ریزموضوع : ظهور نزدیک است پس باید آماده شد و برای آماد گی باید از مردم کوفه عبرت گرفت هدف : انگیزه سازی برای گوش دادن بحث در شب های بعد و تشویق به شناخت مردم کوفه برای آمادگی جهت ظهور امام زمان دی خاگره عجیبی از حاج آقای آقاتهرانی نماینده محترم مردم تهران در 9 سال پیش به مناسبت سالگرد آیت الله بهجت نشریه 3 مجلس منتشر کرد که شنیدن این خاطره می تونه برای همه ما زنگ خطری باشه.حاج آقای آقاتهرانی تعریف می کرد:تابستان سل قبل) که یکی از علمای بزرگ از دنیا رفت. ما حدود پانزده نفر بودیم که می رفتیم درس 32 سال قبل بود(الان میشه 33حدود آیت الله بهجت. آیت الله مصباح هم به بنده توصیه کرده بود که پای درس ایشان زودتر بروید و دیرتر بیایید بیرون تا غیر از درس، از آقای بهجت بهره های دیگر هم ببرید. آن روز یادم هست درس که تمام شد ایشان با یک حالت خاصی فرمودند که نمی دانم آقایان خبر دارند یا نه ولی خوب است که توجه داشته باشید. آیت الله بهجت به ما فرمودند که یکی از دوستان لبنانی من که تشرف خدمت حضرت دارد آمده بود قم و می گفت در تابستان وقتی در محضر آقا در لبنان بودم، ایشان به من فرمودند که فلانی من می خواهم بروم نجف شما هم می آیید؟ دوست لبنانی هم به حضرت گفته بود بله! به یکباره می بیند که در و دیوار و آدمها همه عوض شدند و متوجه می شود که رسیده اند به نجف !آقا می رسند به در خانه ای یاالله می گویند و وارد می شوند که منزل همان عالمی بوده که تابستان مرحوم شده بود. این دوست لبنانی آیت الله بهجت به ایشان گفته بود که من هم وارد اتاق شدم و پشت در ایستادم و در را بستم. دیدم حضرت با آن عالم بزرگوار صحبت می کنند. من الفاظ را می شنیدم ولی نمی فهمیدم. بعد از حدود نیم یا یک ساعت آقا آمدند بیرون خداحافظی کردند. بعد آقا به من فرمودند که این آقای بزرگوار یک هفته بیشتر زنده نیست و من هم آمده بودم برای خداحافظی. البته ایشان از ما گلایه کرد، چون من به این بنده خدا قول داده بودم که تا در قید حیات هست، ظهور من اتفاق می افتد، اما چه کنم که باز هم به امر الهی در ظهورم تاخیر افتاد! یعنی ببینید بنا بود حدود بیست و چند سال قبل ظهور اتفاق بیافتد ولی باز هم تاخیر افتاد! این اتفاقات می تواند نشانه هایی از ظهور باشد ولی ممکن است به دلیل کمبود ظرفیت ما این امر الهی باز هم تاخیر بیفتد ... البته آیت الله بهجت از آن دوست لبنانی شان پرسیده بودند که من این را برای دیگران هم بگویم که ظهور تأخیر افتاد، فرموده بودند بگو که آقای بهجت هم به ما خبر دادند. این نکته ای که آیت الله بهجت فرمودند را نه اینکه برای زمان ما باشد و مخصوص ایشان است بلکه مرحوم سید بن طاووس به فرزندشان در کشف المحجة می گویند که بارها قرار بود آقا بیاید و همه چیز تمام شده بود ولی باز تاخیر افتاد. رفقا الان وقتی به روایات ظهور توجه می کنیم و علایم و نشانه های ظهور رو بررسی می کنیم می بینیم واقعا قضیه جدیه و ما باید هرچه سریع تر خودمون رو آماده ظهور حضرت کنیم .بزارید چند تا از روایاتی که توی کتوب موثق و مهم اومدنه رو براتون بگم خودتون این مساله مهم رو درک کنید انگیزه سازی یک دسته از روایات مربوط به وضعیت اجتماعی جامعه مسلمین و شیعیان است که یک قسمت هایی از روایت مفصلش رو براتون می خونم.روایتی که معروف به حدیث سلمانه و محققین گفتند خیلی معتبره:علی بن ابراهیم قمی که در بیش از هزار سال پیش میزیسته است و تفسیر او در نهایت اتقان و اعتبار و مورد مطالعه و مراجعه علماء اعلام در این مدت طویل بوده و از مصادر کتب شیعه محسوب میگردد، روایتی را در آن از سلمان فارسی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند که در حجة الوداع، رسول خدا در مسجدالحرام در حالیکه حلقه های درِ کعبه را به دست گرفته بودند بیان کرده اند.سلمان فارسی نقل می کند:رسول خدا حلقه درِ خانه خدا را گرفت و رو به ما نموده و با سیمای مبارکش ما را مخاطب قرار داد. و گفت: آیا میخواهید من شما را به علائم و نشانه های آخر الزمان باخبر کنم؟ !
تَتَأَمَّرُ النِّسَاءُ وَ أَدَاءُ الزَّکَاةِ أَشَدُّ التَّعَبِ عَلَیْهِمْ خُسْرَاناً وَ مَغْرَماً عَظِیماً وَ یُحَقِّرُ الرَّجُلُ وَالِدَیْهِ وَ یَسُبُّهُمَا وَ یَبْرَأُ صَدِیقِهِ
اقناع اندیشه(تو ضیح به قراین و شواهد)
) كذا، و الظاهر أن المقصود: المرأة. 2 ( 1
رفقا خودتون نگاه کنید و تطبیق بدید جاها دیگه جهان رو ول کنید ببینید همین جامعه خودمون تو شهرهای خودمون تو بین مشلمونا الن اینجوی هست یا نه؟
می فرماید:در آن هنگام زنان بر مردان حکومت می کنند. و دادن زکوة مال را ضرر و غرامت {الان بین شیعیان چند درصد خمس و وقتی بهشون میگی آقا خمس و زکات هم مثل نماز واجبه میگه بابا اینا رو خود آخوندها در آوردن،من ابن همه ،زکاتشون رو میدن زحمت بکشم و کار کنم بعد یه قسمتشو دو دستی تقدیم دیگران کنم.اونوقت حواسش نیست که همین سرمایه ای رو که به دست آورده خدا بهش داده اگه خدا می خواست می تونست همه سرمایه اش رو نابود کنه هیچ سودی هم بهش نرسه-تو خود همین بچه مسجدی ها و هیاتی ها چقدر داره به ابن دو واجب الهی عمل میشه }می پندارند، مردم با پدر و مادر خود جفا می کنند و به آنها بی اعتنائی نموده آنان را سبک می شمرند و از اداء حقوق واجبه و مستحسنة آنها بر نمی آیند ولیکن با دوستان خود احسان و نیکوئی می نمایند.{واقعا بین ماهایی که ادعای حسینی بودن داریم اینجوری هست یا نه،رفقا چقدر مراقب رفتار خودمون با والدینمون کیلو عسل هم نمیشه اونا رو خورد 2هستیم.الان متاسفانه همینجوری شده،جون ها وقتی تو خونه هستند عین برج زهر مار میشن با داد و بیداد و دعوا و بداخلاقی شون با پدر و مادره،خنده و خوشرویی ،اما وقتی میرن پیش دوستاشون انگار تازه اونا رو زدی تو شارژر شون با دوستاشون با اینکه خدا تو قرآن چندین مرتبه بعد از سفارش به توحید و عبادت خدا سفارش به دوست و رفیق نمی کنه سفارش به پدر و مادر میکنه:
:و قَضى 32 و33 اسراء رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً،
: ان اشکر لی و لوالدیک 42 لقمان
: رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی42 احقاف
: اذکر نعمتی التی انعمت علیک و علی والدتک441 مائده
بعد پیامبر می فرماید:ای سلمان! تُشَارِکُ الرَّجُلُ زَوْجَهَا فِی التِّجَارَةِ در آن زمان زنان با شوهرانشان در امور خارج از منزل مانند 1 تجارت شرکت می کنند. {الان ببینید خانم ها تو چه شغل هایی ورود پیدا کردند-مراوده ها شون با مردها چطور شده ، تو مهمونی هامون تو خرید هامون چقدر حریم محرم و نامحرم رعایت میشه} در صورتی که محل خرید و فروش بسیار است همه مردم از کار و کسب خود در گله و شکوه هستند، یکی میگوید: من چیزی نفروختم، و دیگری میگوید: سودی نبردم؛ و در آن وقت می نگری که تمام مردم در مقام گلایه از خدا و مذمت او هستند. سلمان گفت: ای رسول خدا! چنین اموری واقع میشود؟ رسول خدا صلی الله !علیه و آله و سلم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست
« ای سلمان! وَ یَکْتَفِی الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ در آن وقت مردها به مردها اکتفا می کنند، و زنها به زنها اکتفا می نمایند. مردها خود را شبیه به زنان می کنند، و زنان خود را شبیه به مردان می نمایند. سلمان گفت: ای رسول خدا! اینها از امور واقع شدنی !هستند؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست
« ای سلمان! تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ کَمَا تُزَخْرَفُ الْبِیَعُ وَ الْکَنَائِسُ وَ تُحَلَّى الْمَصَاحِفُ وَ تَحَلَّى ذُکُورُ أُمَّتِی بِالذَّهَبِ
در آن وضعیت، مردان امت من خود را به طلا زینت می کنند ، در آن وقت مساجد را زینت می کنند همچنانکه معبدهای نصاری و !یهود را زینت می کنند، و قرآن ها را به زیور و شکل و نقاشی ها آراسته و پیراسته می کنند،
در آن زمان زنان آوازه خوان در بین مردم به هم میرسد، و استعمال آلات موسیقی رواج پیدا میکند ِ
فَیَکُونُ الْمَطَرُ قَیْظاً باران های فراوان در غیر فصل باران پیدا میشود، و اشتغال به لهو و لعب از قبیل بازی کردن با باطل و تار و آلات موسیقی را امری پسندیده و نیکو می شمرند و امر به معروف و نهی از منکر را گذشته از آنکه به جای نمی آورند امر نکوهیده و ناپسند میدانند
این از روایت مربوط به اجتماع مسلمین،چند تا روایت هم میخونم در مورد اتفاق هایی که تو عصر ظهور میفته قضاوت با خودتون، یه نگاه به اتفاقات این چند ساله جهان و منطقه بندازید بعد قضاوت کنید
ابوسعید خدری از رسول معظم روایت کرده که فرمود: شما را بشارت می دهم که مهدی(ع) در موقع اختلاف و انقلاب امت من )422، ص 41 ظهور خواهد کرد).فتنه ها و آشوب های آخرالزمان، (ملاحم و الفتن)، باب
در مورد اوضاع سوریه و شام اخبار و روایات رو ببینید:
سعید بن مسیب می گوید امام سجاد: در شام فتنه ای خواهد بود که از هر ناحیه ای آن را برطرف می کنند. از ناحیه دیگری سربلند می کند و آن فتنه انتها ندارد تا اینکه منادی از آسمان ندا می کند که امیر شما فلان خواهد بود.
39، ص 67فتنه ها و آشوب های آخرالزمان(ملاحم و الفتن)،باب
*کمی توضیح در مورد اوضاع سوریه
روایت براتون بخونم:3در مورد ایران هم بگذارید
یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی ـ عج «نبی مکرم اسلامی ـ صلی الله علیه و آله ـ در روایتی معروف و معتبر می فرمایند: » الله تعالی فرجه ـ سلطانه .، مردمی از شرق زمین قیام می کنند و زمینة حکومت مهدی ـ عج الله »;31726 . کنزالعمّال، حدیث تعالی فرجه ـ را فراهم می آورند. رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحقّ یجتمع معه قوم قلوبهم کزبر «روایت دوم حضرت امام کاظم ـ علیه السلام ـ می فرمایند: مجلسی، محمدباقر، .» . الحدید لاتزلهم الریاح العواصف، لایملون من الحرب و لا یجبنون و علی الله یتوکلون و العاقبة للمتّقین ه4393بحارالانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه، مردی از قم، مردم را به سوی خدا دعوت می کند. افرادی » 347، ص 71 ق، ج گرد او جمع می شوند که قلب هایشان هم چون پاره های آهن ستبر است، بادهای تند حوادث آنان را نمی لغزاند، از جنگ خسته نمی شوند و نمی ترسند، اعتماد آن ها بر خداست و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است.
*کمی توضیح در مورد انقلاب اسلامی
این روایات رو بزارید کنار حرفهایی که برخی بزرگان زدند اونوقت جواب معادله راحتتر در می آد:
جاجتی(امام جمعه اهواز):آذربایجان غربی خدمت علما و ائمه جمعه بودم، یکی از علمای سلماس اومد پیش من و گفت:اول انقلاب علامه طباطبایی را در مرکز قم ( میدان شهدا) دیدم که داشت به سمت منزل امام خمینی می رفت، به علامه گفتم: این انقلاب را چگونه می بینید:
علامه طباطبایی فرمودند: این انقلاب متصل می شود به انقلاب جهانی امام زمان علیه السلام
حجت الاسلام ابوترابی(نماینده مجلس و از شاگردان خصوصی آیت الله بهجت) : ایشون کسالتی داشتند براشون دکتر بردیم ، نشسته بودیم ...بعد اینکه دکترا رفتند ایشون بی هوا برگشتن رو به من و فرمودند که آدم از طرفی باید دعا کنه برای نزدیک شدن فرج و از طرفی بلاهایی که در راهه، بلاهای سفیانی . این ها رو آدم چه جوری تحمل بکنه ، آدم نمیدونه که از خدا مرگ خودش رو بخواد و یا بخواد زنده بمونه و ظهور آقا رو ببینه!
*حاج آقا اینطوری که شما میگی و این روایات رو خوندی دیگه چرا تعارف میکنی بگو امام زمان ظهور کرده و ما خبر نداریم
ببینید رفقا همون طور که با خوندن این روایات خودتون حس کردید مساله ظهور خیلی جدیه البته یک سر ی نشانه هایی هست که باید حتما اتفاق بیافته تا ظهور فرا برسه
*حاج آقا مگه خود شما روحانیون نمی گید کذب الوقاتون پس چرا خودتون دارید یه جورایی وقت تعیین می کنید؟
فرموند کذب الوقاتون نفرمودند کسی که روایات ظهور رو بخونه و مردم رو امیدوار کنه دروغ میگه شما میگید اهلبیت این همه حدیث در مورد نشانه های ظهور -که خیلی هاشم درست و مستنده - رو چرا فرمودند؟ حتما نمیگید برای خوشگلی تو کتابا فرمودند.وقتی معصومین ما این همه حرف در مورد نشانه های ظهور می فرمیند یعنی اینکه شیعیان با خوندن این روایات باید حواسشون جمع باشه وخودشون رو آماده کنند
رفقا بیایم فرج امام رو جدی بگیریم کم کم داره بوی یوسف فاطمه میاد کم کم داره شمیم دلربای مهدی زهرا به مشام می رسه کم کم باید به چشممامون وعده دیدن آقامون رو بدیم باید به گوش هامون وعده شنیدن صدای دلربای آقامون رو بدیم ،
دلم هوای تو کرده،هوای آمدنت صدای پای تو آید،صدای آمدنت
بهار با تو بیاید به خانه ی دل ما سری به خانه ما زن،صفای آمدنت
هنوز مانده به یادم که مادرم میخواند زمان کودکی ام قصه های آمدنت
حساب کردم و دیدم که با حساب خودم تمام عمر نشستم به پای آمدنت
پرورش احساس (حس امید)
چقدر وعده ی وصل تو را به دل بدهم چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت
رفیق چشاتو آماده دیدارش کردی یا نه ،گوشتو آماده شنیدن صداشو کردی یا نه، دلتو آماده پذیرشش کردی یا نه
نگو معلوم نیست آقا کی بیاد من چرا خودمو تو درد سر بندازم نگو هنوز خیلی از نشانه های ظهور اتفاق نیفتاده مگه امام صادق نفرمود: فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاء هر صبح و شب منتظر فرج امام زمان علیه السلام باشید. این روایت رو از چند تا از معصومین ما اومده که: یُصْلِحُهُ اللَّهُ فِی لَیْلَة خداوند امر فرج او را در یک شب اصلاح خواهد کرد."{ احمد بن حنبل به سند خود از رسول خدا(ص) نقل مى کند که مى فرمود: " الْمَهْدِیُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ، یُصْلِحُهُ اللَّهُ فِی لَیْلَة مهدى از ما اهل بیت(ع) است. خداوند امر فرج او را در یک شب اصلاح خواهد کرد." پس نگید هنوز خیلی مونده تا فرج امام زمان
حاج آقای آقا تهرانی میگفتند: ببینید من که جوان بودم آمدم قم طلبه شدم بعد با آقای بهجت آشنا شدم، از همان نوزده سالگی ایشان به ما می فرمودند مراقب خودتان باشید مریض نشوید چون ظهور نزدیک است. باور کنید ما همیشه مراقب بودیم می گفتیم شاید همین روزها ظهور اتفاق بیافتد. این آمادگی خیلی مهم است.
کیا اینجوری خودشون رو آماده کردند،یعنی کیا خودشون رو شب عملیاتی آماده کردند ؟
رفقا کوفیا هم خیلی خودشون رو برای فرج امام زمانشون آماده کرده بودند نکنه آمادگی ما هم مثل آمادگی کوفیا باشه
تو ماها اینجوری جا افتاده که مردم کوفه انسان های پست و پیمان شکن و بی وفایی هستند که همیشه اونا رو باید لعن کنیم اما واقعیت تاریخ اینو نمی گه درسته خیلی از مردم کوفه تو امتحان مهمشون مردود شدند اما واقعا از اول میخواستند پشت امامشون رو خالی کنند
وقتی به تاریخ نگاه میکنیم میبینیم واقعا تنها شهری که بخش زیادی از جمعیت اون شهر رو شیعیان تشکیل میدادند کوفه بوده
کوفه، مهد تشیع و یکی از اقامتگاه های علویان بوده است. این شهر بارها اخلاص خود را نسبت به اهل بیت اظهار داشته است. ای کوفیان، شما برادران و انصار و یاوران من، در راه حق هستید. شما دعوت را برای جنگ با عهد «حضرت به آنان می فرمود! شکنان اجابت کردید. من به وسیله شما با کسانی که به دین پشت کرده اند می جنگم و به اطاعت کامل آنهایی که روی آورده اند }331/4]{الامامه والسیاسه ج2[»امیدوارم امیرالمومنین تعبیر عجیبی نسبت به کوفه دارند که با ذهنیتی که ما نسبت به آنها داریم باورکردنی نیست .می فرمایند: الکوفة کنز الإیمان و جمجمة الإسلام و سیف اللّه و رمحه، کوفه گنجینه ایمان، جمجمه اسلام، شمشیر و نیزه خداوند است که در هر کجا }314بخواهد قرارش می دهد. { البلدان(ابن الفقیه)، ص: یا ببینید سلمان فارسی در مورد اهل کوفه چه می فرماید:کان سلمان یقول: الکوفة أهل اللّه، و هی قبة الإسلام، یحنّ (محبت دارند)إلیه کل مسلم. هزار نامه از قبایل و اقوام مختلف که ای امام زمان ما ما به تو 41 حالا همین کوفیان نامه نوشتند آن هم نه یک نامه نه دو نامه احتیاج داریم زودتر بیا،ما کاملا خودمان را آماده آمدنت کردیم
پرورش احساس (حس ترس)
عزیزان،این رو توجه داشته باشید که تنها جایی که کارت دعوت برا امام حسین فرستادند و به قول ما دعای ندبه برا امام زمانشون می خوندند اهالی کوفه بودند.
رفقا ،زمانه ما خیلی شباهت داره به زمانه قبل از واقعا کربلا،کوفیان امامشون رو به سمت خودشون کشیدند ما هم می خواهیم امامون رو به سمت خودمون بکشیم تا فرج زودتر اتفاق بیفته اما اگه میخوایم ظهور اتفاق بیفته تو یاری امام زمانمون نباید مثل اونا عمل کنیم تاریخ محل عبرت گرفته انسان هاست این چند شبی که مهمان شما هستم میخوایم با هم یک مردم شناسی اجمالی از مردم کوفه داشته باشیم تا به رازهای کوفه پی ببریم .چه رازی هست که مردمی که اینچنین مشتاق امامشان هستند نه تنها او را تنها میگذارند بلکه بعضی هاشون در مقابل امامشون میجنگند
آیت الله بهبهانی در جلسه ای بالای منبر فرمودند :حضرت ظهور نمی کند زیرا ترس از این وجود دارد که توسط شیعیان خود کشته شود،
یک فردی مهر بر صورت آیت الله بهبهانی کوبید و به ایشان گفت ما جلوی امام زمان نمی ایستیم،
همان فرد شب آمد به دستان آقای بهبهانی افتاد، گفت خواب دیدم که امام زمان آمده و به من فرمود این خانه را بفروش چون از هزار تومان قلیان می کشند ولی یک قران خرج دین خود نمی کند، آقا فرمود :زن خود 421 پول ناپاک خریده ای، برخی ها در ماه . برگشتم به امام زمان گفتم شما هنوز نیامده داری همه چیز مارا میگرید ، را باید طلاق بدهی چون زن تو خواهر رضاعی توست
شب اول محرم هست و شب توسل به اوم آقایی که اولین قربانی عوض شدن کوفیان بود، اولین قربانی اون نامه های بی اساس بود، اولین قربانی منتظران بی معرفت امام زمانش بود اَلسَّلامُ عَلَیْکَ ی اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ در کوچه ها نسیم بهشت محرّم است این شهر بی مجالس روضه جهنّم است پیراهن سیاه عزاداری شما زیباترین تجلّی عشق مجسّم است شکر خدا که هیئتمان باز دایر است شکر خدا که بر سر این کوچه پرچم است بیرون ندیده اید زنی ایستاده است؟ بالش شکسته است، قدَش هم کمی خم است لبخند تلخ فاطمه بر تک تک شما یعنی خوش آمدید و همان خیر مقدم است ماه تسلا قلب فاطمه باشی 3 ماه برای اربابت گریه کنی ،چقدر آماده ای 3یه بار دیگه ماه محرم اومد چقدر آماده شدی تا ماه سوختن برای حسین زهرا رفقا ای کاش میدونستید این گریه شما چقدر 3اجازه بدید یک روایت عرض کنم آماده تر بشی برای اثر داره اولین اثرش تسلا و شاد کردن دل مادرمون حضرت زهراست
روضه
رسول خدا(ص) در اتاق امیرالمومنین(ع) نشسته بودند و امام حسین چند دقیقه بود که به دنیا آمده بود. به پیامبر(ص) خبر دادند که بچه به دنیا آمد. الآن می شورند و لباس تن ایشان می کنند. فرمود: این بچه را نشورید او پاک به دنیا آمده، بدنش شستن نمی خواهد. فقط لباس بپوشانید. در اتاق را باز کرد و با امیرالمومنین(ع) با حسن(ع) که یک سالش بود، کنار رخت خواب زهرا(س) نشستند. قنداقه را برداشتند، دست حضرت دادند. یک نگاه به قیافه بچه کرد سرش را روی سینه بچه آورد، وقتی سرش را بلند کرد، پیامبر یک مقدار از حوادث روز » وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ«زهرا(س) دید تمام صورت پیامبر خیس است. بابا چرا گریه کردی؟ عاشورا را گفت. که این بچه ات با هفتاد و دو تن گرفتار می شوند، به تشنگی می خورد و یارانش را سر می برند. بچه هایش را می آخر می گویند: به » أَخْبَرَ النَّبِیُّ ص ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاء شَدِیدا . «کشند قَالَ فِی زَمَانٍ خَالٍ «این قضیه کی هست؟ » وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِک . «زن زائو خبر بد ندهید؛ ولی این جا چاره ای نبود . آن روزی که این حادثه اتفاق می افتد من و بابایش علی هم نیستیم. داداش او هم نیست. تو هم نیستی» مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ »وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَه. « دیگر زهرا بلند شد نشست و بلند بلند گریه کرد » فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا« فَقَالَ النَّبِیُّ یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ «برای حسین(ع) کی گریه می کند؟ کی برایش جلسه می گیرد؟ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی کسانی می آیند مثل مادر بچه مرده برای حسینت گریه می کنند.اینجا بعضی ها نوشتند خانم لبخندی زد کانه دلش آرام شد .بی بی ماه گریه کنیم ،بی بی جان همه عشق و امید ما اینه ف ماه 3جان امشب اذ ن بده ما اجازه میخوایم برا حسینت برا پاره جگرت میخوایم دل مادرمون رو شاد کنیم ،بی بی جان شب اول محرمیه اومدیم روزی اشک امسالمون رو ازت بگیریم ،اومدیم بگیم ما رو دور سر حسین و علی اکبرت بگردون ،بچه هامون رو آوردیم بگیم بچه هامن فدای علی اصغرت اگه لایق دونستید بچه هامن رو آن ها می شنوند ولی « دور سر علی اصغربگردونیئ دختر کوجولو هامون رو دور سر رقیه بگردونید. جاامام صادق(ع) می فرماید: » بعد پیامبر به حضرت زهرا فرمود: وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ ،»مادرم زهرا(س) بالا سر شما است، با شما گریه می کند » فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَه: « فاطمه جان، این مجالس و این گریه ها تمام شدنی نیست، ادامه دارد. پیامبر به حضرت زهرا(س )ا فرمود فاطمه، در قیامت خدا به تو دستور می دهد سراغ کل زن هایی که برای حسین تو گریه کردند، بروی. و به من هم می گوید: دخترم، من دست » وَ کُلُّ مَنْ بَکَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ« برو سراغ هر کس که با حسین(ع) تو بوده و » أَشْفَعُ لِلرِّجَال« یَا . «و با خودمان به بهشت می بریم» أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ. «همه گریه کن ها را می گیرم، تو هم دست همه زن ها را می گیری مگر چشم هایی که » إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْن. «همه چشم ها قیامت گریان است» فَاطِمَةُ کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ برای حسین(ع) تو گریه کنند.
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج . 292، ص 44
رفقا این مجالس رو دست کم نگیرید اما صادق میفرماید: مادرم زهرا(س) بالا سر شما است، با شما گریه می کند دلها رو ببریم کوفه بریم کنار اون آقای غریبی که بالای دار الاماره اصلا نگران خودش نیست که میخوان چه بلایی سرش بیارند فقط نگران حسینیه تا وصیت دارم،امان از غریبی هرچی گشت یک نفر خودی گیدا کنه 3ابن زیاد رو کرد به حضرت مسلم اگه وصیتی داری بگو فرمود وصیت کنه پیدا نکرد آخرش به عمر شعد فرمود بیا وصیتم رو به تو بگم
فرمود اولین وصیتنم اینه بعد مرگم وسایلی که دارم رو بفروش و قرض هایی که این چند وقت از کوفیا گرفتم پس بده ،وصیت دومم اینه بعد مرگم نزار جنازهام رو زمین بمونه زود جنازمو دفن کن وصیت آخرمم اینه یه نامه از طرف من به حسین بنویس بگو حسین نیا چون بیایی کوفه مهمانت کنند وقت مردن سنگ بارانت کنند یک نامه بنویس بگو حسین: زین همه غم گرچه جانم بر لب است اشک من تنها براى زینب است سنگ ها در دست و در تاب وتبند کوفیان در انتظار زینبند ترسم این بى غیرتان آل ننگ بر سر زینب زنند از کینه سنگ ترسم اینجا چهره ها نیلى شود تسلیتها همره سیلى شود عمر سعد ملعون تمام وصیت رو به ابن زیاد گفت دستور داد ببرید بالای بام، مسلم رو بردند و سرش رو از بدن جدا کردند بدنش رو از طرف بازار قصاب ها به زمین انداختند،نقل است وقتی جنازه مسلم را در بازار قصاب ها آویزان کردند قصاب های کوفه گفتند ما آبرو داریم جنازه را زود آوردند پایین، یک بزرگی کنایه عجیبی گفته(کنایه فهم ها ببینم میگیرند یا نه)میگفت:این قصاب ها قصاب های خوب کوفه بودند،بدهاشون با لشکر عمر سعد اومدند کربلا،عصر عاشورا خودشون رو نشون یکی با نیزه میزد یکی با شمشیر ،یکی با تیر و کمان ..