آثار فرهنگى، اجتماعى و تربيتى نماز جماعت
فاطمه وثوق
«اقم الصلاة لذكرى» 1
براستى چرا نماز از ميان اعمال و عبادات دين به عنوان ياد خداوند و عمود دين معرفى و توصيه شده است و اندازه ثواب اين فريضه بهنگام برپايى با جماعتخارج از تصور انسان است.
حضرت پيامبر (ص) فرمودند:
«اگر تعداد نمازگزاران صفوف جماعت از 10 نفر فراتر رود، پاداش هر ركعت آن، آنقدر زياد مىگردد كه حتى اگر تمام آسمانها كاغذ شود و تمام درياها مركب، و همه درختان قلم گردند و همه فرشتگان مامور نوشتن آن، نمىتوان پاداش آن را ثبت نمود و پاداش آن فقط در خور محاسبه ذات بيكران الهى است». 2
در حديثى ديگر حضرت فرمودند:
«هر كس مقيد به حضور در نماز جماعت تحت هر شرايطى باشد از پل صراط همچون برق عبور مىكند و به بهشت نائل مىگردد». 3
مقاله حاضر به بررسى مختصرى در مورد آثار فرهنگى، اجتماعى و تربيتى نماز جماعت مىپردازد.
...واژه «صلاة» در لغتبه معناى دعاست از آنجا كه نماز شامل دعا نيز مىباشد اين واژه از معنى لغوى خود به اعمالى كه نماز خوانده مىشود، نامگذارى شد. بنابراين انسان نمازگزار روزانه 3 يا 5 نوبت به درگاه خالق خود دعا مىكند. به اين معنا كه خدا را به يارى خود مىطلبد و از او انتظار اميد به زندگى شايسته را دارد.
اين نوع ارتباط معنوى به اعتقاد روانشناسان به (درونى شدن) منجر مىشود. كه در اين صورت انسان موحد كسى را جز خداى سبحان اميد و پشتوانه خود نمىداند و اين احساس مايه انگيزش او در تمام عرصهها خواهد بود. با توجه به اينكه خالق هستى (رب العالمين) است و تمامى فرهنگ از جانب او به بشر رسيده است، شيوه دعا كردن را به بنده خود آموزش داده كه چگونه با خداى خود سخن بگويد و چه چيزى را از او مسئلت نمايد. آنچه در منابع روايى به عنوان عمود دين از نماز ياد شده، در واقع مىتوان گفت، به منزله شاهرگ حيات طيبه است كه بنده نمازگزار به دستخود مقدمات آن را فراهم كرده و بنايى محكم و رو به آسمان، به طرف بالا پيش مىبرد. تا در هنگام نياز، بر آن تكيه زده و كمر راست كند. بنابراين، اين ستون هرچه بيشتر و محكمتر بنا شود بهرهورى آن نيز افزون خواهد بود.
حال كه دانستيم نماز دعا و نيايش به سوى معبود و ستون دين است، سزاوار است كه اين ستون در مكانهاى مقدس مسجد توسط افراد صالح و پرهيزگار برپا شده و حفظ و حراست گردد.
با مرور آيات و روايات در مورد نماز به اين نكته مهم پىمىبريم كه نماز سررشته ارتباط بنده با خالق بوده و جذابيت اين رشته بسان آهنربا نمازگزاران متعهد را در اوقات معين روزانه سه يا پنجبار به سوى مكانهاى برگزارى نماز جماعتبه قصد احياء ستونهاى جديد و بسيار مىكشاند.قطع نظر از احياء ستونهاى جديد و افزون، استحكام بناى عظيم دين و آئين نيز افزون گرديده و ساليان دراز نسلهاى آينده در زير سايه آرامش بخش آن به حيات طيبه خود ادامه خواهند داد. در اين رابطه قرآن كريم مىفرمايد:
«انما يعمر مساجد الله من آمن بالله واليوم الآخر واقام الصلاة وآتى الزكاة ولم يخش الا الله فعسى اولئك ان يكونوا من المهتدين». 4
واژه «انما» كه در عربى به معناى حصر است، تعمير مساجد منحصر به افراد نمازگزار شده مىفرمايد: «منحصرا تعمير مساجد خدا به دست كسانى است كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و نماز (پنجگانه) بپا دارند و زكاة مال خود بدهند و از غير خدا نترسند آنها اميدوار باشند كه از هدايت يافتگان راه خدا هستند».
آثار فرهنگى در نماز جماعت چگونه تحصيل مىشود؟
همانطور كه مسجد در صدر اسلام محل پذيرش افراد مختلف و محل اجتماعات سياسى، فرهنگى، اجتماعى بود، امروز نيز پذيراى مربيان و متربيان جهت تعليم و تربيت و مكان اوج سالكان راستين است.
در اينجا ذكر اين نكته لازم است و آن اينكه حضور فيزيكى امام جماعت عملا در ميان همه اقشار مختلف مردم مسلمان و نمازگزار يا ممكن نيست و يا به صورت ملاقات با بخش كوچكى از مردم امكانپذير است. اما به بركتحضور در نماز جماعت ارتباط معنوى و صميمانه مردم با امام جماعت ميسر مىگردد و مردم به عنوان پيام رسانان دين از وجود ائمه جماعات بهرهمند مىگردند. و متقابلا آنها نيز درصدد بالابردن سطح فرهنگ و آگاهى اسلامى مردم نمازگزار تلاش مىكنند. و به يارى يكديگر يك فضاى سالم و پاكيزه براى رشد اركان اسلامى و ارزشى مهيا مىنمايند.
همانطور كه مىدانيم تربيت، اركان حيات اجتماعى انسان است، و لذا توجه به ابعاد مختلف تربيتى، توجه به شخصيت والاى انسان است. در اصول تربيتى، محيط زيستيكى از عوامل تاثيرگذار بوده و مىتواند كفه ترازوى تربيت را به نفع خود سنگين نمايد. بنابراين مساجد و مكانهاى برگزارى نماز جماعت به عنوان يكى از محورهاى تربيتى قابل توجه مىباشد.
به هنگام اوقات نماز يوميه، با نداى مؤذن بندگان صالح، وقتشناس و وظيفه شناس به سوى ميعادگاه روانه مىشوند حضور به موقع و منظم نمازگزاران اثر تربيتى مطلوب در ارج نهادن به نداى «حى على خير العمل» دارد و نشانگر نياز انسانها به اعمال نيك مىباشد كه در سايه انجام عمل خير به آرامش درونى مىرسند و با عطر معنويت كه از وجود افراد صالح و متقى تراوش مىكند، روح خود را نيز معطر مىنمايد.
انجام اعمال عبادى نماز جماعتبه صورت يك دست و منظم، بيانگر اين حقيقت است كه اگر افراد مسلمان اراده بكنند مىتوانند در تمام امور زندگى نظم و انضباط داشته و با بهره گرفتن از قابليتهاى نهان و آشكار خود، حلال مشكلات خود و ديگران باشند.
به عبارت ديگر هم اكنون كه جماعت مؤمن نمازگزار اراده كرده و به دلخواه و به صورت اختيارى همه با هم، در كنار هم براى احياء شعائر اسلامى قدم پيش گذاشته و مصمم به انجام آن هستند، به همان نسبت خواهند توانست در ساير امور دينى پيش گام بوده و با بهرهگيرى از نيروى ايمان و استعدادهاى موجود، قلههاى كمال را تسخير كنند. و هرگاه اين رفتارها به صورت مدام و مستمر صورت بگيرد (حضور در جماعت) از خلاقيتها و صفات خدا پسندانه افراد صالح بهره برده و متاثر شده، در نتيجه به اصلاح و خودسازى پرداخته و اين شكوفايى را به جامعه نيز سرايت خواهند داد. در علم روانشناسى اين مرحله از رفتار به رمز خويشتن يابى معروف است، مساجد و ساير مكانهاى نماز جماعت علاوه بر محل نيايش بودن، منابع اشاعه فرهنگ اسلامى و محل به نمايش گذاشتن قدرت و اقتدار امت اسلامى نيز مىباشد. و روزانه سه يا 5 بار افراد مؤمن در خدمت خالق خود بوده و براى جان نثارى و اطاعت از ساير اوامر مولا اعلان آمادگى مىكند و نفس اين عمل هشدارى استبراى دشمنان اسلام، و گام نخستين براى حركت احياء عدالت اجتماعى و ظلم ستيزى.
علاوه بر مطالب ذكر شده اجتماع مسلمين در نماز جماعتبسان دژ محكم و سنگر مقاومت و مقر فرماندهى و محل تصميم گيريهاى مهم سياسى، فرهنگى و اجتماعى مىباشد. و در برابر توطئهگران و بدخواهان دين، اعلام موضع كرده و آرامش نسبى آنها را به هم مىريزد.
امام راحل (ره) در اين رابطه فرمودند:
«شما ملتبراى اسلام قيام كرديد و براى اسلام اين همه زحمت كشيديد و داريد مىكشيد. مراكزى كه مراكز بسط حقيقت اسلام است، ... فقه اسلام است و آن مساجد است، اينها را خالى نگذاريد اين يك توطئه است كه مىخواهند مسجدها را كم كم خالى كنند. مساجد بايد مركز تربيت صحيح باشد...» 5
اكنون كه سخن از مسجد به ميان آمده اشارهاى هم به محراب مسجد داشته باشيم. همانطور كه در مقر فرماندهى، فرمانده ارشد در مكان مخصوص قرار مىگيرد و خط و رمز را مشخص مىنمايد و ديگران از او پيروى مىكنند، در مسجد نيز محراب مسجد از يك چنين جايگاهى برخوردار است و امام جماعتبه عنوان مربى و رهبر در محل محراب به انجام اعمال عبادى نماز مشغول شده وساير نمازگزاران از وى پيروى كرده و دنباله رو وى مىباشند.
محراب مسجد همانطور كه از نامش پيداست محل جنگ با شيطان است. در اينجا لازم استبه نكتهاى ظريف اشاره كنيم و آن اينكه از نظر روانشناسى ممارست دائمى انسان با هر چيزى اثر پذيرى را به دنبال خواهد داشت و انسان را قرين خود خواهد كرد.بنابراين مشاهده روزانه (محراب عبادت) با توجه به فلسفه وجودى محراب، به تدريج توجه افراد نمازگزار را از دشمن درون به دشمن بيرونى معطوف خواهد كرد.
به عبارت ديگر اكنون كه شيطان درونى به چشم مشاهده نمىشود شيطان بيرون كه همانا دشمنان دين اسلام هستند مظهر شيطانند. و قابل موضعگيرى، پس اولين گام، مبارزه با شيطان و ظلم ستيزى در نماز جماعتبرداشته خواهد شد.
هرگاه اين احساس و طرز تفكر در جمع نمازگزاران به وجود بيايد، بدون آنكه در اين باره با يكديگر به گفتگو بپردازند همگان نسبت به دشمن خويش اظهار تنفر مىكنند و مانند هيزمى هستند كه مهياى روشن كردن است و اين احساس زمانى به اوج مىرسد كه خطيب جمعه يا جماعت، طى خطابهاى مردم را نسبت به دشمنان دين آگاه كرده و يا در آنها انگيزههاى نفرت را بيدار كند. و لذا ديده مىشود غالب تظاهرات و اظهار تنفر، نسبت به دشمنان و توطئه گران بعد از نمازهاى جماعت و جمعه صورت مىگيرد.
در تاريخ فلسطين آمده است كه غالب راهپيمايىهاى مردمى به رهبرى روحانيت بعد از نمازهاى جماعت شكل مىگرفت و همراه با پيروزى بود».
روانشناسان معقتدند هرگاه افرادى عصبانى باشند و در عين عصبانيت اگر با اسباب و ابزارى كه از عوامل تحريك كننده است روبرو شوند عصبانيت آنها شدت خواهد يافت. پس بنابراين نظريه حضور نمازگزاران متنفر از شيطان و مظاهر شيطانى در كنار محراب عبادت، انگيزه ظلم ستيزى را تقويت مىكند و فرهنگ ظلم ستيزى به دست فراموشى سپرده نمىشود. و بلكه همواره افراد مسلمان در حال آماده باش روحى وفيزيكى قرار مىگيرند و از دشمن خود غافل نمىباشند. چنانچه در شكلگيرى و تداوم انقلاب اسلامى ما اين تفكر و احساس نقش كليدى به همراه داشت.
در واقعه كربلا روز عاشورا امام حسين (ع) و انصار باوفايش بعد از انجام نماز ظهر، لباس شجاعت و شهامتبر تن كرده و بر عليه ظلم بنىاميه وارد ميدان نبرد شدند و دليرانه در ركاب امام، جام شهادت را نوشيدند.
سربازان دلير ايران زمين نيز غالبا بعد از نماز جمعه و جماعت عازم جبهههاى نبرد مىشدند. و طبق آنچه كه راويان جنگ نقل مىكردند، حملههاى بسيارى، بعد از نماز صورت مىگرفت.
فرهنگ همكارى و تعاون
همكارى و تعاون كه از عوامل وحدت آفرين و است حكامبخش جامعه هستند غالبا در نماز جماعت بيش از ساير اجتماعات به چشم مىخورد. مراعات حقوق ديگران و يارى آنها، رسيدگى به مشكلات برادران دينى در نماز جماعت مطرح شده و به همت مردم كارهاى مفيد و مهم صورت مىگيرد.
به عنوان مثال در اجتماع جمعه و جماعت از مردم خواسته مىشود كه براى رفع خشك سالى در نماز استسقاء حاضر بشوند. و مردم با انگيزه «تعاونوا على البر» سه روز به خاطر همنوعان خود روزه گرفته و نماز مىخوانند. اينگونه اعمال نه تنها مشكلات مؤمنين را از سر راه برمىدارد، بلكه از عوامل پيوند اجتماع و مردم نيز هست، افراد نمازگزار با حضور خود در صفوف نماز به «اعتصموا بحبل الله» جامه عمل مىپوشانند.
امام صادق (ع) مىفرمايند:
«به هم بپيونديد و با هم نيكى كنيد و به هم مهربانى كنيد و برادران خوشرفتارى باشيد، چنانكه خداى عزوجل به شما فرموده». 6
از فرمايشات امام استفاده مىشود كه تعاون و نيكى مهربانى به همراه داشته و موجب جلب ساير مؤمنين به جمع نمازگزاران مىگردد. امروز در جوامع غير مسلمان عامل اصلى از هم گسيختگى ملتها و دولتها عدم وجود عاطفه و تعاون و دلسوزيست.
رسول مكرم اسلام مىفرمايند
: «من اصبح لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم؛ 7
هر كس صبح كند و اهتمامى به كار مسلمانان ندارد، پس مسلمان نيست.»
هرگاه مؤمنين در سه وعده حضور به امور برادران خود همتبگمارند ديگر تنش روانى در جامعه وجود نخواهد داشت. خداوند سبحان دعايى را قرين اجابت كرده كه در جمع مسلمين دعا شده باشد كه نوعى تعاون به شمار مىرود.
فرهنگ ايثار و انفاق
از ديگر بركات نماز جماعت اشاعه فرهنگ ايثار و انفاق است، كه گاهى در حد اعلا و ممتاز مشاهده مىشود.
جمع نمازگزارانى كه در حال نماز از خداى مهربان هدايت و نعمت را مسئلت مىنمايند «صراط الذين انعمت عليهم...» به تبع اين درخواست خود نيز گامى در جهت نعمتبودن براى ساير برادران خود برمىدارد. اعلام نياز بعد از نماز و به دنبال آن اقدام عمل افراد، از شاخصههاى فرهنگ جمع نمازگزار است زمانى كه آيات «اهدنا الصراط» خوانده مىشود همگان هدايت را براى همنوعان خود مىخواهند، در واقع با دعاى خود به ديگران احسان مىكنند. در برخى از آيات نماز و انفاق قرين هم آمدهاند:
«والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم واقاموا الصلاة وانفقوا مما رزقناهم». 8
و هم در طلب رضاى خدا راه صبر پيش مىگيرند و نماز بپا مىدارند و از آنچه نصيبشان كرديم پنهان و آشكار انفاق مىكنند» «الذين يقيمون الصلاة ومما رزقناهم ينفقون اولئك هم المؤمنون حقا لهم درجات عند ربهم ومغفرة ورزق كريم» 9 و نماز را با حضور قلب بپا مىدارند و از هرچه روزى آنها كرديم (علم و جاه و مال) انفاق مىكنند. آنها براستى و حقيقت اهل ايمانند و نزد خدا مراتب بلند و آمرزش و روزى نيكو (علم و ادب) مخصوص آنهاست.
بطور طبيعى اطلاع رسانى در مورد نياز و مشكلات مردم محروم در حالت عادى امكانپذير نيست و در صورت اقدام به اطلاع رسانى تنها بخش كوچكى از جامعه مطلع مىشوند. اما حضور در جماعت اين كار را سهل و ساده و به صورت مطلوب امكانپذير مىنمايد. و اقشار مختلف مردم از هر گوشه و كنار شهر در اسرع وقتبه نداى هل من ناصر برادران محروم خود لبيك مىگويند و اين رفتار و اعمال انسانى احساس عاطفى را رشد مىدهد.
آثار اجتماعى - تعهد
ميان اديان و مكاتب، اسلام بيشترين توجه را براى مراعات و حقوق انسانها قائل شده و به عنوان حق الناس در جايگاه عدالت اجتماعى آن را مطرح كرده است. هنگام برپايى نماز جماعت مؤمنين ملزم به مراعات آداب و احكام نماز از جمله غصبى نبودن مكان نماز هستند، به اين معنا كه هرگاه مؤمن سجاده خود را قبل از سايرين در محل نماز گسترده باشد ديگران حق ندارند آن را برداشته و خود در آن محل به نماز بايستند. همين تعهد در وجود جمع نمازگزار ملكه شده و در ساير امور آنها نيز سرايت داده مىشود و ناخودآگاه تبديل به يك رفتار اجتماعى مىگردد.
تعهد به حضور مستمر و منظم در نماز جماعت نيز تمرينى استبراى ساير تعهدات ملى و مذهبى، به بركت اين اخلاق پسنديده محيط كارى و زندگى از يك امنيت و آرامش مطلوب برخوردار مىشود و از سوى ديگر به تنش زدايى كمك چشمگيرى مىكند. احساس مسئوليت قطعا انسان را به تعهد وادار مىكند و سبب حل بسيارى از مشكلات اجتماعى مىگردد. به عنوان مثال در محيط كارى پاسخ به موقع به نياز ارباب رجوع، احساس عاطفى و صميمى آنها را به دنبال خواهد داشت، كه هرگاه اين نوع برخورد در همه محيطهاى كارى و زندگى اجرا شود، جامعه از يك امنيت نسبى برخوردار خواهد شد و اعتماد همگان را جلب خواهد كرد و مشاركت و همكارى را نيز به دنبال خواهد داشت.
همدردى و ...
با تجديد حضور در نماز جماعت پيوند عاطفى و معنوى نيز تجديد مىگردد. حضور معنوى كه عامل گسترش مشتركات معنوى مىباشد، جمع نمازگزار را به همسويى و همفكرى فرا مىخواند و اين احساس در آنها به وجود مىآيد كه بنىآدم اعضاى يكديگرند و بنابراين نبايد از درد و رنج هموطنان خود غافل بشوند. و همين احساس از قوه به فعل تبديل شده و افراد مؤمن را به سراغ دردمندان مىفرستد و با حضور فيزيكى و معنوى باعث تسكين آلام آنها مىگردد.
در جبهه عمل نيز اين رفتار به ساير مؤمنين انتقال داده مىشود و عزم همگان براى رفع گرفتاريها و احياء آرامش روانى در جامعه فراهم مىگردد. همدردى و همدلى با مؤمنين در مكتب انسان ساز اسلام سرآغاز خردمندى است، بعد از ايمان به خدا، و در منابع روائى بدان توصيه شده است.
يكى از علل شاد كردن قلب مؤمن كه در روايات به آن توجه شده است اين است كه فرد مسلمان با انگيزه شاد كردن دل مسلمانى، با حضور سبز خود بار سنگين درد و رنج را از دوش برادر خود برگرفته و خود را با او شريك مىداند و عامل اميدوارى براى آنهاست و از سوى ديگر احساس همبستگى، مودت، همكارى بين اقشار مردم مسلمان زنده و با طراوت پابرجا مىماند و آثار مطلوب آن در پرورش و تربيت نسل آينده متجلى مىگردد.
بىشك شكوه و عظمت همدردى در نمازهاى جماعت بيش از ساير اجتماعات خواهد بود و به علتحضور مستمر مردم بدين سان پايههاى بهداشت روانى در جامعه متزلزل نخواهد شد و جامعه از ابتلا به بيمارى دردناك (بىتفاوتى) نجات پيدا خواهد كرد. به قول روانشناسان در اثر ممارست فكرى و عمل مردم در سه وعده نماز جماعتبه درونى شدن اين افكار و رفتار منجر خواهد شد. و يك زندگى ايده آل را براى نسل امروز و آينده تدارك خواهد ديد. احساس همدردى و همفكرى زمانى پديدار مىگردد كه برادرى از درد و رنج برادرش مطلع شود و آن را درك كند.
اين احساس در اجتماع جماعت نمازگزار به راحتى قابل رؤيت و لمس مىباشد. كه مؤمنان در كنار هم قرار گرفته ضمن عبادت از حال يكديگر نيز باخبر مىشوند و با هم تشريك مساعى مىنمايند و در صورت عدم حضور دوستى، سراغ او را مىگيرند. و چه بسا در پى او به تكلف نيز مىافتند. اسلام همدردى با ساير بندگان را امرى ضرورى تلقى مىكند و آن را عامل ثبات و آرامش جامعه مىداند. زمانى كه سپاه معاويه به يكى از شهرهاى بلاد اسلامى حمله مىكردند و خلخال از پاى زن يهودى درآوردند، مولاى متقيان فرمودند: اگر مسلمانى از اين غصه بميرد جاى سرزنش نيست. همدردى و همدلى در پايدارى ارزشهاى اسلامى نقش خوبى را ايفا مىكنند و يك حالت عرفان در دلها به وجود مىآورد كه همگان را به سوى معنويت سوق مىدهد.
الكسيس كارل مىگويد:
«احساس عرفانى جنبش است كه از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است و يك غريزه اصلى است، انسان همانطور كه به آب نياز دارد، به خدا و معنويت نيز محتاج است، اما آنچه كه اين احساس را پديد آورده يا بيزار كرده نقش اساسى را دارد». 10
امام صادق (ع) فرمودند:
مؤمن برادر مؤمن است، چشم و راهنماى اوست به او خيانت نكند و به او ستم نكند و او را گول نزند و با او وعده خلاف نكند. 11
در موردى ديگر امام چنين مىفرمايد:
«مؤمن برادر مؤمن است چون يك تنند و اگر يكى را دردى رسد، در ديگر پارههاى تن دريافت مىشود، و روحشان از يك روح است و براستى روح مؤمن به روح خدا پيوستهتر است از پيوستن پرتو آفتاب بدان». 12
با توجه به توصيههاى امام بر همه مؤمنان لازم است كه در هر حال از احوال يكديگر باخبر بشوند و تا عضوى از اعضاء پيكر اسلامى آرام نگيرد آنها نيز آرامش نداشته باشند.
دوستىها
از آنجا كه انسان موجود اجتماعى است در روابط اجتماعى ناگزير از انتخاب دوست مىباشد. مىتوان گفتيكى از اركان (وحدت) معاشرتها و دوستىهاى صحيح و سالم در مكانهاى نمازجمعه و جماعت است كه در اثر آشنايى و ديدارهاى روزانه به شكل احسن انتخاب دوست ميسر مىباشد. و حتى ادامه دوستى اين گونه افراد مىتواند در روز قيامت هم به صورت شفاعت چهره بنماياند. «اين گروه مىتوانند در چارچوب اذن الهى درباره افراد خاصى كه روابط معنوى آنان با خدا برقرار بوده و پيوند روحى آنها با شفيعان الهى نگسسته باشد، درخواست آمرزش گناه وطلب مغفرت بنمايند. لازم به ذكر استشفاعت مخصوص افرادى است كه خداپسندانه وارد صحنه قيامت گردند و از گناهانى كه سلب شايستگى شفاعت را مىكنند برحذر باشند». 13
دوستانى كه در نماز جماعت انتخاب مىشوند براساس تولى و تبرى است و از اعتياد و قاچاق و... سر درنمىآورد، دوستانى كه با معيارهاى دينى برگزيده شدهاند همواره موجب زينت و سرافرازى انسان بودهاند نمونههاى بارز اين گونه دوستىها را در دفاع مقدس به وضوح مشاهده كردهايم كه چگونه تا پاى جان دوستان زخمى خود را از صحنه نبرد خارج مىكردند. و نكته مقابل اين نوع دوستى، دوستى افراد غير صالح و غير منفى است كه غالبا به هنگام گرفتارى نه تنها از دوستخود حمايت نمىكنند، بلكه او را لو مىدهند و يا تنها رها مىكنند!
قرآن مىفرمايد: «
ويوم يعض الظالم على يديه يقول يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا 14 يا ويلتى ليتنى لم اتخذ فلانا خليلا لقد اضلنى عن الذكر بعد اذ جاءنى وكان الشيطان للانسان خذولا».15
به خاطر بياور روزى كه ظالم دستخويش را از شدت حسرت به دندان مىگزد و مىگويد: اى كاش من با رسول حق راه دوستى و اطاعت پيش مىگرفتم. اى واى بر من كاش فلان را دوستخود انتخاب نكرده بودم او مرا از ياد حق گمراه ساخت، بعد از آنكه آگاهى به سراغ من آمده بود و شيطان هميشه مخذول كننده انسان بوده است.
بنابر فرموده مفسران، اين كار شايد به خاطر اين باشد كه اين گونه اشخاص هنگامى كه به گذشته خويش مىنگرند خود را مقصر مىدانند و تصميم بر انتقام از خويشتن مىگيرند و لذا پشت دست خود را گاز مىگيرند.
حضرت على (ع) مىفرمايند
: «همنشينى با دوست عاقل روح را زنده مىكند». 16
و نيز مىفرمايند: «
با دانشمندان و حكما مجالست و همنشينى كردن عقلها را زندگى مىبخشد و نفوس را از بيماريهاى اخلاقى شفا مىبخشد». 17
در منابع روايى آمده است كه انسان با هر چيزى كه مونس شده و آن را دوست داشته باشد روز قيامت با همان محشور مىشود.
نقش تربيتى
تربيت زمينه ساز شكوفايى و تقويت رفتارها و اخلاق و آداب صحيح براى زندگى بهتر است.ساليان متمادى علماى تربيتى با تلاش خود سعى در پيدا كردن راهحلهاى مناسب براى تربيت بودهاند، اما على رغم زحمات انجام شده هنوز هم بشر نتوانسته استبه يك تربيت ايدهآل دست يابد، يك فرد مسلمان براى تربيتبه ابزار و لوازمى نياز دارد كه خمير مايه آن از منابع اسلامى دريافت مىشود مگر نه اين است كه ما معتقديم اصول اوليه تربيت توسط انبياء الهى به دست بشر رسيده استبنابراين قبل از آنكه سراغ كتب و علوم جامعه شناسى، روان شناسى و تربيتى برويم بهتر استبه منابع اسلامى و در راس آنها به كتاب خدا رجوع كنيم. خداوند در كلام خود مىفرمايد:
«يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى». 18
اى اهل ايمان (با رسول با ادب سخن بگوييد) فوق صوت پيامبر صدا بلند نكنيد كه اعمال نيكتان (در اثر بىادبى) محو و باطل شود و شما فهم نكنيد.
در اين آيه شريفه اشاره به حفظ حرمت مربى شده كه متربى ملزم به رعايت آن مىباشد. به اين معنا كه هرگاه انسانهاى هدايت نيافته و تربيت نشده به ديده عظمت و بزرگ به مربى خود ننگرند. در سخنان تربيتى او راهكارهاى تربيتى پيدا نخواهند كرد. و از نظر عمل خداوند سبحان در آداب نماز سلسله مراتب را به اينگونه مشخص كرده است كه شخص نمازگزار ابتدا با تكبيرةالاحرام وارد نماز مىشود و در ركعت دوم شهادت به رسالت پيامبر خدا مىدهد و در پايان نماز با درود به صالحان نماز را به پايان مىرساند.
نكته تربيتى اين جاست كه جمع نمازگزاران به جماعت، طبق يك تربيت اسلامى كه ريشه آن در خانوادهها بنا نهاده شده احترام به امام جماعت، افراد مسن و ساير افراد مؤمن را به فراخور حال و موقعيت معنوى و... رعايت مىكنند. امور تربيتى غالبا با روان سر و كار دارند تا با جسم و آنچه از تربيت در رابطه با جسم بكار گرفته مىشود اكتسابى است از اين رو حضور در جمع تربيتشده مىتواند راه سهل و آسان كسب آداب و اخلاق مقبول جامعه اسلامى را در اختيار جمع نمازگزار قرار مىدهد.
علماى تربيتى نيز به اين مطلب اذعان دارند كه اجراى مناسك دينى به منزله يادآورى و بازخوانى عقايد دينى است «و تقيد و التزام به قواعد و قوانين اخلاقى، نوعى در قيد شدن است و انسانهاى خويشتندار بهتر مىتوانند اين قيد را بر خويشتن تحميل كنند. مناسك دين نوعى تمرين براى خويشتن دارى و تحمل قيود است و مىتواند مقاومت در برابر جاذبههاى نفسانى را افزايش دهد و موانع زيست اخلاقى را كم كند». 19
از ديگر نكات تربيتى نماز جماعت مىتوان به وقت شناسى اشاره كرد. حاضر شدن منظم و مستمر بر سر نماز جماعت نوعى نظم در زندگى و ساير امور دينى آنها به وجود مىآورد به ويژه نظم در انجام فريضه نماز هر چند در غير نماز جماعت بكند.
خلاصه اينكه نماز جماعت مكان مقدسى است براى عروج به درجات عالى انسانى و رشتهاى استبراى پيوند دلها و تفكرها در جهت استحكام اتحاد و همبستگى و منبعى است براى تقسيم مهربانىها و صفا و صميميتها.
.......................................................
پى نوشتها:
1. طه / 14.
2. پرستش آگاهانه، ص 158.
3. همان، ص 159.
4. توبه/ 18.
5. نماز و زندگى، هشتمين اجلاس سراسرى نماز (مقالات) ص 112.
6. اصول كافى، ج 3، ص 269.
7. همان، ص 251.
8. رعد / 22.
9. انفال/ 4- 3.
10. نماز و زندگى، ص 124.
11. اصول كافى، ج 3، ص 255.
12. همان.
13. تفسير نمونه، ذيل آيه شفاعت.
14. فرقان / 28- 27.
15. همان.
16. مرواريد غلطان (سخنان ائمه «ع)» ص 64.
17. همان.
18. حجرات / 2.
19. تربيت اسلامى، ويژه تربيت اخلاق، ص 101.
پاسداراسلام - شماره 240