موضوع درس:
شماره درس: 94
تاريخ درس: ۱۳۷۷/۹/۱۸
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم بسم اللّه الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
چون كه اين هفته و هفته آينده ديگر مربوط است به ماه مبارك رمضان و مربوط به تبليغ ما است با اجازه شما يك مقدارى درباره تبليغ مان با هم صحبت كنيم و اگر خدا عمر بدهد توفيق بدهد اين بحث ناقصمان را انشاءاللّه بعد از ماه مبارك رمضان تمام مىكنيم بحث تبليغ اولاً بايد توجه داشته باشيم كه از جهاتى مخصوصا در زمان فعلى واجب است از يك جهت امر به معروف و نهى از منكر است و امر به معروف و نهى از منكر ولو اين كه در فروع دين ما در مرتبه هفتم و هشتم گذاشته شده است اما از قرآن و روايات به خوبى استفاده مىكنيم كه مهمتر از همه اجزاء فروع دين است. و معلوم هم است چون كه نماز، روزه، خمس، زكات، جهاد،تولى و تبرى، وابسته به امر به معروف ونهى از منكر است اگر امر به معروف در ملتى نباشد همه ارزشهاى آن ملت نابود مىشود از بين مىرود و دليلش هم همين است كه آقايان مبلغ متفرق در بلاد مىشود در هر دهى در هر شهرى تبليغ بيشتر و امر به معروف و نهر از منكر بييشتر آنجا از نظر دينى آبادتر است حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» يك جمله شيرينى داشتهاند كه مىفرمودند به تجربه براى من اثبات شده است. و من وقتى كه ايشان اين جمله را گفتند بعدا تكرار مىكردم بعضى اوقات خودمن هم يك بررسى در اين مدت كردم به تجربه براى من اثبات شده است ايشان مىفرمودند به تجربه براى من اثبات شده است هر دهى هر شهرى هر استانى اگر ذاتا مردمان نجيبى متقيد به ظواهر شرع داشته باشد وقتى ريشه يابى بكنيم مىبينيم در آن ده يك عالمى بوده است يا يك عالمى هست به عكس آن هم مىفرمودند هر دهى هر شهرى كه اگر ذاتا مردمان نااهلى نانجيبى داشته باشند مردمان لاابالى باشند وقتى ريشه يابى كنيم مىبينيم كه در آنجا عالم نبوده است در آنجا مبلغ نبوده است يا اگر بوده است عالم نفوذ نداشته است عالم بد بوده است مردم را فرار داده است از روحانيت يا چنين عالمى قبلاً بوده است يا در زمان فعلى بوده است و راستى اين فرمايش حضرت امام خيلى خيلى فرمايش متينى است به تجربه اثبات شده است چنين است به تجربه خود من مىتوانم مثلاً در همين ايران بيش از صد مورد براى شما بگويم كه هر دهى امر به معروف و نهى از منكر كرده است آنها نجيبند آنها متقيد به ظواهر شرع هستند دارالمومنين است و هر كجا اين امر به معروف و نهى از منكر نبوده است يا بد بوده است اينها ذاتا تقيد به ظواهر ندارند لا ابالى هستند لذا امر به معروف و نهى از منكر اين پايه است گفتم ولو اين كه هفتم و هشتم فروع دين است بايد اول قرار بدهيم اول از همه چيز كه بنيه است پايه است براى اسلام امر به معروف و نهى از منكر است كه اين امر به معروف و نهى از منكر هم يك نظارت عمومى هم بايد بكنند يك نظارت خصوصى يعنى روحانيت «ولتكن منكم يدعون الى الخير» اين مصداقش الان ما طلبهها هستيم يا «فلولا نفر من كل فرقةٍ منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون» اين وعده خدا هم هست لعلهم يحذرون خدا دوست دارد و متحقق مىشود اين مصداق كاملش الان ما هستيم لذا هم آيه نفر هم آيه آن نظارت هست آمرين بالمعروف والناهين عن المنكر الان مصداق كامل ما طلبهها هستيم يعنى علاوه بر آن امر به معروف و نهى از منكر عمومى ما طلبهها «ولتكن منكم امة» اما طلبهها «فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة» داريم لذا از اين جهت امر به معروف و نهى از منكر براى ما واجب است لازم است و ديگر حتى مىدانيد رسيده به آنجا كه حسين عليهالسلام هم در آن خطبه هايشان هم همين را مىگويند كه «انى لم اخرج اشرا و لا بطرا ولا مفسدا بل اخرج للآمر بالمعروف و نهى عن المنكر» از اين جهت تبليغ براى ما واجب است تبليغ براى ما لازم است از يكجهت ديگر هم باز لازم است و واجب است براى خاطر اين كه اصلاً پيامبرها كه روحانيت به جاى آنها است قرآن مىگويد كه كارشان همين است «الذين يبلغون رسالات اللّه و يخشونه و لا يخشون احدا الا اللّه» اصل كار ما اين است درس بخوان آيه نفر هم همين است درس بخوان براى اين كه انذار بشود براى اين كه آنچه داريم به ديگران بدهيم از يك جهت هم وضع فعلى بد وضعى است يعنى انسان وقتى كه برود در اجتماع برود در اين محلهها دراين روزنامه مىبيند كه اسلام در مخاطره است به اندازهاى كه ديگر با كمال شهامت در روزنامهها كه از پول ملت در مجلهها كه از پول ملت تأمين مىشود در ميان شيعه مىگويند كه قوانين 1400 سال قبل به درد جامعه مدنى نمىخورد با كمال شهامت آن هم از آن جوال به آن جوال از آن جوال به آن جوال يعنى به يك روزنامه اكتفا نمىشود روزنامهها مجلهها سمينارها جلسههابا كمال شهامت ديشب در روزنامه در روزنامه زن ديدم كه منكر خاتميت شده است از يك عمامه به سرى از يك عمامه به سر نكبتى نفهم ديگر نمىفهمد كه مىگويد كه حضرت حوا نمىدانم حضرت مريم اينها پيغمبر بودند مىخواهد كه زنها را پيغمبرش مىكند مىگويند اينها پيغمبر بودند حالا آنها هيچ يك بحث تاريخى يك بحث اعتقادى اما اين مىگويد حضرت زهرا پيغمبر بوده است يعنى آيه شريفه كه مىفرمايد «خاتم الانبياء» است مىگويد كه نه «انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى» مىگويد كه حضرت زهرا نينه بوده است براى اين كه هم مصحف داسته است اين كتابش بوده است هم جبرئيل برايش نازل مىشده يعنى وضع الان ما رسيده به اينجا كه موسيقى يك هنر شده است تنبك و داريه يا موسيقىهاى غربى موسيقىهاى سنتى به قول اينها موسيقىهاى حلال شده است داريه و تنبك حلال شده است اين وضع است و ضع ما رسيده الان به اينجا كه حجاب فكل يك ارزش شده است و اين وضع الان در همين اصفهان دارالمومنين است كه حضرت امام بارها راجع به همين اصفهان مىگفتند كه مردم نجيبى دارد مردم متقيد به ظواهر شرع دارد مىفرمودند براى اين كه علماى بزرگى در اصفهان بوده است الان هست همين دارالمومنين كه بارها مقام معظم رهبرى راجع به اصفهان همان چيزى كه ايشان راجع به من نوشتند بيشترش راجع به تعريف اصفهانيها بود آن هم چه تعريفها راستى هم اصفهان دارالمومنين است راستى دارالمومنين بوده است راستى اصفهان از نظر تقيد به ظواهر شرع از نظر زيركى از نظر زرنگى در كار اينها ممتاز است ديگر همين اصفهان الان خيلى وضع نكبت بار دارد يعنى الان در دنبال رودخانه همان كارهايى كه غربىها مىكنند اينها مىكنند حالا بعضى هايش را نمىخواهيم بگوييم الان درس اخلاق است نمىشود گفت اما اين رقص دسته جمعى يك چيز خيلى آسانى شده است مشهورى شده است و دسته جمعى يعنى دخترها و پسرها، همين ناژوان چرخ سوارى و نمىدانم فكل رقص دسته جمعى زن و مرد و دختر همديگر را بغل گرفتن و اينها يك چيز خيلى عادى شده است، خيلى عادى و اين وضعى كه الان جلو آمده است اينها مىطلبد امر به معروف و نهى از منكر ما را يعنى راستى مثلاً الان اينها را بعضى از شما مىدانيد خوب بلد هستيد الان وضع رسيده به اينجا در اين مجلهها در اين روزنامهها سر تا پاى اسلام رابه آن اشكال دارد مثلاً با كمال صراحت مىگويد وحى يك تجربه تاريخى حالا يعنى چه اين اول قلمبه و سلنبه است بعد قلمبه و سلنبه را معنا مىكند مىگويد كه پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم چون كه در حجاز زندگى مىكردچشمهاى زنها مشكى بود موهاى آنها هم سياه بود لذا در قرآن حورالعين آمده است اما اگر اين پيغمبر در غرب بود چشم آبى و موى بور جاى حورالعين مىآمد و حى يك تجربه تاريخى است يك قدرى مانده است به جلوتر مىگويد كه قرآن يك كتاب تاريخى است هم محرف است هم ناقص است بنابراين قابل عمل نيست هم محرف است هم ناقص اما محرف است روايات مىگويد اصلاً تحريف شده است هم ناقص است براى اين اگر پيغمبر 30 سال هم مىماند مدام آيه نازل مىشد پس ناقص است يك قدرى مىرود جلوتر مىگويد اين تشيع مثل تسنن مىماند هم، حق دارد هم باطل بعد مىگويد كه اين كارى به تشيع و تسنن هم ندارد اسلام و نصارى و يهوديها هم، حق دارند هم باطل و كسى بخواهد ادعا بكند اسلام صد در صد حق است يا نصاريت صد در صد باطل است اين حقانيت است هم حق است هم باطل در آخر كار مىگويد اين ولايت فقيه خرافت است نه آيه دارد نه روايت دارد نه دليل هفده صفحه مجله يك چنين چيزى مىنويسد آن مجله تعطيل نمىشود. آن آقا هم گرفته نمىشود مرتد است ديگر اسم ارتداد بياورى هو مىكنند چه هو كردنى يك چماق حسابى هم الان هست كه اين حرفها بايد زده نشود براى اينكه كه راديو اسرائيل هم مىگويد خودشان مىدهند به راديو اسرائيل مىگويند بگو يعنى راديو اسرائيل مىگويد گاهى اينها منتشر مىكنند ايناها منتشرمى كنند راديو اسرائيل مىگويد آن وقت مىگويند نه هيچ چيز نگو هيچ چيز نگو راديو اسرائيل دارد جلوى ما را مىگيرد راديو اسرائيل عليه ما صحبت مىكند و امثال اينها و اين نمونهاى از خروار است اين ارزشها اينها اصلاً اسلام به ارزشهايش است تشيع به اين ارزشها به اين تقدسها و تقدسها يكى پس از ديگرى دارد ضربه مىخورد جدى ضربه مىخورد بچه بازى نيست جدى دارد ضربه مىخورد چه كسى بايد جلويش را بگيرد ما طلبهها جدى بايد حالا برخورد نه اما امر به معروف و نهى از منكر كه ديگر آرى الان اين كه زمان پهلوى بشود جلوى ما را بگيرند عمامه ما را بردارند بگويند ديگر منبر نرويد ولى بالاخره امر به معروف و نهى از منكر كه ديگر حالا برخورد نيست بايد بگوييم اينها را بايد در ميان مردم بگوييم و اگر نگوييم مسئوليت دارد در ماه مبارك رمضان اينها بايد گفته شود كه ارزشها يكى پس از ديگرى دارد زير پا مىرود ما بياييم دست از تعصبها دست از جاه گرائيها دست از فردگرائيها دست از تابع چه كسى هستم از نظر نمىدانم حزبى اينها برودند كنار اسلام است خدا حاضر است امام حسين عليهالسلام فداى اسلام عزيز بشود ديگر كسى مهمتر در اسلام از حسين عليهالسلامداريم حسين عزيز حاضر است ان اللّه شاء عن يراك قتيلا نه خدا حاضر است كه عيال اللّه شود براى چه؟ براى اسلام عزيز حاضر است «ان اللّه شاء ان يراهن صبايا» خدا حاضر است براى اسلام عزيز دو ثلث مردم از بين بروند بله حاضر است اين جهاد براى همين است ديگر جهاد همين است وقتى چنين باشد ديگر نمىشود ساكت ماند بايد بگوييم اسلام در مخاطره است يعنى در روزنامه ما در مجله ما اصول در مخاطره است حالا يكدفعه فروع نمىدانم يك دفعه ولايت فقيه، نظام در مخاطره مىشود براى اين كه نظام بدون ولايت فقيه يعنى هيچ چيز يعنى پوچ نظام منهاى ولايت فقيه كه ديگر نظام نيست يعنى هيچ نظام جمهورى اسلامى متوقف بر ولايت فقيه است از نظر قانون اساسى از نظر دين از نظر آن ادلهاى كه ما داريم حالا يك دفعه نظام و نمىدانم ولايت فقيه اينها هيچ اما يكدفعه مىگويند اسلام اصول يعنى راستى يك طلبه در قم اينها بايد خون گريه كرد طلبه در قم مقاله بدهد به يك روزنامه، روزنامهاى كه منتشر مىشود هر روز در آن روزنامه نوشته باشد كه حضرت زهرا پيغمبر است و چرا اين را مىگويد براى اين كه بگويد زنها مىتوانند قاضى بشوند مىتوانند رهبر بشوند زنها مىتوانند اين اجماع كه هست اين اجماع زنها مىتوانند دخالت در همه كارها بكنند براى خاطر اين آن وقت بگوييم زن پيغمبر بوده است ابالحسن اشعرى بگويد حوا پيغمبر بوده است ببينيد كار به كجا رسيده است اين شده است مبانى دليل چه چيزى كه زن پيغمبر بوده است ابالحسن اشعرى نمىدانم ابالحسن اشعرى خيال نمىكنم گفته باشد حالا گفته باشد حالا شايد يك احتمال داده باشد اما ديگر ابالحسن اشعرى راجع به حضرت زهرا نگفته است اين طلبه از ابالحسن اشعرى بدتر اين را گفته است كه مصحف و آمدن جبرئيل پس حضرت زهرا عليهاالسلام پيغمبر بوده است امر به معروف و نهى از منكر وضع خيلى واجب لازم اهم از همه چيز واجبتر و بايد آشنا اين جمله حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» حالا اين را بعد انشاء اللّه هفته يا هفته ديگر دربارهاش صحبت مىكنم كه زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهاد است چه حرف خوبى است زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در تبليغ ما كه مىخواهيم بگوييم بايد آشناى به زمان آشناى به مكان بايد آشناى به حرفها بايد وارد باشيم در اين چيزها كه مىگذرد زمان پهلوى هر چه مىشد به نام ظلم بود و اتفاقا ترقى هم خيلى عالى بود آن وقتى كه در حسنيهها را مىبستند در مسجدها را هم بستند عمامه را هم از سر آخوندها برداشتند آخوند يك درجه شده ده درجه خيلى ترقى كرد آخوند مىخواست روحانيت را نابود بكند اما به جاى اينكه روحانيت نابود بشود خيلى بالا رفت مىخواست اسلام را بكوبد اسلام را نابود بكند اما چون ظلم بود به نام ظلم بود به نام غصب بود و ماها در آن زمان هم حرفمان بيشتر تأثير داشت هم كار مىكرديم ولو اين كه عمامه ما را پاره پاره مىكردند همان عمامه پاره پاره كردن براى ما خيلى خوب بود اما حالا غير از زمان پهلوى است به نام اسلام فكل ارزش است يعنى در روزنامه، راديو، تلوزيون هم همين است در بيت مقام معظم رهبرى گفتم كه آقا اين تلويزيون فيلهاى شهوتانگيز دارد اين تلويزيون فيلمهاى مفسدهانگيز دارد اين تلويزيون فيلمهاى شهوتانگيز دارد اين حرام است ايشان فرمودند بله راديو هم همينطور است بعد ايشان به من فرمودند كه خودتان بگوييد به مراجع بگوييد من هم مىگويم من هم گفتم بايد بگويم بيشتر مىگويم بعد مراد من اين اهميت دادنش است سه چهار روز بعد مسئولين رفته بودند خدمت مقام معظم رهبرى مقام معظم رهبرى فرموده بودند كه آقاى مظاهرى از دست شما گله دارد بايد برويد اصفهان ايشان را راضى كنيد كه عدهاى از ايشان آمدند پيش من و به ايشان گفتم كه آقا تلويزيون حرام در آن است فيلمهايش شهوتانگيز است حرام است زنهاى سر برهنه دارد حرام است اين اشاعه فحشا است اين تلويزيون موسيقيهاى شهوتانگيز دارد حرام است راديو غناهاى شهوتانگيز دارد موسيقيهاى شهوتانگيز دارد حرام است بايد دست برداريد مربوط به رهبرى است نمىشود گناهش مضاعف است براى اين كه هم رهبرى را مىكوبد هم اسلام را از بين مىبريد هم كار حرام مىكنيد حالا رفتند اصلاح بكنند يك كمى هم فرق كرده است اما اين كه طرز اصلاح نيست راديو و تلويزيون هم همين طور است جامعه ما خراب است راديو و تلويزيون هم خراب است و به نام اسلام يعنى الان تلويزيون يعنى اسلام است اينها را بارها اين رفقا در تاكسى نشستند اين موسيقيها زده ميشود به او مىگويند نكن مىگويد مال خودتان است ما مىگوييم اين عكسها در روزنامهها چرا اين عكسهاى زننده شهوتانگيز در روزنامه چرا؟ مىگويد كه همينها است كه در تلويزيون هم هست راست مىگويد يعنى همهاش كه نبايد بگوييم تلويزيون بايد بگويم تلويزيون و روزنامه و مجلات و هر چه كه اشاعه فحشا دار «ان الذين تحبون ان تشيع الفاحشه فلهم عذاب اليم فى الدنيا و الاخره» اگر گرفتار هستيم يكى از گرفتاريها همين است نبايد اقتصاد ما الان رسيده باشد به اينجا كه نزديك است آبرويمان به طور كلى از بين برود نبايد به اينجا رسيده باشيم گناه مىكنيم گناه در ما هم سوء استفاده مىشود اينها خيلى زنگ خطر است آتش كه گرفت تر و خشك مىسوزد ديگر وقتى آتش آمد نظام و رهبرى آخوند و فكلى و بىدين و بادين و همه نابود مىشويم همه نابود مىشويم حضرت زيد با 120 هزار لشكر مجهز قيام كرد در وقتى هم قيام كرد كه بنى اميه رو به اضمحلال بودند يعنى خيلى شده بودند قطعى بود كه حضرت زيد مىبرد از آن طرف مجاز هم بود يعنى از امام صادق عليهالسلام اجازه هم گرفته بوداين جور نبود كه غصبا باشد آمد شب كه فردايش تلاقى لشكرين بود تلاقى عسكرين بود يعنى مىخواستند حمله بكنند راوى مىگويد من در خدمت حضرت زيد بلند شد براى نماز شب رفتند براى تطهير براى وضو ناگهان يك صحنهاى ديدند و آن صحنه اين بود كه صداى ساز و آواز در لشكر شنيدند به جاى نماز شبشان جلسه موسيقى داشتند جلسهاى كه ساز و آواز بود مىگويد ديدم حضرت زيد بنا كرد مثل باران گريه كند اشك مىريخت در مقابل پاى آقا بعد رو كرد به من گفت «هذا القوم لن يفلح ابدا» اين پيروز نمىشود لشكرى كه در آن موسيقى باشد آن پيروز نمىشود اتفاقا فردا همين جور شد ديگر فردا تلاقى لشكر شد تير اول امد به پيشانى خود حضرت زيد حضرت زيد افتاد روى خاك لشكر فرار كرد بالاخره شكست خورد از يك لشكر ضعيف يعنى لشكر بنى اميه ضعيف بود يك لشكر ضعيف بزدلى 120 هزار نفر زمين خورد ديگر آن پيروز شد كفر پيروز شد چرا؟ هذا القوم لن يفلح ابدا نمىشود آقا در جمهورى اسلامى موسيقى ارزش شده باشد موسيقى سنتى اسمش را موسيقى سنتى يعنى داريه و تنبك اين حلال باشد اينها در روايات است چهل تا روايت مرحوم صاحب وسائل در جلد 12 وسائل روايت دارد راجع به داريه و تنبك به مطلق موسيقى راجع به مطلق غنا 40 راويت را ما زير پا بگذاريم موسيقى سنتى داريه و تنبك در دانشگاه پريروز يك جملهاى براى من آورده بودند رئيس دانشگاه را خواستم نوشته است كه دانشگاه يعنى تضارب افكار يعنى آنجا كه بايد دين ترويج بشود اين همه داد و فرياد هم مقام معظم رهبرى و حضرت امام كه مرتب مىگفتند دانشگاه بايد اسلامى باشد سؤال كرده بود كه آقا ابزار موسيقى را اجازه بدهيد در دانشگاه ما حمل بكنيم زيرش نوشته بود كه حمل بكنيم اينها گفته مىشود چه هيچ چيز يعنى در خوابگاهها موسيقى به جاى درس خواندن نى بزنند به جاى درس خواندن ويلن بزنند بردن ويلن در دانشگاه اينها به خدا گريه دارد اينها نمىفهمند دارند چه كار مىكنند خيال مىكنند حالا عليه مثلاً آخوند صحبت بكنند عليه آخوند چيز بگويند اين برد دارد با آخوند در افتادن ور افتلدن است ديگر هميشه اين جور بوده است پهلوى انگليسها نتواستند ديگر مگر مىشود با آخوندها در افتاد ما آخوندها ريشه مىكنيم يعنى خدا مىكند ما آخوندها قرآن داريم چهل تا روايت كه نمىشود بازى كرد حالا ديگر راستى الان وضع فعلى خيلى وضع بدى است همه ما نگران هستيم همه نگران هستند راجع به اين اقتصادى كه الان هست همه بايد با هم جمع بشوند اين اقصاد را درست بكنند همه بايد جمع بشوند اين تورم را درست بكنند اين كه وضعش نشد اين تورم و اين گرانى و اين بى كارى و اين بى زنى جوانها و اين اقتصاد فلج شده الان اينها را بايد بدانيد همه شما الان 60 درصد كارخانههاى اصفهان تعطيل شده است آقا شما خيال مىكنيد اين ساده است كارخانه تعطيل شدن كارخانه مواد ندارد اما انبارهايش پر است هيچ كس نمىخورد مىخواهد حقوق اين كارگرها را بدهد ندارد خودش فرار مىكند خودش فرار مىكند كارخانه مىماند اين كارگرها مىشوند تعطيل حالا هر كارگرى اقلاً هفت هشت ده نفر را بايد اداره بكند دو هزار كارگر اقلاً هفت هشت ده هزار نفر فقير مىشود خدا نكند يك ملتى گرسته بشود پدر همه را در مىآورد يعنى اين كارخانه چى ناگهان يك اعتصاب بكنند اعتصاب كارگرى بچه بازى است 60 درصد كارخانه الان تعطيل است ما بقى اش هم در شرف تعطيلى است مىدانيد از كجا سرچشمه مىگيرد من عقيده دارم قرآن فرموده است در آيات فراوان روايات فرموده است اين كه گناه وقتى در جامعهاى مخصوصا گناه علنى اشاعه فحشاء «لهم عذاب اليم فى الدنيا و الاخره» همهاش اين نيست كه در روايات مىخوانيم قرآن هم مىگويد در قرآن در سوره يس مىگويد كه معناى اين كه خدا شما را نابود مىكند كه معنايش اين نيست كه لشكر مىفرستند نه لشكر خدا مشت خدا تازيانه خدا صدا ندارد اما مىسوزاند نابود مىكند مسجدها بايد سنگر باشد مسجد بايد پر باشد روحانيت بايد فوق العاده مهم باشد و الا اگر مسجدها خلوت شد اگر كار برسد به آنجا كه در مسجدها گناه شد در خيابانها اشاعه فحشا شد ما هم ساكت مانديم بايد بگوييم بايد اول با تلطف با مهربانى يا بنّى همان كه در قرآن در سوره لقمان آمده است «واذ قال لقمان لابنه وهو يعظه يا بنّى لا تشرك باللّه ان الشرك لظلم عظيم» ما بايد تبليغمان را بكنيم با تلطف با مهربانى با استدلال و قطعا تأثير دارد اصلاً دين، دين تشيع پا بر جا بخاطر تبليغ ما است يك چيز ديگرى كه هيچ نمىتواند منكرش باشد همين است كه ما طلبهها خيلى كار كرديم كار مىكنيم اين تبليغ ما مخصوصا مبلغ در بلاد مىشويم خيلى كار مىكنيم و اين را سبك بگيريم بايد سنگين بگيريم تبليغمان مؤثر است خيلى مؤثر است اما معلوم است ديگر بايد اين آيه شريفه در مد نظر باشد و اين «الذين يبلغون رسالات اللّه يخشونه و لا يخشون احدا الا اللّه» جلوى زبانمان را هيچ كس نگيرد جز خدا جلوى گفتارمان را هيچ كس نگيرد جز خدا راستى بگوييم آن چه دين است آنچه واقعيت است بدون گفتن بدون جناح بنديها بدون حب و رياستها اصلاً چپ و راستىها نمىدانم يعنى چه بدون طرفداريها آنچه كه هست كه تبليغ ما هم بايد روى قرآن روى روايات اهل بيت و امثال اينها باشد نمىخواستم اين جورى صحبت بكنم خودش آمد ديگر بيايد بايد بگوييم حالا هفته آيند هم انشاءاللّه يك مقدارى درباره شرايط تبليغ صحبت مىكنم على كل حال براى همه ما در وضع فعلى واجب است لازم است تبليغ بكنيم هر كسى در مسجدش يا رفتن در دهى دفتن در هر شهرى و اين كه صدمات را به خود بخرد براى خاطر دين خدا براى خاطر تشيع براى خاطر اين نظامى كه همه ما مسئوليم مخصوصا ششصد هزار جوانهايمان يا شهيد يا اسير يا معلول 600 هزارشان اينها هر كدامشان به دنيا ارزش داشتند اينها كه معلول هستند من شبهاى چهارشنبه مىروم پيش اين معلولين در اين خانهها و راستى مىبينم چه روحيهاى من از ايشان جدا روح مىگيرم مىروم من به آنها دلدارى بدهم آنها به من دلدارى مىدهند چه چيزهايى يكى از همينها چند وقت قبل به من مىگفت كه آقا آتش زغال را بگذارند كف دستت بگذار ببين چقدر مىسوزد من پاهايم اين جورى مىسوزد اما هيچ از اين نظر حرف ندارم مىدانيد در چه چيز حرف دارم آن آتش زغال روى دلم است اين وضع فعلى خيابانها اينها يك آه بكشند پدر همه در مىآيد يك كسى كه هيچ ندار جز يك سر و حرف زدن قطع نخاعى است آن وقت به من مىگويد اين درد من است اين هيچ است براى خاطر خدا است در جنگ است بايد باشد آن كه دلم مىسوزد اين است وضع خيابانها اين آتش زغال شده است روى دل من ششصد هزار اين جورى داشتيم اين خانوادههاى شهدا آتش زغال روى دلشان دارد مىسوزد براى جوانش براى شوهرش زن با چهار تا بچه برايش مانده است شوهرش شهيد شده است اينها را همه ما بايد ببينيم براى چه شهيد شد ديگر براى چه شهيد شد آنها شهيد شدند براى اينكه اسلام باقى بماند ديگر ما هم بايد اين نظام را اين ولايت فقيه را اين ارزشهاى نظام را ارزشهاى تشيع را تا سر حد جان حفظ بكنيم حالا شهيد شديم كه الحمد للّه حالا به شهادت و اينها نمىخواهد حالا فعلاً به زبان بگوييم انشاءاللّه هم تأثير بكند در مردم هم تأثير بكند در مسئولين در ما هم تأثير بكند در اين روزنامههاى نكبتى شان راستى روزنامهها اين است از اين جوال به آن جوال از آن جوال به آن جوال اين آمده بود رئيس اين روزنامه يا روزنامه آمده بود پيش من گفتم آخر اين چه روز نامه هايى استكه همهاش تكرار اگر آن خط است همهاش تكرار اگر اين خط است همهاش تكرار است اين كه روزنامه نشد روزنامه بايد پر محتوا باشد بايد فرهنگ مردم را بالا ببرد بالا چهارتا مطلب از راديو انگليس و بى بى سى گرفتن و راديو آمريكا و آوردن در روزنامه اين كه روزنامه نشد چهار تا حرفهاى بچه گانه مقاله اين كه پيغمبر خاتم الانبياء نيست كه روزنامه نشد اين كه نكبت است آن از روزى ملت، ملت شام شب ندارد ما مرتب روزنامه زياد مىكنيم آن هم با اين گرانىها خيال مىكنيد يك روزنامه چقدر خرجش است نمىدانم كدامش را بگوييم كجايش را بگويم . خدايا تو مىدانى ما داريم مىسوزيم تو را به حق سوزش زينب قسمت مىدهيم يك نظر لطفى به اين نظام مقدس به اين تشيع به اين اسلام عزيز بفرما.
وصلى اللّه على محمد و آل محمد