از مقدمهای که مرحوم سید محمدتقی بر مکیال نوشته، چنین برمیآید که از شدت عشق و علاقه ای که به حضرت حجت (عج) داشته ، شبی آن حضرت را در خواب میبیند. امام(ع) تألیف کتاب مکیال المکارم را به وی توصیه و تأکید میفرماید و حتی نام آن را نیز «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم» تعیین میکند.
مؤلّف کتاب مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم بسیاری از مطالب مربوط به عقیده مهدویت و موضوع حضرت حجّت علیه آلاف الصلاه والسلام را تحت عنوان:
«دعا برای آن حضرت و تضرّع به درگاه الهی برای حفظ وجود شریفش از ناملایمات و آفات» مورد بررسی قرار داده است.
این کتاب هشت بخش دارد:
• ۱. وجوب شناخت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ؛
• ۲. امام زمان ما حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛
• ۳. بخشی ازحقوق امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر ما؛
• ۴. ویژگیهای حضرت که مستوجب دعای مردم در حق او است؛
• ۵. فواید دعا برای فرج صاحب الزّمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ؛
• ۶. اوقات و حالاتی که در آنها دعا برای حضرت و تعجیل فرج تأکید شده است؛
• ۷. چگونگی دعا برای تعجیل فرج و پارهای از دعاهای مأثور؛
• ۸. در بقیه اموری که سبب قرب به حضرت میشود و حضرت را خوشحال میکند و نزد او پر ارزش است
در بخشی از این کتاب شریف به قلم مؤلف آمده است:
بهترین امور در زمان غیبت آن حضرت: انتظار فرج آن بزرگوار و دعا کردن برای تعجیل فرج او و اهتمام به آنچه مایه خشنودی آن جناب و مقرّب شدن در آستان او است.
در باب هشتم کتاب «ابواب الجنّات فی آداب الجمعات» هشتاد و چند فایده از فواید دنیوی و اخروی دعا کردن برای فرج آن حضرت – صلوات اللَّه علیه – را ذکر کردهام.
سبب تألیف کتاب
سپس به فکر افتادم کتاب جداگانهای در این باره بنگارم که آن فواید را دربر گیرد، و به سبک جالبی آن را به رشته تحریر درآورم. ولی حوادث زمان و رویدادهای دوران و ناراحتیهای پی در پی، مانع از انجام این کار میشد. تا اینکه کسی را در خواب دیدم که با قلم و سخن نتوان او را توصیف نمود، یعنی مولا و حبیب دلِ شکستهام و امامی که در انتظارش هستیم. او را در خواب دیدم که با بیانی روحانگیز چنین فرمود:
این کتاب را بنویس و عربی هم بنویس و نام او را بگذار: «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم»
همچون تشنهای از خواب بیدار و در پی اطاعت امرش شدم ولی توفیق یاریام نکرد، تا اینکه در سال گذشته(۱۳۳۰ ه.ق) به مکّه معظّمه سفر کردم و چون آنجا را وبا گرفت با خداوند – عزّوجلّ – عهد بستم که هرگاه مرا از مهلکه نجات دهد و بازگشتم را به سوی وطن آسان گرداند، تألیف این کتاب را شروع نمایم؛ پس خداوند بر من منت نهاد و مرا به سلامت به وطن بازگرداند؛ همچنانکه همیشه مواهب و الطافش شامل حال من بوده است، پس به تألیف اقدام نمودم تا به عهدی که با خداوند بسته بودم، عمل کرده باشم….
اینک کتابی برگیر که همچون بهشتی بالا بلند و عالی مرتبه است و ثمراتش در دسترس و نزدیک به فهم، هیچ سخن بیهودهای از آن نشنوی، در آن چشمهها جاری است. هشت باب دارد، تا مایه تذکّری برای شما قرارش دهیم و البته گوش شنوای هوشمندان آن را خواهد شنید.