توبه(۲)
اگر پدر و مادر، طفل خويش را كه محصول زندگي آنان است، در معرض انحراف و تباهي و اتلاف ببينند، در مقام چاره و اصلاح او بر ميآيند. اصولاً هر صانعي نسبت به مصنوع خويش حساسيّت دارد و هنر و كمال خود را در آن متجلّي ميبيند و براي حفظ آن كوشش لازم را مبذول ميدارد از تمثيلهاي معروف است كه «كسي كوزه اي از كوزه گري خريد و آن را در حضور او شكست! اين عمل چند بار تكرار شد و خشم كوزه گر را برانگيخت! خريدار گفت: چرا نگران ميشوي! من وجه كوزه هاي شكسته را به تو پرداخت ميكنم! كوزه گر گفت: درست است، ولي شكستن مصنوع من در حضور من كه براي آن زحمت فراوان كشيده و كمال و سلامت آن را ميخواهم، سخت ناراحت كننده است»، خداوند متعال، از پدر و مادر به انسان مهربانتر است و از هر صانع نِسبي نسبت به مصنوع خويش حساستر ميباشد؛ زيرا علاوه بر اينكه انسان را بر فطرت توحيد و پاكي آفريده، او را «مَثَلَ» خود قرار داده، تا با نمايش آثار قدرت و حكمت خويش در اين مخلوق، كرامت خويش و تكامل انسان را به سامان رساند.
خداوند راه رسيدن به اين تكامل را در آيه: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونَ»1 بيان فرموده است. درباره راز خلقت و فلسفه عبادت هم امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ فرموده است: «إنَّ اللهَ عزَّوجلَّ، بِمَنِّهِ و رَحمَتِه لَمّا فَرَضَ عَلَيكُم الفرائِضَ لَم يَفرِض ذلكَ عَليكُم لِحاجةٍ مِنهُ إليهِ، بَل رَحمَةً مِنهُ...»2
خداوندبلندمرتبه (به خاطررحمت ومنتش بربندگان )واجبات را نه به خاطر نيازش به آنها بربندگان واجب نمود بلكه به سبب رحمتي بود، ازجانب اومن نكردم خلق، تا سودي كنم بلكه تا بر بندگان جودي كنم.3
راه چاره عوامل و موانع بازدارنده دروني و بروني مختلفي در راه تكامل وجود دارد؛ چه اينكه پيمودن آن، گردنه ها و سختيها در پيش دارد، اما راه گناه و لغزش ـ كه مهمترين عامل آن «نفس امّاره»4 است ـ براي عموم افراد، راه آسان و سهلي به نظر ميرسد! چنانكه در برون انسان و در محيط زندگي او هم، موانع فراواني وجود دارند كه او را از تكامل بازداشته و به انحراف و انحطاط ميكشاند! بنابراين، نفس امّاره (به عنوان يك نيروي باز دارنده دروني) و عوامل فراوان بروني،انسان را به كجي و آلودگي و درماندگي و جدا شدن از فضل و كمال سوق ميدهند. عموم افراد بشر غالباً به اين موانع مبتلا ميشوند، ولي تنها بعضي از آنان راه چاره مييابند.
با توجه به اين عوامل، خداوند مهربان، از راه لطف، راه چاره و بازگشتي را در برابر انسان گشوده تا او نااميد نشود، هويّت خويش را ناديده نگيرد و با انتخاب راه بازگشت هويّت انساني خويش را باز يافته، با خدا و فضيلت آشتي كند و راه خير و صلاح و تكامل خود را استمرار بخشد. اين لطف خداوند، سپاس و شكر فراواني را ميطلبد، امام زين العابدين ـ عليه السلام ـ به پيشگاه خداوند با سپاس فراوان چنين ميگويد: «إلهي أنتَ الذّي فَتَحتَ لِعبادِكَ باباً إليَ عَفوِكَ، سَمَّيتَهُ التَّوبَةَ، فَقُلتَ: توبوا إلي اللهِ...»5 خداي من! تو آن خدايي هستي كه، براي بندگانت دري به عفو خويش گشوده و نام آن را توبه گذاشته اي و فرموده اي كه به سوي خدا بازگشت كنيدلطف تو مگر پيش نهد پاي وگرنه بخشيدن جرم چو مني، كار مُحال استآري، از باب همين لطف و مهر است كه خداوند هم به بنده عصيانگر دستور توبه و بازگشت و پاك شدن از گناه ميدهد و هم از توبه بنده گناهكار خرسند ميگردد. امام باقر ـ عليه السلام ـ فرموده: «إنّ اللهَ تعالي أشدُّ فرَحاً بِتَوبَةِ عَبدِهِ مِن رَجُلٍ أضَلَّ راحِلَته و زادَهُ لَيلَةً ظلماءَ فَوَجَدَها...»6 خرسندي خداوند متعال،در توبه گنهكار از خرسندي مردي كه در شب تاريك (در بيابان) مركب و توشه و زاد خويش را گم كرده و ناگاه آن را پيدا مينمايد، بيشتر است.
مراحل توبه قرآن كريم، از لغت «توبه» و مشتقّات فعلي آن، 107 مرتبه سخن به ميان آورده و هفت بار با فرمان «توبوا»، همگان را به بازگشت از گناه و آشتي و اطاعت خود دعوت كرده است؛ اما موضوع مهمّي كه درباره «توبه» بايد مورد توجه قرار گيرد و احاديث فراواني بر آن تأكيد دارد،اين است كه اصولاً توبه با طيّ همه مراحل آن، صورت واقعي به خود ميگيرد و نتيجه مطلوب و سرنوشت ساز را خواهد داشتامام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: «التَّوبَةُ علي أرَبَعِة دَعائِمَ: نَدَمٌ بالقَلبِ، و استغفارٌ باللِّسانِ، و عَمل بالجَوارحِ، و عَزمٌ عَلي أن لايَعودَ...»7 توبه بر چهار پايه استوار است: پشيماني با قلب، طلب آمرزش با زبان، عمل به وسيله اعضا و جوارح، و اراده و تصميم جدي بر اينكه به گناه و آلودگي گذشته بازگشت ننمايد. بنابراين، توبه صرفاً يك لفظ نيست، نخست بايد قلب از گناه پشيمان شود، بعد با زبان، شعار ترك گناه را براي ديگران و تلقين به نفس را براي خويش استمرار بخشد، سپس اعضاي بدن و عناصر فعّال وجودي، به جاي گناه و تباهي به حوزه اعمال صالح و نيك وارد شود تا فرد، ديگر آن عنصر قبلي نباشد و بالاخره، ديگر هيچ گاه تصميم بازگشت به زشتي و تباهي و آلودگيهاي قبلي، نداشته باشد. بدين جهت است كه وقتي كسي در حضور امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ به خاطر درخواست آمرزش از خداوند، كلمات «استغفار» را بر زبان جاري ميكرد، آن حضرت با جمله: «مادرت بر مرگت اشك بريزد»، او را مورد نكوهش قرار داد، طلب آمرزش را مقام والايي شمرد و براي آن شش مرحله بدين شرح بيان فرمود:
1 - پشيماني جدّي از همه اعمال بدِ گذشته
2- تصميم جدّي براي خودداري از همه گناهان
3- بازگرداندن همه حقوق و بدهي هاي مادي و معنوي به مردم و بريء الذّمه شدن
4- جبران و تدارك هر عمل و عبادت واجب و از دست رفته.
5- آب كردن تمام گوشت هايي كه از راه حرام، در بدن روييده
6- تحمل رنج و چشيدن لذّت عبادت و بندگي خدا، به همان حدّي كه گناه،لذت بخش بوده است
7- اگر لذّت ترك لذّت بداني دگر لذّت نفس لذّت نخواني
سفرهاي علوي كند مرغ جانت گر از چنبر آز بازش رهاني گر
از باغ اُنست گياهي برآيد گياهت نمايد گل بوستاني
چنان ميروي ساكن وخواب درسر كه ميترسم از كاروان بازماني
وصيّت همين است جان برادر كه اوقات ضايع مكن تا تواني
8- شرايط توبه توبه را از يك لحاظ، به دو قسم تقسيم كرده اند: يك دسته از گناهان، كوچك و كم شعاع هستند و صرفاً با استغفار و پشيماني قلبي، جبران ميشوند اما دسته ديگري از گناهان، هم بزرگ و ويران كننده هستند و هم اثر وضعي در پي دارند. اين دسته، اضافه بر پشيماني قلبي و استغفار با زبان، اقدام عملي و جبران مافات و ترميم خرابيهاي به وجود آمده را نيز ميطلبد.
........................................................
پينوشتها:
1 -سوره ذاريات، 56. 2-بحارالانوار، ج 5،ص 315. 3- مثنوي معنوي، دفتر دوم، ص 149. 4- إن النَّفس لامّارة بالسوء...» يوسف، 53. 5.-مفاتيح الجنان،مناجات التّائبين، ص 118. 6- اصول كافي، ج 2، ص 435. 7. - بحارالانوار، ج 75، ص 818. - نهجالبلاغه فيض، ص 1282، ح 409 ـ ابن ابي الحديد، ج 20، ص 56 ـ بحارالانوار، ج 6، ص 36. 9.- كليات سعدي، ص 519.