موضوع :
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدللّه الّذى لايبلغ مدحته القائلون و لايحصي نعماءه العادّون و لايؤدّي حقّه المجتهدون الّذى لايدركه بعد الهمم و لايناله غوص الفطن، الّذى ليس لصفته حدّ محدود، و لا نعت موجود، و لا وقت معدود، و لا اجل ممدود، فطر الخلائق بقدرته و نشر الرّياح برحمته و وتّد بالصّخور ميدان أرضه اما بعد فقد قال الله تعالی فی القرآن الکریم: «و یرید الشیطان ان یضلهم ضلالا بعیدا»[1]
شیطان می خواهد آنان را به گمراهی دور از هر سعادت و آسایش اندازد.
یکی از موضوعات مهمی که ما باید به آن آشنایی پیدا کنیم شیطان شناسی است. شیطان قسم خورده دیرینه انسان است و این یک مسئله مهمی است که انسان دشمن خود را بشناسد. موضوع ابلیس نزد ما امری مبتذل و پیش پا افتاده است که اعتنایی به آن نداریم، جز ء اینکه روزی چند بار او را لعنت کرده و از شرش به خدا پناه می بریم و بعضی افکار پریشان خود را به این جهت که از ناحیه او است او را تقبیح می کنیم و لیکن باید دانست که این موضوع موضوعی است بسیار مورد تأمل و دقت و قابل بحث، متأسفانه تا کنون برنیامده ایم که ببینیم قرآن کریم و پیامبران الهی علی الاخص پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و ائمه علیهم السلام درباره این موجود عجیب چه فرموده اند.
از آنجا که انسان موجودی است طالب کمال و سعادت ابدی و همیشه در اندیشه شناخت کمال ابدی و نهایی و راه های حصول به کمال و سعادت و شناخت موانع که در سیر کمالی رخ می دهد و برطرف کردن آن موانع است علامه مطهری در این زمینه می گوید:
«او از وجدان اخلاقی برخوردار است، به حکم فطرت الهی زشت و زیبا را درک می کند ... او جز به یاد خدا به چیز دیگری آرام نمی شود خواستهای او بی نهایت است به هر چیزی برسد از آن سیر و دل زده نمی شود مگر آن که به ذات بی حد و نهایت بپیوندد.»[2]
بزرگترین مانع انسان رسیدن به کمال و سعادت ابدی، شیطان و همراهانش هستند چون شیطان دشمن قدیمی انسان است در دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام می فرمایند: «و جعلت لنا عدوا یکیدنا»[3] دشمنی بر ما مسلط کرده اید که با ما مکر می کند.
خدای متعال شیطان را دشمن آشکار معرفی کرده است در سوره یاسین خداوند می فرماید: «الم عهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین»[4] در جای دیگر قرآن مجید خداوند متعال هشدار می دهد که «ان الشیطان لکم عدوا فاتخذوه عدوا»[5]
يکي از موضوعات مهم صحيفه سجاديه هم شيطان شناسي است که امام سجاد عليه السلام در جاهاي مختلف صحفيه آن را بيان فرموده است علي الاخص دعاي هفدهم صحيفه که به عنوان «الدعاء علي الشيطان» معروف است.
شيطان از ماده شطن گرفته شده به معني با نيت و قصد او را مخالفت کرد؛ در تعريف شيطان گفته اند شيطان اسم جنس است به معناي هر انسان يا جن و چهارپايان که سرکش باشد.
از آنجا که انسان موجودي است طالب کمال و سعادت ابدي بزرگترين مانع انسان از رسيدن به کمال و سعادت ابدي شيطان است شيطان دشمني است که با چشم ظاهري ديده نمي شود به همين خاطر مبارزه با او سخت است، ولي قرآن و اهل بيت عليهم السلام او را به وسيله اوصاف و ويژگي هايش به ما معرفي کرده اند در قرآن کريم و احاديث ويژگي هاي زيادي براي شيطان ذکر شده است از جمله :
حيله گر، گمراه کننده، وسوسه گر، دعوت کننده به زشتي ها، فريب کار، خوب جلوه دادن کارهاي بد، «تسويل» ترساننده، خوار کننده و غافل کننده هستند.
اما بعضی از حيله و مکرهاي شيطان که در سخنرانی خود به آن اشاره خواهیم کرد به شرح ذیل می باشد :
وسوسه گري، ايجاد خود پسندي «عجب» و ايجاد آرزوهاي طولاني «طول الامل».
وسوسه گري
وسواس به معناي حديث نفس است، به نحوي که گويي صداي آهسته است که به گوش مي رسد.
علامه طباطبائي مي نويسد: وسوسه گري مهمترين و اساسي ترين شيوه اي است که ابليس براي فريب و گمراهي مردم از آن بهره مي برد که در داستان آدم عليه السلام به خوبي روشن شده است.[6]
در تفسير نمونه آمده که:
واژه «وسواس» در اصل صداي آهسته است که از به هم خوردن زينت آلات برمي خيزد پس به هر صداي آهسته گفته شده و بعد از آن به خطورات و افکار بد و نامطوبي که در دل و جان انسان پيدا مي شود و شبيه به صداي آهسته است که در گوش فرو مي خوانند اطلاق گرديد.[7]
امام زين العابدين عليه السلام در دعاي 51 صحيفه مي فرمايد:
«اشکو اليک يا الهي ضعف نفسي عن المسارعة فيما وعدته اولياءک و المجانسة عما حذرته اعداءک و کثرة همومي و وسوسه نفسي»[8]
اي خدای من! به تو شکايت مي کنم ناتوانيم را، که نمي توانم به آن وعده اي که به اولياء خود داده اي بشتابم و نمي توانم از آنچه دشمنانت را از آن ترسانده اي دوري جويم و به تو شکايت مي کنم از فراواني غم اندوهم و وسوسه نفسم»
خداوند متعال در سوره الناس مي فرمايد:
«من شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَْنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاسِ»[9] از شر وسوسه گر پنهان کار که در درون سينه ها وسوسه مي کند.
شياطين برنامه خود را با مخفي کاري انجام مي دهند و گاه چنان در گوش جان انسان مي دمند که انسان باور مي کند که فکر، فکر خود او است و از درون جانش جوشيده و همين باعث اغواء و گمراهي او مي شود قبلاً هم در ويژگي هاي شيطان به اين مطلب اشاره کرديم که در حقيقت سيطره شيطان هميشه در صدد تسخير قلب که مرکز فرماندهي قواي انسان است زيرا صدور اعمال و رفتار جوارحي بستگي به فرماندهي قلب انسان است.
امام زين العابدين عليه السلام در دعاي 20 مي فرمايد:
«اللهم اجعل ما يلغي الشيطان في روعي ... و تدبيرا علي عدوک»[10]
«خداوند! آنچه شيطان در جانم وسوسه مي کند ... و تدبير عليه دشمنت مبدل نما»
امام صادق عليه السلام درباره اينکه سيطره شيطان با وسوسه، تنها از طريق قلب و روح آدمي صورت مي پذيرد، مي فرمايد:
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: هيچ مؤمني نيست مگر آنکه قلبش در سينه اش دو گوش است، از يک گوش فرشته بر او مي خواند و مي دمد، و از گوش ديگرش وسواس خناس بر او مي خوانند، خداي متعال به وسيله فرشته او را تأييد مي کند و اين همان است که فرمود «و ايدهم بروح منه» ايشان را به روحي از ناحيه خود تأييد مي کند.[11]
امام زين العابدين عليه السلام در دعاي ديگر مي فرمايد:
«اللهم اذهب... محل بلادنا بسقياک و اخرج و حر صدورنا برزقک ولا تشغلنا عنک بغيرک»[12]
«خدايا! خشکي شهرهاي ما را به آب دادن خود زايل گرداني و وسوسه و انديشه اي به دلهایمان را ما را با روزي دادن خويش بيرون نما و ما را از خود به ديگري مشغول مساز.»
شيطان به وسيله وسواس به باورهاي ديني انسان را به شک مي اندازد تا که او را از دنيا بي ايمان بيرون کند مرحوم شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان در ضمن اين جمله دعاي عديله «اللهم اني اعوذ بک من العديله عند الموت» مي نويسد:
«عديله عند الموت» يعني عدول کردن از حق به باطل در وقت مردن آن چنان است که شيطان نزد محتضر حاضر شود و وسوسه کند و او را تشکيک اندازد تا اينکه او از ايمان بيرون کند.[13]
در دعاي ختم القرآن امام زين العابدين عليه السلام به همين مطلب اشاره مي کند:
«اللهم صل علي محمد و آله و اجعل القرآن لنا في ظلم الليالي مونسا و من نزغات الشيطان و خطرات الوساوس حارسا»[14]
«بار خدايا! بر محمد و خاندانش درود بفرست و قرآن را تاريکي شب مونس ما گردان و در برابر کششها و گرايشهاي شيطان و خاطرات وسوسه انگيز، نگهبان ما قرار ده»
قرآن کريم گاهي منثأ وساوس را از نفس اماره مي داند آنجا که مي فرمايد:
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ»[15]
و ما انسان را آفريديم و وسوسه هاي نفس او را مي دانيم و ما به او از رگ قلبش نزديکتريم.
امام زين العابدين عليه السلام هم به اين مطلب اشاره کرده که «و کثرة همومي و وسوسه نفسي».
در حقيقت بيشترين رذايل انساني باز مي گردد به همين حيله و مکر «وسوسه گري» و شيطان به وسيله وسوسه انسان را به گمراهي راهنمایی مي کند و در آخرش از راه حق گمراه مي کند.
امام علي بن ابي طالب عليه السلام در نهج البلاغه به همين مطلب صريحاً مي فرمايد:
«آگاه باشيد! در سرکشي و ستم زياده روي کرديد و در زمين با دشمني با خداوند فساد به راه انداختيد و آشکارا با خدا به نبرد پرداختيد. خدا را! خدا را! از تکبر و خودپسندي و از تفاخر جاهلي برحذر باشيد، که جايگاه بغض و کينه و رشد وسوسه هاي شيطاني است که ملت هاي گذشته، و امت هاي پيشين را فريب داده است».[16]
آخر اين قسمت را با دعاي امام زين العابدين عليه السلام به اتمام مي رسانيم «اللهم صل علي محمد و آله ... و احجب به خطرات الوساوس عن صحه ضمائرنا»
ايجاد خود پسندي «عجب»
يکي از حيله و مکرهاي شيطان ايجاد عجب و خود پسندي در انسان است که شيطان انسان را به وسيله آن گمراه مي کند و اعمالش را ضایع مي کند در تعريف عجب و خود پسندي آمده:
عجب و خود پسندي عبارت است از اينکه آدمي خود را بزرگ شمارد به جهت کمالي که در خود بيند، خواه همچنان داند که دارد ... بعضي گفته اند عجب آن است که صفتي يا نعمتي را داشته باشد بزرگ بشمرد منعم آن را فراموش کند.[17]
امام زين العابدين عليه السلام در دعاي مکارم الاخلاق مي فرمايد:
«الهي عبدني لک و لاتفسد عبادتي بالعجب»[18] خداوندا! مرا عابد و بنده خود قرار ده و عبادت مرا به وسيله خودپسندي فاسد مکن.
امام زين العابدين عليه السلام در دعاي بيست و پنجم مي فرمايد:
«اللهم صل علي محمد و آله و تفتني بما اعطيتهم و لا تفتنهم بما منعثني فاحسد خلقک و اغمط حکمک»[19]
بار خدايا! درود بفرست بر محمد و آلش و مرا به آنچه توانگران را عطا کرده اي مفتون منما و به عطايي که از من منع نمودي، مبادا بر آفريدگانت رشک برم و تقديرت را حقير شمارم»
مرحوم شبر براي عجب و ادلال يک مثال خوبي مي آورد و مي فرمايد:
«گاهي انسان به ديگري هديه مي دهد که در نظرش بسيار با اهميت جلوه مي کند و لذا بر او منت نهد اين شخص در اين صورت دچار عجب و خود پسندي شده است اگر علاوه بر منت او را به خدمت گيرد و از او انتظاراتي داشته باشد يا به نظرش بعيد باشد که آن شخص در خدمت او کوشش نکند دچار ادلال شده است.»[20]
آيات و رواياتي که درباره عجب و خود پسندي وارد شده است بسيارند از جمله:
در سورة فاطر خداوند متعال مي فرمايد:
«أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً»[21] آيا کسي که کردار زشتش در نظرش زينت داده شده و آن را نيکو پنداشته است.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«من دخله العجب هلک»[22] هر که عجب گيرد، نابود شود.
منشأ عجب و خود پسندي
امام خميني رحمة الله عليه در کتاب چهل حديث درباره منشأ عجب مي فرمايد:
«بدان که رذيله عجب از حب نفس پيدا مي شود، چون که انسان مفطور بر حب نفسي است و سرمنشأ تمام خطاهاي انسان و رذايل اخلاقي حب نفس است و از اين جهت است که انسان، اعمال کوچک خودش به نظرش بزرگ آيد و خود را به واسطه آن قابل و مستحق ثنا و مستوجب مدح داند.»[23]
امام زين العابدين عليه السلام در دعاي هشتم از عجب و خود پسندي به خدا پناه مي برد و مي فرمايد:
«و نعوذ بک ان ننطوي علي غش احد و أن نعجب بأعمالنا و نمد في آمالنا»[24]
بار خدايا! به تو پناه مي بریم از اينکه در دل خيال فريب کسي را بپروريم و از کردار خويش دستخوش خودپسندي شويم يا آرزوهايمان را دور و دراز گردانيم.
«سیئة تسوءک خير عندالله من حسنة تعجبک»[25]
گناهي که تو را پشيمان کند بهتر از آن نيکي است که تو را به خودپسندي وا دارد.
ايجاد آرزوهاي دور و دراز«طول الامل»
ابليس براي فريب انسانها از يک راه وارد نمي شود بلکه با تبليغات وسوسه ها آرزوهاي طولاني و با حيله هاي ديگر وارد عمل مي شود و انسان را از راه حق گمراه مي کند، يکي از حيله هاي شيطان انداختن آروزهاي دور و دراز در قلب انسان است. به همین خاطر امام سجاد علیه السلام می فرماید:
«اللهم صل علي محمد و آله و اکفنا طول الامل و قصره عنا بصدق العمل حتي لانؤمل استتمام ساعة بعد ساعة»[26]
خداوندا! بر محمد و خاندان و درود فرست و ما را از آرزوهاي دور و دراز در امان دار و به صدق عمل آرزوهاي ما تنگ ميدان ساز، آن سان که ما را آرزوي به سر آوردن آن نبود که ساعتي را پس از ساعت ديگر به پايان بريم.
«طول امل» و به تعبير ديگر آروزهاي دور و دراز از مهم ترين رذايل اخلاقي است که انسان را به انواع گناهان آلوده مي کند از خدا دور مي سازد به شيطان نزديک مي کند و گرفتار عواقب خطرناکي مي سازد البته اصل آرزو و اميد نه تنها مذموم و نکوهيده نيست، بلکه نقش بسيار مهمي در جنبه هاي مادي و معنوي انسان دارد اما آرزوهای طولانی مورد نکوهش و خطرناک است.
خداوند متعال هم در نکوهش آرزوهاي طولاني مي فرمايد:
«ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»[27]
اي رسول! کافران را واگذار تا بخورند و بهره مند شوند و آرزو آنان را سرگرم گرداند زود است که بدانند.
از آيات و روايات به خوبي استفاده مي شود آرزوهاي دراز گاهي به حدي مي رسد که انسان مرگ را به کلي فراموش کرده خود را جاويدانه مي پندارد و همين امر سبب طغيان و سرکشي او مي شود و آن طغيان سر چشمه گناهان ديگر مي گردد.
امام علي عليه السلام در نهج البلاغه خطبه طولاني دارد و در آن خطبه از حيله و مکرهاي شيطان هشدار می دهد و مي فرمايد: سفارش مي کنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدايي که با ترساندن هاي مکرر، راه عذر را بر شما بست ... و شما را پرهيز داد از دشمني شيطاني که پنهان در سينه ها راه مي يابد و آهسته در گوش ها راز مي گويد گمراه و پست است، وعده هاي دروغين داده در آرزوهاي آنها به انتظار مي گذارد، زشتي هاي گناه را زينت مي دهد. انسان وقتي که در آزمايش بي صبر مي شود نسبت به خداوند متعال بدگمان مي شود.
امام زين العابدين عليه السلام در اين باره مي فرمايد:
«اللهم انک ابتليتنا في ارزاقنا بسوء الظن و في آجالنا بطول الامل»[28]
خداوندا، تو ما را آزمودي تا در کم و بيش روزي هايمان بدگمان شديم و در مدت عمرمان به آرزوهاي دور و دراز گرفتار آمده ايم.
سرچشمه بسياري از گناهان و يکي از بدترين آثار منفي طول امل و آرزوهاي دراز اين است که انسان را به انواع گناهان دعوت مي کند؛ زيرا رسيدن به اين آرزوها معمولاً از طريق غيرمشروع ممکن است بنابراين گرفتار اين رذيله حرام و حلال را رعايت نمي کند مال يتيمان را مي خورد حقوق ديگران را غصب می کند.
امام علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد که:
«اي مردم! شگفت انگيزترين چيزي که در انسان است دل اوست که مايه حکمت و مايه هاي ضد آن را دارد، پس هر گاه اميدواري به او روي آورد، آزمندي خوارش مي کند و اگر آزمندي به او روي نهد حرص تباهش کند و اگر نااميدي بر آن دست يابد تأسف آن را بکشد»[29]
نتيجه و آثار آروزهاي دراز اين است که انسان به لهو و لعب سرگرم مي شود خدا و احکامش را فراموش مي کند آخرش از خدا دور مي شود و گمراه مي شود. به همين خاطر امام سجاد عليه السلام در دعاي 52 صحيفه در بند 8 مي فرمايد:
«فأسالک يا مولاي سؤال من نفسه لاهية لطول أمله و بدنه غافل لسکون عروقه»[30]
اي مولاي من! از تو مي خواهم همانند کسي که آرزوي دور و درازش به لهو و لعب سرگرم داشته و چسمش به سبب تن پروري غافل است.
اين دام و مکر شيطان را با کلام با ارزش و خطبه معروف اخلاقي به اتمام مي رسانيم. امام علي عليه السلام مي فرمايد:
«اي مردم! همانا بر شما از دو چيز مي ترسم: هوا پرستي و آرزوهاي طولاني، اما پيروي از خواهش نفس، انسان را از حق باز مي دارد و آرزوهاي طولاني آخرت را از ياد مي برد. آگاه باشيد! دنيا به سرعت، پشت کرده و از آن چيز باقي مانده، اندکي از ظرف آبي که آن را خالي کرده باشند، نمانده است.»[31]
حال ببینید که این خواهش و این وسوسه های شیطانی انسان را به کجا می رساند که الآن در صدد قتل فرزند زهرای مرضیه علیها السلام و فرزند رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و آل او برآمده اند به خاطر اینکه از طرف طاغوت جایزه دریافت کنند همین خواهش نفسانی و حیله گری شیطان بود که دست های خودشان را با خون آل پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم رنگین کردند وقتی اباعبدالله الحسین علیه السلام در میان لشکر اشقیاء رفتند و بین آنها چندین بار خطبه خواند و نصیحت نمود. ولی هیچ کدام اثر نکرد این موقع اباعبدالله علیه السلام فرمودند : من می دانم شکم های شما پر از مال حرام شده است.
من می خواهم امروز مصائب یکی از فرزندان اباعبدالله علیه السلام را عرض کنم. و آن جوان حضرت علی اکبر علیه السلام است همه شما می دانید علی اکبر علیه السلام در سیرت و صورت و قیافه و در گفتار و کردار، شبیه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بود وقتی اباعبدالله علیه السلام به علی اکبر علیه السلام اذن رفتن به میدان را داد به سمت آسمان نگاه کرد و فرمود خداوندا تو گواه باش که ما هر وقت به زیارت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اشتیاق پیدا می کردیم به صورت علی اکبر علیه السلام نگاه می کردیم. علی اکبر علیه السلام چندین دشمن خدا را به جهنم واصل کرد و دوباره برگشت به ابا عبدالله علیه السلام عرض نمود که بابا کمی آب می توانی بدهی خیلی تشنه ام اگر کمی آب به من برسد خیلی از دشمنان را به جهنم واصل می کنم حضرت زبان مبارکش را روی لبان علی اکبر علیه السلام گذاشت علی اکبر علیه السلام فرمود بابا شما که از من تشنه تر هستی ...
«و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون»
خادم حسین چنگیزی
[1] نساء/60
[2] مرتضی مطهری، انسان در قرآن ص11
[3] صحیفه سجادیه، دعای25، بند شش
[4] یس/60
[5] فاطر/6
[6] طباطبائي، محمدحسین، تفسیر الميزان، دارالکتب الاسلاميه، تهران،1372، ج5، ص555-557.
[7] تفسير نمونه، ج27،ص472.
[8] صحيفه سجاديه، دعاي 51، بند10.
[9] ناس/4-5.
[10] صحيفه سجاديه، دعاي20، بند13.
[11] تفسیر نمونه، ج27، ص475.
[12] صحيفه سجاديه، دعاي36، بند4.
[13] قمي، عباس، مفاتيح الجنان، استاد کمره اي، انتشارات وزارت ارشاد اسلامي، تهران، 1384، ص159-160.
[14] صحيفه سجاديه، دعاي42، بند11.
[15] ق/16.
[16] نهج البلاغه، خطبه 192، ص273.
[17] نراقي، احمد، معراج السعادة، مؤسسة انتشارات هجرت، قم، 1374، دوم، ص265.
[18] صحيفه سجاديه، دعاي20.
[19] صحيفه سجاديه، دعاي35، بند3.
[20] اخلاق شبر، ص276.
[21] فاطر/8.
[22] اصول کافي، ج5، ح2، ص224.
[23] خميني، روح الله، شرح چهل حديث، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني رحمة الله عليه، قم، 1373، چهارم، ص71.
[24] صحيفه سجاديه، دعاي8، بند5.
[25] نهج البلاغه، حکمت46، ص453.
[26] صحيفه سجاديه، دعاي40، بند1.
[27] حجر/3.
[28] صحيفه سجاديه، دعاي29، بند1.
[29] حيراني، محمد، تحف العقول، صادق حسن زاده، انتشارات آل علي، قم، 1387، ج10، ص152،
[30] صحيفه سجاديه، دعاي52، بند8.
[31] نهج البلاغه، خطبه42