الگوهایی از زنان مؤمن و کافر
خداوند متعال برای دعوت انسان ها به نیکی ها و بر حذر داشتن آنها از زشتی ها، در جای جای قرآن به معرفی چهره های محبوب و منفور روی آورده و با شیوه های گوناگون به ترسیم دقیق ویژگی ها و ابعاد زندگی آنان پرداخته است که معرفی الگوهایی از میان زنان مؤمن و کافر از قبیل حضرت مریم، همسر فرعون، همسر نوح و همسر لوط در قرآن کریم نمونه هایی از این موارد می باشد.
انسان به دلیل آنکه در همه عمر با امور محسوس سر و کار دارد، بیش از هر چیز متأثّر از روش های عینی است و روش الگوئی به عنوان تربیتی عملی، بر جان انسان ها می نشیند و در نفوس آنها رسوخ می کند.
بهترین مفاهیم و رساترین اندیشه ها زمانی که در قالب نمونه ای عینی ارائه می شود کاملا ادراک و تصدیق می گردد. کلّیات علمی اگر بر مصادیق تطبیق نشود، تصدیق آن و ایمان به درستی اش برای نفس سنگین و دشوار است.[1]
مکتب های آسمانی و مرام های فکری هر قدر عمیق، پربار و منطقی باشند تا هنگامی که در نوشته ها و کتاب ها محصورند، غالبا خشک و کم تأثیر و نامأنوس جلوه می کنند، چرا که اندیشه خالصند و فاقد جنبه عملی. هر چه هست ذهنیّت است و از عینیّت اثری نیست. مردم، آرمانهایی را که همانند مدینه فاضله خیالی و غیر ملموس باشند، به دشواری می پذیرند. امّا اگر بتوان در کنار کتاب هدایت، نمونه هدایت و تربیت نیز ارائه داد، بی تردید بر نفوذ و تأثیر اندیشه ها افزوده خواهد شد.[2]
سیّد قطب درباره نقش الگوهای عینی در تربیت می گوید: عملی ترین و پیروزمندانه ترین وسیله تربیت، تربیت کردن با یک نمونه عملی و سرمشق زنده است...سرمشق و الگو به مردم عرضه می شود تا مردم، همانند صفاتش را در خود تحقق بخشند، و به رنگ آن نمونه واقعی درآیند، هر کس به اندازه ظرفیّت و استعدادش از آن شعله فروزان پرتو بگیرد و تا آنجا که توانایی دارد، برای رسیدن به قلّه کمال از کوه دانش و فضیلت بالا رود. نه تنها زندگی معنوی بلکه زندگی مادّی الگوها و قهرمانان فیض بخش و شاخص در معرض انظار عموم است، نه فقط یک رؤیا و داستان تخیّلی که محبتش، روان ها را در بیابان بیکران خود سرگردان کند، بدون اینکه از واقعیّتش متأثّر شوند و از آن نمونه عالی سرمشق بگیرند. از این جهت است که اسلام، سرمشق دادن را بزرگترین وسیله می داند و پایه روش تربیتی خود را بیش از هر چیز بر این سنگ استوار می سازد.»[3]
قرآن کریم، کتابی نیست که انسان ها را تنها پند و اندرز دهد و مسائل زندگی را به صورت ذهنی و تئوری بیان کند، بلکه در هر زمان که خواسته است ارزشی را بیان کند با ارائه نمونه های عینی در جامعه، صداقت و صراحت و واقع گرائی خود را به اثبات رسانیده و همواره فضیلت ها و نیکی ها را همراه با مطرح ساختن شخصیت نیکان معرفی کرده است.
خداوند متعال برای دعوت انسان ها به نیکی ها و بر حذر داشتن آنها از زشتی ها، در جای جای قرآن به معرفی چهره های محبوب و منفور روی آورده، و با شیوه های گوناگون به ترسیم دقیق ویژگی ها و ابعاد زندگی آنان پرداخته است. در این میان، برخی تمثیلات قرآنی نقش بسزائی در معرفی الگوهای مطلوب و شناساندن چهره های منفور ایفاء می نمایند.
تمثیلات قرآنی، در مواردی چند، با ارائه نمونه هائی از انسان های وارسته و شایسته، شخصیت و سجایای اخلاقی آنها را آنچنان زیبا و فریبا ترسیم نموده اند که چشم ها را به خود خیره کرده و دل ها را از هیبت و عظمت ایشان پر می کند و سراسر وجود انسان را مالامال از عشق و محبت بدان ها می نماید.
و در مقابل، گاه با ارائه چهره های مطرود و نگون بخت، در قالب تصاویری زشت و کریه، دلها را از نفرت و کینه بدانها پر ساخته و همگان را از پیروی و مشابهت بد آنها بر حذر داشته است. از جمله تمثیلاتی که در آنها، دو چهره محبوب و منفور در کنار یکدیگر ترسیم گردیده و مخاطب را به مقایسه این نمونه ها با یکدیگر فرا خوانده است می توان به موارد ذیل اشاره داشت:
الگوهایی از زنان مؤمن و کافر
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ* وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ* وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ*[4] «خداوند مثلی برای کسانی که کافر شده اند زده است؛ مثل به همسر نوح و همسر لوط. آنها تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط آنها با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت. و به آنها گفته شد:
وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می شوند! و خداوند مثلی برای مؤمنان زده، به همسر فرعون، در آن هنگام که گفت پروردگارا، خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کارگزاران او نجات ده و مرا از قوم ظالم رهائی بخش.
و همچنین به مریم دختران عمران مثل زده، که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما از روح خود در او دمیدیم، او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود.»
در این دو مثال خداوند به موضوع کفرپیشگی و خیانت در خانه نبوت و ایمان و تقوی و پاکی در خانه کفر اشاره داشته و برای هر کدام نمونه های شاخصی را ارائه نموده است.
در نمونه ای از همسر فرعون یاد نموده است. او که الگو و اسوه نیکوئی است برای شخصیّت زن و درس زنده و پیام جاویدی است برای تمامی زنان بلکه تمامی رهپویان و حقجویان عالم. او که تمامی دنیا را با مظاهر فریبنده اش هیچ انگاشت و گنج های فراعنه و قصرهای مجلّل و با شکوه و جامه های زربفت و...نتوانست او را به خود مشغول دارد بلکه از همه تعلّقات دنیوی دست شست و هیچیک از زرق و برق های خیره کننده دنیا نتوانست خللی در عزم و اراده او وارد نماید.
او که در محیط کفر و در دربار طاغوت زمان و در برابر همسرش که بزرگ ترین پادشاه زمان خود بود و هر کس را به مجرّد کوچک ترین اظهار ایمانی از دم تیغ می گذراند، یک تنه ایستاد و تمامی آزارها و شکنجه ها را به جان خرید و تنها آرزویش آن بود که با خدا نزدیک باشد و در دار خلد الهی مأوی گزیند.
آری «همسر فرعون جوار رحمت پروردگارش را خواسته، خواسته است تا با خدا نزدیک باشد و این نزدیکی با خدا را بر نزدیکی با فرعون ترجیح داده، با اینکه نزدیکی با فرعون همه لذّات را در پی داشته، در دربار او آنچه را که دل آرزو می کرده یافت می شده و حتّی آنچه که آرزوی یک انسان بدان نمی رسیده، در آنجا یافت می شده، پس معلوم می شود همسر فرعون چشم از تمامی لذّات زندگی دنیا دوخته بود، آنهم نه به خاطر اینکه دستش به آنها نمی رسیده بلکه در عین اینکه همه آن لذّات برایش فراهم بوده مع ذلک از آنها چشم پوشیده و به کراماتی که نزد خداست و به قرب خدا دل بسته بود، و به غیب ایمان آورده و در برابر ایمان خود استقامت ورزیده تا از دنیا رفته است.
و این قدمی که همسر فرعون در راه بندگی برداشته، قدمی است که می تواند برای همه پویندگان این راه مثل باشد، و به همین جهت خدای سبحان حال او و آرزوی او و عمل در طول زندگی او را در دعائی مختصر خلاصه کرد، دعائی که جز این معنا نمی دهد که او از تمامی سرگرمی های دنیا و هر چیزی که آدمی را از خدا بی خبر می کند قطع رابطه کرده و به پروردگار خود پناهنده شده و جز این آرزویی نداشته که با خدا نزدیک باشد و در دار کرامت او منزل گزیند.»[5]
لذا روش و منش همسر فرعون می تواند برای همه زنان و مردان مؤمن جهان الهام بخش باشد و راه را بر تمام کسانی که فشار محیط یا همسر را مجوّزی برای ترک طاعت خدا می شمردند مسدود نماید. و از سوی دیگر ماجرای او حکایت از استقلال شخصیّت زن و نقش مؤثّر او در ابعاد گوناگون زندگی دارد.
به این ترتیب کدامین زن را می توان سراغ گرفت که این مثال و این اسوه کامل را در پیش روی خود ببیند و آرزو نکند که شخصیّتی همانند وی داشته باشد و از اراده و ایمان و استقامت و موضع گیری قاطعانه ای همچون وی برخوردار باشد، و هدف قرآن نیز از ارائه الگوهای تمام عیاری چون آسیه و مریم دختر عمران آن است که همگان از این چهره های پاک و تابناک بسان مشعل های هدایتی برای رسیدن به قلّه کمال بهره جویند و خود را بر عیار آنان زنند و باز آفرینی کنند.
امّا در کنار آن، قرآن مثالی را یاد نموده است که با نمونه های قبلی تفاوت دارد و در آن به زنان سنگدل و بدسیرتی اشاره داشته که گرچه در خانه نبوّت می زیستند ولی مصاحبت آنها با پیامبران خدا علیهم السّلام ایشان را سودی نبخشیده بود و بخاطر خیانت به همسران خود، رابطه خویش را از خاندان نبوّت و وحی قطع کرده بودند، و این خود می تواند هشداری جدّی به مؤمنان از تمام قشرها باشد که پیوندهای خود را با اولیاء اللّه در صورت گناه و عصیان، مانع عذاب الهی نپندارند و بدانند که در مکتب وحی تنها چیزی که معتبر است ایمان به مکتب و عمل به برنامه های آن است و نه صرف ادّعا و نه پیوندهای مادی و رابطه های سببی و نسبی!
بدینسان این آیات، چهره ای کریه از دو زن کافر خیانت پیشه که در خانه دو پیامبر بزرگ الهی مأوی گزیده بودند، ارائه داشته و در کنار آن دو نمونه از چهره های درخشان و تابناک بشری یعنی همسر فرعون و حضرت مریم را به عنوان درس های عملی زنده ای در پیش روی همگان قرار داده است، تا انسان ها از روش زندگی آنها الهام گیرند، و عاقبت ایمان و کفر را در این نمونه های عینی به وضوح مشاهده کنند.
پی نوشت ها:
[1] سیری در تربیت اسلامی، ص 250.
[2] نقش اسوه ها در تبلیغ و تربیت، ص 165.
[3] روش تربیتی اسلام، ص 251 و 252.
[4] تحریم، 12- 10.
[5] تفسیر المیزان، ج 19، ص 695 و 696.
منبع : قاسمی، حمید محمد، تمثیلات قرآنی ویژگی ها اهداف و آثار تربیتی آن