از جمله عوامل ایجاد حزن و غم مذموم و ناپسند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اوّل) تمایل و تعلّق به دنیا
ـ امام صادق(علیه السّلام) میفرمایند:
الرّغبة فی الدّنیا تُورثُ الغّم وَ الحُزنَ و الزُّهدُ فِی الدُّنیا راحة القَلبِ وَ البُدُن
میل به دنیا و دنیاپرستی، غم و اندوه را به ارث میگذارد، بی اعتنایی و کنارهگیری از دنیا مایه ی راحتی قلب و راحتی بدن است.[1]
ـ امیرالمؤمنین(علیه السّلام) در نهج البلاغه میفرمایند:
هر کس در باره ی دنیا اندوهناک است بر قضای خداوند خشمگین است. هر کس از مصیبتی که بر او فرو آمده است، شکایت کند، در حقیقت از پروردگارش شکایت کرده است.
و هر کس نزد فرد توانگری وارد شود به جهت توانگری، به او فروتنی کند دو سوّم دین خود را از دست داده است.
و هرکس قرآن را بخواند و بعد از مرگ و بر آتش داخل شود، از کسانی بوده است که آیات خداوندی را به مسخره میگرفتند.
و هرکس که دلش به محبّت دنیا شیفته گشت، دلش به سه چیز از دنیا میچسبد:
1- هَمٍّ لا یُغبُّهُ، اندوهی که از او ناپدید نگردد.
2- وَ حِرصٍ لا یَترُکُهُ، و طمعی که رهایش نسازد.
3- وَ اَمَلٍ لا یُدرِکُهُ، و آرزویی که به آن نخواهد رسید.[2]
دوّم) تسلیم بودن در مقابل شهوات
متّقین، از خواسته های شهوانی و امیال نفسانی خود تبعیت نمیکنند؛ چون تقوی و پرهیزکاری ایشان مانع از غرق شدن در دریای شهوات میباشد.
ـ امام علی علیه السلام فرمود:
کسی که نگاههای او آلوده باشد، حسرت و اندوه طولانی به دنبالش است.[3]
سوّم) حسادت
در همین بحث قلب محزون در علل فساد قلب گفتیم که حسادت از بدترین نوع امراض نفسانی است و چون شخص حسود زایل شدن نعمت را از برادر مسلمان یا خواهر مسلمان خود میخواهد و در اکثر مواقع به خواستهاش هم نمیرسد، دایم در حال غصّه خوردن و محزون است.
ـ در این جا فقط به یک روایت اشاره میکنیم که:
ستمگری را ندیدم که به ستمدیده شبیهترباشد، مگر حسود. او جانی خسته دارد و دلی سرگشته و اندوهی پیوسته.
1- شرح خطبه متّقین، ج1، ص269
2- نهج البلاغه صبحی صالح، کلمات قصار، شماره ی228
3- میزان الحکمه، ج13، ص6317
چهارم) قانع نبودن
یکی از عوامل اصلی حُزن مذموم، احتیاج است و انسان در رسیدن به احتیاجات، حریص و کوشاست و از هر راهی در به دست آوردن مایحتاج خود دریغ نمیورزد و حتّی خود را خوار هم میکند و درصورت عدم دستیابی به خواسته، محزون است. ولی اگر شخصی قانع بود و به خدا توکّل داشت و به داده او راضی بود، دیگر جایی برای حُزن باقی نمیماند و انسان قانع، همیشه عزیز میباشد.
ـ در بحث «ملبسهم الاقتصاد»، ضمن شرح معنای میانه روی و قناعت، این روایت زیبا را نیز از امیرالمؤمنین(علیه السّلام) نقل کردیم که فرمود:
عَزَّ مَن قَنَع وَ ذَلَّ مَن طَمَع
هر که قانع شد، بر مسند عزّت پا نهاد و هر که طمع کرد، ذلیل شد .
پنجم)چشم دوختن به مال دیگران
ـ رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمایند:
کسی که به مال مردم نظر کند، حزن و اندوهش طولانی و مداوم خواهد بود.[1]
ششم) خشم و غضب به کسی که قدرت ضربه زدن به او را نداریم
ـ حضرت آیت الله مکارم شیرازی در شرح نهج البلاغه ی خود، روایتی را از امیرالمؤمنین(علیه السّلام) نقل میکند که فرمود:
کسی که خشم و غضب کند بر کسی که قدرت ضرر زدن به او را ندارد، اندوه خود را طولانی و نفس خود را در عذاب قرار داده است.[2]
هفتم) کوتاهی و ضعف در عمل
یکی دیگر از عوامل حزن، خواسته ها و آرزوهای طولانی با صبر کم است (همان استعجال که توضیح دادیم) که شخص تلاش جدّی هم ندارد، و فقط برای به دست نیاوردن آن غصّه میخورد.
ـ امام علی(علیه السّلام) میفرمایند:
ازبی تابی کردن بپرهیز! که آن امید را قطع میکند و عمل را ضعیف میگرداند و اندوه میآورد.[3]
ـ و همان حضرت میفرمایند:
هر که در عمل کوتاهی کند، به اندوه گرفتار آید.[4]
پس اولیای خدا کسانی هستند که دچار حزن مذموم نمیشوند. البتّه محزون به حزن ممدوح هستند که توضیح میدهیم.
سؤال: منظور از اولیاء الله در آیه ی مذکور چه کسانی هستند؟
ـ امیرالمؤمنین(علیه السّلام) در ذیل آیهی مذکور (الا ان اولیاء الله...) سؤال کردند:
آیا میدانید اولیاء خدا چه کسانی هستند؟
اصحاب عرض کردند: شما بفرمایید.
حضرت فرمود:
آنها دوستان خدا، دوستان ما و دوستان پیروان ما هستند که بعد از ما میآیند . خوشا به حال ما ( و بیشتر از ما ) خوشا به حال آنها.
بعضی پرسیدند: چرا بیشتر از ما؟ مگر ما و آنها پیرو یک مکتب نیستیم و کارمان یکنواخت نیست؟
فرمود: نه! آنها مسئولیتهایی بر دوش دارند که شما ندارید و تن به مشکلاتی میدهند که شما نمیدهید.[5]
ـ امام صادق(علیه السّلام) فرمود:
پیروان این مکتب (تشیع) در لحظات آخر عمر، چیزهایی میبینند که چشمشان روشن میشود.
یکی از اصحاب بیش از10 بار از امام پرسیدکه چه چیزی میبینند؟ تا امام(علیه السّلام) پس از اصرار زیاد، فرمود:
پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) را.
هیچ انسان با ایمانی چشم از جهان نمیپوشد، مگر این که این دو بزرگوار را خواهد دید که به او بشارت میدهند و این را خداوند در قرآن بیان فرموده است.
اصحاب پرسیدند: در کدام سوره؟
فرمود: در سوره یونس آیات 63 و 64 بعد از آیه ی اَلا اِنَّ اَولِیَاءَ اللهِ...
اَلَّذینَ آمَنوُا وَکانوُا یَتَّقُونَ$ لَهُمُ البُشری فِی الحَیاةِ الدُّنیَا وَفِی الاخِرَةِ...
آنها اهل ایمان و خدا ترسند. آنها را از جانب خداوند پیوسته بشارت است هم در حیات دنیا(به مکاشفات در عالم خواب و...) و هم در آخرت.[6]
دونکته:
1- این روایت، اشاره به بعضی از بشارتهای خداوند به افراد با ایمان است نه همه ی بشارتها.
2- مشاهده، در روایت، مشاهده ی جسم مادی نیست. بلکه مشاهدهی جسم برزخی با چشم برزخی است.
1- همان مدرک، ج3، ص1147
2- شرح نهج البلاغه، به نقل از کتاب میزان الحکمه، ج 2، ص 393
3- همان مدرک
4- همان مدرک
5- تفسیرنمونه، ج8، ص339
6- تفسیر نورالثّقلین، ج 2، ص310 و تفسیر نمونه، ج 8، ص340