه هنوز نرسيده ايد و در نتيجه وقتي كه توان فهم شبهه را نداريد شبهه و سوال هم استقرار پيدا نمي كند تا نياز به جواب احساس كنيد .
بنابراين كسي ممكن است با ايمان كامل زندگي كند و هيچ سوال فلسفي برايش مطرح نشود چرا كه در ان حد كه سوال برايش مطرح بوده است به جواب متناسب هم دست پيدا كرده است و لذا در حال اطمينان ( كه محل بحث ماست ) به سر ميبرد و همين اطمينان هم در قيامت برايش حجت است چون حالت شك نسبت به شبهه بالاتر برايش اصلا ايجاد نشده است .
از اینها گذشته بسیاری از ادلّه را می توان با زبانی ساده ، حتّی برای کودکان نیز بیان داشت کجا رسد برای افراد بزرگ سال. البته باید توجّه داشت که تحقیق هر کسی به حسب خود اوست. کسی از یک بی سواد انتظار تحقیق یک دانشگاهی را ندارد.
همچنین باید توجّه داشت که کسب سواد و معلومات در هر سنّی برای انسانها لازم عقلی است و عقل حکم می کند که مقدّمات تحقیق را باید فراهم نمود که یکی از آنها سواد است. عذر نیز در این مورد پذیرفته نیست.
وجود کسانی چون جهانگیرخان قشقایی که چوپانی چهل ساله بود و در همان سنّ به درس آموزی پرداخت و از عرفا ، حکما و فقهای بزرگ گردید ، راه عذر را بر هر کسی می بندد. هر مقصدی راهی و مقدّماتی دارد که باید فراهم شود.