شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس: اخلاق

شماره درس: 9

تاريخ درس: ۱۳۷۵/۱/۲۲

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح‏لى صدرى و يسّرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

هفته گذشته عرض مى‏كردم كلمه خلوص، كلمه اخلاص، كلمه مقدسى است و انسان وقتى تصور اين كلمه بكند، درمى‏يابد كه نور از سر تا پاى اين كلمه ساطع است و هر كه بيشتر داشته باشد تقرّبش به خداىِ تعالى بيشتر است و معلومم هست پيدا شدنش، مخصوصا آن مراتب والا، كارى بسيار مشكل است. امّا براى همه ـ مخصوصا ما طلبه‏ها ـ كارى بسيار واجب است.

اگر كسى بخواهد عمرش، علمش، كتابش، تبليغش، حرفش پر بركت باشد، مؤثر باشد بايد اين رنگ (اخلاص) به حرفش، به كتابش، به كارش، بهعمرش به علمش بخورد و الّا اگر حرف او براى خدا نباشد معلوم است صرفِ گفتن بيش نيست. اگر هم اميد دنيايى داشته باشد از همان راهى كه اميد دارد اميدش قطع مى‏شود و من از همه شما تقاضا دارم اين آيه‏اى كه اوّل بعثت بر پيغمبر نازل شده است را فراموش نكنيد. مى‏دانيد در كوه حراء چند آيه اوّل سوره علق نازل شد و پيغمبر مبعوث به رسالت شدند و آمدند در خانه خوابيدند. البته بيدار بودند و دراز كشيده بودند. جبرئيل آمد و گفت: پيغمبر اى كسى كه عباى نبوت به دوشت آمده يا ايها المزمّل قم الّيل إلا قليلا (سوره المزمل آيات 1 و 2) يك دستور يازده جزيى به ايشان دادند كه آن دستورالعمل خوبى هست براى ما طلبه‏ها، در اوّل سوره مزمّل.

آن اوّل سوره علق، اين برائت و استهلال براى قرآن است. يعنى برنامه 23 ساله پيغمبر يا آنچه در قرآن است تعيين مى‏كند و اين برائت و استهلال قرآن جمله اولش اين است: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم اقراء باسم ربك پيغمبر بخوان امّا به نام خدا. رسالت را با نام خدا آغاز كن و اين كه در نامه‏ها بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم نوشته مى‏شود در گفتارها بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم گفته مى‏شود معنايش همين است. يعنى گفتار من رنگ خدا دارد. كردار من رنگ خدا دارد و بالاخره با نام خدا شروع مى‏كند. با نام خدا كار مى‏كند. با نام خدا مى‏گويد و آن روايات شريف كه مى‏گويد اگر اينطور نباشد، ابتر است.

كل امر ذى بال لم يبدأ ببسم اللّه‏ فهو ابتر اگر اين رنگ را نداشته باشد بى‏بركت است. دنباله ندارد. يعنى منقطع و نابود مى‏شود و به تجربه هم اثبات شده است افرادى كه آن خلوص واقعى، آن درجات والا را نداشتند؛ عمرشان، كتابشان، گفتارشان بركت نداشت. به قول پيغمبراكرم(ص) دنباله نداشت، ابتر بود و به عكسش افرادى كه واقعا كارهايشان رنگ داشت، گفتارشان رنگ داشت همان رنگ خيلى كارها توانست انجام دهد. من توصيه مى‏كنم ما طلبه‏ها بعد از نماز شبمان، بعد از نماز صبحمان، بعد از قرائت قرآن و تعقيباتمان بايد اين آيه شريفه را بخوانيم و تلقين كنيم:

«صبغة اللّه‏ و من أحسن من اللّه‏ صبغة و نحن له عابدون...» (البقره ـ آيه 138) بعد هم خودمان معنا كنيم رنگ خدا؛ چه رنگ خوبى!! اگر اين رنگ نباشد خيلى بى‏رنگ است، خيلى بى‏مزه است، گفتار باشد كردار باشد، گفتار هرچه بالا، كردار هرچه بالا، تلخ و بى‏مزه است، بى‏بركت است فايده ندارد.

«اقرأ باسم ربك، اعلم باسم ربك، تفكَّر باسم ربّك، و اين بايد باشد. اين خلوص و اخلاص مراتب دارد. لذا پيش اهل دل مراتب هفت‏گانه، منازل هفت‏گانه برايش درست كرده‏اند. آن شعر مشهورى هم كه آن آقا گفته كه:

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم يك كوچه‏ايم

 

مرادش همين است. اين‏ها براى اين خلوص مراتب درست كرده‏اند مراتب هفت‏گانه و اگر انسان بتواند چندتايى از اين منازل را بپيمايد انصافا خيلى عالى است يك نورانيت عجيبى در دل، در كارها، در چشم و در زبان پيدا مى‏شود.

مرتبه اوّل اينكه انسان نيّتش خدا باشد. براى اينكه اگر نيت خدا نباشد ريا مى‏شود. فرق بين ريا و خلوص همين است. فرق بين عمل صحيح و عمل باطل اين است كه اگر انسان كار را براى غيرخدا انجام دهد؛ براى اينكه مردم بگويند بارك‏اللّه‏ انجام دهد، خوب معلوم است اين عمل مال مردم است.

همه شما اعمالتان را براى خدا انجام مى‏دهيد. نمى‏توان گفت كه مثلاً شما براى غيرخدا نماز مى‏خوانيد؛ اين معمولاً براى عموم مردم هست. براى شماها معمولاً بهتر و بيشتر هست كه عمل براى خدا.

الّا اينكه دعاوى هفتگانه هست كه آن محرك مى‏شود براى آوردن عمل. يعنى عمل را كه انسان قربةً الى اللّه‏ بجا مى‏آورد، نماز را مى‏خواند قربة الى اللّه‏ دعاوى، براى چه قربة الى اللّه‏ مى‏خواند؟ گاهى نماز مى‏خواند قربة الى اللّه‏ داعيه‏اش دنياست. براى اينكه مى‏بيند قرآن مى‏گويد، روايت مى‏گويد، تجربه مى‏گويد. كسى كه نماز خوب بخواند خدا دنيايش را آباد مى‏كند. اگر كسى خوب درس بخواند، متدين باشد، خدا عاقبتش را به خير مى‏كند. دنيايش را هم آباد مى‏كند و اين براى اينكه دنيايش آباد بشود، آن محرك مى‏شود براى اينكه طلبه بشود امّا وقتى طلبه شد، ديگر براى خدا در حجره است براى خدا درس مى‏خواند، براى خدا درس مى‏گويد، براى خدا، امّا محركش دنيا است. معمولاً همه شما عزيزان وقتى كه روى ممبر نشستيد ديگر مى‏گوئيد براى خدا، اين معلوم است. امّا ممكن است وقتى از اينجا حركت كرديد براى تبليغ، تبليع در ذهن شما باشد. محرك شما آن تبليع و استفاده مادى باشد. ولو آن محرك تبليع باشد امّا وقتى روى ممبر نشستيد ديگر تبليغ يعنى گفتن براى خدا. اين مرتبه اوّل خلوص است. يعنى مى‏گويد براى خدا موعظه مى‏كند براى خدا، احكام مى‏گويد براى خدا. نماز استيجارى همين باب است. مثلاً كسى اجير مى‏شود يك سال نماز استيجارى بخواند يعنى نماز را مى‏خواند براى خدا و دليلش هم اين است كه اگر يكدفعه وسط نماز اياك نعبد و اياك نستعين را شك كرد صحيح ادا كرده يا نه؟ برمى‏گردد دوباره مى‏گويد و دليل ديگرش هم اين است كه نماز را مى‏خواند. اگر براى خدا نبود نماز را نمى‏خواند. يا نماز را بد مى‏خواند. به همين دليل است كه نماز را مى‏خواند و مواظب است وضويش را درست بگيرد؛ بسيارى از اين افراد مقيدند نماز استيجارى را بهتر از نماز خودشان بخوانند. براى اينكه مى‏گويد اگر مرده روز قيامت جلويم را بگيرد چكار كنم؟ امّا خدا اگر جلويم را بگيرد او ارحم الراحمين است. بالاخره عمل را براى خدا انجام مى‏دهد. نماز استيجارى را براى خدا بجا مى‏آورد و راستى مى‏گويد قربة الى اللّه‏ و در موردى كه براى قرائت قرآن اجير مى‏شود، قرآن را قربة الى اللّه‏ مى‏خواند و عمده همين تبليغ طلبه‏ها است كه وقتى روى ممبر مى‏نشيند براى خداست. ديگر از همين جهت هم در ماه مبارك رمضان مقيد است روايتى كه مى‏خواند يك دفعه كم و زياد نشود. در غير ماه مبارك رمضان هم مقيّد است. اينكه اين جمله را خوب بگويد روايت را صحيح بخواند و در گفتارش لاابالى نيست. مقيّد است مصيبتى را كه مى‏خواند از جاى معتبر بگيرد. مقيّد است مسأله احكام را غلط نگويد يكدفعه اگر غلط گفت فردا تصحيح مى‏كند، همه اين‏ها كاشف از اين است كه تبليغ براى خداست امّا محرك تبليع است. محرك دنياست. خوب عمل صحيح است مرتبه اوّل خلوص را هم دارد و مسلما ثواب زيادى هم دارد ثواب تبليغ را هم دارد. امّا مرتبه اوّل است. به عبارت ديگر پيش اهل دل اين عمل اجرى ندارد، قربى ندارد. پيش پروردگار عالم اين قربى ندارد براى اينكه محركش دنيا بوده است. محركش خدا نبوده است. نمى‏توانيم بگوئيم اين عمل باطل است. اينگونه نيست. براى اينكه اگر شما از اوّل تا آخر مفاتيح محدث قمى را مطالعه كند قطعا بيش از هزار مورد پيدا مى‏كنيد كه اگر كسى گرفتار باشد اين دعا را بخواند گرفتارى‏اش اصلاح مى‏شود و نماز حاجت كه شايد صدتا نماز حاجت در مفاتيح محدث قمى هست. قرآن هم خيلى جاها دلالت دارد:

«من عمل صالحا من ذكر أو أنثى و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة» (سوره النحل آيه 97) لذا عمل صالح انجام مى‏دهيد. محرك دنياست امّا عمل، عمل صالح است.

حضرت امام(ره) در دعاى سحر از آقاى شاه‏آبادى ـ آن عالم بزرگ كه اصفهانى بوده و انصافا مناصبى را طى كرده است؛ ـ يك جمله نقل مى‏كنند. كه اين جمله براى عموم مردم نيست. براى من هم نيست. براى بعضى از شماهاست. ايشان وقتى كه در بعضى فقرات دعاى سحر مُنغمر مى‏شود در عالم وحدت؛ مى‏فرمايند كه استاد ما روحى فداه مى‏فرمودند: اُف باد بر آن كسى كه خدا توفيقش بدهد براى نماز شب؛ و در دل شب نماز شب بخواند و خدا را به اسماء و صفاتش قسم بدهد، خدا را به اهل‏بيت(ع) قسم بدهد ولى محرك او دنيا باشد. اُف باد بر او كه دنيايى كه به بال مگسى ارزش ندارد براى نماز شبش محرك باشد.

پذيرفتن اينگونه چيزها براى ما سنگين است. گفتم كه در مفاتيح محدث قمى اين همه نماز حاجت براى عموم مردم است ديگر. اين ترغيب‏ها، اين تحريص‏ها براى تأمين آتيه اولاد؛ خوب قرآن مى‏گويد هر كه تأمين آتيه براى اولادش مى‏خواهد بايد مواظب زبانش باشد: «و اليخش الذين لوتركوا من خلفهم ذرّية ضعفا خافوا عليهم فليتقّوا اللّه‏ و ليَقولوا قولاً سديدا» (سوره النساء ـ آيه 9)

بهترين تأمين آتيه براى اولاد تقوى است.

در آن قضيه حضرت موسى و حضرت خضر كه بنا شد حضرت موسى يك كلاس مخصوصى را بخواند و آن كلاس مخصوص معلمش خدا باشد، واسطه‏اش يك بشر باشد كه خضر پيغمبر بود. در آن كلاس مخصوص كه ديوار را كشيد بعد لمّش را گفت و كان ابوهما صالحا اين فليتقوا اللّه‏ و ليقولوا قولاً سديدا و آن جمله كان ابوهما صالحا به ما مى‏گويد بهترين تأمين آتيه و بهترين عاقبت به خيرى، تأمين آتيه براى عاقبت خود انسان، براى عاقبت دنيايش، اين است كه زبانش كليد داشته باشد، هرچه نگويد، هرچه نشنود، و اليقولوا قولاً سديدا. لذا اشتباه نشود مسلم است كه نود درصد بلكه بالاتر نود و نه درصد مردم محركشان در اين زمينه‏ها همين چيزهاست و همان‏هايى هستند كه ريا هم در زندگى‏شان نيست. و واقعا عمل را براى خدا بجا مى‏آورند!

اين نحو عبادت مرحله اوّل از خلوص است و مرتبه اوّل از خلوص مال عوام مردم است مال عموم مردم است نه مال خواص و مال طلبه‏ها نيست. اين روايت شريف كه از امام صادق(ع) است و همه‏تان شنيديد و براى ديگران گفته‏ايد: الحَسَن لِكلّ احدٍ حسن و منك اَحْسَن لمكانك منّا مَن قبيح لكل احدٍ قبيح و منك أقبح لمكانك منّا.

يك طلبه وابسته به امام صادق(ع) است، كار خوب از هر كه سر زند خوب است امّا از يك طلبه خوب‏تر است. كار بد از هر كه سر زند بد است امّا از يك طلبه بدتر است، لمكانه مِنْ حضرت ولى‏عصر(عج) بخاطر وابستگى به امام زمان(عج) وابستگى به امام صادق(ع).

لذا ما بايد در اين راه جلو برويم و اكتفا نكنيم به اينكه يك عمل را صرفا صحيح انجام داده باشيم. مرحوم صاحب وسايل در همين إعداد فرائض روايتى از امام صادق(ع) نقل مى‏كنند كه امام صادق(ع) فرمودند:

چقدر قبيح است يك كسى شصت هفتاد سال نماز خوانده باشد امّا دو ركعت نماز مقبول نداشته باشد. خوب اگر راستى، دنيا محرك باشد نه خدا، معلوم نيست اين نماز مقبول باشد. خوب بله نماز صحيح است. زرنگى براى يك طلبه اين نيست كه فقط نماز صحيح بخواند و جهنّم نرود. خوب مستضعفين هم جهنم نمى‏روند، ديوانه‏ها هم جهنم نمى‏روند. زرنگى براى يك طلبه اين نيست كه فقط بهشت برود. خوب بچّه‏ها هم بهشت مى‏روند. حتى در روايات مى‏خوانيم كه سرپرست سرپرستان حضرت زهرا(س) است. آنجا زن‏هايى هستند كه سرپرستى اين بچّه‏ها مى‏كنند كه بهشت مى‏روند و رئيس اين زن‏ها و سرپرست سرپرستان حضرت زهرا(س) است. بنابراين زرنگى اين نيست كه طلبه بهشت رود چون بچّه‏ها هم بهشت مى‏روند. پس زرنگى چيست؟ اين است كه انسان بتواند خودش را به امام صادق (ع) برساند.

«و مَن يُطع اللّه‏ و الرسول فأولئك مع الذين أنعم اللّه‏ عليهم مِن النّبين و الصديقين و الشهداء و الصلحين و حَسُنَ أولئِك رفيقا» (النساء ـ آيه 69) يكى از علماى بزرگ به من مى‏فرمود: كه پدرم ـ كه او هم از علماى بزرگ تبريز بوده ـ براى من نقل كرد كه يك پيرمردى مرا خواستند و به من گفتند كه من امشب مى‏ميرم و دلم مى‏خواهد تو بالاى سرم باشى. مى‏گويد من آنشب به منزل آن پيرمرد رفتم. او به من گفت حالا تو برو بخواب من حالا نمى‏ميرم. قبل از اذان صبح مى‏ميرم و در آن موقع بيدارت مى‏كنم. (و شب جمعه هم بود.) مى‏گويد من رفتم خوابيدم تا اينكه كسى را فرستاده بود دنبالم كه بيا. آمدم ديدم رو به قبله خوابيده و مهيّاى مرگ است يك مرتبه ديدم از جا بلند شد و نمى‏توانست بايستد دستهايش را گذاشت روى سرش و گفت السلام عليك يا اميرالمؤمنين. السلام عليك يا بقيه‏اللّه‏، تعظيم كرد و خوابيد و مرد، همين است كه در كافى روايت داريم چهارده معصوم اين را برمى‏دارند و مى‏برند نزد خودشان. كه امام باقر(ع) به پيرمردى گفتند دل خوش دار كه پنج تن مى‏آيند (چهارده معصوم مى‏آيند حالا در زمان امام باقر(ع) نمى‏خواستند بگويند خودم گفتند پنج تن) به دست اميرالمؤمنين آب مى‏خورى دل خنك مى‏شوى، دل خنك ميميرى، تو را برمى‏دارند مى‏برند پيش خودشان. خوب اينها براى خواص است يعنى براى شما طلبه‏هاست. معنا ندارد يك طلبه كوشش كند براى اينكه جهنم نرود يا طلبه كوشش كند براى اينكه بهشت برود! نه ما بايد همت بلند داريم. ما بايد كوشش نمائيم دم مرگ خطاب شود يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى إلى ربك به اين مى‏گويند زرنگى! ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى (پيش امام حسين(ع)) وَ ادخلى جنّتى، جنت عوامِ مردم مال عوام مردم، آن جنتى كه مقام عندالهى‏اش به اندازه‏اى بزرگ است. كه و ادخلى جنّتى.

خوب حالا مرتبه اوّل خلوص را داريم. بيائيد در مرحله دوّم ببينيد چه افرادى پيدا مى‏شوند. مرتبه دوّم از خلوص اين است كه نماز را بخواند براى اينكه بهشت برود براى اينكه جهنم نرود. يعنى راستى نماز را مى‏خواند قربة الى اللّه‏. امّا داعى و محرك آن اين است كه جهنم نرود يا اين است كه در آن قصرهاى بهشتى برود با آن حورالعين‏ها، با آن آب‏ها، با آن ميوه‏ها و بالاخره با آن نعمت‏هاى بهشتى. خوب اين مرتبه دوّم است. معلوم است كه به او بهشت مى‏دهند و او را جهنم هم نمى‏برند. در سوره والصافات هم دارد كه: لمثل هذا فليعمل العاملون (الصافات آيه 61) براى همين بهشت و نعمت‏هايش، مقدس‏ها نماز مى‏خوانند، بهشت مقدس‏ها، و لمثل هذا فليعمل العاملون. امّا همين با اين قرآن.

مرحوم علامه مجلسى رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه از شهيد دوّم، از ابن طاووس اين طور نقل مى‏كند: هر كسى كه نماز بخواند براى اينكه بهشت برود، هر كه عبادت كند براى اينكه جهنم نرود عبادتش باطل است. اين چه مى‏خواهد بگويد؟ اين كجا را سير مى‏كرده است؟ يعنى راستى شهيد(ره) به كجا رسيده بوده؟ اين شهيد از من خيلى كوچكتر بوده كه او را شهيد كردند. در 54 سالگى شهيد شد. دويست جلد كتاب نوشته است. اين بايد يك جاى ديگرى را سير كرده باشد تا بتواند 54 سال (كه ده پانزده سالش هم معمولاً موقع صوابتش است) اين بتواند در مدت 40 سال دويست جلد كتاب بنويسد. اين بتواند الفقه على مذاهب الخمسه ايجاد بكند. طورى درس خارج بيايد كه تحريك سنى‏ها نشود. بتواند در درسش هم قول ابوحنيفه نقل كند هم قول مالك نقل كند هم قول حنبل نقل كند هم قول شافعى، در ضمنش هم آن درّ گرانبهاى شيعه بوجود بياورد. خيلى درايت مى‏خواهد خيلى عقل مى‏خواهد خيلى ممارست مى‏خواهد. خوب مى‏دانيد مسالك دليل بر ممارستش است. شرح لمعه دليل است. امّا مسالك يك دوره فقهى است كه مرحوم صاحب جواهر رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه به آن مى‏نازد و بسيارى از بزرگان مى‏گويند اگر كسى وسائل و مسالك داشته باشد مى‏تواند رساله بنويسد. مى‏تواند يك دوره فقه بنويسد.

خيال مى‏كنيد شهيد(ره) قرآن بلد نبوده لمثل هذا فليعمل العاملون را بخواند؟ بعضى اوقات انسان مى‏رسد به جايى كه ديگر نمى‏تواند بگويد اگر نماز براى بهشت يا فرار از جهنم باشد اين نماز صحيح است. نمى‏تواند بگويد. يك جاهايى را طى مى‏كند مثلاً در ميان شما، خوب نمى‏توانيد باور كنيد يك طلبه دزد واقع شود. نمى‏شود باور كرد يك طلبه چشم‏چران واقع شود، يك طلبه العياذباللّه‏ زنا كند، برود در پارك‏ها و اين طرف آن طرف كارهاى زشت بكند. يك آقايى كه چندين سال، شصت سال هفتاد سال در تقوا زندگى كرده نمى‏تواند باور كند لذا هرچه اين مطالب را به او بگويند باورش نمى‏شود. اين جمله را ما طلبه‏ها مسخره مى‏كنيم. نبايد مسخره كنيد. راستى اين گونه است. مى‏گويند به مرحوم كلباسى رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه اين آيت‏اللّه‏ عظماى اصفهان گفتند يك طلبه دزدى كرده، يا يك كسى رفته قبل از اذان صبح تو خانه يك كس ديگر و دزدى كرده؛ مرحوم كلباسى گفته بودند خوب اين نماز شبش را كجا خوانده است. اين معلوم است دروغ است. چون قبل از اذان صبح وقت نماز شب است. اين اگر بخواهد در خانه غصبى نماز بخواند كه نماز شبش باطل است. اين نماز شبش را كجا خوانده است؟ خوب اين را مسخره مى‏كنند. آن كسانى كه دشمن هستند مى‏گويند مرحوم كلباسى چه قدر ساده بوده است. مى‏خواهند طلبه‏ها را مسخره كنند. آن كسانى كه اينجور نيستند و دوست اهل علم هستند مى‏گويند اين مطلب دروغ است. ولى راستى انسان برود در حالات شهيد دوّم(ره) مثل مرحوم سيد بن طاووس و امثال اينها، مى‏بيند كه اين‏ها اينگونه عبادت‏ها را پوچ و بى‏ارزش مى‏دانند. مثل گردويى پوچ است.

آدمى كه نصف شب خدا بر دل او حكومت نداشته باشد اين معلوم است پوچ است آنكه از طلبه مى‏خواهند، آنكه شهيد دوّم(ره) و سيد بن طاووس مى‏خواهند اين است: «تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربّهم خوفا و طمعا و ممّا رزقناهم ينفقون.» (السجده ـ آيه 16)

صفت جمال خدا محرك است. صفت جلال خدا محرك است. گاهى صفت جمال بر دل اين مستولى مى‏شود گاهى صفت جلال بر دل اين مستولى مى‏شود. نمازش اين است و «ممّا رزقناهم ينفقون»اش هم اين است. بعد قرآن مى‏گويد خيال نكن اين‏ها مزه ندارد.

«فلا تعلم نفسٌ ما اُخفى لهم من قرّة أعين جزاءً بما كانو يعملون» (السجده ـ آيه 17)

من خيال مى‏كنم اين فلا تعلم نفسٌ از همان دل شب پيدا مى‏شود. از آنجا شروع مى‏شود تا مى‏رسد به آن بهشت آن جورى. اين فلا تعلم نفس يعنى همان وقتى كه دارد نماز مى‏خواند. «فلا تعلم نفس ما أخفى لهم من قرة أعين» إلا اينكه كسى خودش هم به اين مقام رسيده باشد. آن وقتى كه صفت جمال خدا بر دل كسى حكمفرما باشد صفت جلال خدا بر دل كسى حكمفرما باشد ديگر معلوم است دنيا پوچ است. نه آخرت هم پوچ است. ديگر براى بهشت و جهنم اين‏ها پوچ است.

نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار

چه كنم چيز دگر ياد نداد استادم

 

راستى آن وقت ديگر همه چيز فراموش مى‏شود. نه اينكه به بهشت طمع ندارد و از جهنّم ترس ندارد. نه. همه چيز پوچ است. همه چيز مغفولٌ عنه است. ديگر جهنم مغفول عنه است. اگر ترس است خشيت است. نه اينكه ترس از جهنم باشد. ابهت و عظمت خدا ـ همين كه قرآن مى‏فرمايد ـ، صفت جلال بر دلش حكمفرما مى‏شود. سر تا پايش را خشيت مى‏گيرد. معلوم نيست ديگر غش هم بكند. (اميرالمؤمنين و اهل‏بيت(ع) كه واضح است غش نمى‏كردند. مدهوش مى‏شدند.) و اين ديگر غش هم نمى‏كند. غش مال غير اين است. و خرّ موسى صعقا... (الأعراف آيه 143)

مدهوش مى‏شود منغمر در عالم وحدت مى‏شود. مقام خشيت بر او حكمفرما مى‏شود. ديگر مى‏لرزد، دل مى‏تپد براى اينكه معشوقش را پيدا كرده است. براى اينكه خدا بر دل او حكمفرما شده است. مقام‏هاى خوبى است. خوب بلد هستيم بگوئيم، خوب بلد هستيم بشنويم، امّا معلوم است رسيدن به آن خيلى مشكل است. خيلى.

خدا را قسمش مى‏دهم به حق شهيد دوّم(ره)، به حق همرديف‏هاى شهيد دوّم، به حق سيد بن طاووس، كه رسيدند به مقامى كه بتوانند فتوا دهند كه اگر كسى نماز صبحش را براى رفتن بهشت يا نرفتن جهنم بخواند باطل است؛ خدا را قسم مى‏دهم به حق اين‏ها اين گونه دل‏ها، اين گونه مقام‏ها، به همه ما عنايت كند. إن شاءاللّه‏.

و السلام عليكم و رحمه‏اللّه‏ و بركاته

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group