راه فراغت دل (1)
موضوع «حضور قلب در عبادات» از اهمیت والايی برخوردار است و ما به حول و قوه ي الهی در این مبحث به آن می پردازیم
عبادت به معنای نوعی ارتباط خاص بین عبد و معبود است که در قالب های خاصی انجام می شود. این قالب و شکل را شارع مقدس خود بیان کرده است. آن چه علاوه بر قالب و شکل عبادت بسیار مهم، است روح عبادت است و در این میان، موضوع «حضور قلب در عبادات» از اهمیت والايی برخوردار است و ما به حول و قوه ي الهی در این مبحث به آن می پردازیم.
بیشتر مردم در پی آن هستند تا بدانند که حضور قلب در عبادات، به ویژه نماز چگونه حاصل می شود؟ آیا ائمه معصومین (ع) آن را بیان کرده اند؟ این مشکل تقریباً عمومی است. نمازهای ما، به راستی نماز نیست، یعنی عبادت نیست، چرا که آن در زندگی ما متجلّی نمی شود. نماز چنان است که در قرآن شریف آمده باید انسان را از کار زشت باز دارد:
إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ
نمازـ انسان راـ از کار زشت و ناپسند باز میدارد.
اما ما معمولاً چنین اثری را در خود نمیبینیم، پس معلوم میشود نماز ما، نماز نیست. البته باید به همین نماز هم اهتمام ورزید، وگرنه کافر میشویم، اما همواره باید در پی آن باشیم که در وجود خود، شور و حالی ایجاد کنیم. به هر حال، اگر به آن چه در این مجال بیان میکنیم، عمل شود-كه بخش عمده يآن بر گرفته از کتاب شریف شرح چهل حدیث مرحوم حضرت امام. است- انشاء الله بسیار مفید خواهد بود.
فراغت دل مقدمه نماز
در روایت شریفی که از امام صادق (ع) نقل شده، چنین آمده است:
فی التّوراة مكتوبٌ: یَا بنَ آدمَ! تَفَرَّغْ لِعِبادَتی أَمْلأ قَلبَكِ لغِنیً، وَ لًا أَكِلُك اِلی طَلَبِك وَ عَلَیَّ أَنْ أََسُدَّ فَاقَتَك وَ أَمْلأَ قَلبَك خَوفاً منّی. وَ اِنْ لا تَفَرَّغْْْ لِعبادتی أَمَلأْ قَلْبَك شُغْلاً بِالدُّنیا ثُمَّ لا أَسُدُّ فاقَتََك وَ أَكِلُكَ اِلی طَلَبِك؛
در تورات نوشته شده است: ای پسر آدم، فارغ شو از برای عبادت من، تا پُر کنم قلب تو را از بی نیازی و واگذار نکنم تو را به سوی طلب خویش، و بر من است که ببندم راه فقر تو را و پُر کنم دل تو را از خوف خویش و اگر فارغ نشوی برای عبادت من، پُرکنم دل تو را از اشتغال به دنیا، پس از آن نبندم راه فقر تو را و واگذار کنم تو را به سوی طلبت.
«تَفَرَّغَ لِکَذا»؛ به این معناست که تمام وقت خود را صرف آن کرد، به گونه ای که به چیز دیگری اشتغال نورزید.
باید به عبادت دل داد و دل بستهي آن شد.
حضرت امام. در ذیل این حدیث میفرماید: خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود: برای عبادت من فراغت پیدا کن؛ یعنی به امر دیگری مشغول نشو. فراغتی را هم که خواسته اند، فراغت قلب است؛ يعني دل انسان از توجه به غیر خدا منصرف باشد و آنها را در خود جای ندهد.
راهی برای فراغت دل
این که چه کنیم تا دل ما برای عبادت خدا، فارغ شود، با توجه به این که اولاً، فراغت برای عبادت، زمانی حاصل میشود که دل از وابستگی ها رها گردد. و ثانیاً، فراغت وقت نیز لازم است، مسأله ای است که در این جا دربارهي آن بیشتر توضیح خواهیم داد.
1. توجه به ارزش عبادت
از جمله نکاتی که در روایات آمده و بر آن تأکید شده، این است که در عبادات و به ویژه در نماز، سعی بر حضور قلب داشته باشیم. حتی در برخی روایات آمده است که بدون حضور قلب، عبادت قیمتی ندارد. حال، سؤال این است که حضور قلب چگونه حاصل میشود؟
دو امر، باعث حضور قلب میشود؛ یکی آن که به عبادتی که قصد انجام آن را داریم، اهمیت دهیم. باید تلاش کنیم که توجه به نفس عبادت زیاد شود؛ یعنی به راستی آن عبادت را مهم تلقی کنیم، و تنها آن را برای ثوابش انجام ندهیم. هنگامی که انسان به نماز میایستد، بداند که در مقابل چه کسی ایستاده و چه میخواهد؟ توجه داشته باشد که حضرت حق، برای او ارزش قائل شده که فرموده است: «به هنگام ظهر، شب، صبح، نیمه شب و. . . اگر خواستی با من سخن بگويی، آزاد هستی». انسان هیچ گاه نباید از یاد خدا غافل شود. متأسفانه نمیتوانیم ارزش این کار را در این عالم بفهمیم، بلکه تنها در عالم آخرت به ارزش آن پی میبریم.
یکی از استادان نقل میکرد که در خواب، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری. را دیدم. پرسیدم: آیا شما در آن عالم عذاب هم میشوید؟ فرمود: یک عذاب دارم و آن این حسرت و غصه است که چرا بیشتر به یاد خدا نبوده ام. دلم برای آن لحظاتی میسوزد که به یاد خدا نبودم. این بزرگ ترین عذاب برای من است. به راستی چرا انسان تا زمانی که در این عالم به سر میبرد، به یاد خدا و ذکر خدا توجه ندارد. باید بدانیم که اگر در این دنیا نتوانستیم خدا را یاد کنیم، در آن دنیا نیز فرصتی داده نمیشود. بیاییم در شبانه روز، فرصتی را به او اختصاص دهیم. در هنگام ظهر، اگر هم کاری داریم، به نماز اهمیت بیشتری دهیم، چون هیچ کاری مهمتر از نماز و ملاقات با خدا نیست. این کار اثر دیگری نیز دارد؛ به ویژه برای کسانی که خانواده تشکیل داده اند، چرا که فرزندان شان نیز اهل نماز شده و برای نماز اهمیت قائل میشوند. یکی از علل بی توجهی فرزندان به نماز، این است که هنگام نماز هر یک از پدر و مادر به کاری مشغول اند و لذا فرزند میپندارد که شاید نماز اهمیت چندانی ندارد. و الا اگر بزرگترها به نماز بایستند، کودکان نیز میآیند. متأسفانه، بسیاری از خانواده ها به این امر چندان توجّهی ندارند، اما آیا بهراستی در برابر امور مادی و دنیوی نیز همین گونه ایم؟ اگر با کسی وعده ای بگذاریم تا مبلغی پول از او بگیريم، دیر و زود آن برای من مهم نیست؟
2. توجه به امام زمان (عج)
برای آن که حالت حضور در پیش گاه الهی حاصل شود، باید از «باب الله»، یعنی امام زمان (عج) وارد شد. باید در شبانه روز زمانی را برای سخن گفتن با امام زمان خود اختصاص داد. البته هرگاه که انسان مشکلات بیشتری پیدا میکنند، وقت کمتری میگذارد. اما به هر حال، باید وقت گذاشت تا آب حیات به گیاه روح مان برسد تا مبادا خشک شود. در این صورت، بعد از مدتی، انسان احساس میکند که گویا خود او در این کار نقشی ندارد و امام دست او را گرفته است، از این رو، برنامهي او تغییر میکند. چرا ما چنین نکنیم؟ آیا عاشق انسانی عادی شدن، فایده ای دارد؟ او که خود در راه مانده است و حال و روز ما را نمیفهمد، چگونه میتواند دست ما را هم بگیرد، او هم فقیری مانند ماست. پایان این دل بستگیهای دنیوی چیست؟ بنابراین، باید به کسی متصل شد که در سختی و راحتی و پنهان و آشکار، با یک صدا، به ما توجه کند، به فریادمان برسد و مشکلاتمان را حل کند و او کسی نیست، جز امام عصر (عج) که باب خداوند است. پس راه رسیدن به خدا و حضور در پیشگاه او، پیوستن به امام (ع) است.
توجه به وقت نماز
فریضهي نماز از جمله عبادات مورد تأکیدی است که باید وقت آن را در نظر گرفت و با گذاشتن فرصتی مناسب برای آن، به موقع آن را به جا آورد. باید هنگام اذان، مشغول هر کاری هستیم، آن را رها کنیم و به نماز بپردازیم، چرا که هیچ کاری در هنگام نماز برکت ندارد. اگر وقت نماز را رعایت کردیم، به آثار بسیار آن پی خواهیم برد. بیشتر بزرگان، از همین نماز اول وقت شروع کرده اند. آخرین سفارش حضرت امام صادق (ع) نیز این است که نماز را سبک نشمارید و آن را جدّی بگیرید. اگر به وقت نماز اهمیت دهیم، بعد از مدتی شاهد برکت در کارها خواهیم بود. کسانی که چنین کردهاند، بسیار موفق شدهاند.
یکی از آقایان در توصیف مرحوم آیت الله دستغیب. نقل میکرد که این شهید بزرگوار از جمله کسانی بود که به نماز بسیار اهمیت میداد. او میگوید: در سفری که با شهید دستغیب. به مکه داشتیم، وقتی به فرودگاه رسیدیم تا کارهای مقدماتی پرواز را انجام دهیم، همین که ماشین ها آمدند تا مسافران را به سمت هواپیما ببرند، مکبّر اذان گفت. از آن جا تا جدّه حدود دو ساعت بیشتر راه نیست. همه گفتند که نماز را در جدّه میخوانیم، اما آقای دستغیب. فرمود: من نمازم را میخوانم. هرچه دیگران گفتند که هواپیما برای شما نمیایستد، فرمود: میخواهد بماند ، میخواهد برود. گفتند: حجّ شما خراب میشود. فرمود: نماز اول وقتم خراب میشود. هرچه کردیم، ایشان حاضر نشد نماز را تأخیر بیندازد و به نماز ایستاد. ما داخل هواپیما شدیم. برخی هم حرص میخوردند که چرا آقای دستغیب. چنین کرد! هر کس به گونه ای اعتراض میکرد. پس از لحظاتی، متوجه شدیم که هواپیما حرکت نمیکند. بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که با عرض معذرت، هواپیما نقص فنی پیدا کرده است و پرواز اندکی تأخیر خواهد داشت. ما هم با کمال شرمندگی برگشتیم. ایشان فرمود: من برای خدا ایستادم، خدا هم هواپیما را برای من نگه داشت!
البته در جاهایی میشود نماز را به تأخیر انداخت به عنوان مثال برای احقاق حق مظلوم که مسألهي مهمی است اما بسیاری از ما، در تطبیق اهمّ و مهّم دچار مشکل میشویم و معمولاً کارهای ما از نماز مهمتر نیستند.
ولایت، روح نماز
از جمله اموری که در توجه به نماز و قبولی آن مؤثر است، سلام وصلوات بر پیامبر گرامی(ص) است، عامل مؤثر دیگر سلام به حضرت بقیه الله الاعظم(عج) است که در دعای ندبه آمده است:
«اللهم... اجعل صَلاتَنا بِه مَقبُولَة». و سوّمین عامل مؤثر سلام به حضرت امام حسین (ع) است، چون اقامهي دین و نماز و آن چه از دین داریم، به سبب مجاهدت اباعبدالله الحسین (ع) است. وقتی این کار را تجربه میکنیم، لذت نماز را حقیقتاً احساس خواهیم کرد. بسیار بد است که انسان به نماز بایستد، اما نداند چه میکند.
زمانی که مرحوم آیت الله شفتی. از دنیا رفت، سراغ خدمت کار ایشان رفتند که البته فرد سادهای بود. سؤال کردند: آقای شفتی را چگونه یافتی؟ گفت: آقا خیلی خوب بود، اما از نیمهي شب به بعد دیوانه میشد! ابتدا بسیار گریه میکرد و بعد به نماز میایستاد. وقتی تکبیر میگفت، «الله اکبر» را خیلی میکشید. پرسیده بودند که چرا آن را میکشید؟ ایشان پاسخ نمیداد. بعدها به یکی گفته بود که هنگام تکبیر نماز از خود بی خود میشوم و دیگر نمیفهمم که چه میکنم؟
قدری باید دل داد. اگر او را داشته باشیم، او نیز تا انتها با ما خواهد بود و گرنه محروم میمانیم. برای حضور قلب در نماز، لازم است همواره به یاد خدا باشیم و هیچ گاه او را از یاد نبریم. حضرت اباعبدالله4 در میدان کارزار و جنگ با دشمن و در سخت ترین موقعیت، نماز را رها نکرد. کسی که خدا برای او مهم است، لحظه ای از یاد او غافل نمیشود. راوی میگوید که در آخرین لحظات بر حضرت وارد شدم و دیدم که ایشان در گودی قتلگاه افتاده است. او بهترین بستگان و یاران را از دست داده و شهادت آنها را نظاره گر بوده و خود، آنان را به «خیمۀ الشهداء» آورده است. واقعاً قابل تحمّل نیست که پدری شاهد کشته شدن فرزندش باشد، اما برای امام حسین (ع) چهقدر این لحظات سخت تکرار شده و همهي این حوادث تلخ در یک نیم روز اتفاق افتاده است. حضرت علی اکبر (ع) در مقابل دیدگان پدر شهید شد و حضرت علی اصغر4 نیز به روی دستان مبارک ایشان به شهادت رسید. راوی در ادامه میگوید: اما دیدم که حضرت با تمام اين توصیفات، در آخرین لحظات، زیر لب میگوید:
«صبراً عَلَي قضائک یا ربِّ لا اله سواک یا غیاثَ المستغیثین؛ در مقابل قضا و قدر تو شکیبا هستم، ای پروردگار! به جز تو خدايی نیست. ای فریاد رس دادخواهان». حضرت، در این لحظات نیز از یاد خدا غافل نیست.
ادامه دارد ...