موضوع درس:
شماره درس: 157
تاريخ درس: ۱۳۷۹/۱۱/۱۹
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث هفته هاى گذشته باشد ان شاء اللّه براى هفته آينده و امروز يك مقدارى در باره اين نظام مقدس با شما صحبت كنم با شما درد دل كنم و انصافا در اصفهان مراعات اين نظام مقدس كم مىشود قدر دانى از اين نظام نمىشود و ريشه يابى هم بكنيم تقصير ما روحانيت است و من هميشه رنج مىبرم از اين حرف هميشه رنج مىبردم و روز به روز اين رنج بيشتر مىشود پروردگار عالم عنايتى كرد و شاه رفت. در وقتى كه دنياى استكبارى تصميم گرفته بود كه تشيع را از ايران بر دارد البته اين لائيك كه آتاتورك موفق شد در تركيه اينها تصميم گرفته بودند تركيه را، ايران را، پاكستان را اين قضيه لائيك را قضيه زندگى منهاى دين يا لااقل دولت منهاى دين را مشهور كنند آتاتورك موفق شد و كرد و هنوز هم هست البته اين را هم توجه بفرمائيد اين را هم كه مىگويم هست در تركيه مردم تركيه از نظر تقيد به ظواهر شرع خيلى خوب است بهتر از ايران است از نظر دولت آتاتورك موفق شد الان هم موفق است يعنى همان قضيه كه الان مشهور شده سياست منهاى دين، دين منهاى سياست، تفكيك سياست از دين اين را موفق شد و الا دين را از مردم بگيرد موفق نشد بله از جهت فساد اخلاقى موفق شد كه الان وضع حجاب تركيه بد است اين آتاتورك كرد امّا آنها كه رفتهاند تركيه آنها كه براى ما تعريف مىكنند مساجد تركيه تقيد به ظواهر شرعشان خيلى بيشتر از ايران است و اين يك مصيبت است كه آنجا از نظر دينى بالاتر از ما باشند همان برنامه را رضا شاه آورد و بعد هم اين خاندان پهلوى خيلى رويش پافشارى كردند و بالاخره موفق نشدند و با قلدرى مىخواستند اين كار را بكنند يعنى رضا شاه نتوانست بعدش با تبليغ نشد آن طور كه مىخواستند و نشدنش هم ما روحانيت نگذاشتيم يعنى روحانيت شيعه با فرضى كه محصور بود نگذاشت كه تشيع ضربه بخورد امّا همه مىدانيد كه در حالى كه يادتان نيست ديگر ضربه از نظر اين كه مردم تقيد به ظواهر شرع نداشتند مسجدها خالى بود روحانيت را بهش اعتنا نمىكردند وضع حجاب بسيار بد بود وضع فساد اخلاقى بسيار بد بود با كارهاى فرهنگى، محمد رضا موفق شد ديگر در آخر وقتى كه زمينه را فراهم كردند تصميم گرفتند كه به قول عوام تنور بر افروخته نان را بزنند يعنى تشيع را از بين ببرند دين را از بين ببرند لذا كسروىها را روى كار آوردند و شروع كردند براى اين كه تمدن منهاى دين عقب ماندگى ما براى خاطر دين است، به خاطر تشيع است و راستى آن كسانى كه در آن زمان يعنى قبل از سنه 41 و 42 بودند از سى تا چهل خوب درك مىكردند تشيع در مخاطره عجيبى است اين قضيه 15 خرداد آمد جلو روحانيت مخصوصا مراجع همه قد علم كردندو تا 22 بهمن البته به دست مردم امّا روحانيت كه در رأس آنها حضرت امام اين نظام جاى آن نظام را گرفت و معناى اين نظام جاى آن نظام اين كه اين نظام را آورد گفت اسلام عزيز مراد از جمهورى اسلامى نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد اسلام براى مردم، اسلام مردم براى مردم، يعنى همه احكام اسلام را بايد پياده كنيم براى اين آمديم مرتب هم روى اين جمله در رسانههاى گروهى در مجالس خصوصى پيغام به اين طرف و آن طرف حضرت امام مىدادند اين كه من آمدم اسلام پياده كنم همان سالهاى اول در مقابل اين جمهورى اسلامى وقتى هم قانون اساسى را ما طلبهها نوشتيم و خوب هم نوشتيم كه الان هم مىگويند قانون اساسى ايران از بهترين قانونهاى اساسى است در انجا هم از اول تا آخر اسلام بايد پياده شود قرآن، روايت اهل بيت اين هدف بود همه جا هم گفتند اين دشمن خارجى تصميم گرفت كه اين نباشد ديد بهترين راهش اين است كه با دشمنهاى داخلى كار بكند لذا همين بازى كه الان شروع شده همين بازى در سال اول و دوم نظام مقدس يعنى 59 و 60 همين بازى شروع شد كه با كمال وقاحت گفت كه اسلام پياده شدن نه ممكن است نه مفيد كه مرحوم حضرت امام تكفيرش كردند فرار كرد رفت و بالاخره آنجا هم به درك و اصل شد امّا اين گفت امّا عملاً همين جورها چيزى كه خيلى ضربه زد و مثل اصفهان را زد انقلاب كرد اين دو سه چيز بود يعنى بعضى از آخوندهاى نفهم بعضى از روحانيت غير بيدار يا اين كه فاسق اين مصادرهها را اين اعدامها را اين ظلمها و اجحافها را به نام دين به نام جمهورى اسلام در جمهورى اسلامى جا زدند و اين خيلى ضرر داشت و آنها مىكردند، دشمن تأييد مىكرد دشمن توى بوق بارك اللّه مىگفت دشمن به اسم جمهورى اسلامى تمامش مىكرد دشمن به اسم حضرت امام تمامش مىكرد در اصفهان هم ما آخوندها دامن زديم لذا مردم را ضد انقلاب كرديم همه هنوز هم مردم ضد انقلاب هستند به نام ولايت به نام اين كه جمهورى اسلامى ظلم مىكند ،مصادره كرده است، آدم كشته است اينها را ديگر ما آخوندها كرديم البته دشمنهاى دانا هم كه غير ما آخوندها بودند دامن زدند امّا اين مصادرهها و اين اعدامها و اين اجحافها اين يك ضربه بود كه خورد به اين نظام يكى هم باز كه مردم زدند اين ادارهها وضع ادارهها كه روز به روز بدتر مىشود كم كارىها، بى كاريها، اجحافها، رشوهها و امثال اينها كه با زمان طاغوت تفاوتى نكرد يعنى آنچه حضرت امام گفتند مردم نكردند يك جملهاى نقل بكنم و ببينيد اگر راستى اين جمله عمل مىشد چه قدر عالى در مىآمد از شركت نفت يك دستهاى آمده بودند براى تجديد بيعت وقتى كه حضرت امام آمده بودند قم اين سخنگوى اينها پا شد و گفت آقا نيامديم بگوئيم كه از انقلاب چه مىخواهيم آمديم بگوئيم انقلاب از ما چه مىخواهد حضرت امام خيلى خوشحال شدند بر افروخته شدند از اين جمله بعدحضرت امام صحبت كردند فرمودند كه اين نظام از شما يك چيز مىخواهد شناخت وظيفه، عمل كردن به وظيفه بعد هم فرمودند همهمان چه روحانى چه دانشگاهى چه بازارى چه قواى مسلح چه نيروى ادارى يك وظيفه داريم. شناخت وظيفه و عمل كردن به وظيفه. راستى اگر اين جمله حضرت امام عمل شده بود از سال اول انقلاب تا الان ما اين بدبينىها كه ما آخوندها دامن هم زديم مسلم الان نداشتيم اين بدبينىها الان نبود و بالاخره كار رسيد به اينجا كه ما براى مردم روايت خوانديم «كل رايةٍ ترفع قبل قيام القائم فهو طاغوت» روى منبر خوانديم در مقابل اين نعمت بزرگ روايت صحيح السندش كرديم و براى مردم خوانديم به عنوان ولايت هم جا زديم و بالاخره گفتيم كه اصلاً زمان شاه بهتر از زمان الان است رژيم شاه بهتر است چرا چون روايت داريم «كل رايةٍ ترفع قبل قيام القائم فهو طاغوت» ما آخوندها اين جور كرديم ما كرديم ديگر، شما طلبهها و كرديم چه جواب هم داريم حالا باشد براى روز قيامت براى حضرت امام چه جواب داريم براى امام زمان چه جواب داريم و بالاخره آن بى دينها آن نفهمها مصادره كردند، به نام جمهورى اسلامى ايران تمام شد اعدام كردند، به نام جمهورى اسلامى تمام شد بدى كردند، به نام جمهورى اسلامى تمام شد اداريها بى كارى كردند، به نام جمهورى اسلامى تمام شد بد كارى كردند، به نام جمهورى اسلامى تمام شد و كم كم هم رسيد به آنجا به نام آخوندها جمهورى اسلامى مال آخوند است و آخوندها نتوانستند كار بكنند اين يك مصيبت است كه جلو آمد و ادامه دارد تا الان و الان ديگر مصيبت خيلى بالا شده و آن اين است كه زمينه هست براى بر اندازى چون كه توى ذهن مردم آن جورها است كه گفتم براى بر اندازى و اين بر اندازى را هم بدانيد از خارج است از خارج به نام بر اندازى و در اين دو سه ساله دو سه تا شروع شد از قم شروع شد نشد، از كوى دانشگاه شروع شد نشد، از جاهاى ديگر نشد البته شما بسيجىها البته اين حزب الهىها آنها كه هشت سال جنگ را پشت سر گذاشتند اينها نگذاشتند و الا زمينه براى بر اندازى بود و آمدند هم توى صحنه تهران 160 جا را آتش كشيدند داشتند مىآمدند جلو و حتى آقاى رحيم صفوى به من مىگفت ديدم دارند مىروند طرف خانه رهبرى كه تلفن كردم به يكى از اينها و گفتم اگر سه چهار دقيقه صبر كنيد همه شان را مىريزم روى زمين ترسيدند برگشتند البته گفتم اين حزب الهىها اين بسيج آن كسانى كه هشت سال جنگ را پشت سر گذاشتند نگذاشتند آن معمارى هم كه بافته، خوب بافته نمىشود يعنى دشمن «عرض خود مىبرد و زحمت ما مىدارد» نمىشود گفته كه همه در خط ولايت فقيه نظامى كه درست شده اين جورى درست شده گفته است اين نظام مثل يك منظومه شمسى من همين كه عرض كردم حضرت امام مىفرمودند ما همه وظيفه داريم بايد ايفاى به وظيفه. يك منظومه شمسى اين جورى است اين كره زمين ما يكى از آن كرههاى منظومه شمسى است اين حركت عجيبى دارد خيلى دقيق ده، هفده حركت. ماه، زهره، عطارد امّا در حالى كه هر كدامشان يك حركت خاصى دارند و شناخت وظيفه و عمل كردن به وظيفه همه (در خط ولايت فقيه) در خط خورشيد در خط آن، آن دارد به دنبال آن ستاره و گاه مىرود اين هم به دنبال او با يك سرعت فوق العاده دقيق نظام ما اين جورى است مىگويد همه كار خودشان را انجام بدهند امّا در خط ولايت فقيه و اين را دشمن بخواهد نابود بكند نمىشود نمىتواند مگر اينكه راستى آن ترسى كه من دارم اين كه اين هفت، هشت ميليون هم من جمله ما آخوندها اينها يك مقدار تخلف بكنيم العياذ باللّه نا شكرى بكنيم العياذ باللّه كار برسد به يك جا كه بعضى چيزها را خرافات بدانيم شركت در 22 بهمن را عار بدانيم و امثال اينها و الا اگر اين هفت، هشت ميليون توى صحنه باشند كه هستند هميشه بودند آن كسانى كه جنگ را پشت سر گذاشتند مسلم است استكبار جهانى هيچ غلطى نمىتواند بكند همين دفعه مقام معظم رهبرى به ما مىگفتند مىدانم از خارج است مىدانم هم براى بر اندازى آمده نه بر اندازى جمهورى اسلامى براى بر اندازى تشيع امّا هيچ غلطى نمىتواند بكند راستى معمار كه بافته درست بافته عالى بافته البته باز جمهورى اسلامى يعنى اسلام، اسلام بافته اسلام گفته است كه «اليوم اكلمت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا» [1] گفته همه در خط ولايت آن وقتى كه ولايت غائب باشد همه در خط ولايت فقيه بنابراين من يك تقاضا دارم از شما اين واجب است لازم است يك مقدار فكر بكنيد و اگر اين حرفهاى من درست است بيش از اين بايد توى صحنه باشيد الان خيلى از شماها توى مساجدخودتان وقتى نماز تمام مىشود اين دعاى خدايا خدايا تا انقلاب مهدى از نهضت خمينى محافظت بفرما و... را بگوئيد. قم مىگويد اتفاقا توى صحنه است و مىگويد چرا نمىگوئى؟ از مريدها مىترسى يا اينكه خودتان عقيده نداريد هستند الان، توى مجلس ما هم هست عقيده نداريد چرا عقيده نداريد يك خرافات درست مىكنيم مىگوئى تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام. بخوانيد و حالا تسبيحات حضرت زهرا مثل بسم اللّه كه اجنه ازش فرار مىكنند ما از اين فرار مىكنيم اين حرام است اين بدعت است ما بعد نماز با يك كسى حرفى بزنيم اين كه طورى نيست اين جاى حرف زدن باشد تسبيحات بخوانيم چرا اين نيست معلوم است از يك جا سرچشمه مىگيرد و بايد اين را ما رفعش بكنيم «نفيا يا اثباتا» يا من به شما اثبات بكنم يا شما به من اثبات بكنيد اين بدبينىها، بنشينيم با هم حرف بزنيم صرف بدبينى شما به مريدتان بگوئيد مريدتان بدبين بشود اين كه نشد اين كه نمىشود بنشينيد با هم حرف بزنيد بنشينيد با هم گفتگو بكنيد آن افراد هشت سال جنگ رفتند جبهه الان اين خانواده شهداء من شبهاى پنج شنبه يك سرى به اين معلولين و مجروحين مىزنم و راستى جان مىگيرم از اينها، اينها الان يك دست ندارد، پا ندارد، چشم ندارد، كمر ندارد، براى اين نظام بوده است ما همين جور اهميت بهش ندهيم يا اينكه عليهش صحبت بكنيم اين كه خيلى بد است روز قيامت چه جوابى داريم چرا با هم ننشستيم حرف بزنيم لااقل با هم بنشينيد حرف بزنيد گفتگو بكنيد كه بايد اين جورها رفتار بكنيم و اين مصيبت بزرگى است الان گفتم مردم روز شنبه غوغا مىكنند اين 22 بهمن همه جا من جمله اصفهان شلوغ است داد و فرياد زنده باد جمهورى اسلامى آن وقت ما طلبهها بدبين بهش باشيم شركت نكنيم اين اقلاً بايد مثل قم طلبهها جلو باشند آقايان جلو باشند چرا آقايان اين قدر كم لطفى مىكنند آقايان جلو باشند اقلاً هزار نفر جلو مريدهاشان به دنبال و 22 بهمن را ترويج بكنيم اين لازم است واجب است اگر نه يك دفعه صدام بر ما حكومت مىكند اميرالمومنين عليهالسلام مىسوخت و مىگفت اى مردم با من بسازيد و الا حجاج مىآيد بلا به سرتان مىآورد لذا حجاج آمد و آن بلا را به سر كوفه آورد كه هيچ سگ درنده گرگ درنده نمىآورد ما با اين جمهورى اسلامى نسازيم جمهورى اسلامى يعنى اسلام عزيز كجايش اسلام عزيز نيست بيائيد به من بگوئيد اين جايش اسلام عزيز نيست اين جايش امريكائى است كجايش نيست الا اين كه بگوئيد ادارىها بد هستند باشند به ما چه ربط دارد اميرالمومنين عليهالسلام هم ابن زياد استاندارش بود چه كار كند اميرالمومنين عليهالسلام ؟ اميرالمومنين عليهالسلام هم اداريهايش بد بودند چه بكند اميرالمومنين عليهالسلام ؟ همين را مىگفت، مىگفت چه بكنم بيست و پنج سال اين اداريها بد بودند رشوه خوار بودند حالا ما همه را بريزيم بيرون نمىشود كه راجع به همين قوه قضائيه مىرفتيم خدمت حضرت امام حرف مىزديم نگران بوديم ايشان ساكت مىشد وقتى كه يك رسانهاى گيرشان مىآمد صحبت مىكردند و من بعضى اوقات اشاره مىكردم به خانواده و يا يك كس ديگرى و مىگفتم با ما است امّا صحبت مىكردند مىگفتند از دورادور داريد نق مىزنيد راست مىگوئيد بيائيد توى صحنه، بيائيد توى صحنه شما بچههاى اصفهانى اين جور شديد دورادور توى مساجد نق مىزنيد روى منبرتان الان در اين اصفهان من اينها را تا الان نگفتم امّا ديگر نمىشود نگفت ما آخوندها به اين نظام دعا نمىكنيم شما آخوندها به مقام معظم رهبرى دعا نمىكنيد بعد مىگوييم چرا؟ يك آخوندى با مريدش آمده بود پيش من مريده مىگفت اين آقا خوب است بگوييد بماند امّا منبر هم كه مىرود به مقام معظم رهبرى دعا بكند بعد تنها آمده بود پيش من مىگفت نمىشود چرا نمىشود چرا؟ چرا ايشان جلوى راديو و تلويزيون را نمىگيرد عزيزم اين راديو و تلويزيون يعنى ايشان به قول امام، امام به من مىگفتند كه به من نسبت تحليل موسيقى مىدهند اين راديو و تلويزيون يك شهرك است نمىشود، نمىشود الا اينكه درش را ببندند مثل دانشگاه است دانشگاه را سه سال درش را بستند كه خوب بشود نشد مقام معظم رهبرى داد مىزنند دانشگاه اسلامى، نمىشود چه كارى بكنم مقام معظم رهبرى با اين راديو و تلويزيون چه كار بكند همين دفعه به مقام معظم رهبرى گفتم اين با تنزه شما با تنزه جمهورى اسلامى جور نمىآيد گفت مىدانم من تلويزيون را گفتم ايشان راديو را گفتند، گفتند راديو هم همين طور است بعد رفته بودند پيش ايشان، ايشان گفته بودند آقاى مظاهرى از دست شما گله دارند و بايد ايشان از دست شما راضى بشود مىخواستند ببيند از اين راه مىشود آمدند پيش من نيم ساعت صحبت كردم بابا موسيقىها دارد حرام است يعنى شهوتانگيز است فليمهاى شهوتانگيز دارد مفاسد دارد بايد نباشد با تنزه جمهورى اسلامى نمىسازد با تنزه اسلام نمىسازد همش گفتند چشم چشم خيال نكنيد آن مسول كه به قول مقام معظم رهبرى پسر يك مرجع تقليد است او مىتواند نه نمىشود الا درش را ببنديد نشدنش تقصير كى است تقصير همان هائى كه زمان طاغوت بودند يعنى طاغوتىها الان توى ادارهها هستند و آن مصادرهاىها الان بعضىشان توى قوه قضائيهها آن بزن و برقصها فراوانش توى رسانه گروهى مثل همين مجله كثيف چه بازى در آورده اين اواخر كه تعطيلش كردند گفته بود قرآن وحى نيست تراوش يك عربى معلوم است اين تراوش عرب كه نمىشود دائمى باشد حالا تعطيلش مىكنند كيان تعطيل نشد ناگهان چهار تا [ميان] جاى كيان مىآيد چه كار بكند اين تقصير مقام معظم رهبرى است؟ كه تو حالش را نداشته باشى يك دعا به مقام معظم رهبرى بكنى آقا كار رسيد به اينجا آنها كه روضه مىگيرند آنها به شما مىگويند دعا نكنيد لذا شما هم مىبينيد اگر دعا بكنيد ديگر دعوتتان نمىكند بازى در آمده توى اصفهان آن روضه خوانى آن مسجد اين وضع ماها من خيلى رنج مىكشم چرا اين جور بايد باشد چرا؟ به زور من را آورديد اينجا، تنهايم گذاشتيد سى چهل نفر از شما آمده بودند پيش مقام معظم رهبرى، مقام معظم رهبرى گفتند: به من گفتند آقاى مظاهرى دارد آقائى مىكند در اصفهان من گفتم نه ايشان در قم سلطنت مىكرد و ما ايشان را توى اين جذر و مد انداختيم من سلطنتم را رها كردم من قم وضعم خيلى خوب بود حالا آمدم اينجا همتان من را تنها گذاشتيد همه تان زجر به من مىدهيد چرا اين جورى نمىدانم اين 22 بهمن را اهميت بدهيد تقاضا دارم توى مساجدتان بهش اهميت بدهيد اين جمهورى اسلامى مرضى آقا امام زمان است آقا امام زمان اين نظام را دوست دارد مثل حوزهها است دوست دارد و نمىشود ما همين جورى با خرافات خودمان دعا نكنيم با خرافات خودمان اللّه اكبر اللّه اكبر بعد از نماز را گفتند مثل بسم اللّه كه اجنه فرار مىكنند امام جماعت و مريدها فرار مىكنند اين نشد كه حرف خيلى دارم اين چند ساله نگفتم و نمىخواستم بگويم امّا خودش آمد مىخواستم راجع به 22 بهمن صحبت كنم اميدوارم مرضى امام زمان واقع شده باشد و من از دست شما گله دارم شما به من بدى مىكيند من را تنها گذاشتيد و به زور من را آورديد اينجا و كار خودتان را مىكنيد من كار خودم را مىكنم و شما هم كار خودتان را و به جائى هم نمىرسد ادارهها كه با من نيستند مخالفت مىكنند امّا مخالفت علنى نه، اى كاش مخالفت علنى مىكردند كار شكنى مىكنند يعنى موعظه منفى مىكنند هر كار مىخواهم بكنم چهار تا سنگ جلويش مىاندازند و نمىشود پيشرفت كد و اگر بخواهم پيشرفت كنم نه كمك مىكند كمكشان را هم نمىخواهيم امّا نه كمك مىكنند نه مىگذارند همه شان لذا ادارهايها مطلقا به من كمك نمىكنند روحانيت به من كمك نمىكند مردم كه مريدهاى شما باشند به من كمك نمىكنند همه من را دوست دارند خوب مىخواهم كه دوست نداشته باشيد اين هم اى كاش نبود دوستى خشكهاى هم كه نشد بله همه من را دوست دارند همه به من لطف دارند ولى ما مىخواهيم كار كنيم شماها را به خدا قسم اين چند ساله هيچ كس با من نبود ادارهايها همه شان مخالف من بودند صد در صد امّا خيلى پيشرفت شده توى اين چهار پنج سال پنجاه سال حوزه جلو آمده خيلى عالى شده اين را هم حتى شما روى منبر نمىگوئيد يكى از شما آخوندها روى منبر اول مسئله گفته بود از يك مرجعى بعد از آن رفته بود توى قم كه قم چقدر خوب است دريا است نيم ساعت تعريف قم را كرده بود و بعدش گفته بود بله يك كارهائى هم اصفهان شده است اميدوارم خوب بشود اين روز قيامت نبايد جواب بدهد كه آخوند چرا اين چنين مىكنى اين مال من كه نيست من كه سلطنتم را رها كردم آمدم اينجا آقائى بكنم به قول شما ولى همه بايد اين حوزه را نمونه كنيد تنها كه نمىشود همه بايد بيائيد توى صحنه تا اين حوزه بشود ان شاء اللّه نمونه من يك ذره به فكر خود نبوده و نيستم آنچه بوده است فقط و فقط خدا بوده است الان هم آنچه به شما گفتم فقط و فقط خدا آنچه مىخواهم ترقى حوزه است ترقى شاگردهاى امام زمان است اين كه ما دلمان مىخواسته همان اول كه آمديم اين شاگردهاى امام زمان از نظر خوراك و پوشاك و مسكن و ازدواج در رفاه باشند و اين از نظر مادى از نظر معنوى هم چه احتياج دارند بروند قم هم خوب درس بخوانند هم خوب در رفاه باشند و همين جا باشند و اگر همه من الباب الى المحراب با من بوديد حتما الان شده بود يعنى همه در رفاه بودند و من به غير اين هيچ در نظر نداشتم و ندارم. اميدوارم آقا امام زمان يك نظر لطف بيشترى بكند. ان شاء اللّه.
وصلى اللّه على محمد و آل محمد
[1]- سوره مائده آيه 3.