يکي از نعمتهاي بزرگ خداوند متعال که همۀ فضائل وابسته به آن میباشد، اراده است. از اینرو خداوند تعالی در ادامۀ دستورالعمل سورۀ مزّمّل در آیۀ شریفۀ:«إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلا» [1] از اراده به عنوان یک ابزار مهم و کاربردی برای پیشبرد اهداف رسالت پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» یاد میکند و بر تقویت اراده تأکید میورزد.
در تعریف اراده همين بس که «نميدانم»، «نميتوانم» و «نميشود» در انسان وجود ندارد؛ زيرا اگر بخواهد ميداند، اگر بخواهد ميتواند و اگر بخواهد ميشود.
اراده انسان را به جائی ميرساند که بهجز خدا نداند و آدمی میتواند به واسطۀ اراده، از يقظه به توبه، از توبه به تقوا، از تقوا به تخليه، از تخليه به تجليه و از تجليه به لقاء پروردگار برسد. يعني ارادۀ انسان او را به مرتبهای عروج میدهد که بهجز خدا نبيند.
همۀ پيروزيها متوقّف بر ارادۀ قوي است. لذا خداي متعال به پيامبران خود، لقب «اولوا العزم» داده است و خطاب به پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی«صلی الله علیه و آله و سلم» میفرماید: تو هم محتاج آن عزم و ارادۀ قوي هستی تا بتواني بار سنگين رسالت را به منزل برساني:
«فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل» [2]
و يا در جاي ديگري از قرآن ميفرمايد:
«وَ اصْبِرْ عَلي ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور» [3]
همۀ پیامبران«سلام الله علیهم»، در پرتو ارادۀ قوی توانستهاند رسالت خود را به درستی انجام دهند و نقش پیامبری را به بهترین وجه ممکن ایفا نمایند. تبليغ نهصد و پنجاه سالۀ حضرت نوح«سلام الله علیه» در ميان قوم لجوج خود، بت شکني حضرت ابراهيم«سلام الله علیه»، پيروزی حضرت موسي«سلام الله علیه» بر فرعون و صبر حضرت عيسي«سلام الله علیه» بر مصائب کمرشکن آن دوران، در اثر ارادۀ فولادین آن پیامبران اولواالعزم بود.
پیروزی حضرت خاتم الانبیاء«صلی الله علیه و آله و سلم» در هشتاد و چهار جنگ طاقت فرسا، بدون امکانات و تجهیزات و تحمّل مصائب جانگداز مکّه با سختی بیشتر از جنگهای مدینه، در اثر اراده و عزم قویّ آن حضرت صورت پذیرفت. و اگر ائمۀ طاهرين«سلام الله علیهم»توانستند تشيّع را حفظ کنند، در اثر اراده و عزم قوي بوده است. و نیز ارادۀ قوی در پانزده قرن گذشته، سببساز زنده نگه داشتن تشیّع، توسط علمای عظیمالقدر شیعه بوده است. آن بزرگواران خواستند و الحمدلله توانستند تشیّع را از نسلی به نسل دیگر منتقل نمایند.
اهل سیر و سلوک نیز پیشرفت خود در مسیر حرکت به سوی خدای متعال و عروج به منازل عرفانی را از ارادۀ قوی دارند. اساساً عزم و ارادۀ قوی میتواند توجّه آدمی را دائمی کند و او را در مسیر هدایت نگه دارد و به جلو براند. در تاريخ فراوان ديده شده که افرادی در فرصتها از خواب غفلت بیدار شدهاند و با ارادۀ قوي توانستهاند بیداری خود را همیشگی کنند و به مقام یقظه برسند. حرّ بن يزيد رياحي و فضيل ابن عياض نمونۀ صادق کسانی هستند که پس از بیداری، با عزم جدّی و ارادۀ قوی مسیر سعادت را پیمودند و به مقصد رسیدند.
ابی بصیر نقل ميکند که شخصی در همسایگی من زندگی ميکرد که آدم بسیار فاسد و فاجری بود. اکثر اوقات از خانهاش صدای لهو و لعب به گوش ميرسید و اراذل و اوباش در آن خانه رفت و آمد داشتند. وقتي به او متذکّر ميشدم، ميگفت: «اَنَا رَجُلٌ مُبْتَلًي وَ أَنْتَ رَجُلٌ مُعَافًي» یعنی من مردی مبتلا به گناه هستم و تو مرد آزادی هستی. اين شخص در خاطر من بود. تا زماني که به ديدار امام صادق «سلام الله علیه» شرفياب شدم. و قضيه را خدمت حضرت نقل کردم. حضرت امام صادق«سلام الله علیه» به من فرمودند: سلام مرا به همسایهات برسان و بگو اگر دست از گناه برداشتی، بهشت از آن تو است و من هم ضامن آن میشوم. وقتی از سفر برگشتم این همسایه به دیدن من آمد و من در زماني که خانه خلوت شد و هر دو تنها شدیم، فرصت را غنیمت شمردم و پیغام امام صادق«سلام الله علیه» را به او رساندم. او از اینکه مورد توجّه امام صادق«سلام الله علیه» قرار گرفته بود، بسیار خوشحال شد و از آن به بعد به طور کلی تغییر یافت.
پس از چندي بيمار شد، براي عيادت او به منزلش رفتم. ديدم دم مرگ است. به من گفت مولایم امام صادق«سلام الله علیه» به عهد خویش وفا کرد، منظورش این بود که دارد بهشت را ميبیند و پس از کمی از دنیا رفت. [4]
ارادۀ قوی موجب شد آن شخص دست از گناه بشوید و با امید به رحمت پروردگار متعال و لطف امام صادق«سلام الله علیه»، حاضر شد هستي خود را بدهد تا توبۀ او قبول شود.
اصولاً گذشت از گناه، خصوصاً گناهانی که انسان به آنها عادت کرده است، موجب جذب کشش الهی و پیشرفت در سیر و سلوک میگردد. هرچقدر هم که آلودگی انسان به گناه زیاد باشد، هرچقدر هم که گناهان او بزرگ و فراوان باشند، حق ندارد نا امید از اصلاح باشد. چون همانطور که بیان شد، واژههای «نميتوانم»، «نميدانم» و «نميشود» در قاموس انسان راه ندارد. اگر بخواهد حتماً ميشود. اگر بخواهد قطعاً ميتواند و ميداند.
«وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعي» [5]
در تاريخ هم مكرّر ديده شده است كه انسانهايي سرتا پا گناه بودند، اما خواستند و همّت كردند و طولي نكشيد كه به مقامات والائی رسيدند. فقط با يك جذبه از طرف خداوند و يك همّت از طرف خودشان منازل سیر و سلوک را به خوبی طی نمودند.
استقرار نظام مقدّس جمهوری اسلامی در ایران، مرهون ارادۀ حضرت امام خمینی«ره» و ياران و پيروان ایشان است. اگر مثالي براي تقدّس اراده نداشتيم جز همين مثال، ميتوانستيم بگوييم که نميدانم، نميشود و نميتوانم؛ در قاموس انسان جایگاهی ندارد. زيرا اگر بخواهد ميداند، ميتواند و ميشود.
سیر در تاریخ و مطالعۀ احوال گذشتگان، بیانگر این مطلب است که همۀ خذلانها، محروميّتها و شکستها، از ارادۀ ضعيف نشأت میگیرد. انسانهاي ضعیف الاراده، در بحرانها یا فرصتهائی که برای آنان پدید میآید، بسيار مفتضحانه شکست ميخورند. مثال افرادی همچون عمرو بن عاص و عمر سعد در تاریخ فراوان است. آن دو نفر در مقابل پیشنهاد شیطانی که در دو زمان جداگانه از سوی دشمنان خداوند دریافت کرده بودند، از اوّل شب تا صبح فکر کردند ولي دانسته خود را جهنّمي نمودند و خود اقرار کردند که نميتوانيم از رياست و پول بگذريم. یعنی ارادۀ ضعیف، قدرت تصمیمگیری صحیح را از آنان سلب کرده بود و با علم به سقوط و تباهی برای ارضای صفات رذیلهای چون پول پرستی و ریاست طلبی، به سوی جهنّم شتافتند.
حتّي قرآن کریم عدم موفّقيّت حضرت آدم«سلام الله علیه» در امتحان الهی را ناشی از میزان عزم و ارادۀ آن حضرت برمیشمرد:
«وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» [6]
لذا افرادي که عزم سير و سلوک دارند، بايد براي تحصيل ارادۀ قوي تلاش کنند و بدانند اگر از ارادۀ قوي برخوردار نباشد، در راه ميمانند. بلکه بسيار ديده شده است چنین افرادی سر خوردهاند و سردرگمي سبب ساز انحراف شدید آنان شده است.
راهکارهاي تقويت اراده
اوّلین راهکار برای تقویت اراده این است که انسان ارادۀ خود را به کار بگیرد و از او کار بکشد تا قوي شود. قوی بودن دست راست انسان، نسبت به دست چپ، مؤیّد همین حقیقت است. معمولاً انسان از دست راست خود بیشتر کار میکشد و دست چپ را در اولویّت دوّم به کار میگیرد. از این رو دست راست قویتر و مهیّاتر است.
کسی که قصد سیر و سلوک دارد باید در سلوک معنوی خود جدّیت داشته باشد و با تلاش در جهت تقویت ارتباط خود با معبود از طریق عبادات و نیز تقویت ارتباط با مخلوق از طریق خدمت به مردم و شرکت در امور خیر، ارادۀ خود را قوی کند.
راهکار دوّم برای تقویت اراده عمل به دستورالعمل سورۀ مزّمّل است. بايد دانست که همين دستورات بسیار در تقویت ارادۀ انسان مؤثّر است. مخصوصاً بيداري در شب و راز و نياز با خدای سبحان، ارادهای قوی برای انسان به ارمغان میآورد. آن چنان که میفرماید:
«إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلا» [7]
سوّمین و مهمترین راهکار تقویت اراده، اجتناب از گناه است. اگر انسان در مواقعی که زمینۀ ارتکاب گناه دارد، از گناه اجتناب ورزد، به طور ناخودآگاه ارادهای قوي پیدا خواهد کرد. دوری گزیدن از معاصی به قدري از منظر قرآن کریم اهميّت دارد که در آن کتاب نورانی، موجب تکفير سيّئات بر شمرده شده است.
«إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ» [8]
یوسف پیامبر«سلام الله علیه» در پرتو اجتناب از گناه، جایگاه ممتاز و برجستهای پیدا کرد و با عزم جدّی و ارادۀ قوی که به دست آورد، موفّقیّتهای چشمگیری کسب نمود که در تاریخ ثبت شده است. افرادی نظیر بهلول و ابن سیرین نیز در اثر اجتناب از گناه به مقامات بلندی صعود کردند.
انجام وظايف الهى نیز مقارن با اجتناب از گناه، از عوامل مؤثر در تقویت اراده به شمار میرود. اقامۀ نماز اوّل وقت، اهتمام به روزهداری خصوصاً روزۀ مستحب، اهمیّت به امر به معروف و نهی از منکر و رعايت سایر مقررّات الهى، تأثیر بهسزائی در تقویت ارادۀ انسان دارند. كسى كه به عبادت خداوند مىپردازد، به آرامش درونی دست مییابد و آرامش درونى، یکی از مؤثّرترين عوامل تقويت اراده است.
همچنین از عوامل دیگری همچون اميدواری، مقاومت در برابر هواهاى نفسانى و مبارزه با عادات ناپسند، تلقين به داشتن ارادۀ قوى، داشتن هدف روشن در زندگی، اعتماد به نفس و خودباورى و بهرهگيرى از سرگذشت انسانهاى با اراده، میتوان به عنوان عوامل مؤثّر در تقویت اراده نام برد.
================
پی نوشت ها:
[1]. المزّمّل / 6
[2]. الأحقاف / 35
[3]. لقمان / 17
[4]. الکافي، ج 1، ص 474
[5]. النجم / 39
[6]. طه / 115
[7]. المزّمّل / 6
[8] النساء / 31.