شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

گذران عمر، همراه با هدايت
 
در آيات سوره مبارك يوسف، از دو عمر بحث به ميان آمده است : عمرى كه صاحب آن، به علت بصيرت، عاقبت‏انديشى و اتصال به فرهنگ پاك حق، آن را به عبادت خالصانه و خدمت مخلصانه تبديل كرد. او در تبديل آن، به اندازه‏اى استوار بود كه هيچ چيز نتوانست مانع حركت او شود. روزى هم كه ناجوانمردانه او را محكوم كردند و در كمال بى‏گناهى به زندان افتاد، از آيات قرآن استفاده مى‏شود كه زندان را براى هم‏زندانى‏هاى خود، به كلاس معرفت تبديل كرد. ظاهر محل، براى او مهم نبود كه اين جا زندان و جايى است كه بايد حوصله‏اش سر برود، دلش تنگ شود و التماس كند. اين ملاحظات براى او نبود؛ از اين رو، آن را به كلاس معرفت تبديل كرد.
 
پاداش عابدان
 
 
 
قرآن بخشى از درس‏هاى الهى و ملكوتى او را نقل مى‏كند. اين يك عمر بود كه به عبادت و خدمت ماندگار تبديل شد. قرآن كريم پاداش عابدان را با كلمه «ابد» يا «خالد» بيان كرده است. پاداش بندگان پاك را كه بيان مى‏كند، آن را خالد و ابدى توصيف مى‏كند. خداوند چه لطفى به انسان دارد كه زمان كوتاهى را در اختيار او قرار مى‏دهد و او آن را سرمايه قرار مى‏دهد تا نتيجه ابدى و دائمى بدهد.
 
 
 
 
 
آرزوى گنهكار در قيامت
 
 
 
يكى از آرزوهاى گناه‏كاران حرفه‏اى در قيامت، بازگشت به دنيا است كه اين عمر كم را به سرمايه جاودانى تبديل كنند ، اما پاسخ ايشان اين است كه بازگشتى براى شما نيست. يك عمر هم عمر خانمى بود كه به فرهنگ مادى آلوده بود كه با اختيار خود، زمان محدود را به موج شهوات حرام و مجالس لغو و بازى‏گرى و بطالت تبديل كرد. خداوند از اين مجالس، كه قاتل عمر است، اسم مى‏برد :
 
«فِى جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ »1.در بهشت‏ها از يك‏ديگر مى‏پرسند.
 
 
 
 
 
اشراف بهشتيان بر جهنّميان
 
 
 
وقتى بهشتى‏ها در بهشت قرار مى‏گيرند، خداوند به ايشان اشرافى بر جهنمى‏ها مى‏دهد كه بدانند و لمس كنند از چه تنگنايى رها شده‏اند و با بيدارى از چه چاه عميقى رد شده‏اند! خداوند به آنان اجازه مى‏دهد كه با جهنمى‏ها سخن بگويند :
 
 
 
«مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ »2 .
 
[ به آنان رو كرده ]مى‏گويند : چه چيز شما را به دوزخ وارد كرد؟
 
چه چيزى شما را به اين‏جا كشيد؟ آنان چهار جواب‏مى‏دهند : يكى اين‏كه «وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ »3 ؛ ما در مجالس گناه و باطل و لغو و بيهوده شركت داشتيم.
 
 
 
 
 
 
 
اولين سوءال در روز محشر
 
 
 
روايتى را شيعه و سنى نقل كرده اند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله مى‏فرمايد : اولين بار كه مردم وارد محشر مى‏شوند، چهار سؤال از ايشان مى‏شود. اولين سؤالى كه از انسان دارند، اين است : «من العمر فيما أفنيت» ؛ زمانى را كه در اختيار تو گذاشتيم، به عشق چه كسى تمام كردى؟ در كدام مجلس و در چه راه و هدفى مصرف كردى؟ عمر سرمايه كمى نيست.
 
 
 
 
 
گردش فلك موجب تداوم عمر
 
 
 
آن گونه كه در ذهن دارم، نزديك بيست كتاب هست كه بايد بخوانيد و محاسبه كنيد كه براى يك دقيقه عمر، خداوند بايد چند ميليارد چرخ را با نظم خاص، در هستى بچرخاند، اگر در يكى از آن‏ها اختلالى صورت گيرد، رشته عمر پاره مى‏شود؛ براى مثال همين لحظه كه خورشيد در نيمكره غربى در حال تابش است، اگر براى خورشيد اختلالى پيش بيايد، مثلاً فاصله‏اش از زمين بيش‏تر يا كم‏تر شود، همه موجودات زنده منظومه شمسى مى‏ميرند. فعل و انفعالات زمين و گردش آن به دور خورشيد يا هوايى كه دور كره زمين است، اگر پنج متر بالاتر برود، به دقيقه نمى‏رسد كه همه موجودات مى‏ميرند.
 
در قيامت از تو مى‏پرسند گوهرى كه به تو داديم، كه از گرداندن ميلياردها چرخ به وجود آمده بود، در كجا معامله كردى؟ انبيا با بيش از قيمت خودش آن را معامله كردند :
 
«قُلْ إِنَّ صَلاَتِى وَنُسُكِى وَمَحْيَاىَ وَمَمَاتِى للّه‏ِِ رَبِّ الْعَالَمِينَ »4.بگو : مسلّماً نماز و عبادتم و زندگى كردن و مرگم براى خدا، پروردگار جهانيان است .
 
 
 
 
 
همه سلطنت در مقابل عمر
 
 
 
من از تصور اين دادو ستد عاجزم. ظاهرا اين داستان از مرحوم حاج شيخ جعفر شوشترى نقل شده است كه پادشاهى در شكارگاه، چشمش به آهويى افتاد و آن را دنبال كرد. اسب پادشاه توان اين را كه به آهو برسد، نداشت. آهو شاه را در بيابان بسيار دواند تا اين كه راه را گم كرد. از دور ديوارهاى گلى به نظرش آمد. در خانه‏اى را زد. پيرزنى بيرون آمد. پادشاه گفت: تشنه‏ام. پيرزن آب خنك آورد و شكارچى از مرگ نجات يافت. نشانى خود را به او داد و گفت: اگر روزى گذر تو به اين منطقه افتاد، نزد من بيا.
 
روزى پيرزن به اميدى اين راه را پيمود و به كاخ، نزد شاه آمد. شاه رو به درباريان كرد و گفت اين زن، مرا از مرگ حتمى نجات داده است. درباريان گفتند : اگر همه سلطنت خود را به او بدهى، مساوى مى‏شود.
 
آن گاه مرحوم آقا شيخ مى‏گويد : امام حسين عليه السلام هر چه داشت، به سلطان اصلى پرداخت. چه چيزى به او بدهد كه از مساوى بيش‏تر شود؟ عاقل‏تر از انبيا و ائمه، كسى در اين دنيا زندگى نكرده است كه اين عمر را كه محصول چرخش ميلياردها چرخ بوده است، تقديم بندگان خدا كردند.
 
كسانى كه عمر را به گناه و خواب اضافه و همراهى بازى‏گران گذراندند، اگر فردا نتوانند اولين سؤال را جواب بدهند، نوبت به سؤال دوم نمى‏رسد. يك روايت بسيار جالبى از پيامبر و اهل بيت رسيده است كه براى انسان، در شبانه روز، شش ساعت خواب، كافى است.
 
 
 
 
 
تقسيم بندى ساعات عمر
 
 
 
رسول خدا صلي الله عليه و آله مى فرمايد :
 
«عَلى العاقلِ أَن يَكونَ لَهُ ساعاتٌ» ؛
 
بر عهده انسان انديشمند است كه خالى از ساعاتى نباشد.
 
«سَاعَةٌ يُناجى فِيهِ رَبَّه» ؛
 
يك بخش را با خدا سر و سرّ داشته باشد، سود و منفعتى دارد كه خدا مى‏داند.
 
«وَسَاعَةٌ يُحاسِبُ فِيهِ نَفْسَهُ» ؛
 
در يك بخش، حساب‏گر خود باشد كه عمرم در چه راهى گذشت.
 
«وَسَاعَةٌ يتُفَكَر فِيما صَنَع اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ»5 ؛
ساعتى هم حساب كند كه خداوند عالم تاكنون چگونه با او معامله كرده است.
 
«كَمْ مِنْ قَبِيحٍ سَتَرتَهُ». من پرده‏درى كردم ، اما تو پوشاندى. پنجاه سال است كه پرده‏پوشى مى‏كنى. چه زمانى پرده از كار من برمى‏دارى؟ حوصله من از بنده‏ام سر نمى‏رود. «وَكَمِ من فادِحٍ مِنَ البلاءِ أَقلتَهُ» ؛ خودت سفارش كردى كه اگر با كسى معامله كرديد، اقاله كنيد و پس بگيريد. چه بلاها و گناهانى كه تو اقاله كردى. «وَكَمِ مِن اِثارٍ وَقَيتَهُ» ؛ در طول عمرم چه قدر مى‏خواستم در گناهان زشت بيفتم ، ولى تو مرا حفظ كردى. «وَكَم مِن مَكْروهٍ دفَعَتَهُ» ؛ صد ها بار بنا بود حادثه براى تو پيش بيايد و من دفع كردم. «وَكَم مِن ثَناءٍ جَلِيلٍ لَستُ أَهلاً لَهُ نَشَرتَهُ» ؛ هر جا مى‏روى تعريف تو را مى كنند. چه قدر انسان، عالى است. نمى‏دانند كه باطن من با تو، چگونه است. يك ساعت هم بنشينيد خوبى‏هاى خدا را در حق خودتان مرور كنيد. تو عجب خداى خوبى هستى! يك مقدار هم تو به ما بگو كه تو چه بنده بدى هستى :
 
 
 

مجلس تمام شد و به آخر رسيد عمر
 
ما هنوز اندر اول وصل تو مانده‏ايم
 
 

 
 

1 . مدثر (74) : 40.
2 . مدثر (74) : 42.
3 . مدثر (74) : 45.
4 . انعام (6) : 162.
5 . بحار الأنوار: 70/64 ، حديث2

 
 
 
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group