مثالِ اعمال کافران
خداوند متعال اعمال افراد بی ایمان و کافران را در تمثیلی در صدد بیان اعمال نیک کفار برآمده، می فرماید: آنها چون فاقد ایمان به خدا هستند، اعمالشان پذیرفته نمی شود. از این رو، بر اساس آیه شریفه احتمال این که اعمال نیک آنها جدا از کفر و بی ایمانی آنها محاسبه شود، مردود شمرده شده است.
قرآن در آیه شریفه 18 سوره ابراهیم می فرماید: «مَثَلُ الَّذینَ کفَرُوا بِرَبِّهِمْ اعْمالُهُمْ کرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرّیحُ فی یوْمٍ عاصِفٍ لا یقْدِرُونَ مِمَّا کسَبُوا عَلی شَی ءٍ ذلِک هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ»؛ اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکستری است در برابر تندباد در یک روز طوفانی؛ آنها توانایی ندارند تا کمترین چیزی از آنچه را انجام داده اند، به دست آورند؛ و این همان گمراهی دور و دراز است.
ارتباط آیه مَثَل با آیات قبل
آیات قبل «جَبَّارٍ عَنیدٍ» را مورد بررسی قرار داده است. «جَبَّارٍ عَنیدٍ» کسانی هستند که هم گردنکش هستند و هم ناامید از الطاف خداوند؛ جهنّم در انتظار آنها خواهد بود و از آب بدبوی متعفّنی نوشانده می شوند. در پی آیات فوق این سؤال مطرح می شود که آیا اعمال نیک آنها نادیده گرفته می شود؟ چه این که افراد ظالم گردنکش نیز در طول عمر خود اعمال و کارهای خیری انجام می دهند؛ مثلًا درباره فرعون گفته می شود که: آشپزخانه بسیار وسیع و گسترده ای داشت که به تمام خانه ها غذا می داد، نیازمندان، فقرا، بیماران، زنان حامله و دیگران از این آشپزخانه بی بهره نبودند.
گاهی حاکمان ظالم هم کارهای خیر مهمّی انجام می دادند؛ مساجد بزرگ و تاریخی وجود دارد که به دست این حاکمان ظالم ساخته شده است؛ عتبات مقدّسه و بارگاه ائمّه معصومان علیهم السلام غالباً به دست همین ظالمان تعمیر و توسعه داده شده است؛ به عنوان مثال قسمت زیادی از مسجدالحرام و مسجد النبی صلی الله علیه و آله به وسیله حکام ظالم آل سعود توسعه داده شده است. همچنین بعضی از بیمارستان های مهم، دانشگاه های عظیم، درمانگاه ها، مدارس علمیه و مانند آن به دستور این گونه افراد بنا شده است. آیا این همه کارهای خیر، همه بی اثر است و هیچ اثر و فایده ای برای صاحبان آنها ندارد؟ و انجام دهندگان آن مشمول الطاف الهی نخواهند بود؟ آیه شریفه مَثَل- که شرح و تفسیر آن خواهد آمد- در صدد پاسخ گویی به این سئوال مقدّر است که ممکن است در ذهن خواننده این آیات الهی خطور کند.
شرح و تفسیر:
مَثَلُ الَّذینَ کفَرُوا بِرَبِّهِمْ: مثل های قرآن مجید از جهتی بر دو دسته تقسیم می شود:
یک دسته مثل هایی است که برای اعمال انسان ها زده می شود. آیه شریفه از زمره این مثال هاست که درباره اعمال کفّار بحث می کند. دسته دیگر مثل هایی است که برای اشخاص زده می شود و خود اشخاص را به چیزی تشبیه می کند؛ مثلًا آیه شریفه 261 سوره بقره، انسان انفاق کننده را به دانه گندمی تشبیه می کند که هفتصد دانه بلکه بیشتر محصول می دهد.
به هر حال، آیه شریفه مَثَل را برای کسانی می زند که نسبت به پروردگارشان کافر شده اند. نکته جالب توجّه این که در اینجا به جای کلمه «اللّه» کلمه «ربّ» به کار برده شده است؛ یعنی ای انسان! آثار پروردگارت را در همه جا می بینی! لطف و رحمت حضرت حق را در تمام اعضای بدنت و در تمام لحظات زندگیت شاهد هستی! از نعمت هایی که به تو داده است- که تنها یکی از آنها برای یک عمر شکرگزاری کافی است- هر روز استفاده می کنی و خلاصه در تمام عمر تحت تربیت و نظر او هستی، ولی باز کفر می ورزی و از او روی گردان می شوی! در حالی که انسان باید همیشه از ولی نعمت و مربّی و کسی که به او نعمت می بخشاید سپاس گزار باشد.
اعْمالُهُمْ کرَمادٍ: آیه شریفه، اعمال نیک کفّار را به خاکستر تشبیه می کند و در آیه از اعمال زشت آنها بحثی به میان نیامده است؛ زیرا اعمال زشت آنها آنقدر بی ارزش است که جای گفتگو و بحث ندارد و آیه تنها به بررسی اعمال نیک آنها برآمده است.
فواید خاکستر
خاکستر فواید و آثاری دارد که به برخی از آن اشاره می شود:
1- اگر خاکستر با خاک زمین مخلوط شود، از آن کود بسیار خوبی به وجود می آید و شاید بدین جهت باشد که باقیمانده علفزارها و مزارع را آتش می زنند تا خار و خاشاک موجود تبدیل به خاکستر گردد و کود مناسبی برای آن زمین به وجود آید.
2- خاکستر اشیای کثیف و زنگ زده را تمیز می کند و صیقل می دهد. به همین جهت در قدیم آینه های فلزی را با خاکستر صیقل و شفاف می کردند. «روزگار آیینه را محتاج خاکستر کند».
3- فایده دیگر خاکستر، حفظ آتش و گرمای آن است. ضرب المثل «آتش زیر خاکستر» اشاره به همین مطلب دارد. اگر آتشی داشته باشیم و بر روی آن خاک بریزیم خاموش و نابود می گردد؛ ولی اگر خاکستر بر روی آن ریخته شود، نه تنها خاموش نمی شود بلکه گرمای آن حفظ می شود. از این رو، در زمان قدیم بر روی آتش داخل منقل که در زیر کرسی قرار می دادند خاکستر می ریختند تا حرارت آن دیرتر از بین برود.
اشْتَدَّتْ بِهِ الرّیحُ فی یوْمٍ عاصِفٍ لا یقْدِرُونَ مِمَّا کسَبُوا عَلی شَی ءٍ: اعمال کافران و انسان های بی ایمان، به خاکستری می ماند که در روزهای طوفانی، تندباد شدیدی آن را به آسمان می برد و پراکنده می سازد به گونه ای که هیچ کس قدرت به دست آوردن هیچ چیز از آن را ندارد.
ذرّات خاکستر بسیار ریز و کوچک است. وقتی پراکنده شود همرنگ محیط می گردد؛ به گونه ای که نه تنها صاحب آن، بلکه اگر همه اهالی یک شهر جمع شوند قدرت نخواهند داشت حتّی یک مثقال آن را جمع آوری کنند تا چه رسد به اینکه روز، روز طوفانی باشد و تندباد شدید و قوی نیز در جریان باشد که در این صورت حقیقتاً هیچ قدرتی توانایی بر کسب هیچ مقدار آن را نخواهد داشت! تندباد بی ایمانی و کفر نیز اعمال خیر و نیک کافران را چنین مورد هدف قرار داده، آن را نابود می سازد؛ به طوری که هیچ چیزی از آن نصیب کافر نمی شود و کافر از آن بهره ای نمی برد.
ذلِک هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ: این انحراف کفّار بی ایمان، یک گمراهی دور است که صاحبان آن به راحتی و به سهولت به راه حق باز نمی گردند و هدایت آنها به راه راست کاری بس مشکل است.
پیام های آیه
1- ایمان شرط صحّت اعمال:
پشتوانه اعمال نیک وشایسته، ایمان است؛ اگر ایمان نباشد عمل فاقد ارزش است. فقها یکی از شرایط قبولی عبادات، بلکه یکی از شرایط صحّت آن را ایمان ذکر نموده اند؛ یعنی اعمالی از قبیل حج، نماز، روزه، انفاق، کمک به دیگران، دست گیری از مستمندان و مانند آنها، بدون ایمان به خدا و رسولش هیچ ارزشی ندارد.
درباره «ولایت» نیز چنین بحثی مطرح شده است. برخی آن را فقط شرط قبولی طاعات و عبادات شمرده اند. بدین جهت، اعمال عبادی منکران ولایت از نظر فقه شیعه صحیح محسوب می گردد (یعنی تکلیف از عهده آنها ساقط است)، اگرچه مقبول درگاه الهی نیست و اجر و پاداشی به او تعلّق نمی گیرد؛ ولی عدّه ای توسعه نظر داده، آن را همچون ایمان، شرط صحّت تکالیف دانسته اند.
در این باره روایات زیادی در کتاب های روایی شیعه به چشم می خورد که به یک نمونه از آن بسنده می شود.
امام باقر علیه السلام می فرماید: «لَوْ انَّ رَجُلًا قامَ لَیلُهُ وَ صامَ نَهارُهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ وَ حَجَّ جَمیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یعْرِفْ وِلایةَ وَلِی اللَّهِ فَیوالیهِ وَ یکونَ جَمیعُ اعْمالِهِ بِدِلالَتِهِ الَیهِ ما کانَ لَهُ عَلَی اللَّهِ حَقٌّ فی ثَوابِهِ ابَداً؛ اگر مسلمانی تمام شب ها شب زنده داری کند و تمام روزها (غیر از عید فطر و قربان که روزه آن حرام است) روزه داری نماید و تنها به پرداخت وجوه شرعیه واجب اکتفا نکند، بلکه تمام اموال و سرمایه اش را در راه خدا صدقه بدهد و در تمام طول عمرش هر ساله به حج برود، ولی اهل ولایت نباشد و «ولی الله» را نشناسد تا ولایتش را به گردن نهد و اعمالش را طبق دستور او انجام دهد، چنین مسلمانی هرگز انتظار ثواب و پاداش الهی را نداشته باشد.[1]
آیه مورد بحث نیز همین مطلب را در مورد اصل ایمان به خداوند مطرح کرده، می فرماید: کسانی که ایمان به خداوند ندارند، هیچ پاداشی نخواهند داشت هرچند بهترین اعمال را انجام دهند. قرآن مجید در آیات متعدّدی این مطلب را مورد بررسی قرار داده است که به برخی از آن اشاره می شود:
الف- در آیه 264 سوره بقره، آمده است:
«اعمال کسانی که به خداوند و روز رستاخیز ایمان ندارند همچون قطعه سنگی است که بر آن قشر نازکی از خاک باشد؛ و بذرهایی در آن افشانده شود؛ و رگبار باران بر آن برسد؛ و همه خاکها و بذرها را بشوید؛ و آن را صاف و خالی از خاک و بذر رها کند. آنها از کاری که انجام داده اند، چیزی به دست نمی آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند».
ب- در آیه 39 سوره نور آمده است: «کسانی که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب می پندارد؛ اما هنگامی که به سراغ آن می آید، چیزی نمی یابد، و خدا را نزد آن می یابد که حساب او را به طور کامل می دهد».
ج- خداوند در آیه 23 سوره فرقان می فرماید: «وَ قَدِمْنا الی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً»؛ و ما به سراغ اعمالی که کافران بی ایمان انجام داده اند می رویم، و همه را همچون ذرّات غبار پراکنده در هوا قرار می دهیم. بنابر آیه مَثَل و دیگر آیات قرآن مجید، اعمال خوب انسان در صورتی که ناشی از ایمان و اعتقاد درونی او به خداوند متعال نباشد اثری ندارد و سودی به او نمی بخشد.
ه- در آیه 54 سوه توبه آمده است: «وَ ما مَنَعَهُمْ انْ تُقْبَلَ نَفَفاتُهُمْ الَّا انَّهُمْ کفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا یأْتُونَ الصَّلوةَ الَّا وَ هُمْ کسالی وَ لا ینْفِقُونَ الَّا وَ هُمْ کارِهُونَ»؛ هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمی آورند جز با کسالت، و انفاق نمی کنند مگر با کراهت.
این آیه نیز ایمان را شرط قبولی اعمال می داند. بنابراین، آیات مذکور و دیگر آیات و روایات فراوانی- که از معصومان علیهم السلام به ما رسیده است- ایمان را شرط صحّت و کمال اعمال می دانند همچنین بنابر آیات و روایات، ولایت نیز شرط کمال، بلکه شرط صحّت اعمال شمرده شده است.
2- دومین پیام این است که آدم های بی ایمان، انگیزه های معنوی ندارند؛
بلکه غالباً انگیزه آنان مادّی است. به عنوان نمونه، یکی از کارهای مهم این انسان ها، خدمات انسانی و بشردوستانه است که از طریق سازمان های بین المللی به کشورهای ضعیف انجام می گردد از یک سو خدمت، یک خدمت انسانی است و از سوی دیگر کسانی که از آن بهره مند می شوند محتاج هستند؛ ولی همین خدمت ها پوششی است برای جاسوسی؛ زیرا بسیاری از اوقات سرویس های جاسوسی در همین پوشش کارهای خود را انجام می دهند.
و گاهی هدف از این کمک ها زنده نگه داشتن آن مستضعفان و بهره گیری هرچه بیشتر از آنان است. همان گونه که برده داران نیز برای بهره برداری بیشتر از بردگان خود، لقمه نانی به آنها می دادند. بنابراین، گاهی خدمات به ظاهر انسانی، اهداف مادّی و غیر انسانی به همراه دارد.
آیه 54 سوره توبه- که شرح آن گذشت- نیز به این مطلب اشاره دارد.
خداوند در آن آیه فرمود: «انسان های بی ایمان و منافق چون انگیزه الهی ندارند و از طرفی می خواهند ظاهر خود را حفظ کنند تا از امتیازات مسلمانان برخوردار باشند، نماز و عبادات خود را با حالت کسالت و بی حالی انجام می دهند و بدترین وقت را برای نماز انتخاب می کنند». از این رو، حضرت علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر، خطاب به مالک می فرماید: «بهترین وقت را برای نماز انتخاب کن»؛[2] زیرا اگر پیوند خود را با خالقت مستحکم کردی، خداوند پیوند تو را با مخلوقات و انسان های دیگر محکم خواهد نمود.
بر اساس آیه شریفه، انسان های منافق و بی ایمان کمک های مادّی و انفاق هایشان نیز بدون نیت خالص است، بلکه از روی بی میلی و با کراهت اعمال را انجام می دهند.
آنها اگر بهترین اموالشان را نیز انفاق کنند؛ چون فاقد ایمان و ولایت هستند و کارشان از صمیم دل نیست، ارزش ندارد؛ مثلًا اگر شخص مؤمن مدرسه ای بسازد و شخص بی ایمانی نیز مدرسه ای بنا کند، مؤمن چون هدفش رفع نیاز مردم محروم است مناطق محروم و دورافتاده را انتخاب می کند و در صرف مخارج جهت استحکام آن مدرسه کوتاهی نمی کند؛ ولی شخص منافق و بی ایمان، نه به فکر استحکام و تقویت بنا است و نه مناطق محروم و نیازمند را در نظر می گیرد، بلکه چون هدفش خودنمایی و تظاهر است، مکانی را انتخاب می کند که در دیدگان مردم قرار گیرد اگرچه آن منطقه نیازی به مدرسه نداشته باشد. و به استحکام بنای آن نیز نمی اندیشد؛ زیرا یک ساختمان به ظاهر خوب نیز هدف او را تأمین می کند.
کارها و اعمال انسان های بی ایمان غالباً از روی هوی و هوس، کسب شهرت، کسب وجاهت و درآمد است و آنها را با نیت پاک کاری نیست علاوه بر این ما معتقدیم که انسان های فاقد ایمان نمی توانند دارای ارزش های اخلاقی باشند.
پی نوشت ها:
[1] وسایل الشیعه، جلد اوّل، صفحه 91.
[2] نهج البلاغه، نامه 53.
منبع : کتاب مثالهای زیبای قرآن؛ مکارم شیرازی، ناصر، ج 1، ص 327