فضیلت علم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد للّه الّذى لا يبلغ مدحته القائلون و لا يحصي نعماءه العادّون و لا يؤدّي حقّه المجتهدون. الّذى لا يدركه بعد الهمم و لايناله غوص الفطن، الّذى ليس لصفته حدّ محدود، و لا نعت موجود، و لا وقت معدود، و لا اجل ممدود، فطر الخلائق بقدرته و نشر الرّياح برحمته و وتّد بالصّخور ميدان أرضه.[1] اما بعد فقد قال الله تبارک وتعالی فی کتابه وقوله الحق و هو اصدق الصادقین:هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون[2]
در دین اسلام پیشوایان ما بر دانش اندوزی بسیار تاکید کرده اند وسفارش شده است که اطلب العلم من المهدی الی اللحد[3] .
از گهواره تا قبر علم ودانش بجویید، و در بسیاری از روایات اینطور بیان نموده اند که پدران و مادران باید به آموختن دانش و علم مورد نیاز فرزندانشان در دوران کودکی اقدام کنند، وسستی وکاهلی در آن نشان ندهند که در بزرگ سالی از ثمره آن بهرمند شوند.
ودر بعضی روایات اینگونه بیان نموده اند العلم نور. علم ودانش یک نوری است. انسان بوسیله آن از گمراهی نجات پیدا می کند، چه در دنیا و چه در آخرت.
ای پدران ومادران محترم چندین سال برای فرزندان خود زحمت های طاقت فرسا میکشی بخاطر این که بزرگ شود و فردا ی آن نور چشم قرار بشود. ولی بزرگ که می شود آن روز برای پدران ومادران ، تبدیل به خارچشم و درد ناک می شوند. راهزن ، قاتل نفس محترمه، شرابی، قمار باز، دزدی ، کبوترباز ، زناکار، و.....الی..ما شاء الله ، خیلی مرتکب جنایاتی میشود که قابل جبرانی آنها نیست، علت اش عدم تربیت اینها است.
وتر بیت جهت های مختلفی وجود دارد یکی از آنها ، تعلیم دادن به او است.
هم قرآن برتعلیم وتعلم تاکید میکند و هم سنت نبوی صلی الله علیه و آله وسلم ،قرآن می گوید: هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون[4]. "آیا کسانی که میدانند وکسانی که نمی دانند مساوی هستند؟ خیر، نه در دنیا مساوی هستند و نه در آخرت، خودتان در این دنیا می بینید، وانشاءالله در آخرت هم خواهی دید.
کسانی که تعلیم ندارند در دنیا کورند، پست و مقامی ندارند، درآخرت نیز پست ومقامی نخواهد داشت. در این زمان جنایت های از مسلمانان سر می زند که از ترس موی های سر انسان بلند می شوند.نمی دانیم چه فتواهائی داده می شوند که ریختن خون مسلمانان دیگرو عرض وناموس راحلال می دانند این همه ،سر چشم جهالت آنها است ، از جهالت ما، کفار سوء استفاده می برند و برمسلمانان جهان مسلط می شوند تسلیحات فرسوده های شان بفروش می رسانند، بازار اسلحه را گرم نگاه میدارند، ومدرن جدید را برای خودشان بسازند.
برای اینکه بر ما مسلط شوند عده اهل علم را خریده رشوه داده شده ، افسوس صد افسوس اموال ما را مصادره میکنند ، بعد بعنوان صدقه ، ورشوه به بعضی میدهند.
واین رشوه خواری ، از کفار در عصر حاضر به اوج خودش نرسیده بلکه از قدیم داشتند ، والا به شوق حکومت ری فرزند رسول را نمی کشتند.
افسوس به رؤسای مسلمانان عالم ! که در مقابل کفار تسلیم شده اید، وبه عیش نوش خود چشمتان اندوختید، وبوسیله شما کفار بر همه مسلمانان حکومت میکنند. چه کار کنیم ، بزرگان ، به فرمایش رسول صلی الله علیه و آله وسلم گوش ندادند بلکه گفتند : ان الرجل لیهجر، وحسبنا کتاب الله.این همه بخاطر جهالت و نادانی هست.
قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: اغد عالما او متعلما و ایاک ان تکون لاهیا متلذذا[5].
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده یا عالم باش یا درحال آموختن دانش باش ووقت خودرادر بیهودگی وخوشگذرانی نکن.
برادان عزیز ومحترم، امیر المئومنین (ع) می فرماید: خذ الحکمت ولو من المشرکین.[6]
علم وحکمت را یاد بگیرید هر چند از مشرکین باشد. هر چند از زبان دیوانگان باشد.
چون : فان العالم یکرم وان لم ینتسب ویکرم وان کان فقیرا و یکرم وان کان حدثا[7].
که دانشمند گرامی و محترم است هر چند به خاندانی منسوب نباشد ، محترم است هر چند فقیر باشد، محترم است هرچند جوان باشد و یا پیر.
فضلیت تعلیم وتعلم
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: من تعلم بابا من العلم، لیعلمه الناس ابتغاء وجه الله، آعطاه الله آجر سبعین نبیا.[8]
هرکس بخشی از علم ودانش را یاد بگیرد تا برای خشنودی خدا آن را به مردم بیاموزد ، خدا وند متعال ، پاداش هفتاد پیامبر را به او عطا می کند.
مولای متقیان علی ابن ابی طالب علیه السلام می فر مایند :
" من مشی فی طلب العلم خطوتین و جلس عند العالم ساعتین و سمع من المعلم کلمتین اوجب الله له جنتین کما قال الله تعالی( ولمن خاف مقام ربه جنتان)[9]
" هر کس در راه علم دو قدم بردارد و دو ساعت نزد عالم بنشیند و از معلم دو کلمه بشنود، خدای متعال برای او دو بهشت واجب می کند"
حالا با این فرمایشاتی که آموزنده انسانها است از چه راهی کدام علم در اولویت قرار دارد. علوم عقاید، علوم قرآنی، آموزش های فقه و واجبات، آموزش میکانیزم ، فزکس، و بیالوجی، کدام تکنالوجی یاد بگیریم؟
بازهم در حیرت نیستیم چون رسول خدا فرموه است، که به کودکان اول چه یاد بدهیم.
علم عقاید
رسول خدا (ع) می فرمایند: افتحوا صبیانکم اول کلمه ، لااله الاالله،[10]
" نخستین کلمه ای به زبان کودکانتان می آموزید کلمه لااله الا الله باشد یعنی توحید.
آموزش قرآن و حدیث
امام محمد باقر (ع) می فرمایند: تنازعوا فی طلب العلم و الذی نفسی بیده لحدیث واحد فی حلال و حرام تاخذه عن صادق خیر من الدنیا وما حملت من ذهب و فضة وذالک ان الله عزو جل یقول: ماآتاکم الرسول فخذوه ومانهاکم عنه فانتهوا.[11]
در یاد گیری بر یک دیگر سبقت بگیرید به خدا سوگند. هر آینه یک حدیث که حلال و حرام از شخص راستگویی یاد بگیرید از دنیا و طلا ونقره آن بهتر است چون خود خداوند عالم می فرمایند: آنچه را رسول خدا به شما دستور داد بجا بیاورید واز آنچه شما را بازداشت دست بردارید.
وهچنین باقر آل محمد نسبت به می فرمایند : کان امیر المئومنین(ع) لیامر ولده بقراءة المصحف[12] امیر المئومنین (ع) به فرزندانش فرمان میداد تا قرآن بخوانند.
یک حدیث دیگر از رسول خدا برایتان بخوانم اینکه فرموند: حق الولد علی والده...... اذاکانت انثی ان ... یعلمها سوره النور. حق دختر بر پدر این است که سوره نور را به اویاد بدهد و تعلیم دهد. [13]
عزیزان محترم این جهالت ها باعث ذلت انسان می شودت. این جهالت بود که ابولهب را به قعر جهنم برده ، این جهالت بود که جگر سید الشهداء حمزه در آورد و خورد. این جهالت های بود که سید الشهداء ابا عبد الله علیه السلام را در نینوا تنها گذاشتند و بر اوظلم وستم کردند وبه یاری دشمن خدا شتافتند. العجب به این مسلمانان عالم در استغاثه هل من ناصر ینصرنا هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله، سیدی الشاب اهل الجنة را یاری نکردند. السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفناءک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل و النهار. ای مسلمانان عالم به غیرت های شما چه شده ؟ امروز آل رسول بی سر و پا واسیر می گیریند.و....... وسیعلم الذین ظلموا ایمنقلب ینقلبون.
ونسال الله ان یوفقنا فی طاعتهم و باسمک العظیم الاعظم بک یا الله..........
رمضان علی
[1] نهج البلاغه خطبه اول
[2] قرآن کریم
[3] المحاسن ص 12
[4] اللقران
[5] مفاتیح الحیات ص73
[6] مشکاه الانوار ص 134
[7] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 20 ص 332
[8] روضه الواعظین ص12
[9] ارشاد القلوب ص 195
[10] کنزل العمال ج16 ص 441
[11] کتاب السرائر ج3 ص 645
[12] همان
[13] الکافی ج 6 ص 49