يكي از سيره هاي پررنگ در رابطه با امام حسن عليه السلام اهتمام ايشان به رفع حوائج مومنین است .
شاید سؤال بپرسید که چرا اهل بیت و امام حسن علیهم السلام اینقدر به این امر اهمیت می دادن ؟ حتما دلیل مهمی داره! عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیهم السلام قَال رسول الله (صلی الله علیه و آله) :
مَنْ سَعَى لِمَرِيضٍ فِي حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ يَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ كَانَ الْمَرِيضُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَ وَ لَيْسَ ذَلِكَ أَعْظَمَ أَجْراً إِذَا سَعَى فِي حَاجَةِ أَهْلِ بَيْتِهِ قَالَ نَعَمْ أَلَا وَ مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ الدُّنْيَا فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ اثْنَتَيْنِ وَ سَبْعِينَ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ الْآخِرَةِ وَ اثْنَتَيْنِ وَ سَبْعِينَ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ الدُّنْيَا أَهْوَنُهَا الْمَغْص.(1)
ترجمه : «و هر كه بكوشدبراى انجام حاجت بيمارى برآورده كند يا نكنداز گناهان شب درآيد چون روزى كه مادرش او را زاده يك مردانصارى گفت: پدرو مادرم به قربانت يارسول الله اگر بيماراز خاندانش باشد ثواب بيشترى نبرد در كوشش براى نياز خاندانش ؟
فرمود: چرا ؟
آگاه باشید كه هركه گره از كار مؤمنى گشايد در دنيا خدااز او هفتادو دو گره گشايد از گرفتاري هاى آخرت و هفتاد و دو از گرفتاري هاى دنيا كه آسانترشان گلوگيرى است»(2)
از حضرت مجتبی(عليه السلام) پرسيدند: چرا هرگز سائلي را نااميد نميگرداني؟ ميفرمود: من هم به درگاه خداوند سائلي هستم و ميخواهم كه خداوند محرومم نسازد"(3)
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: أَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِنَا أَتَى رَجُلًا مِنْ إِخْوَانِهِ فَاسْتَعَانَ بِهِ فِي حَاجَتِهِ فَلَمْ يُعِنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ إِلَّا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِأَنْ يَقْضِيَ حَوَائِجَ غَيْرِهِ «2» مِنْ أَعْدَائِنَا يُعَذِّبُهُ اللَّهُ عَلَيْهَا يَوْمَ الْقِيَامَة(4)
حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر مردى از شيعيان ما كه نزد مردى از برادرانش برود و در باره حاجتى از او كمك بخواهد و او با اينكه قدرت بر آن دارد كمكش نكند خداوند او را گرفتار كند كه حاجت ديگرى از دشمنان ما را برآورد و بدان واسطه خداوند در روز قيامت او را عذاب كند.
عن النبی (صلّى اللَّه عليه و آله): وَ مَنِ احْتَاجَ إِلَيْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فِي قَرْضٍ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَلَمْ يَفْعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رِيحَ الْجَنَّة(5)
ترجمه «رسول اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمود: كسى كه براى گرفتن وام، نزد برادر دينى خود برود و او بتواند خواسته اش را انجام دهد و ندهد، خداوند نسيم بهشت را بر وى حرام خواهد نمود.»
چهار. «عن الصادق عليه السلام قال : ما من يمتنع من معونة اخيه المسلم و السعى له فى حوائجه قضيت او لم تقض الاابتلاه الله بالسعى فى حاجة من يأثم عليه ولا يوجر.»(6)
حضرت جعفربن محمد عليهما السلام فرمود: هيچ بنده اى نيست كه از يارى برادر مؤ من خود در حاجتش امتناع كند، خواه آن حاجت برآورده مى شد يا نمى شد، مگرآنكه خداوند او را گرفتار سعى در حاجت كسى مى نمايد كه به وى ستم خواهد كرد واو درمقابل صبرى كه مى نمايد، در پيشگاه خداوند ماءجور نخواهد بود.
عدّة الداعى: از ابن عباس روايت است كه در مسجد الحرام با حضرت حسن بن على عليهما السلام بودم آن حضرت معتكف و مشغول طواف خانه خدا بود، مردى از شيعيانش با او روبرو شد، عرض كرد: يا ابن رسول اللَّه من قرضى به فلانى دارم، اگر مىتوانى آن را براى من ادا كن، حضرت فرمود: به پروردگار اين بنا سوگند چيزى در دسترس ندارم، عرض كرد: اگر مىشود برايم از او مهلت بخواه زيرا مرا تهديد به زندان مىكند ابن عباس مىگويد: امام را ديدم طوافش را قطع كرد و با او به راه افتاد. من به حضرتش گفتم: يا ابن رسول اللَّه، فراموش كردى كه در حال اعتكاف هستى؟ فرمود: فراموش نكردم ولى شنيدم پدرم مىفرمود: كه از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مىفرمود: هر كس نياز برادر مؤمن خودش را برآورده كند مثل اين است كه نه هزار سال خدا را بندگى كرده است روزها را روزه گرفته و شبها را [جهت عبادت خدا] بيدار مانده است.(7)
امام عليه السلام، باغي را از يك انصاري به 40000 درهم خريد، همين كه متوجه شد كه فروش باغ از روي نياز بوده باغ را با پولش به انصاري داد.(8)
مردي نزد امام مجتبی عليه السلام آمد و اظهار نياز كرد، حضرت فرمود: نيازت را در نامهاي بنويس و براي من بفرست". او هم نوشت و فرستاد، امام 2 برابر درخواستش به او داد، كسي گفت: عجب نامه پر بركتي. امام فرمود: بركت او زيادتر بود كه ما را لايق بذل و بخشش قرار داد، مگر نمي داني بخشش واقعي آن است كه بدون سئوال باشد، اما پس از سئوال آبرويش را داده"(9)
بر جمعي از فقرا (يا كودكان طبق نقلي) عبور كرد كه روي زمين نشسته و تكههاي ناني ميخوردند؛ به حضرت تعارف كردند، امام عليه السلام پياده شده و اين آيه را خواند: إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ
سپس شروع به خوردن غذاي آنان كرد؛ چون سير شدند، امام عليه السلام آنها را به مهماني دعوت كرد و اطعام كرد و لباس بر تن آنان پوشاند و در پايان فرمود: الفضل لهم لانهم لم يجدوا غير ما أطعموني و نحن نجد أكثر مما أطعمناهم. (10)
امام مجتبی عليه السلام درب خانه اش بروی همه باز بود . تا جائی که سفره اطعام برای فقراء در مدینه در بیت ایشان شهرت داشت مردم مدینه و همه ی شهرهای اسلامی امام مجتبی عليه السلام را به کرامت و بزرگی در بخششو رفع گرفتاری می شناختند . اما هل جزاء الاحسان الا الاحسان؟!
روزی هم رسید که در میان نماز سجاده از زیر پای مبارک حضرت کشیدند و ان حضرت را خطاب کردند : یا مذل المومنین یعنی ای خوار کننده ی مومنین . حضرت عليه السلام صبر کرد تحمل کرد تا دین خدا حفظ شود.
همه ی زندگی خود را فدای دین خدا کردند تا جائی که دو نوجوان و دو دسته ی گل خود را هم فدای راه خدا کردند.
راوی نقل می کند روز عاشورا وقتی قاسم بن الحسن عليهما السلام به میدان می رفت به زحمت پای او به رکاب می رسید یعنی قد مبارک او کوتاه بود. اما جان ما بفدای نوجوان امام حسن عليه السلام ؛ چه کرده بود دشمن با او که وقتی بدن مبارکش واژگون شده به سوی اباعبدالله عليه السلام بر می گشت پای مبارکش به زمین کشیده می شد.
التماس دعا
منبع :
1- . من لا یحضره الفقیه / 4 / ص 16
2-. آداب وسنن-ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار،ص: 216)
3- . زندگي امام حسن عليه السلام ج 2، ص 121
4- اصول کافی / 2 / 336
5- امالی صدوق / 430
6- بحارالانوار ج 72 ص172
7-درر الاخبار ، ترجمه فارسی / 675
8- فیش های استاد قرائتی
9- زندگي امام حسن عليه السلام، رسولي محلاتي ج 2، ص 122.
10-به نقل از فیش های استاد قرائتی / امام مجتبی / ص6