حرص و طمع عالمانِ دنیاپرست
در سوره مبارکه اعراف، کسانی که از هوای نفس پیروی نموده و به زمین و تعلّقات مادّی دل بسته اند و به دنبال دنیای حقیر و پست، دائما حریصانه نفس می زنند، به سگ هاری تشبیه شده اند که دهانش را باز کرده و زبانش را بیرون آورده و چه به او حمله کنند و یا او را به خود واگذارند، باز همین کار را تکرار می کند.
قرآن کریم می فرماید: وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوِینَ* وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ*[1] «و برای آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی (سرانجام) از (دستور) آنها خارج گشت و شیطان به او دست یافت و از گمراهان شد. و اگر می خواستیم (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانش ها) بالا می بردیم، ولی او به پستی گرائید و از هوای نفس خویش پیروی کرد. او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی دهانش را باز و زبانش را بیرون خواهد کرد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را می کند (گوئی آنچنان تشنه دنیا پرستی است که هرگز سیراب نمی شود.) این مثل جمعیّتی است که آیات ما را تکذیب کردند، این داستان ها را (برای آنها) بازگو کن شاید بیندیشند (و بیدار شوند).»
تصویری که این آیات ترسیم نموده اند از شگفت ترین و بدیع ترین مناظری بشمار می رود که به وسیله کلماتی چند، خلق گردیده است. چهره انسانی که آیات و نشانه های الهی به وی ارزانی شده و او مورد فضل و رحمت الهی قرار گرفته و از علوم الهی بهره مند گردیده و فرصت مناسبی برای رشد و هدایت در اختیار وی قرار گرفته، امّا او با تمامی این حالات، این خلعت را از تن بدر آورده و همان آیات و علوم الهی را که در آغاز چنان به او احاطه داشت که همچون پوست تن او شده بود ناگهان از این پوست بیرون آمده و همچون ماری که از پوست چسبیده به تنش بیرون می جهد، وی نیز با زحمت و فشار از این پوست بیرون جهیده و از آیات الهی که همچون پوسته محافظ و سپر محکمی او را در برگرفته بود با یک چرخش تند خارج می گردد و از هدی به هوی گردائیده و از اوج عزّت به حضیض ذلّت فرو می غلطد تا جائیکه شیطان در او طمع ورزیده و او را زیر چتر حمایت خود می گیرد.
در ادامه، خود را با صحنه ای دردناک و مشمئز کننده مواجه می بینیم، چرا که مشاهده می کنیم همین انسانی که به زمین چسبیده و آلوده زرق و برق دنیا گردیده، به شکل سگی تغییر ماهیت داده، به گونه ای که دهانش را باز کرده و زبانش را بیرون آورده و چه به او حمله کنند و یا او را به خود واگذارند باز همین کار را تکرار می کند.[2]
صاحب المنار می نویسد:
«لهث» یعنی تنفس شدید در حالی که زبان را از دهان خارج کند. برای غیر سگ این حالت از شدت خستگی و یا عطش است. امّا برای سگ این یک حالت طبیعی می باشد و در همه حال زبانش را بیرون می آورد چه در حال عطش باشد یا نباشد، چه آن را مورد حمله قرار داده باشند یا نه...
و مقصود آیه این است: چنین کسی که از هوای نفس پیروی نموده و به زمین و تعلّقات مادّی دل بسته است، بدترین حالات را دارد، او بدنبال دنیای حقیر و پست، دائما حریصانه نفس می زند و در حالیکه خسته و وامانده شده، دست از طلب دنیا برنمی دارد، و راضی به آنچه دارد نیست و هر روز حرص و طمع او با وجود دستیابی بیشتر به تمتّعات دنیوی، فزونی می یابد.»[3]
فخر رازی نیز در تفسیر خود گفته است:
«این مثل شدیدترین کلامی است درباره برخی از اهل علم که مانند آن عالم اسرائیلی (بلعم باعورا) یا آن شاعر جاهلی (امیّة بن ابی الصلت) بعد از آن که به سرچشمه دانش رسیدند و آیات الهی را دریافتن و به عنایت اسم اعظم و استجابت دعا سرفراز و مباهی گشتند، لیکن چون در پی هوای نفس فرو افتادند آن همه علم و دانش از دل ایشان مانند پوست از تن مار خارج گردید، همچنین اگر دانشمندی نقد دانش و گوهر علم را به کف آورد، لیکن از آلودگی دنیا، دامن فرا نچیند هر گاه طبعش به پستی گراید خود را در منجلاب هوی و هوس غوطه ور سازد، عاقبت مانند آن سگ باشد که زبان از کام بیرون آرد.»[4]
از امام باقر علیه السّلام روایت شده که فرمود: «این آیه در اصل درباره بلعم (باعورا) است سپس خداوند آن را به عنوان یک مثال درباره افراد این امّت یعنی کسانی که هوی پرستی را بر خداپرستی و هدایت الهی مقدّم شمارند، ارائه نموده است.»[5]
آری، چه بسیار شاهد تکرار این آیه در طول دوران حیات بشری هستیم، و چه بسیارند کسانی که لوای علوم دینی را به دوش می کشند امّا راه به مقصود نبرده و به هدایت دست نمی یازند، کسانی که علم را وسیله تحریف حقایق قرار داده، و از هوای نفس خود پیروی می کنند و تمنّیات حاکمانی را که بر آنها تسلّط دارند برآورده می سازند.
چه بسیار با عالمان دینی مواجه شده ایم که با وجود شناخت حقیقت دین، باز مسیر حقّ را رها کرده و در بیراهه ها گمراه شده اند و سرمایه های علمی خود را در راه تحریف حقایق و به سود خودکامگان و سلاطین جور و قدرتهای پوشالی خرج کرده اند.
... آری، این مثلی است برای هر آن کس که حامل علوم الهی بوده امّا از آن سودی نمی برد و بر طریق ایمان ثبات قدم بخرج نمی دهد و از نعمتهای الهی که به وی ارزانی شده بیرون می جهد و شیطان او را همچون مهره ای در اختیار خود می گیرد، و در نهایت به مرتبت حیوانی پست مسخ می شود.[6]
پی نوشت ها:
[1] اعراف، 175 و 176.
[2] تفسیر فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1396.
[3] تفسیر المنار، ج 9، ص 405.
[4] التفسیر الکبیر، ج 15 ص 56.
[5] مجمع البیان، ج 4، ص 769.
[6] تفسیر فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1397 و 1398، با تلخیص.
منبع : قاسمی، محمد حمید، تمثیلات قرآنی ویژگی ها اهداف و آثار تربیتی آن