شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

حقوق والدین بر فرزند

اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم، بسم الله الرّحمن الرّحیم، الحمدلله الذی لایبلغ مدحته القائلون، و لا یحصی نعماءهُ العادّون، و لا یُؤدّی حقّه المجتهدون، الّذی لایدرکه بُعد الهمم و لا یناله غوص الفطن، الذی لیس لصفته حدٌّ محدود، و لا نعتٌ موجود، و لا وقت معدود، و لا اجل ممدود، فطر الخلائق بقدرته، و نشر الرّیاح برحمته، و وتّد بالصخور میدان ارضه، ثم الصلوة والسلام علی رسول الله و علی آله آل لله، سیما بقیۀ الله روحی و ارواح العالمین له الفداء. اما بعد فقد قال الحکیم فی کتابه العظیم؛ «وقضی ربُّک اَلّاتعبدوا الّا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغنّ عندک الکِبر احدهما او کلاهما فلاتقل لهما افِّ و لاتنهرهما و قل لهما قولا کریما و اخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا»[1]

خداوند در میان تمام حقوقی که برای بشر قرار داده اند، سنگین تر و پرمشقت تر از حقوق پدر و مادر بر عهده اولاد نداریم، در کتاب کافی شریف حدیثی آورده شده در آن حدیث از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر آیه 23ـ25 سوره اسراء سؤال شده که مضمون حدیث این است:

از امام صادق علیه السلام پرسیدند آیه 23 تا 25 سوره اسراء معنایش چیست؟ جمله به جمله از امام سؤال کردند «و بالوالدین احسانا، ما هذا الاحسان؟» احسان به پدر و مادر یعنی چه؟ «فقال الاحسان ان تحسن صحبته»؛ حضرت فرمود معنای احسان این است که با پدر و مادرت شیرین نشست و برخاست کنی، نیکو و با حال با آنها معاشرت کنی، با خستگی, با کسالت قیافه؛ با چهره در هم و با تلخی ملاقات نکن؛ اگر از شما چیزی بخواهند که به آن احتیاج ندارند و بی نیازند برایش آماده کنید و آنها را ناراحت نکنید.

«ثم قال ابوعبدالله اما قول الله عزوجل؛ اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلاتقل لهما افّ و لاتنهرهما» اینکه خدا فرموده اگر یکی شان پیر بود یا هر دویشان پیر بود حق ندارید به آنها بگویید اف و حق ندارید صدایتان را در مقابل آنها بلند کنید؛ حضرت می فرماید معنایش این است اگر کاری کردند که تو دلتنگ شدی؛ ناراحت شدی؛ غصه دار شدی، کلمه که بوی تلخی می دهد به ایشان نگویید اگر زدند به گوشت صدایت را بلند نکن؛ خدا می فرماید وقتی پدر و مادرت تو را زد به ایشان بگو پدر جان مادر جان این دست مبارک شما دست خدا است که به بدن من رسید، من خدا را شکر می کنم چون از وقتی که از بچگی درآمدم دیگران گرمی دست شما را لمس نکردم اگر دوباره تو را زدند برگرد به هر دویشان بگو از پروردگار بزرگ عالم تقاضا می کنم که شما را بیامرزد؛ بعد خدا می فرماید آخرین حق تواضع در مقابلشان داشته باش حضرت می فرماید منظور این است که چشم تو فقط از مهربانی پر کن و به ایشان نگاه کن صدای تو در مقابل آن دو بلند نکن وقتی که با ایشان حرف می زنی دست تکان نده آرام و با ادب با ایشان صحبت کن هر جا نشستند جلوترشان نشین؛ هر جا خواستند راه بروند جلوتر از آنها راه نرو.

البته در این آیه شریفه خداوند «و بالوالدین احسانا» را کنار عبادت خودش گذاشته اول آیه فرموده «و قضی ربک الا تعبدوا الّا ایاه و بالوالدین احسانا»؛ کلمه «بالوالدین» قید ایمان ندارد خدا می گوید بعد از عبادت من احسان به پدر و مادراست فرق نمی کند پدر و مادر مؤمن باشد؛ کافر باشد؛ مشرک باشد؛ یهودی باشد؛ مسیحی باشد منِ خدا به دین پدر و مادرت کار ندارم فقط به پدر و مادر بودنشان کار دارم، در کتاب کافی حدیثی دیگری است که در آن زکریا ابن ابراهیم می گوید من مسیحی بودم از اسلام خوشم آمد مسلمان شدم پولدار بودم رفتم مکه خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم فرمودند زکریا قیافه ات نشان می دهد چیزی می خواهی بپرسی؛ سؤالی اگر داری بپرس، عرض کردم عزیز فاطمه پدر و مادرم قوم و خویشانم همه مسیحی اند، فقط من یک نفر مسلمانم مادرم کور شد با آنها زندگی می کنم چون که پدر و مادرم غیر از من کسی را ندارند در ظرف آنها غذا می خورم آب می خورم؛ فرمودند پدر و مادرت گوشت خوک هم می خورند عرض کردم نه، فرمود دست به خوک می مالند؟ گفتم نه فرمود حق نداری از آن خانه بیایی شما از پدر و مادرت جدا نشو با مادرت هم نیکی کن برگشتی کوفه تمام کارهای مادرت را خودت انجام بده، او را دستشویی ببر او را حمام ببر لباسهایش را عوض کن غذا به دهانش بگذار، می گوید برگشتم مادرم را دیگر خودم غذا می دادم لباس هایش را می شستم سرش را می شستم یک روز به من گفت که بچه ارمنی نکند مسلمان شده باشی؟ گفتم که راستش مادر مسلمان شدم این کارهای هم که من می کنم پسر پیغمبرم به من گفت مادرم به من گفت او پسر پیغمبر نیست خودش پیغمبر است گفتم نه مادر او امام ششم است خودش پیغمبر نیست گفت نه نمی شود او حتماً پیغمبر است چون کاری که تو در حق من می کنی سفارش همه انبیاء است مسیح، موسی، ابراهیم، طرفت باید پیغمبر باشد گفتم نه امام است گفت من که کورم اما دین تو از دین من بهتر است من راهم به دین خودت ببر نزدیک اذان ظهراست گفتم مادر بگو اشهد ان لا اله الّا الله گفت، گفتم به رسالت پیغمبر هم شهادت بده، گفتم من بلند می شوم نماز ظهر می خوانم تو هم با من بخوان گفت باشد نماز عصر را می خوانم تو هم بخوان در خانه پیشش بودم مغرب شد به ایشان گفتم که چه کار کنم مادر؟ گفت یک دفعه دیگر آن کارهایی که انجام دادی انجام بده من هم انجام بدهم کیف کردم اینها چه بود؟ گفتم مادر نماز گفت عجب لذتی داشت یک بار دیگر بلند شو یک الله اکبر بگو یک «بسم الله الرحمن الرحیم» بگو جانم زنده شد، نماز مغرب را خواندم بلند بلند، مادرم هم خواند عشا را خواندم؛ خواند «السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته» سر جانماز مادرم افتاد و مرد یکدفعه یادم آمد امام صادق علیه السلام من را صدا زد و گفت اگر مادرت مرد خودت دفنش کن خودت مادرت را به خدا پس بده چون خدا مادرت را قبول می کند، جنازه اش را گذاشتم گوشه اطاق، صبح آمدم دم دروازه شیعه ها گفتم مادرم مرده گفتند برو به کشیش بگو، گفتم نه، دیروز نماز خواند مادرم دیشب نماز خوانده گریه کرده امام صادق علیه السلام گفته خودت کارهایش انجام بده، من غسلش دادم کفنش کردم فقط بیایید ببریم کنار شیعه ها دفنش کنیم.

جابر جعفی می گوید نشسته بودم یک مردی به امام صادق علیه السلام گفت پدر و مادرم هر دو زنده اند و از آن اهل تسنن های دو آتیشه اند چه کارشان کنم؟ فرمود: به شیعیان واقعی ما که برمی خوری چه کار می کنی؟ گفت یابن رسول الله در حل مشکل شان عشق می ورزم فرمود عین رفتاری که با شیعه واقعی داری با پدر و مادرت داشته باش

مطلب دیگر در مورد آیه: کلمه احسان نکره است معنایش مطلق است شامل هر نوع احسانی می شود به خصوص وقتی پیر و شکسته باشند، روی تخت افتاده باشند، قدرت حرکت نداشته باشند این جاها باید طوری با ایشان برخورد کنید که تا از دنیا می روند اصلاً احساس نکنند که تو از دست آنها خسته شدی و الّا به حقشان تجاوز شده است.

آیه دیگر که در مورد پدر و مادر آمده آیه 14-15 از سوره لقمان است خداوند می فرماید: «و وصّینا الانسان بوالدیه» منِ خدا تمام انسانها را نسبت به پدر و مادر سفارش کردم اما یک امتیاز به مادر می دهم «حملته امّه وهنا علی وهن» یک ماه به یک ماه که تو در شکم مادرت بزرگتر می شدی مادرت ضعف بیشتری می گرفت چون تو از شیره وجود او می کشیدی؛ ویتامین های بدن او کم می شد، «و فصاله فی عامین» وقتی که به دنیا آمدی دو سال شیرت داد، «ان اشکر لی» از منِ خدا که به تو پدر و مادر دادم تشکر کن «و لوالدیک» به اندازه ای که از منِ خدا تشکر می کنی از آن دو تا هم تشکر کن «الیَّ المصیر» ای فرزند قیامت به دادگاه من برمی گردی اگر برای پدر و مادرت کم بگذاری وای به حالت.

در اینجا یک سؤالی مطرح می شود و آن این است اگر ما یک پدر و مادر بی دین داشته باشیم و از من بخواهد نماز نخوانم، برای یاد گرفتن معارف الهی در جلسات شرکت نکنم، روزه نگیرم، از دخترش بخواهد چادر سرش نکند، می گویند مشروب بخور، با این پدر و مادر چه کار کنم؟ خدا می فرماید مسأله آن را هم برایت حل می کنم «وان جاهداک علی ان تشرک فیما لیس لک به علم فلاتطعهما» آنچه که ضد من است گوش نده «و صاحبهما فی الدنیا معروفا» به عالی ترین وجه با این پدر و مادر مخالف من و بی دین همنشین باش دیدنشان برو، نوازششان بده، یعنی با پدر و مادرت که دشمن من است با پدر و مادر که می گویند نماز نخوان شراب بخور حجابت را بردار فقط گوش نده ولی معاشرت با آنها باید عالی باشد «واتبع سبیل من اناب الیه» راه انبیاء را طی کن «ثمّ الیّ مرجعکم فانبّأُُکم بما کنتم تعملون» بدان که بعد از مرگت تمام برنامه های نسبت به پدر و مادر را به پایت حساب می کنم.

خلاصه اینکه اگر سعادت دنیا و آخرت را می خواهی تا می توانی به پدر و مادرت احسان کن چه آنها زنده باشند یا مرده امام صادق علیه السلام می فرماید «ما یمنع الرجل منکم ان یبرّء والدیه حیّین او میّتین»[2] چه باعث می شود که شما به پدر و مادرتان خوبی نکنید؟ چه زنده باشند و چه مرده، سؤال کردند اگر آنها مرده باشند برایش چه کنیم؟ حضرت می فرماید «یصلّی عنهما» برایش نماز بخوانید «و یتصدّق عنهما» به گرسنه ها غذا بده به برهنه ها لباس بده «و یحجّ عنهما» به جایشان حج به جا بیاور «و یصوم عنهما» برایش روزه بگیرید.[3] بحث خودم را در همین جا به سخنانم خاتمه می دهم و مختصری ذکر مصیبت می کنم.

روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام

شب از نیمه گذشته آقا چشمش را باز کرد حسن جان تمام بجه هایم را بگو بیایند نزدیکم یک روزی هم خودش شاهد نزدیکی بچه هایش بود آن وقت که بدن زهرا در اتاق بود آمد دید بچه ها صورت روی بدن مادرشان گذاشته اند .... امام مجتبی علیه السلام همه را صدا کرد همه آمدند نشستند از حال رفت دوباره چشمش را باز کرد یک نگاه به پسرهایش انداخت و یک نگاه هم به بچه هایش صدا زد عباس علیه السلام کجاست؟ تا گفت عباس زینب کبری علیها السلام برگشت دید عباس علیه السلام صورتش را به دیوار گذاشته شانه هایش از گریه دارد می لرزد خواهرش آمد دست گذاشت روی شانه اش عباس جان بابا کار دارد آمد روبروی بابا نشست نه عزیز دلم بیا کنار سرم بلند شد آمد کنار سر بابا نشست آقا فرمود عباس جان دستت را بگذار در دست من دستش را گذاشت در دست امیرالمؤمنین علیه السلام آخر این دست قیمت ندارد.

چهار امامی که تو را دیده اند دست علم گیر تو بوسیده اند .... عباس جان

دست قمر بنی هاشم علیه السلام را گرفت و از حال رفت چند لحظه بعد صدا زد حسین من کجا نشسته ای؟ تو هم دستت را بده در دست من دست حسین را هم گرفت علی می خواهد دستش در این دو تا باشد بمیرد. دست حسین را گذاشت در دست عباس. عباس تو پسر منی حسین جگرگوشه زهراست می خواهم یک قول از تو بگیرم چه قولی بابا؟ عباس تا لبهای برادرت حسین تشنه است آب نخور چشم بابا نمی خورم می دانید کی این حرف به یاد عباس آمد وقتی وارد شریعه فرات شد آب موج می زند دستش را پرآب کرد آورد بالا یکدفعه یادش آمد به بابایش قول داده آب نخورد دستش را خالی کرد با لب تشنه از شط فرات خارج شد آب را می خواست به خیمه ببرد دست چپش را از بدنش جدا کردند گفت عیبی ندارد آب را به خیمه می برم مشک را به شانه راست انداخت دست راستش را از بدن جدا کردند مشک را به دندان گرفت حرکت کرد اما وقتی تیر به مشک زدند خدا امید کسی را نا امید نکند دیگر عنان اسب را گرداند آخر دیگر روی رفتن به خیمه را ندارد .....

اگر گم کرده ام راه حرم را من از کف داده ام آب آورم را

الا لعنة الله علی القوم الظالمین

 

سید عبدالقادر رضوی


[1] اسراء/23-25.

[2] بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۶.

[3] سفینة البحار، ج2، ص686.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group