مثال هاي قرآن براي درك انسان از معاد زياد است مثلا زنده شدن درختان در بهار و ... ولي خوب كه فكر مي كني مي فهمي كه انسان پس از مرگ تبديل به خاك مي شود ولي درختان داراي شاخ و برگ هستند و هنوز اثري از آنها وجود دارد. پس چطور مي تواني زنده شدن درخت كه داراي شاخ و برگ خشكيده است را به انساني كه به كلي آثارش محو و نابود شده است شبيه دانست؟ آيا در طبيعت وضعيتي هست كه مثل انسان به كلي آثارش محو و نابود شود و سپس باز گردد و زنده شود؟
درباره باره معاد دو بحث اساسي وجود دارد يكي امكان معاد است و ديگري كيفيت معاد ؛ و آنچه كفار زير بار آن نمي رفتند امكان معاد بود ؛ وروشن است كه بحث از كيفيت معاد بعد از بحث از امكان معاد است ؛ وتا كسي امكان معاد را نپذيرد نوبت به بحث از كيفيت معاد نمي رسد . بسياري از آياتي هم كه در مورد معاد در قرآن كريم آمده اند ناظر به بحث از امكان معاد است ؛ از جمله اين آيات ؛ آيات ( نحل: 65 / عنكبوت : 63 / روم : 19 ، 24 ، 50 / فاطر:9 / جاثيه:5 / حديد :17 ) است كه در همگي از زنده شدن زمين بعد از موت آن خبر داده شده است و زنده شدن انسانها بعد از مرگ نيز به آن تشبه شده است . آنچه ابتدائاً به نظر مي رسد اين است كه منظور از زنده شدن زمين بعد مرگ آن ، زنده شدن گياهان زمين است بعد از مردن آنها در زمستان ؛ اگر مراد اين باشد اين تمثيل براي بيان امكان معاد خواهد بود يعني همانطور كه گياهان بعد از نابودي نسبي دوباره زنده مي شوند زنده شدن انسان نيز بعد از مرگ ممكن است . برگ درختان وقسمت بيروني بسياري از گياهان علفي و تمام قسمت برخي گياهان الّا تخم آنها در زمستان به طور كلي حيات نباتي خودرا از دست داده و بتدريج تبديل به خاك مي شوند و تنها ريشه يا تنه آنها باقي مي ماند ودر بهار درختان از نو برگ مي دهند و گياهان علفي كه ريشه آنها باقي است دوباره رشد مي كنند و دانه ها ي به زمين افتاده تبديل به گياه كامل مي شوند ؛ وهمه اينها با نظردقيق تبديل خاك و ديگر مواد در يك فرايند بسيار منظو و دقيق به موجود زنده است ؛ چون درخت براي برگ آوردن و ريشه علفها براي ساقه و برگ دادن و دانه ها براي گياه شدن بايد مواد را از خاك بگيرند و اين مواد خاكي همان مواد حاصل از گياهان پوسيده اند . آنچه در اين گونه مثالها مدّ نظر است اين است كه بفهماند كه تبديل خاك بي جان به موجود زنده ممكن است ؛ پس غير ممكن نيست كه جسم خاك شده انسان نيز تبديل به جسم زنده شود همانطور كه روزي خاك بود و آنگاه گياه شد و گياه را انساني خورد و اين مواد در بدن آن انسان تبديل به نطفه شد و آن نطفه در رحم مادر جا گرفت و با موادي كه در خون مادر بود كه آن هم از گياهان و بالاخره از خاك به دست آمده بود تغذيه كرد و تبديل به جنين و بالاخره انسان بالغ شد . اگر با دقت نظر كنيم تمام جسم انسان روزي خاك بوده است و امروز جسمي زنده شده است ؛ پس خدايي كه خاك را در دنيا تبديل به جسم زنده مي كند براي او آسان است كه آن را بعد از تبديل شدن به خاك دوباره زنده كند . خداوند متعال مي فرمايد : « اي مردم اگر در زنده شدن قيامت در شك و ترديد هستيد پس ]بدانيد كه[ ما شما را از خاك آفريديم سپس از نطفه و سپس از خون بسته و سپس از گوشت تمام ونيمه تمام تا براي شما آشكار كنيم ]حقيقت معاد را يا قدرت خود را[آنچه را مشيت ما تعلق گيرد تا وقتي معين در رحمها قرار دهيم. سپس شما را خارج مي كنيم به صورت طفلي سپس به حد بلوغ رسيد و برخي از شما قبض روح مي شويد و برخي از شما به سن پيري و ناتواني مي رسد تا آنجا كه بعد از دانايي دچار فراموشي و بي علمي شود و زمين را بنگري كه خشك وبي گياه است پس زماني كه آب را بر آن نازل كرديم به جنبش درمي آيد و نمو مي كند و از هر نوع زوج نيكو مي روياند » (حج /5 )
در اين آيه خداوند متعال براي بيان امكان معاد به دو تمثيل اشاره كرده است و از هر دو اين نكته استفاده مي شود كه خدا همانطور كه خلقت ابتدايي را از خاك آغاز نمود قادر است كه موجود زنده را بعد از خاك شدن هم دوباره زنده كند و اين بر خدا سخت نيست . خدا زماني به خاك مرده روح بخشيد كه وجود نداشت و حال كه روح او زنده است براي خدا آسان است كه جسم او را دوباره خلق كند و روح را به آن باز گرداند . البته قرآن كريم معاد در اين سطح را براي افراد عادي مطرح مي كند آيات ديگري نيز وجود دارند كه بسيار عميقتر از اين گونه آياتند و حقيقت معاد را روشنتر بيان مي كنند لكن فهم اين آيات براي افراد عادي كار آساني نيست ؛ حتي خود همين آيات مطرح شده در متن نيز معاني عميقتري دارند كه در كتب فلسفي و عرفاني از آنها بحث شده است .