بسم الله الرّحمن الرّحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التّقوی
بحث ما در آستانه فاطمیه اول پخش میشود. موضوعمان درباره حقوق است. در این جلسه حقوق زن و شوهر را میگوییم. قرآن راجع به آیین همسرداری خیلی آیه دارد. قرآن در یکی از آیاتش میفرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» نساء/19 عاشر یعنی معاشرت کن، معاشرت یعنی زندگی کردن. زندگی کنید با خانمهایتان به «معروف»، معروف یعنی خوب. امر به معروف یعنی امر به خوبیها. یعنی اگر یک خوبی را دیدید بگویید: این کار خوبی است، آنرا انجام دهید. انجام بده، آفرین! نهی از منکر یعنی جلوگیری از بدیها. بدی را بگو نکن. خوبی را بگو انجام بده. «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» یعنی با خانمهایتان خوب زندگی کنید. نه اینکه خوراک و پوشاک بالا باشد، خوب یعنی بی دغدغه. ممکن است شخصی روی موکت بنشیند و زندگی او شیرین و خوب باشد، خوب یعنی بی دغدغه. ممکن است شخصی روی موکت بنشیند و زندگی او شیرین و خوب باشد، و ممکن است روی قالی بنشیند و با هم دعوا و جرّ و بحث کنند. (سوره نساء آیة 19)، قرآن انتقاد میکند از بعضیها که یک چیزهایی را یاد میگیرند، یک حرفهایی را از این به آن نقل میکنند(البته آیه مربوط به سحر و جادو است.) اما ملاکش این است. می فرماید: «فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ» بقره/102 قرآن انتقاد میکند از مردم زمان حضرت سلیمان علیه السلام، و میگوید: این مردم چیزی یاد گرفتند، اما چی؟ چیزی یاد گرفتند که با آن چیز بین مرد و همسرش تفرقه میانداختند. بلدند! اما چی؟ شیطنت بلدند. فتنه بلدند. منتها آیه مربوط به سحر است. معنای آیه است که: میشود انسان با سحر و جادو بین زن و شوهر جدایی اندازد، وظایفی که قرآن برای زن و شوهر نقل کرده زیاد است
دوم حفظ آبرو: قرآن برای حفظ آبرو(بخصوص بین زن و شوهر) یعنی زن آبروی شوهرش را نریزد، مرد هم آبروی خانمش را نریزد. قرآن راجع به آبرو خیلی حرف زد. حالا من یک جوری هم صحبت کنم که آنهایی هم همسر ندارند به دردشان بخورد. من راجع به کل آبرو صحبت میکنم. قرآن میفرماید: مثلا پول که میخواهی بدهی، بده به فقرای آبرودار. بعضی فقراء خیلی آبرودار نیستند، حاضرند دروغ بگویند و خودشان را به هر قیافهای در بیاورند، تا 2 ریال بگیرند. بعضی از فقراء هم هر چه هم بی پول شوند خودشان را نگه میدارند. آبروی خودشان را حفظ میکنند.
قرآن راجع به فقرای آبرومند میفرماید: «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ» بقره/273 کسی که نمیداند خیال میکند اینها پولدار هستند. افراد بی خبر فکر میکند که آنها وضعشان خوب است. میگوید: به کسی کمک کند که دیگران فکر میکنند وضعش خوب است. چنان پزش عالی است که آدم فکر میکند وضعش خوب است. صورت خودشان را با سیلی سرخ نگه داشتهاند. ما میدانیم که بی پولی هستند، اما مردم فکر میکنند پولدار هستند، باز قرآن میفرماید: «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَكُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ یَكُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ» حجرات/11 همدیگر را مسخره نکنید. سر به سر هم نگذارید. زن در خانه و دانشگاه و. . . هم این مسخره کردن هست! قرآن به کسی اجازه مسخره کردن دیگری را نمیدهد. «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ» زنان هم همدیگر را مسخره نکنند. بعد میگوید: میدانید چرا میگویم مسخره نکنید؟ شاید کسی که تواو را مسخره میکنی از تو بهتر باشد، تو چه میدانی؟ ! نقل میکنند که: به سلمان فارسی علیه الرحمه گفتند: ریش تو بهتر است. یا دم سگ؟ (می خواستند او را مسخره کنند) گفت: هر کدام از پل صراط گذشت بهتر است.
یک آیه داریم که: دو، سه تا فقیر کارگر، کار کردند و مقداری خرما گرفتند و آمدند. برای کمک به جبهه. گفتند: این دو کیلو خرما را بدهید به رزمندهها. پولدارها قهقهه خندیدند که: آقا چهار تا دونه خرما آورده به جبهه کمک کند! ! آیه نازل شد که: شما با چه حقّی خندیدید؟ شاید همین خرما را خدا قبول کرد و کمک میلیونی ترا قبول نکرد. آیهاش این است: «یلمِزون» یعنی مسخره میکنند. «وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» همزه/1 همزه و لمزه یعنی مسخره کردن. یلمزون از همان «لمزه» است. «الَّذینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لا یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» توبه/79 کسانی که دارو ندارشان همین خرماست و بیش ازاین ندارند، آمده کمک کرده. تو با چه حقی او را مسخره میکنی؟ اگر یک کسی کم کمک کرد مثلاً یکی صد تومان کمک میکند به کمیته امداد(ره) یکی هم پول خرد میاندازد، آن یکی به او میخندد! نباید بخندد. یک کسی سوار بنز و دیگری سوار دو چرخه است. بعد هم آن آقای نیز سوار به این دوچرخه سوار میخندد! قرآن میفرماید: همدیگر را مسخره نکنید.
باز میفرماید: اگر به کسی کمک کردید منّت بر سر نگذارید، چون با این کار، آبروی او را میریزید. «تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» بقره/264 نگو: من بودم که به تو پیراهن دادم! من بودم که وام دادم! من بودم که گردنبند دادم! من بودم که به تو قرض دادم؟ ! من بودم که اتاقم را در اختیارت گذاشتم! من بودم که شب افطاری، شب عروسی، شب عزا و...فلان کار را کردم! میفرماید: اگر کمک کردی «منّت» نگذار. صدقههای خودتان را با منت گذاشتن و اذیت نمودن از بین نبرید.
اگر کسی خلافی کرد و خلافش را گردن کسی دیگر انداخت. . . ما داشتیم در صدر اسلام که شخصی چیزی دزدیده بود، تا دید او رفته و فهمیدهاند دزد کیست، آن چیزی را که دزدیده بود خانه یک یهودی انداخت! گفت: من نبودم، این یهودی دزدیده! یهودی را آوردند، پیغمبر خبر نداشت، فوری خدا به او خبر داد که: دزد شخص مسلمان است. این یهودی نیست. یعنی قرآن آیه دارد که: به غیر مسلمانها هم کسی حق تهمت ندارد. آیه میفرماید: «وَ مَنْ یَكْسِبْ خَطیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَریئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً» نساء/112 کسی که یک کار خطایی انجام دهد، بعد هم این خطای خودش را بینداز گردن یک آدم بی گناه، یک کاری کند و بگوید فلانی بود، گناه بزرگی کرده، چون آبروی یک نفر را برده است.
بعضی گناه تا انجام ندادهای، گناه نکردهای. فقط وقتی انجام دادی آن را به پایت مینویسند تنها گناهی که تا انجام ندادهای پایت مینویسد، بردن آبرو است. میگوید: اگر خوشت بیاید که آبروی کسی را بریزی، کسانی که دوست دارند آبروی مسلمانی ریخته شود، همین که دوست دارند گناه کردهاند. شما اگر دوست داشته باشی شراب بخوری، شراب خوار نیستی. . . یک کسی دوست دارد گناهی را انجام دهد، تا انجام نداده، گناهکار نیست اما اگر دوست داشته باشی آبروی دیگران را بریزی، گناه کردهای. این خیلی مهم است. «إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ» نور/19 کسانی که دوست دارند زشتی را شیوع دهند نسبت به مؤمنین، خوششان میآید که نسبت به مؤمنین شایعه پراکنی کنند و آبروی مؤمنی را بریزند برای اینها عذاب دردناک است. عذاب دردناک در انتظار کسانی است که علاقه دارند آبروی کسی را بریزند. یک متهمی را میبرند و در دادگاه از او سال میکنند، افرادی هم نشستهاند و این صحنه را میبینند، کسی اگر خوشش بیاید و علاقه داشته باشد که آبروی او بریزد. . . . حالا بنده خلاف کردهام و مرا به دادگاه ویژه روحانیت میبرند که آقای قرائتی خلاف کرده، مثلاً شما هم بگویید: ببینیم آبرویش میریزد! این خیلی بد است. یک کسی یک کت و شلوار شیک پوشیده، آن طرف خیابان لیز میخورد و زمین میخورد، شما هم این طرف خیابان میخندید! و کیف میکنید که او افتاد! این خیلی بد است که آدم خوشحال شود که همشاگردی او نمره بدی آورده است. خوشحال شود که فلانی با ماشین جدیدش تصادف کند! وقتی هم تصادف کرد میگوید: دیدی گفتم؟ ! لذت نبریم از اینکه کسی تصادف کند، نمره بد بیاورد، ورشکست شود، خراب شود، . . . «إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ» نور/23 آیه زیاد است، من میترسم طول بکشد. اولین وظیفه زن و شوهر این است که آبروی هم رال حفظ کنند. حتی اگر همسرش خلافی دارد نگوید. البته برخی فلانها مربوط به جامعه است، ولی یک وقت کسی خلاف شخصی دارد، این خلاف را جایی نقل نکنید. اما یک خلاف مربوط به جامعه است، مثل اینکه چند کیلو تریاک و هرویین آورده تو خانه و میخواهد جوانان مردم را تریاکی کند! این دیگر مربوط به امت است. این را باید گفت. یا مثلا قصد کودتا دارد! شوهر در خانه تیمی تشکیل میدهد، اگر فساد فسادیست که مربوط به جامعه است، مربوط به اسلام است، مربوط به مسلمین است، مربوط به جوانهاست، مربوط به ناموس است، اینجا دیگر وظیفه چیز دیگری است. اما اگر یک کسی مثلا دهانش بو میدهد، لازم نیست به دیگران گفته شود. خلاصه فرق میکند.
به همین خاطر، قرآن به ما گفته: ««یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا» حجرات/12 «وَ لا تَجَسَّسُوا» وارسی نکنید، تجسس نکنید. تجسس حرام است. چون قبل از تجسس سوء ظن است. سه مرحله است. اول سوء ظن است. میفرماید: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» ظن یعنی گمان. اول میفرماید: سوء ظن نداشته باشید. در خیلی از خانواده که زن و شوهر با هم بد هستند علتش این است. که به همه سوء ظن دارند. شوهر میاید میگوید: با کی حرف زدی؟ ! کجا بودی؟ حساسیت بی خود دارد! یا اینکه خانم سوء ظن به شوهرش دارد. سوء ظن حرام است. بعد از سوء ظن میرود تجسس میکند. بعد از تجسس غیبت میکند. قرآن جلو هر سه اینها را گرفته. فرمود: اول سوء ظن پیدا نکن. اگر بدبین شدی، به دنبال این بدبینیات تجسس نکن. اگر سوء ظن پیدا کردی، تجسس هم کردی، لاقل بعد از آنکه عیب را فهمیدی، چاک دهانت راببند. پس اول جلوی فکرت را بگیر که درباره مردم فکر بد نکنی. اگر در ذهنت آمد، آدم گاهی نمیتواند جلوی فکرش را بگیرد، اگر جلو فکرت را نتوانستی بگیری لااقل جلوی پایت را بگیر. وارسی نکن. اگر نتوانستی جلو فکر و پایت را بگیری لااقل جلوی زبانت را بگیر. و لذا اول در قرآن این آیه آمده(آیه سوء ظن) بعد این آیه آمده(آیه نجسس) بعد این آیه(آیه غیبت) در یک سوره هم آمده است. مردة مسلمان هم احترام دارد.
چرا به ما گفتهاند: مرده را زود دفن کنید؟ چون بو میگیرد و مردم بدشان میآید و آبرویش میریزد. باید در پارچه سفید و تمیز گذاشته شود(کفن). چرا باید مرده را در پارچه سفید و تمیز گذاشت؟ چون اگر در حصیر و پلاس بگذارند تحقیر میشود.
بعد هم میفرماید: به تشییع جنازهاش بروید. و احترامش بگذارید. بعد هم میفرماید: اگر خاکش کردید حق ندارید قبرش را بشکافید. پس نبش قبر هم حرام است. میگویند: روی قبرش آب دهان نیندازید. وقتی میفرماید: روی خاک قبر یک مسلمان آب دهان نینداز، آیا میشود روی صورت کسی تف انداخت؟ و آبروی کسی را ریخت؟ حتی آبروی غیر مسلمان. امام باقر(ع) یک همراهی داشت. یک کسی بود که همیشه با امام بود. 20 سال رفیق امام بود. رفیق امام باقر(ع) یک فحش مادر داد به نوکرش؟ گفت: مادر فلان! ! امام یک نگاه کرد و به او فرمود: من خیال کردم که تو دین داری! ! این چه کلمه غلطی بود که گفتی؟ گفت: آقا! اولا نوکرم است. دوماً مادرش هم مسلمان نیست. فرمود: مگر میشود انسان به نوکرش فحش بدهد؟ ! حالا گیرم مادرش مسلمان نیست، مگر میشود به غیر مسلمان فحش بدهد؟ قرآن میفرماید: به بت پرستها فحش ندهید. «لا تَسُبُّوا» «سب» یعنی فحش دادن. «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» انعام/108 به بت پرست فحش ندهید، چون آنها هم به شما فحش میدهند. از وظایف مهم زن و شوهری این است که آبروی هم را حفظ کنند، غلطی را دیدند نقل نکنند(چه روبروی فامیل و غیر فامیل).
مسئله دوم اختلافاتی است که پیش میآید. اختلافات را خودشان حل کنند. توجه کنید، من یک دادگاه خانواده را برای شما مینویسم. قرآن میفرماید: اگر زن و شوهری با هم اختلاف دارند به دادگاه نروند. چون روابط عمومی و منشی و قاضی و دادستان و همسایهها و دیگران میفهمند. هزارتا مشکل دارد. دادگاه ندوند. یک هزار فامیل مرد و یک نفر هم از فامیل زن بیایند و با حسن نیت مشکل آنها را حل کنند نه که فامیل زن از زن حمایت کند و بالعکس و هر کدام به نفع هم شاخ و شاخه بکشند. به این ترتیب اختلاف آنها بیشتر میشود. نیایند برای دامن زدن به اختلاف بلکه باید اختلاف را حل کنند. بلکه دو نفر انسان با حسن نیت قصه را بررسی کنند. قرآن میفرماید: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلیماً خَبیراً» نساء/35 اگر دیدید زن و شوهر با هم اختلاف دارند یک داور از فامیل مرد و یک داور از فامیل زن را بیاورید و داور باشند اگر حسن نیت داشته باشند خود بینشان را جوش میدهد.
از دیگر حقوق زن و مرد، احترام متقابل است. «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» الرحمن/60 اگر او خوبی کرد تو هم خوبی کن. «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها» نساء/86 نسبت به غریبهها هم اسلام میگوید: اگر یک غریبه گفت سلام، شما بگویید سلام علیکم. اگر گفت: سلام علیکم، بگویید: سلام علیکم و رحمه الله. سعی کنید به آنها بیشتر احترام کنید. اگر زن به شوهرش احترام کرد نباید گفت: نه خیر، وظیفهاش است! باید لباسها را بشوید! من تشکر کنم! وظیفهاش است! کی گفته وظیفهاش است. ! ! زن که وظیفهاش نیست لباس شما را بشوید. وظیفهاش نیست بچه شما را شیر دهد. چون مادر است و کمال دارد و زن خوبی است و چون همه زنهای ما خوب هستند این کارها را به طور طبیعی انجام میدهند، چون مادرهای آنها هم زنهای خوبی بودند و این کارها را میکردند. منتها تو فکر نکن که وظیفهاش است. زن هم بگوید: غذا آورده؟ خوب وظیفهاش است! بله وظیفهاش است که خرج شما را بدهد اما وظیفهاش نیست هندوانه را بغل کند و به خانه بیاورد، نان را بیاورد خانه. میتواند پول را در خانه بگذارد و بگوید: خودتان بخرید. این که من نان بخرم و بگویم: بفرما، این بفرما گفتن که دیگر وظیفهام نبود. ممکن است وظیفهاش باشد ولی وقتی شما میگویید وظیفهات است، تمام زحماتش از بین میرود. بگویی: خریدی که خریدی، وظیفهات است! مرا بردی مسافرت! وظیفهات است؟ نگویید وظیفهات است. اگر میخواهید زندگی شیرین داشته باشید این کلمه را به زبان نیاورید. وظیفهاش است اما تو نگو. اسلام حتی میگوید: ÷ به نوکر نگو: نوکر! بیا ببینم! برده نوکر است، چون برهها کسانی بودند که در جبهه آمده بودند ما را بکشند، نتوانستند و ما آنها را به اسارت گرفتیم. قاتل من بوده، حالا من او را به خانه آوردهام و اسیرش کردم. در عین حال اسلام میگوید: به بردهها بگو: یا فتی! یعنی جوانمرد. اسلام را قشنگ تلفظ کن.
ما حتی در روایات کلمه «غلام» نداریمها! داریم: اسم بچه هایتان را با نام اهل بیت بگذارید. صادق، حسین، حسن. اما اینکه مثلاً بگوییم: غلام حسن! روایت نداریم که بگویید: غلام حسن. یا مثلا غلامحسین. یا غلامرضا. حتی نسبت به امامها هم نگفتهاند. به بچهات بگو غلام. یا مثلاً کلب علی! کلب یعنی سگ، کلب علی یعنی سگ علی! خود حضرت اگر زنده باشد معلوم نیست چنین اجازهای به ما بدهد شما اگر میخواهید فرزندانتان را با ائمه آشنا کنید آنها را با اخلاق ائمه، کلمات ائمه، شجاعت امام حسین. و از کمالات آن بزرگواران بگو. اگر کنیز بود بگویید: فتات. یعنی دختر جوان. اگر هم پیر بود باز هم به او بگو جوان، گاهی آدم عصبانی میشود.
این آقا زاده کوچولو هست که هر چه فارسی میگویی قرآنش را میگویی(سید محمد حسین طباطبایی) به او گفتم: پدرت با تو دعوا هم میکند! فوری یک آیه خواند: «إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ» شورى/37 مؤمن کسی است که وقتی غضب کرد میبخشد. یعنی غضب میکند ولی میبخشد. قرآن میگوید: «وَ الْكاظِمینَ الْغَیْظَ» آل عمران/134 علامت مؤمن این است که خشمش را فرو ببرد. نمیگوید «وَ الْكاظِمینَ الْغَضَب». غیظ با غضب فرق دارد. غضب تا 60-70 درجه را میگویند که آدم جوش میآورد. غیظ یعنی پر شد یعنی موقع سررفتن، از کوره در میرود. و لذا در قرآن «غَضِبَ اللَّهُ» نساء/93 داریم اما « غاظ الله» نداریم که خدا غیظ میکند. غیظ کرد یعنی سر رفت، وجود بی نهایت هیچگاه سر نمیرود. ما غیظ میکنیم، چون محدودیم و سر میرویم. بعضی مردها کنس هستند! دارند ولی خرج نمیکنند. فکر میکند که این زرنگی است که از خانمش کم بگذارد و یك خورده بر سرمایهاش افزوده شود؟
قرآن نسبت به بیگانهها میگوید: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ» آل عمران/180 آن کسی که بخل میکند و پول خرج نمیکند فکر نکند که خوب است! اصلاً آدم بخیل خیال میکند که نداد، از جای دیگر کمش میگذارد. اگر بنا بود ده هزار تومان خرج کند و بخل کرد و خرج نکرد بیش از 10 هزار تومان تحقیر میشود در جامعه. میگویند: فلانی جون به عزرائیل نمیدهد! ! چقدر پول دارد؟ 10 میلیون. یعنی پیش از آن مقداری که نمیدهد میبازد. آبرویش رفت. مثل کسی که با دست به شیشه میزند. درست است که یک شیشه چند هزار تومانی را شکست ولی یک دست چند میلیونی هم از دست میدهد. قرآن میگوید: بخیلها فکر نکنند که پول جمع کردهاند، ببینند که چه قدر از دنیا و آخرت و عزتشان کم شد، «أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ» طلاق/6 مسکن خانم مثل مسکن شما باشد. خودت کجا زندگی میکنی؟ «مِنْ وُجْدِكُمْ» آن مقداری که توان دارید و حتی اگر خانمی را طلاق بدهی اگر آن زن مطلقه حامله است باید آنقدر خرجی او را بدهی که آن بچه به دنیا بیاید. چون خرج زن حامله باید تأمین شود. و نگران خرج و خوراکش نباشد. حتی آنجایی که کارد به استخوان میرسد که حاضر میشوند از هم جدا شوند. در عین حال مسایل عاطفی باید مراعات شود. خرج او را باید بدهد. چقدر خرج دهیم؟ اگر داری خوب خرج كن، نداری کم خرج کن. «لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ» طلاق/7، «عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ» بقره/236 آن کسی که دارد بهتر و آن کسی که ندارد کمتر خرج کند.
توقعات نابجا: یکی از حقوق زن و شوهر نداشتن توقعات بیجا است. میگوید: چرا دختر زاییدی؟ بسیار حرف غلطی است. من بارها گفتهام. اصلا مردی که برایش دختر و پسر فرق میکند، توحیدش اشکال دارد. ندای تو صلاح دانسته. یک کسی زایشگاه با کاشیکاری نوشته: «لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّكُورَ» شورى/49 خدا به هر که خواست دختر میدهد و به هر که خواست پسر میدهد. این آیه قرآن را بالای زایشگاه نوشته. چون مرد میپرسد: پسر است؟ دختر است؟ امام سجاد(ع) وقتی فرزندش به دنیا میآمد اصلاً نمیپرسید پسر است یا دختر؟ میفرمود: سالم است. یا میگفتند: سالم است، میفرمود: الحمدالله. چه فرقی میکند. بین پسر و دختر. حالا در آستانة شهادت حضرت زهرا(س) هستیم. مثلا دختر داشتن عیب است. خدا به پسرنگفته «کوثر» به دختر گفته کوثر: «إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْكَوْثَرَ» كوثر/1 کوثر یعنی خیر زیاد. دختر رحمت است. دختر کمالاتی دارد که پسر ندارد. کسی که پسر را بهتر از دختر بداند، فکرش فکر جاهلیت است. زمان جاهلیت میگفتند: پسر باید ارث ببرد، پسر باید ارث ببرد، دختر جزء آدمیزاد نیست. دختر را زنده به گور میکردند. قرآن میگوید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظیمٌ» نحل/58 وقتی یک نفر بشارت میدادند که زنت دختر زاییده «ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا» صورتش سیاه میشد! «یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِكُهُ عَلى هُونٍام یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْكُمُونَ» نحل/59 از جامعه فرار میکرد و متواری میشد. دختر را نگه داریم یا زیر خاک بگذاریم؟ ! فرار میکرد و فکر میکرد که چه کند؟ ! دختر یک همچین وضعی داشت. اسلام به زن خیلی عزت داد. پیغمبر دست زهرا را بوسید. قرآن در تمام صحنهها زن را به میدان آورد. اصلا حضرت موسی(ع) را 5 تا زن نگه داشت. یکی مادر موسی، مادر موسی یک شیرین کاری کرد که هیچ وزیر اطلاعاتی نمیکند! در زمان ما یک رسمی است که میگوید: زنها حرف را نگه نمیدارند. البته برخی از مردها هم اینطورند. ولی مادر موسی یک کاری کرد که در طول تاریخ نه مردی انجام داده نه زنی. به فرعون گفتند: امسال یک پسری متولد میشود که کاخ ترا زیرو رو میکند. دستور داد بچه همه زنهایی که پسر زاییدهاند بکشند! مادر موسی، موسی را زایید. در این فکر بود که چه کند؟ خدا به او وحی(الهام) کرد که: او را شیر بده، در صندوق بگذار و به دریا بینداز. او هم این را انجام داد. به خواهر موسی که دختر کوچکی بود. گفت: «وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ» قصص/11 عقب این رودخانه برو و ببین عاقبت این صندوق چه میشود؟ اما جیغ نزنیها! خیلی آرام برو. دختر هم آرام آرام رفت و اصلا هیجانی نشد. چون بنا نبود که معلوم شود این پسر موسی است. اگر میفهمیدند مادر و خواهرش کیست او را میکشتند! فرعون هم نشسته بود کنار رودخانه، دید یک صندوق روی آب میرود. به شناگرها گفت: آن صندوق را بگیرید و نزد من بیاورید. باز کردند و دیدند یک پسر بچه است. گفتند: این پسر را هم بکشیم. گفت: نه، این پسر معلوم نیست فرزند چه کسی است. او را آب آورده. از سر آب گذشته. نگهش دارید. دایه آوردند که اورا شیر دهد. هر دایهای که آوردند بچه از پستان او شیر نخورد! آن دختر جلو آمد و خیلی آرام گفت: «هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَیْتٍ یَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ» قصص/12 یک خانوادهای است که میتواند او را نگهداری کند. میخواهید او رابیاورم؟ گفتند: برو، نگفت: مادرش است. اگر میگفت: میرفت. دختر خیلی باهوشی بود. خیلی تیز بود. به اندازه تمام وزرای اطلاعات دنیا چیز بلد بود. اگر میدوید لو میرفت. خیلی آرام رفت و مادر را آورد. باز اگر مادر میدوید میفهمیدند و لو میرفت. انگار نه انگار که مادرش است. بچه را که به او دادند از او شیر خورد. گفتند: میخواهی همینجا بمانی! گفت: اگر شما خواستید میایستیم. مادر رفت در کاخ فرعون. 20 سال به هیچکس نگفت من مادرش هستم. ببین زن چقدر محکم است. واقعاً از همه مردها مردتر بود. این خیلی صبر و زرنگی میخواهد که آدم مادر بچه باشد و 20 سال به کسی نگوید؟ از این قضیه یک درسی برای مسؤولین کشور میتوان گرفت: گاهی وقتها در یک کاری خدمت است ولی مدیر کلی نیست. برو خدمت کن. حالا به تو نگوید مدیر کل. نگو که: من سابقه مدیر کلی دارم حالا بروم یک شغل عادی بگیرم؟ باباجان! آقای قرائتی! شما 20 سال در تلویزیون بودی، حالا گفتهاند: دیگردر تلویزیون نباش. خوب برو در یک مسجد پیش نماز باش. گاهی آدم باید از پزش دست بردارد. پز مادری داشت ولی از پزش دست برداشت. چطور آدم گاهی از جانش دست میکشد در جبهه، گاهی هم باید از پزش دست بکشد. شما تا حالا تیمسار، وزیر، وکیل، امام جمعه بودی، حالا یک آدم عادی باش، چه میشود؟ خیلیها که از کشور خارج شدند به این خاطر بود که یک پزی داشتند و نمیخواستند از پزشان دست بکشند. هر چی شد، شد، فرعون چند بار میخواست بچه را بکشد آسیه نگذاشت. از این معلوم میشود که در دربار هم میشود نهی از منکر کرد. نباید گفت: فلان جا که نمیشود نهی از منکر کرد. ما که طاغوتیتر از فرعون نداریم. بعضیها هم میگویند: ما زن هستیم! از این آیه میفهمیم که نهی از منکر زن و مرد ندارد. زن میتواند روی مرد اثر بگذارد 1- زن میتواند نهی از منکر کند 2- زن میتواند در کاخ حرف بزند 3- زن میتواند تسلیم طلا و زور نشود، چون هیچکس مثل فرعون طلا و زور نداشت 4- بعضی هخا میگویند: کسی که نمک خورد نباید نمکدان بشکند. این هم غلط است. 5- چون موسی 20 سال در کاخ فرعون بود، نمک فرعون را خورده به دو بعد فرعون را غرق کرد طرف وقتی کج است باید او را خفه کرد. . نباید بگوید: او مرا یکروز ساندویج میهمان کرد. دیگر هر چه گفت باید گوش کنم. ایشان یک زمانی به ما وام داد. دیگر هر غلطی که کرد کرد! نه اقا این طور نیست. مثلا یک پزشکی یا یک تاجری به ما خدمت کرده، بعد هم فهمیدیم یک جنایتی کرد به ما میگویند بیا شهادت بده. نباید گفت: چون او خدمت کرده به من، من نمیتوانم علیه او شهادت دهم! غلط است. نباید کتمان کرد. یک جایی که نیاز هست و واجب هست نباید کوتاهی کرد.
برخی زنها هستند که بعد از آنکه از شوهرشان طلاق گرفتند خودشان همسر انتخاب میکنند. تمام فامیل با او قهر میکنند! میگویند: او خودش رفت شوهر کرد! خجالت نکشید. باید با ما مشورت میکرد، یک بزرگی گفتند، کوچکی گفتند! اجازه گرفتن در مورد دختر باکره است که باید با اجازه ولی و سر پرستش(پدرش) باشد. اما زنی که از شوهرش طلاق گرفته میتواند خودش انتخاب همسر کند. البته خوب است که مشورت کند. همیشه چند تا عقل از یک عقل بهتر است. اما قرآن میفرماید: «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْكُمْ فیما فَعَلْنَ فی أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ» بقره/234 بعد از آنکه طلاق گرفت و مدتی هم بعد از طلاق صبر کرد، بعد دیگر انتخاب با خود اوست. چند تا تذکر به مردها و چند تا تذکر به زنها میدهم. اما مردها قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ یَعُولُ»(كافی، ج4، ص12) خدا لعنت کند. خدا لعنت کند، خدا لعنت کند کسی را که درست زنداری نمیکند. یعنی زندگی کسانی را که تحت تکفل او هستند فلج کرده. دنبال کار نمیرود و آنها را به امید خدا رها کرده. حدیث داریم. «الْكَادُّ عَلَى عِیَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(كافی، ج5، ص88) کسی که زحمت میکشد برای زنش مثل کسی است که در جبهه جنگ میکند، مجاهد است. قَالَ الصَّادِقُ ع: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ زَوْجَتِهِ»(منلایحضرهالفقیه، ج3، ص443) درود بر کسی که بین خودش و همسرش زندگی شیرینی داشته باشد.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَوْصَانِی جَبْرَئِیلُ ع بِالْمَرْأَةِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ لَا یَنْبَغِی طَلَاقُهَا إِلَّا مِنْ فَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ»(كافی، ج5، ص512) مرتب سفارش خانم را به من میکرد «إِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ»(كافی، ج5، ص510) حضرت علی(ع) فرمود: زن ریحان است قهرمان نیست. کارهای سنگین را روی دوش او نیاندازید. «لا یستجاب دعاء من یؤذی امرته» اگر مردی خانمش را اذیت کند دعایش مستجاب نمیشود. ولو 2 لیتر هم گریه کند «وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً» نسا/20 اگر مهریه دارید به خانمتان بگویید: دوستت دارم. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّكِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً»(كافی، ج5، ص569) اگر مردی به خانمش بگوید: من ترا دوست دارم این کلمه از دل زن هیچوقت بیرون نمیرود. شما این کار را بکنید. به مردها گفته: شما رابطتان با خانمها با حجاب باشد. «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» احزاب/53 اگر از خانمها یک چیزی میخواهید بگیرید با حفظ پرده باشد. آخر حرفهایم چند تا هم سفارش به زنها میکنم: داریم: «لَا تُؤَدِّی الْمَرْأَةُ حَقَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى تُؤَدِّیَ حَقَّ زَوْجِهَا»(مكارمالأخلاق، ص215) تا خانمها حق شوهرشان را ادا نکنند در حقیقت حق خدا را ادا نکردهاند. «أَیُّمَا امْرَأَةٍ بَاتَتْ وَ زَوْجُهَا عَلَیْهَا سَاخِطٌ فِی حَقٍّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى یَرْضَى عَنْهَا وَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ لِغَیْرِ زَوْجِهَا لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى تَغْتَسِلَ مِنْ طِیبِهَا كَغُسْلِهَا مِنْ جَنَابَتِهَا»(كافی، ج5، ص507) اگر زنی بخوابد و شوهرش از او ناراضی باشد نماز خانم قبول نیست. خانمهایی هستند که نماز خیلی میخوانند، روضه هم میروند، شوهرشان راضی نیست.
«وَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ لِغَیْرِ زَوْجِهَا لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى تَغْتَسِلَ مِنْ طِیبِهَا كَغُسْلِهَا مِنْ جَنَابَتِهَا» خانمی که برای غیر شوهرش آرایش کند «لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ» نماز این خانم قبول نیست. «وَ قَرْنَ فی بُیُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى» احزاب/33 خدا به زنان پیغمبر میفرماید: در خانهتان قرار بگیرید وجلوه گری نکنید بیرون از خانه. هر چه میخواهید در خانه آرایش کنید و هر چه میتوانید دربیرون ساده زندگی کنید. «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»(كافی، ج5، ص9) مرد میرود جبهه، جبهه زن این است که خوب همسرداری کند. ایام فاطمیه است. فاطمه(س) میخواهد بیاید خانه شوهرش.
پیغمبر فرمود: زهرا جان! هیچوقت به شوهرت نگو چی بخر. اگر آورد بگو دست شما درد نکند، اگر نیاورد چیزی به او نگو، شاید نتواند بخرد و خجالت بکشد. و فاطمه زهرا(س) تا مادامی که خانة حضرت علی(ع) بود هیچ تقاضایی از آن حضرت نکرد. و گاهی زندگیشان روی شمعک میرسید و حتی زندگیشان خاموش میشد. بارها میشد که در خانه علی بن ابیطالب(ع) هیچ غذایی نبود. زندگی مادی مهم نیست، شرافت و کمال مهم است. امیدوارم که زنان ما فاطمه گونه و مردان ما علی گونه زندگی کنند.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته