شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس: انسان در قرآن

شماره درس: 198

تاريخ درس: ۱۳۷۷/۱۰/۱

متن درس:

بسمه تعالي

بناشد كه دراين ماه مبارك رمضان به خواست پروردگار عالم و لطف حضرت ولي عصر ( عج الله تعالي فرجه الشريف ) يك بحثي راجع به انسان در قرآن داشته باشيم انسان از نظر قرآن كيست؟ چيست؟ براي چه به اين دنيا آمده است؟ و بلاخره منتها سير او كيست؟ چيست؟ و اين بحث خداشناسي نظير بحث خداسازي بحثي است بسيار ارزنده. اگر كسي بتواند خود را بشناسد به قول اميرالمومنين (سلام الله عليه) خدا را شناخته است.« مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَهُ » وخود شناسي هم كاريست بسيار مشكل . حضرت امام (رضوان الله تعالي عليه) مي فرمودند: اين روايت تعليق بر محال كرده است. يعني همين جور كه انسان نمي تواند كنه خدا را بشناسد، حق معرفت به خدا پيدا كند، نمي تواند كنه ي خود را بشناسد. به عبارت ديگر نمي تواند معرفت به خود را پيدا كند. و انصافاً چنين است.اما به اندازه ي سعمون ، به اندازه اي كه ما از قرآن مي توانيم استفاده كنيم به اندازه اي كه ما بتوانيم از روايات اهل بيت (عليهم السلام) استفاده بكنيم اين بحث را دنبال مي كنيم. اميدوارم براي من و شما مخصوصاً براي جوان هاي عزيزبحث مفيد باشد. اميدوارم بحث مورد نظرحضرت ولي عصر ( عج الله تعالي فرجه الشريف ) باشد و انشاء الله با لطف امام زمان اين ماه را تمام كنيم. در آيات اول سوره ي بقره، تقريباً در همون صفحه ي اول و دوم انسان معرفي شده است مي فرمايد: اين انسان خليفه ي خداست پروردگار عالم خطاب كرد به ملائكه مي خواهم خليفه ام را در اين جهان خلق بكنم. « و اِذ قالَ لِلملائكة اِني جاعلُ في الارضِ خَليفَة ». ملائكه عالمند، ملائكه فهميده اند ، مخصوصاً بعضي از آن ها كه سعه ي وجودي آن ها خيلي بالاست. به اندازه اي كه مي توانند تحمل وجي بكنند نظير حضرت جبرئيل و امثال او . اينها ديده اند كه اين انسان اگر بيايد در كره ي زمين مفسده ايجاد مي شود، كشت و كشتار ايجاد مي شود. به عبارت ديگراون بعد مادي انسان وامي دارد اين انسان مخالفت خدا بكند گناهان بزرگ انجام دهد. لذا به خدا

اينطور گفتند، گفتند كه خدايا اگر تو تسبيح و تحميد مي خواهي ، اگر تو عبادت مي خواهي ما تسبيح تو، تحميد تو، ما عبادت تو را مي كنيم. گناهي از ما سر نمي زند چون ما اون بعد مادي را نداريم ، چون غرائز نداريم تا اون غرائز، او طبيعت ما را وا مي دارد به گناه كردن، لذا ما عبادت تو مي كنيم چون داعي است براي خلقت اين انسان . « قالوا اَ تَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها و يَسفِكُ الدِماء َ و نَحنُ نُسبِحُ بِحَمدِكَ و نُقَدِسُ لَكَ قالَ» خطاب شد كه من يه چيزي مي دانم كه شما نمي دانيد. « اِني اَعلَمُ ما لا تَعلَمون» . معلوم است ملائكه ساكت موندند. نفهميدند حقيقت اين انسان چيست؟ پي نبردند خلقت اين انسان براي چيست؟ و چون پي نبردند ساكت ماندند. اما شبهه اي بود براي اونها كه اين خلقت انسان براي چيست ؟ همين مقدار از خدا استفاده كردند اينكه ، مصلحت تامه ملزمه در اين خلقت انسان هست ، استفاده كردند گرچه اين انسان وقتي بياد روي كره ي زمين بسياري از اون ها گناهكار مي شوند بخاطر اينكه طبيعت وقتي با فطرت به جنگ افتاد هميشه طبيعت مقدم بر فطرت است وقتيكه غريزه ي جنسي گل كند كم كسي است كه بتواند جلوي اين غريزه ي جنسي را بگيرد. وقتي انسان غضب كند كم كسي است كه بتواند پا روي غضب بگذارد و شرارت نكند. به قول ملائكه حتي مي رسد به اونجا براي خاطر رياست طلبي آدم كشي مي كند، جمعيت كشي مي كند. نظير چند روز قبل و آمريكاي خيانت كار، جنايت كار، اما فهميدند اهم و مهم اقتضا مي كند كه بايد اين خليفة الله بيايد روي كره ي زمين . اين رو فهميدند. اما واقع چرا نفهميدند، براي اينها شبهه بود. اين ها يال مي كردند كه خدا مقدس مي خواهد لذا گفتند خدايا ما مقدس ديگه تو چي مي خواهي ؟ حضرت اما ( رضوان الله تعالي عليه) تبسم مي كردند و مي فرمودند كه خدا نگفت به ملائكه بعد فهميدند مي گفت من آدم مي خواهم ، چقدر حرف بالايي من آدم مي خواهم. لذا حضرت آدم را پروردگار عالم خلق كرد. اين آدم دو بعديست. يعني يك جسم دارد، همان كه پروردگار عالم در قرآن مي گه من به دست خودم از گل اين انسان را خلق كردم. آدم را سرشتند

دست مبارك خدا. « خَلَقَتُ بِيَدي » اين آدم را از نظر جسمي ، گوش و زبان و گوشت براي او و بلاخره يه هيكلي براي او ساخته شد. بعد هم روح در او دميده شد. بعد درباه اش صحبت مي كنم اين روح چيست؟ احدي نمي داند. نظير اين كه خدا را ، كنه خدا را احدي نمي داند جز اونكه او را خلق كرده است يا شهودي ها. يعني اگر آدم شبه في الجمله مي شناسد خود را ، اونم به نحو يافتن ، به نحو شهود نه به نحو دانستن. به نحو دانستن قطعا كسي نمي تواند تعريف اين انسان را بكند. علم هر چه بالا رود و لو اون هفتاد و دو وجب در زمان امام زمان كه وعده داده شده است علم به انتها برسد اما دانستني ها نمي تواند كنه خدا را براي ما تعيين كند، معلوم كند . چنانچه نمي تواند كنه اين انسان را از نظر روحي معلوم كند. اما به قدري مقدس است كه خدا مي گويد: روح الله. ديگه نمي شه تشريفات بالاتر از اين . ديگه نمي شه تقدس بالاتر از اين. مي فرمايد: « فَاِذا سَوَيتُهُ و نَفَختُ فيهِ مِن روحي » وقتي ساختم از نظر جسمي دميدم در او روح خودم را « فَقَعُوا لَهُ ساجِدين » همتون به او سجده كنيد. لذا ملائكه وقتي كه پروردگار عالم خطاب كرد كه من مي خواهم خليفه ي خودم رو بسازم ، خلق كنم،اين ها يه سوال كردند شبه انگيزو شبهشون هم رفع نشد براي اينكه گفتند : خدايا اگر عبادت و تقدس مي خواهي ما مقدس ، اگر عبادت مي خواهي ما عابد ديگه چه داعي هست اين انسان دو بعدي بياد رو كره ي زمين و طبيعتش هميشه خونريزي كند، هميشه تجاوز كند. يعني انسان از نظر جسم يه متجاوز به تمام معناست . و از نظر غريزه يك پلنگ است، يك گرگ است. لذا پروردگار عالم جواب داد كه « اِني اَعلَمَ ما لا تَعلَمون » من يه چيزي مي دانم شما نمي دانيد. قرآن مي فرمايد: « وَ عَلَمَ آدَمَ الاَسماءَ كُلَها» حضرت آدم يك تجلي براي همه ي اسماء و صفات حق كه اين تعليم ، تعليم تكويني است، معناش اينه وقتي روح خدا در او دميده شد ملائكه ديدند كه اين دو بعدي ، اين آدم مظهر همه ي اسماء و صفات حق است. مظهر قدرت، مظهر علم ، مظهر شجاعت ، مظهر رافت و بلاخره به قول قرآن : « اَلاَسماء كُلَها » .

« وَ عَلَمَ آدَمَ الاَسماءَ كُلَها ثُمَ عَرضَهُم علي الملائِكَة » وقتي كه روح در او دميده شد پروردگار عالم اين آدم را عرضه داشت به ملائكه گفت: ببينيد خطابم شد به آدم . گفت: آدم تعليمشون كن. بلاخره آدم رو ملائكه ديد با اون جنبه ي يا لِرَبي نه با اون جنبه ي يا للخلقي كه خود خيال مي كردند. ملائكه مثل جبرئيل با اون همه فضيلتش ، با اون همه سعه ي وجودي مثل ميكائيل ، عزرائيل ، اسرافيل . اين ها از نظر سعه ي وجودي خيلي بالان. و به اندازه اي اين ها از نظر سعه ي وجودي بالان كه تمام عالم وجود جاي حضرت جبرئيل ، نه فقط اين كره ي زمين يا آسمان اول يا آسمان دوم نه حمله ي عرشم چنينه . خيلي بالا.

پروردگار عالم اين ادم را با اون جنبه ي يا لربي با اون روح الهي عرضه داشت بر همه ي ملائكه . اينا ناگهان متوجه شدند بابا جا داره و لو خونريزي ها از بعضي اين ها بشد و لومفسده ها از بعضي از اين ها بشه اما وجودي مثل اميرالمومنين علي ( عليه السلام ) بيايد كفايت مي كند براي اينكه هدف عالم صد در صد درست باشد.

« فَعَرَضَهُم عَلَي المَلائِكَة » اين ها هم اقرار كردند به اشتباهشون ، گفتند كه خدايا ما نمي دانستيم ما چيزي نمي دانيم جز اونكه ياد ما دادي و علم ما به اين اندازه كه انسان شناس باشيم نبود حالا انسان شناس شديم اما چيزي كه همه مخصوصاً فضلاي جلسه بايد توجه به اون داشته باشند باز قرآن شريف مي فرمايد: اينا انسان نشوند.

« عَرَضَهُم علي المَلائِكَة انبِئوني بِاَسماءِ هولاءِ » به حضرت ادم خطاب شد آدم نشانشون بده اون جنبه ي يالربي را نشون بده به اينها كه تو مظهر همه ي اسماء و صفات حقي. « ثُمَ عَرَضَهُم علي المَلائِكَة » عرضه داشت. تعليم و تعلم نيست، او معقول نيست ، او نمي شود حتي براي ملائكه نمي شود.« ثُمَ عَرَضَهُم علي المَلائِكَة » اين ها وقتي كه ديدند آنچه را بايد ببينند، ديدند اين انسان يعني مظهر همه ي اسماء و صفات حق به عجز در آمدند. خدايا ما اشتباه كرديم ، ما نمي دانستيم اين خليفَةَ الله چيه؟ كيه؟ خدايا ما به حسب ظاهر و اندازه اي كه علم داشتيم حكم كرديم ، حالا فهميديم

نه اين خليفة الله بايد باشد .

وقتي چنين شد خطاب شد، همون جا در ذيل اين آيات مي فرمايد كه خطاب شد سجده كنيد بر اين آدم . همتون سجده كنيد و همه، جبرئيل، ميكائيل ، اسرافيل ، حمله ي عرش و بلاخره آنها كه از نظر رتبه بالاترين رتبه ي غير از اين انسان دارند همشون سجده كردند بر اين بني آدم. « فَسَجَدَ المَلائِكَة كُلُهُم اَجمَعون » همشون ، يعني همشون اقرار كردند آدم از ما بالاتر. همشون اقرار كردند ما آدم شناس نيستيم . الآنم نيستيم و بلاخره امر شد همتون سجده كنيد به اين آدم و اين سجده ، سجده ي عبادي نيست. سجده ي تواضع . يعني مثلاً شما اگر بخواهيد احترام به يه كسي بگذاريد گاهي سلام مي كنيد يه سري تكون مي ديد، گاهي دست به سينه مي گذاريد گاهي يه مقدار براش خم مي شويد اما گاهي هم ديگه در مقابلش سجده مي كنيد. مثل اين عوام مردم ، عموم مردم وقتي مي رسند به قبر حضرت رضا (سلام الله عليه) به طور نا خود آگاه سجده مي كنند. اين سجده ي عبادي نيست ، اين همون يه مرتبه اي از احترامي است كه همه دارند. عرب دارد، فارس دارد ، ترك دارد، اروپا دارد، خاورميانه دارد. اين يه احترامه يعني تواضع آخرين تواضع سجده است. سجده ي تذللي به او مي گوييم ، سجده ي تواضعي . معناي سجده ي تواضعي اينه اقرار مي كني تو بالا من پائيين . اقرار مي كند تو بهتر از من تو افضل از من و آيه مي فرمايد: « اِلا اِبليس » شيطون شيطنت كرد. از اينجا شروع شد، آقاي شيطون سجده نكرد در حاليكه ديد مثل جبرئيل سجده كرد. بين شيطونا وجبرئيل چه تناسب . او ذره است. او دريا. ديد حمله ي عرش سجده كردند. حمله ي عرش كجا اين كجا. اين ذره است از دريا اما سجده نكرد. سجده نكرد. گفتم چرا سجده نمي كنم . يه نفهميدگر هم كرد. يك نفهميدگر علمي . گفت : خدايا من بهتر از اينم . چرا بهتر از اين ؟ گفت: خدايا اين از خاك خلق شده. من از آتش خلق شدم. من نورانيتم بيشتره، لذا چون او از خاك است و من از اتش لذا من برترم او بايد به من سجده كند، كه متاسفانه همين جا در پرانتز جمله اي بگم ( در سوره ي

ياسين قرآن مي گه چنين شد، يعني بسياري از مردم سجده مي كنند بر اين شيطان ). در سوره ي ياسين مي گه : « الَم اُعهَد اِلَيكُم يا بَني آدَمَ اَن لا تَعبُدوُا الشَيطان اِنَهُ لَكُم عَدُوٌ مُبين » آي انسان مگه ما در عالم ذر با هم معاهده نكرديم تو شيطان پرست نباشي، تو دشمن پرست نباشي، چرا دشمن پرست شدي ؟ چرا شيطان پرست شدي ؟ بلاخره آقا شيطون به خدا اعتراض كرد، خدايا او بايد به من سجده كنه نه من به او . حالا بسياري از اين بني آدم چيند. به شيطان سجده مي كنند. متابعت از شيطان، عبادت شيطان . شيطان بت اونهاست. خب بلاخره خطاب شد كه آقا سجده نكردي گفت من بهترم. اشتباه شيطان هم اينجا بود. براي اينكه پروردگار عالم كه نفرمود به اين جسم سجده كن ، فرمود: « فَاِذا سَوَيتُهُ و نَفَختُ فيهِ مِن رُوحي فَقَعوا لَهُ ساجِدين » وقتي كه من روحمو در او دميدم بهش سجده كنيد. يعني به روح او نه جسم او . اين آقا نفهميدگي كرد و گفت كه: كه خدايا جسم اون پست تر از منه . جسم من بالاتره. من از آتشم اين ازخاكِ. لذا پروردگار عالم ديگه اهميت نداد به اين فهميدگي و فرمود كه : برو گم شو. كه گم شد، چه گم شدني ! لذا تا اين جا استفاده از اين مي كنيم اين انسان خليفةُ الله، خليفه ي خدا، خليفه ي خدا كيه ؟ اون كسي كه مظهر همه ي اسماء و صفات حقه . معدن علم خدا. معدن قدرت خدا. معدن رافت خدا، معدن فضل خدا و بلاخره به قول قرآن معدن همه ي اسماء و صفات خق به اين مي گويند خليفة الله. اين انسان كيه ؟ اون كه مسجود ملائكه است. يعني برتر از همه ي ملائكه ، اگر بيفته در راه ، بيفته در راه خليفة الهي ، بره جلو مي رسه به اونجا كه در معراج پيغمبر اكرم با جبرئيل جلو مي رفتند براقي كه خدا تعيين كرده بود پيغمبر سوار بود مهار كشش جبرئيل نمي توانست بالاتر بره . يعني با اون سعه ي وجودي ديگه موند. پيغمبر رو كردند بهش گفتند: گفت :

گفت : جبريلا بيا در اندر پي ام گفت رو، رو من حريف تونِيَم

لَو دَنَوتُ اَن مُلَقاً لِحتَرَق. اگه يه پايه بالاتر بگذارم نابود مي شوم ديگه اين جا جاي

توست جاي آدم هاست نه جاي من. تو مسجود مني ، من سجده كن بر تو هستم ، تو برتر از مني و بلاخره مي رسي به يك جا كه من بايد در مقابل تو تواضع كنم . گفت: رو، رو من حريف تونيم. حرف ديگري كه بار اين جا قرآن در همين آيات اول سوره ي بقره به ما مي گويد، مي گويد انسان به قدري فضيلت داري ، هر كس مخالفت كند در تواضع تو رانده ي درگاه خداست. و لو شيطان باشه با اون همه عبادتش رسيده باشد به مقام ملكوتي ، اما اگر مخالفت تو بكند رجيم است، رانده درگاه منه. من تو را به اندازه اي دوست دارم كه اگر بهت سجده نكند ولو ملك اون رانده درگاه من مي شه، دنياش و آخرتش نابود مي شه ، مي شه يك شيطان. تو ايني . اين انسان است. اگر بيفتند در عالم هدف ، يعني حضرت آدم وقتي كه پروردگار عالم او را ساخت، خب اون ديگه يه دفعه خليفة الله بود او ديگه تدريجي نبود. يعني انسان تو خليفه ي الهي . من آدم را خليفة الله ساختم اما تو خودت بايد خليفة الله بشي همه ي حرف ها اينجاست. من آدم را خليفة الله ساختم . اما تو خودت بايد خليفة الله بشي. همه ي حرف ها اينجاست. من ادم را خليفة الله ساختم ، مشت نمونه ي خروار، ذره براي نمونه ي دريا، قطره ي نمونه ي دريا ، تو را ساختم اما تو وقتي كه به دنيا بيايي كودكي بيش نيستي . اون روح را بالقوه داري ، تو بايد با زحمتت ، مشكلم هست ، با خون جگر، مومو با حوصله بري جلو تا برسي به مقام خليفه ي الهي.

اگر رسيدي به مقام خليفه ي الهي ديگه فرق بين تو و حضرت آدم هيچ است. فقط او پيغمبر است، تو پيغمبر نيستي. يعني همون مقام خليفة الهي را داري . بله يه افرادي هستند نظير چهارده معصوم ، اونها ديگه درجاتي است كه به اون درجات كسي نخواهد رسيد بعد ثم اولوالعزم ها ديگه به اون درجات كسي نخواهد رسيد اما به درجه ي نبوت نه اينكه نبي باشد به درجه ي او رسيدن مسلم مي شود اين روايتي است كه داريم : عُلَماءُ اُمَتي كَانبياءِ بَني اِسرائيل همين معناشه. راستي اگر عالم شد، اگر عالم با عمل شد. اگر رفتار در راه مي رسد به همون مقام خليفه ي الهي. يعني معدن علم خدا،

معدن قدرت خدا، مي رسه به اين جا. زمان امام زمان اينجوره. زمان امام زمان شما الان از پاي منبر امام زمان تمام مي شه ، آقا امام زمان كه منبرن هر جا كه منبر باشند عالم او را مي بينند. خوب دلتون هواي زيارت حسين مي كنه با يك اراده سر قبر حسينيد. اين معناي خليفة اللهيه با يك اراده اونجا. زيارتتو مي كني با يك اراده سر قبر اميرالمومنين ( سلام الله عليه ) زيارتتو مي كني. با يك اراده سُرَ مَن رَآه، با يك اراده كاظمين . براي افطارم ، براي افطاري ميان خانه اين معناي خليفة اللهيه. بعضي از بزرگان داشتند. طي الارض يك چيزي است كه خيلي ساده است، به قول مرحوم ميرداماد ( رضوان الله تعالي عليه ) مي فرمايد: اصلاً ما حكيم را حكيم نمي دانيم اگر چنين نباشد اون حكيمي كه نتواند روح را جداي از جسم بكند ما اين را حكيم نمي دانيم و اين را فيلسوف نمي دانيم يه نفري از اصفهاني . نظير اين زيادند. خدا رحمتش كند. آشيخ حسنعلي اصفهاني . اين در زمان طاغوتم بوده و اين وقتي كه پهلوي ( لعنة الله عليه) اومد رو كارو اون وضع نكبت بار زن ها و اون وضع نكبت بارجامعه را در همه جا برد من جمله مشهد، مرحوم آشيخ حسنعلي رفتند توي دهي به نام نخودك كه آشيخ حسنعلي نخودكي براي اينه، رفتند اونجا زندگي مي كردند اما هر روز چهار فرسخه ، هر روز مي آمدن زيارت . طي الارض داشتند ، مي آمدن به يك دقيقه ، يك آن. مي امدن حرم حضرت رضا (سلام الله عليه ) كارشونو مي كردند دو دفعه بر مي گشتند اما يه چيزي كه خيلي مهمه اينجاست . به ، اين انسان اگر بيفته تو را ه به كجا مي رسد.

توراز كنگره ي عرش مي زنند صغير ندانمت كه در اين دامگه چه افتادست

ما كجا، اون كجا مرحوم آشيخ حسنعلي وقتي كه مي آمدند ايشون طي اللسان داشتند، نصف قرآن را تو اين يك دقيقه مي خوندند. وقتي كه بر مي گشتند نصف قرآن را در اون برگشت مي خوندند. يعني در مثلاً دو دقيقه يك ختم قرآن. يعني علاوه بر طي الارض طي اللسان داشتند. اين ها آسانه اين ها چيزي نيست. اگر كسي راستي مظهر

اسماء و صفات حق شد همه كاري مي تواند بكند، همه كار.

مرحوم آشيخ غلامرضا يزدي ، خدا رحمتشون كنه ، داشت، همه چيز داشت.اين مرد بزرگ از مرحوم آسيد عبدالهادي شيرازي كه يكي از مراجع بزرگ تقليد بود يه قضيه اي نقل مي كرد، البته من با واسطه نقل مي كنم، با واسطه ي يكي از آيات بزرگ قم. مي گفت كه ما دسته اي از فضلا از نجف اشرف آمديم كربلا براي زيارت. طلبه ها اونوقت كه حوزه بود خدا را قسمش مي دهم به حق اميرالمومنين (سلام الله عليه) اين صدام جنايتكار را نابود كند، اين استكبار جهاني را نابود كند و حوزه ي مقدس نجف دو دفعه به حال خود آباد تر برگردد. رسم طلبه ها اين بود كه ايام زيارتي پياده مي آمدند از نجف به كربلا. مرحوم آشيخ غلامرضا فرموده بود كه من، عده اي در وسط راه تشنه شديم. خيلي هوا گرم بود و آبم بر نداشته بوديم، مرحوم آ سيد الهادي شيرازي فرمودند كه مي خواين آبتون بدم بياين بريم پشت اين تپه. مي گه ما رو برد پشت اين تپه ديديم يه چشمه ي آبيه. آب خورديم ، وضو گرفتيم ، تطهير كرديم ، لنگ ها را تر كرديم ، روي سر انداختيم ، بعد ديگه كارهامون درست شد. از پشت تپه اومديم تو راه مرحوم آشيخ غلامرضا فرموده بودند من متوجه شدم كه بين نجف و كربلا آب نبود ما بارها مي آمديم ، فرموده بودند من بدون اينكه كسي بفهمه برگشتم پشت تپه ديدم نه چشمه اي نيست . مي گفتند مرحوم آشيخ غلامرضا تبسم مي كردن و مي گفتن لنگ تر بود روي سر من اما چشمه اي جايي نبود . اين انسانه اگه بيفته تو راه اينه و خيالم نكنيد حالا بايد آية الله العظمي باشد، نه، بايد آدم بشه . اگر آدم شد. و او اينكه نه اين را خدا رحمتش كند كربلايي كاظم اراكي باشد، سواد نداشت اصلا، حافظ قرآن بود عجيب ولي مهمتر از اين نور قرآن مي ديد. كتاب رو بهش دادند گفتند: آقا اين قرآن رو بگير يه مقدار بخون. در كتاب رو باز كرد گفت اين كه قرآن نيست اين كتابه . ناگهان دست گذاشت روي يه آيه ، سواد الفبا نداشت، دست گذاشت روي آيه گفت: اين قرآنه گفتند: از كجا مي گي ، گفت قرآن نور داره، قرآن رو مي بينم. حافظ قرآن بود.

چرا؟ پا گذاشت روي نفس اماره ، روي پول پرستي. يك مبارزه براي خدا. يك پا گذاشتن روي نفس اماره براي خدا. يه نظر لطف از امام زمان شد حافظ قرآن . لذا خيالم نكنيد كه همش آية الله العظمي و مرجع تقليد و اين ها مي خواد ، نه آدميت مي خواد يعني افتادن تو راه بشه خليفة الله وقتي خليفة الله شد ديگه طي الارض و طي اللسان و اينا براي او خيلي آسانه ، خيلي آسانه، يه مثال عوامانه براي اينكه تقريب به ذهن بكنم عرض كنم امروز بحثمون تمام باشه تا فردا و اون اينكه : همه ي شما كه اينجا نشستيد، باسواد ، بي سواد ، پير، جوان ، مي توانيد هر چه مي خواهيد خلق بكنيد، اما تو ذهنتون نه تو خارج. الآن شما مي توانيد تو يه چشم به هم زدن بريد كربلا. هر كي كربلا رفته الان مي تونه بره اما تو ذهنش نه در خارج. حالا اگه اين انسان كه استعداد خالقيت داره، اين استعداد را به فعليت برسونه ، بيفته تو راه با نماز اول وقت، با روزه ماه مبارك رمضان، با اجتناب از گناه ، با پا گذاشتن روي نفس اماره ، با پا گذاشتن روي صفات رذيله ، برسد به آدميت آنچه در ذهن مي تواند بكند در خارج مي تواند بكند، سعه ي وجودي پيدا مي كند خلقت او قوي مي شود آنچه در ذهن مي تواند در خارج ايجاد مي كند. خدايا ما اينها را مي گيم، مي فهميم ، درك هم مي كنيم، وجدانم هست برامون ، اما نداريم ، دلمون مي خواد داشته باشيم. خدايا به حق اون كسانيكه كشته شدند تا ما آدم شويم، خدايا به حق اون كساني كه زن و بچه در راه تو دادند براي اينكه آدم بسازند خدايا همه ي ما را ولو ضعيف به مقام آدميت برسان.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group