شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

عروج انسان يا آرامش بخش جان و روان(2)

هادى دوست محمدى

زلال جارى پاكيها

رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود:

«لو كان على باب دار احدكم نهرا فاغتسل فى كل يوم خمس مرات اكان يبقى فى جسده من الدرن شي؟ قلنا: لا قال: فان مثل الصلاة كمثل نهر االجاري كلما صلى صلاة كفرت ما بينهما من الذنوب‏». (1)

هرگاه بر در خانه يكى از شما نهرى جارى باشد، پس هر روز پنج‏بار خود را در آن شستشو دهد، آيا در پيكر او چيزى از كثيفى و آلودگى باقى مى‏ماند؟ عرضه شد: نه، فرمود: بدرستى كه مثل نماز، مثل نهر جارى است، هرچقدر نماز بگذارد، گناهان و زشتيها كه در آن ميان بوده، زدوده خواهد شد!.

در اينجا نماز به نهر جارى تشبيه شده است كه همواره كثافات و آلودگيها را مى‏زدايد و پاكى و طهارت را همراه مى‏آورد. و امام اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمودند: رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله نماز را به چشمه آب گرم و جوشانى تشبيه كرده‏اند كه بر در خانه شخصى باشد و او هر روز پنج‏بار خود را در آن شستشو دهد كه در آن صورت ممكن است هيچ‏گونه چركى و آلودگى در وجود او باقى بماند؟!آنگاه امام‏عليه السلام افزودند: به تحقيق گروهى از مؤمنان قدر و حق نماز را شناختند، اينان كسانى هستند كه هيچ نعمتى از زينت‏ها و متاع دنيوى و هرگونه نعمتهاى چشمگير و خيره‏كننده از فرزندان واموال، آنان را از نماز باز نمى‏دارد و مشغولشان نمى‏كند! كه خداى متعال فرموده است:

رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلاة و ايتاء الزكاة. (2)

(مردانى كه هيچ‏گونه تجارت و بازرگانى و خريد و فروشى، نمى‏تواند آنان را از ذكر و ياد خدا و برپا داشتن نماز، باز دارد و ايشان را به بازى بگيرد)

و رسول خداصلى الله عليه وآله پس از آن كه آيه شريفه اوامر اهلك بالصلاة و اصطبر عليها (3) نازل شد، بشارت بهشت‏به همراه نماز داده شد، به قدرى در حال نماز بود كه خود را به زحمت مى‏انداخت و مقاومت مى‏كرد و اهل بيت و خانواده را به نماز فرمان مى‏داد و صبر و مقاومت‏به كار مى‏بردند.. (4)

بديهى است كسى كه همواره به مبدا هستى و جمال و كمال مطلق اتصال يابد و خود را در جوار و كنار پاكى و زيبائى محض مشاهده نمايد يا خويشتن را در زلال جارى و درياى نامتناهى نور او غرق بداند، خود نيز پرتو و شعاع همان نور خواهد شد و جز نور و پرتو از او صادر نخواهد گشت و زشتى و آلودگى دامن او را آلوده نخواهد كرد شايد يكى از معانى و مصاديق: ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر (5) همين باشد و اساسا چنين انسانى زمينه همه بديها و مفاسد را در خود، در اختيار بعد الهى خود قرار داده و آن زمينه‏ها منشا و اسباب ذكر و وصول و قرب گشته است و عامل و سببى براى فساد و زشتى در وجود او باقى نمانده است.

راه قرب و طريق وصل

آنچه كه از قرآن، سنت و تحليل عقل عارفانه بر مى‏آيد و بر هيچ عارفى پوشيده نيست، اين است كه راه «قرب الى الله‏» و «طريق وصل‏» و ادراك صحيح «عبوديت‏» و اجراى واقعى «تعبد» به وسيله «ذكر» ممكن مى‏گردد، و بدون آن هيچ‏كدام از اين مقامات به دست نمى‏آيد.

با توجه به اين كه «ذكر» در مقابل «غفلت‏»(نسيان) يعنى: توجه دائمى و هميشگى دل به حضرت حق، كه گاهى به صورت ذكر لفظى و عملى هم بروز مى‏كند و به آنها هم به اين جهت ذكر گفته مى‏شود كه حاكى از ياد و توجه قلبى هستند. بنابراين مؤمن عارف و سالك، همواره درحال ذكر است و لحظه‏اى غفلت و نسيان بر او حاكم نمى‏شود، كه منشا همه زشتيها و معاصى است.

از مصاديق اتم و اكمل «ذكر» نماز مى‏باشد، هنگامى كه انسان به طور قهرى و طبيعى در درياى بى‏كران ماديت، هواها و ابعاد حيوانى غوطه‏ور است، با هزاران موجب و وسيله نسيان و غفلت روبرو است، هر لحظه امكان اين هست كه از طريق و صراط مستقيم «قرب‏» خارج گردد و جاذبه‏هاى كاذب مناظر و كششهاى غريزى او را به سوى مظاهر طبيعت جذب كند و وى را از توجه به روح و جان طبيعت و علت و خالق هستى، كمال و جمال حق، غافل سازد و تدريجا از مسير انسانيت و كمال منحرف شده بعد حيوانيت رشد يابد و كم‏كم به حيوان و بدتر از آن مبدل گردد كه اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون (6) در اينجا در يك شبانه‏روز، حداقل پنج‏بار از شوره‏زار ماديت و از گرداب حيوانى به درآمده، در چشمه‏سار نور و طهارت نماز، خود را شستشو مى‏دهد و توجه و ذكر، او را به سوى هدف نهائى و معشوق جلب مى‏كند كه اقم الصلاة لذكري (7) (نماز را براى ذكر و ياد من برپا دار).

وسيله قرب از ديدگاه امام عارفان

عارف چه مى‏خواهد و چه راهى را مى‏پويد؟ اين كه به برخى از لفاظى‏ها و سلمبه‏گوئيها بپردازيم، نوعى ديگر از خودپرستى‏ها و هواپرستى‏ها را ارائه دهيم و تظاهر به زهد و عرفان بنمائيم، نمى‏توانيم عارف باشيم و اين همه شرك و ريا را عرفان بشماريم.

انزواي بيهوده، ژنده‏پوشى، بى‏كارى و بى‏تعهد بودن، به بهانه عرفان، از وظائف و مسؤوليتها شانه خالى كردن، قيافه و سر و روى و مو را به صورت ويژه درآوردن و ريش و سبيل را رها كردن و...، خروج از زى عرفان، فرار از معرفت و مسؤوليت، به راه كژى و انحراف كشيده شدن واز مقصد عرفان به دور افتادن است كه:

«العامل على غير بصيرة كالسائر على غير طريق فلا تزيده سرعة السير الا بعدا». (8)

(كسى كه بدون بصيرت و بينش كارى را انجام دهد، همانند كسى است كه از بيراهه مى‏رود كه در آن صورت، رعت‏سير و كوشش در رفتن، جز دور افتادن از مقصد، نتيجه ديگرى نخواهد داشت))

اميرمؤمنان و امام عارفان مى‏فرمايد:

«الصلاة قربان كل تقي‏» (9) (نماز وسيله قرب و تقرب به پروردگار عالميان، براى هر انسان باتقواست).

و در جاى ديگر فرموده است:

«تعاهدوا الى الصلاة و حافظوا و استكثروا منها و تقربوا فانها كانت على المؤمنين كتابا موقوتا الا تسمعون الى جواب اهل النار حين سئلوا ما سلككم فى سقر؟ قالوا لم نك من المصلين. (10) (همواره به نماز متعهد باشيد و دائما محافظت از آن نمائيد و (به واجبات اكتفا نكنيد) تكثير كنيد و بسيار آن را به جاى آوريد و به وسيله آن به ذات بارى‏تعالى تقرب جوئيد به قرب دست‏يابيد به درستى كه آن، براى مؤمنان، فريضه و حكمى است واجب‏العمل. آيا به پاسخ اهل آتش(جهنميان) گوش نداده‏ايد، هنگامى كه مورد پرسش قرار گرفتند كه: (چه چيزى شما را به دوزخ كشاند؟ گفتند: ما از نمازگزاران نبوديم)؟!

چه هدفى والاتر و بالاتر از «قرب‏» براى عارف و چه عارفى اعرف و افضل از مولاى عارفان حضرت امام على‏عليه السلام و چه عبادت و وسيله‏اى براى وصل به قرب و لقاءالله بهتر از معراج مؤمن و عروج الى‏الله، فريضه عاشقانه و عارفانه نماز؟؟ راهى كه خود محبوب امر فرموده كه از آن راه حركت كنيم، روشى كه خود معبود بيان فرموده: اني انا الله لا اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلاة لذكرى (11) (به راستى كه من الله هستم، معبود و خدائى جز من نيست پس مرا عبادت كن و نماز را براى ذكر و ياد من بپا دار)! راه ديگر پوئيدن، به شكل و صورتى ديگر وارد عمل شدن و از خود چيزى را درآوردن، نوعى خودپرستيدن و از صبغت الهى درآمدن و رنگ و بوئى ديگر گرفتن است كه:

هركه او همرنگ يار خويش نيست عشق او جز رنگ و بوئى بيش نيست

و در معرفت و صبغت الهى و ادراك و عرفان، راهى جز تعبد و تسليم و عشق و اطاعت و از «انانيت‏» درآمدن و از او شدن، راه ديگرى نيست و اين راه را خود او و اولياى او نشان داده‏اند واگر از بيراه رفتيم، انحراف، اعوجاج و عماى قلب و بصر (12) از ماست.

«معاوية بن وهب‏» از امام صادق‏عليه السلام مى‏پرسد: «افضل ما يتقرب به العباد» (برترين و بهترين چيزى كه بندگان، به وسيله آن به قرب الهى مى‏توانند برسند، كدام است؟) فرمود:

ما اعلم شيئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلاة الا ترى ان العبد الصالح عيسى ابن مريم‏عليه السلام قال: و اوصاني بالصلاة ما دمت‏حيا (13)

بعد از معرفت و شناخت‏باريتعالى چيزى را براى رسيدن به قرب، افضل و بهتر از اين نماز نمى‏دانم، آيانديده‏ايد كه بنده صالح خدا حضرت عيسى ابن مريم‏عليه السلام گفت: و خداى متعال مرا به نمازسفارش كرده است در تمام طول حياتم و تا زنده هستم؟



دومين فريضه

در بسيارى از احاديث معصومين‏عليهم‏السلام با اقتدا و تاسى به قرآن مجيد، نماز را در مرتبه دوم بعد از ايمان و معرفت الهى، تاكيد و سفارش فرموده‏اند كه اگر محققان و صاحب‏نظران و مؤمنان دقت و تامل نمايند، بيش از گذشته به عظمت و اهميت نماز پى خواهيم برد.

در بسيارى از موارد كه قرآن مجيد خواسته است امر به خوبيها و نيكيها بفرمايد يا عمل خوب و پسنديده انبياءعليهم‏السلام و صالحان را يادآورى نمايد، بعد از ايمان به خدا به نماز آنان اشاره فرموده است.

در قرآن پس از آن كه در مورد عنايات الهى به حضرت ابراهيم‏عليه السلام و اعطاى حضرت اسحاق و يعقوب‏عليه السلام به آن حضرت وامامت و هدايت آن بزرگواران مطالبى را بيان كرده است آنگاه فرموده:

و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلاة (14)

(وما به آنان وحى كرديم كه كارهاى نيك و نماز را برپا دارند)

و در مورد حضرت اسماعيل مى‏فرمايد:

و كان يامر اهله بالصلاة (15)

(و اهل خويش را به نماز وامى‏داشت)

از زبان حضرت ابراهيم خليل‏عليه السلام به گونه‏اى بيان شده است كه آن حضرت هدف خود و فرزندانش را اقامه نماز معرفى مى‏كند!...

ربنا ليقيموا الصلاة (16)

(پروردگارا تا ذريه من نماز را برپا دارند)

و در دعاى نسبت‏به خود و فرزندانش، در خواست مى‏كند كه رب اجعلني مقيم الصلاة و من ذريتي (پروردگارا من و ذريه‏ام را برپا دارنده نماز قرار بده) آيات بسيار ديگر كه خوانندگان محترم به واژه (صلاة) در كتاب «معجم‏المفهرس‏» مراجعه خواهند كرد.

رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمودند:

اولين سهم اسلام «شهادت ان لا اله الا الله و هي الكلمة و ثانيه الصلاة و هي الطهر.. ( شهادت به كلمه لااله الا الله كه كلمه توحيد است و دوم نماز مى‏باشد كه آن عبارت است از طهارت و پاكى

حضرت امام على‏عليه السلام و حضرت زهراعليهاالسلام در خطبه‏اى كه ايراد فرمودند، اولين مهم پس از ايمان و اعتقاد به خداى متعال را نماز عنوان كرده فرموده‏اند:

«فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك و الصلاة تنزيها عن الكبر...» (17)

(خداى عالم، ايمان را براى پاك ماندن از شرك واجب فرمود و نماز را براى منزه گشتن از كبر)

امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد:

«ما من شئ بعد المعرفة يعدل الصلاة‏» (18)

(پس از معرفت و شناخت‏حضرت باريتعالى، هيچ چيز نيست كه همسنگ و قابل مقايسه با نماز باشد)

معيار حق و باطل و محك ايمان و كفر

شيعه كه رسول رسولان و پيام‏آور اولياء وامامان است، براى شناخت او از سوى معصومان ‏عليهم‏السلام معيار و محكى مشخص شده است تا حق و باطل شناخته شوند و شيعه واقعى از شيعه ادعائى متمايز گردد امام امير مؤمنان‏عليه السلام فرمودند:

«اختبروا شيعتي بخصلتين: المحافظة على اوقات الصلاة و المواسات لاخوانهم بالمال فان لم تكونوا فاعزب ثم اغرب‏». (19)

(شيعه مرا به وسيله دو خصلت‏بيازمائيد، (1) محافظت‏به اوقات نماز (خواندن نماز اول وقتها) (2) مواسات در امور مالى با برادران مسلمان، پس اگر چنين نبودند، از آنان فاصله بگيريد)

امام صادق‏عليه السلام فرمودند:

«امتحنوا شيعتنا عند مواقيت‏الصلاة كيف محافظتهم عليها» (20)

(شيعيان ما را هنگام اوقات نماز آزمايش كنيد كه چگونه محافظت‏بر آن و تقيد به اول وقت نماز دارند)

باز امام على‏عليه السلام فرمودند:

«الفرق بين المؤمن و الكافر الصلاة فمن تركه وادعى الايمان كذبه فعله و كان عليه شاهد من نفسه‏». (21)

(فرق ميان مؤن و كافر، نماز است پس هركه آن را ترك كرد و ادعاى ايمان نمود، عمل و فعل او وى را تكذيب مى‏كند و شاهدى از خويش بر ضد و عليه خود دارد)

آرامش بخش

انسان كه به هر صورت در كشاكش روزگار و در گرداب ماديات به سر مى‏برد و دست و پا مى‏زند با داشتن بعد حيوانى و غرائز گوناگون، همواره با حوادث و پيش‏آمدها دست و پنجه نرم مى‏كند، با انواع سختى‏ها و مشكلات روبرو است و چه بسا ناكاميها و شكستها و عوامل مختلف ديگر زندگى را براى او تيره و تار سازد و به افسردگى، انده و غمهاى سهمگين و ياس و نااميدى مبتلا گردد، در اينگونه موارد علاوه بر طبيب و دارو و درمان، داروئى لازم است كه بر روح و جان انسان اثر بگذارد و طبيبى قدرتمند لازم است كه دست انسان را گرفته از گرداب مهلكه‏ها و دردها نجات بخشد و موجب آرامش و اطمينان خاطر گردد، اين طبيب جز معشوق و معبود عالميان و خداى مهربان نيست و اين دارو جز نام و ياد او عشق ديدار او و راز و نياز با او عامل ديگر و چيز ديگرى نمى‏تواند باشد كه به گفته امام على‏عليه السلام «يا من اسمه دواء و ذكره شفاء كه خداوند خود اعلام كرده مى‏فرمايد: الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب‏» (23) (تنها با ياد خدا دلها آرامش مى‏گيرند) نماز كه مصدق اتم ذكر و نمونه اكمل دعا و نيايش است، مؤثرترين و بهترين وسيله آرامش است كه در اينجا، انسان از همه گردابها و غرق شدنها نجات يافته و در پناهگاهى مطمئن و ساحلى آرام، سكنى گزيده است. و لذا افراد با ايمان و نمازخوان هرگز به نگرانيها و اضطرابها و افسردگيهاى آنچنانى مبتلا نمى‏شوند و هرگز ياس و نوميدى آنان را از پاى درنمى‏آورد و از هيچ حادثه‏اى و رخدادى نمى‏ترسند و نمى‏نالند.

ناليدن بلبل ز نوآموزى عشق است

هرگز نشنيديم ز پروانه صدائى

نگارنده در جلسات مشاوره‏اى كه با افراد، بخصوص با دانشجويان دارم، پيرامون افسردگيها و اضطرابها -همواره به نتيجه قطعى رسيده‏ام و با عنايات الهى مراجعين اقرار كرده‏اند كه هرگاه نگرانى و دلهره‏اى ما را از پاى درمى‏آورد، باكمال تانى و حضور، وضو مى‏گيريم و باخلوص و قلبى متوجه دو ركعت نماز مى‏خوانيم، اين عامل عالى‏ترين وسيله‏اى است كه به ما آرامش مى‏بخشد و از هيچ چيز ديگر نمى‏هراسيم!

انسان معاصر كه به علل گوناگون، در ترس و دلهره به سر مى‏برد و براى نجات از اين بدبختى به انواع مخدرها پناه مى‏برد، تنها راه نجاتش از اين گرداب، بازگشت‏به ايمان و توجه به خدا مى‏باشد كه نمازى كه پيامبران الهى نشان داده‏اند، عالى‏ترين مكتب تربيتى و مؤثرترين داروى شفابخش است.

اگر هنوز در جهان، پاكى، آرامش، صفا، صميميت و ديگر نعمتهاى الهى وجود دارد، به واسطه كسانى است كه خود خداگونه هستند و همواره در پيشگاه قرب او صفات خداوندى دارند و در جامعه شايستگى خليفة‏اللهى از خود نشان مى‏دهند و به همه وظائف الهى انسانى خود عمل مى‏كنند امام صادق‏عليه السلام فرمودند:

«ان الله يدفع بمن يصلى من شقينا عمن لا يصلى من شيعتنا ولو اجمعوا على ترك الصلاة لهلكوا» (24)

(بى‏ترديد، خداى متعال به وسيله كسانى كه نماز مى‏گزارند از شيعيان ما، بلاها و حوادث را از آنان كه نماز نمى‏خوانند، نيز دفع مى‏كند كه اگر همگان نماز را ترك كنند، حتما به هلاكت‏خواهند رسيد)



توجه به همه ابعاد زندگى انسان

نماز كه از سوى آفريننده حكيم، بر انسان واجب گشته، خود نمونه‏اى از يك عمل اعجازآميز است كه در آن به تمام ابعاد وجودى انسان و به همه شرائط زندگى او توجه شده است، ابعاد اعتقادى عرفانى، اخلاقى، تربيتى، اجتماعى، حقوقى، اقتصادى، سياسى و بهداشت روح و جسم مورد توجه است، آزادى و آزادگى تنها در اين مسير ممكن و متصور است كه در شبانه روز بارها و بارها مى‏گوئيم «اياك نعبد و اياك نستعين‏» (تنها و تنها تو را مى‏پرستيم و تنها از تو طلب يارى مى‏جوئيم). اگر ما تنها به همه شرائط نماز عمل كنيم و به ابعاد آن توجه نمائيم در واقع به همه وظائف انسانىعمل مى‏كنيم و از همه مفاسد و زشتيها، در امان مى‏مانيم، به همين جهت‏بوده كه مولاى آزادگان امام على‏عليه السلام فرمودند:

«الله الله فى الصلاة فانها عمود دينكم‏» (25)

(خدااى را خدا را درباره نماز كه آن استوانه محكم دين شماست)

علما و دانشمندان، اساتيد، طلاب، دانشجويان، و برهمه مسؤولان آگاه و دلسوز كشور و امت اسلامى ايران است كه در اقامه اين امر خطير بيش از پيش همت‏بگمارند و در بالا بردن افكار جامعه و آشنا كردن آنان به روح و واقعيت و نقش ارزش نماز، از هر طريق معقول، مشروع علمى و هنرى استفاده نمايند! كه اين وظيفه را خداى متعال تصريح فرموده است:

الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلاة... (26)

(آناان كسانى هستند كه اگر ما به آنان مكنت و حكومت‏بدهيم ايشان اقامه نماز نمايند و نماز را برپا دارند).

همچنان كه امت اسلامى ايران امام و مقتداى جهانيان در ابعاد فرهنگى و اسلامى شده است، لازم است اين رسالت تاريخى و الهى به نحو احسن انجام گيرد.

جهاد و جنگ براى نماز

در جنگ صفين، ابن عباس متوجه شد كه حضرت اميرمؤمنان‏عليه السلام به اين سو و آن سو مى‏نگرند، از آن حضرت علت را پرسيد فرمودند به زوال شمس دقت مى‏كنم كه آيا ظهر شده است؟

ابن عباس گفت: چرا؟ حالا وقت نماز است؟ امام فرمود: اصلا من براى نماز مى‏جنگم (27) امام‏عليه السلام حتى در ميدان جنگ نماز را از اول وقت‏به تاخير نمى‏اندازد زيرا مقتدايش حضرت رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله به او فرموده بود:

«ولا تؤخرها فان فى تاخيرها من غير علة غضب الله عزوجل‏» (28)

(اى على نماز را تاخير ميفكن زيرا در تاخير افكندن آن بدون علت و جهت موجب خشم و غضب خداوندى خواهد بود)

چگونه نماز بخوانيم

با توجه به اينكه نگارش مستوفاى نكات مربوط به فريضه عظيم نماز در يك مقاله و چند مقاله نمى‏گنجد، چگونگى و كيفيت نماز گزاردن را از بيان اسوه عالميان رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏شنويم و براى حسن ختام عين فرموده‏هاى آن حضرت را بدون تجزيه و تحليل نقل مى‏كنيم به اميد اين كه خداى متعال ما را از نمازگزاران واقعى محسوب فرمايد و قلوب ما را به نور خويش روشن‏تر گرداند.

«انه قال صل صلاة مودع فاذا دخلت فى الصلاة فقل هذا آخر صلاتى من الدنيا و كن كان الجنة بين يديك والنار تحتك و ملك الموت ورائك و الانبياء عن يمينك و الملائكة عن يسارك و الرب مطلع عليك من فوقك فانظر بين يدي من تقف و من تناجى و من ينظر اليك؟!». (29)

(به درستى كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: نماز را همچون محتضر و كسى كه آخرين لحظات عمرش را مى‏گذراند، به جاى آور! پس هنگامى كه به نماز وارد شدى، بگو اين آخرين نماز من در دنياست و اين‏چنين باش كه گويا بهشت در برابر توست و آتش جهنم زيرپايت و فرشته مرگ پشت‏سرت و پيامبران سمت راست تو و ملائكه الهى سمت چپ و پروردگار عالميان از بالاى سر بر تو مطلع و آگاه است، پس بيانديش كه در برابر چه كسى ايستاده‏اى؟ و با چه كسى مناجات مى‏كنى؟ و چه كسى بر تو ناظر است؟!

بار خدايا ما را از نمازگزاران واقعى محسوب فرما و به وسيله ذكر و ياد خودت دلهاى ما را با نور ايمان و معرفت منور گردان و قلوب ما را از آرامش و اطمينان برخوردار كن تا باعشق به تو از هيچ عاملى نهراسيم و هرگز دلهره و اضطراب و تشويشى نداشته باشيم و همواره در جوار تو در سعادت، خوشبختى و سرور و شادكامى غوطه‏ور باشيم.
.................................................................

پی نوشتها:

1) رسائل طبع آل البيت، ج باب اعداد الفرائض، حديث‏3..

2) نور، 37..

3) طه، 137 (واهل خويش را به نماز و صبر و مقاومت‏براى آنان فرمان بده).

4) تصنيف نهج البلاغه، حبيب بيضون، ص 293..

5) عنكوبت، 45 (به راستى كه نماز، از فحشاء و منكرات باز مى‏دارد).

6) اعراف، 179 (اينان همچون چارپايان بلكه گمراه‏ترند، اينان همان غافلان هستند).

7) طه، 14.

8) نهج البلاغه،..

9) مدرك قبل، حكمت، 131، طبع فيض.

10) تصنيف نهج البلاغه، ص 293 و اشاره به آيه 43 مدثر..

11) طه، 14.

12) كورى دل و ديده و نداشتن بينش.

13) سفينة «صلا» اشاره به آيه 31 مريم.

14) انبياء، 73.

15) مريم،55.

16) ابراهيم، 38.

17) خطبه حضرت زهراعليهاالسلام و نهج البلاغه.

18) سفينة اصلاح.

19) مستدرك، ص 163..

20) سفينة، صلا.

21) نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ص 294 - 380..

22) دعاى كميل، اى خدائى كه نام او داروى دردها و ياد ااو شفابخش بيماريها و دلهاست.

23) آل عمران، 191.

24) وسائل، ج ص 28.

25) وصيتنامه حضرت على‏عليه السلام در نهج البلاغه.

26) حج، 41.

27) سفينة، صلا.

28) مدرك قبل.

29) سفينة‏البحار، صلا..

منبع:درسهايي ازمكتب اسلام-سال76-شماره5

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group