شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 45

تاريخ درس: ۱۳۷۶/۳/۷

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح‏لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

بحث روزهاى چهارشنبه ما درباره اين دستورالعملى بود كه در سوره مزمّل براى پيغمبر اكرم(ص) آورده شده بود و انصافا اين دستورالعمل براى شخصيت پيدا كردن در اجتماع‏مان براى آخرتمان خيلى مفيد است. اين دستورالعمل جمله اولش اهميت به نماز، نماز واجبى، نماز مستحبى، مخصوصا نماز شب است. و اين جمله اوّل بود كه معلوم است و مى‏دانيد كه افضل همه عبادات براى توفيق پيدا كردن براى سير و سلوك براى اينكه انسان به جايى برسد محبوبيت اجتماعى پيدا كند، براى آخرت اهميت دادن به نماز است كه بهامام صادق كه از ايشان سؤال كردند افضل اعمال چيست؟ فرمود بعد از معرفت چيزى سراغ ندارم از نماز بهتر باشد. و يك جمله‏اى هم نسبت مى‏دهند به مرحوم آشيخ حسنعلى نجف‏آبادى، آن مرحوم نخودكى، آنكه انصافا چيز داشته است انصافا به مقام بالايى رسيده بوده است. كه مرحوم آقاى محسنى رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه از شاگردهاى ايشان بود به من مى‏فرمود ايشان طى اللسان داشت. علاوه بر طى الارض طى اللسان داشت. خيلى چيزها از ايشان نقل مى‏كنند. مرادم اينجاست كه ايشان به يكى از بزرگان فرموده بود كه آن بزرگ به من مى‏گفت فرموده بود كه من رياضت‏هاى متنوعى بجا آوردم. مثال زده بودند حتى من يك چلّه‏نشينى يك ختم قرآن داشتم و اين رياضت را كشيدم. اين چلّه‏نشينى راكردم. هر روز يك ختم قرآن به مدت چهل روز. فرموده بود كه من چلّه‏نشينى چهارده هزار صلوات كردم يعنى هر روز چهارده هزار صلوات به عنوان چهارده معصوم. فرموده بود كه من چلّه‏نشينى بيدارى از اوّل غروب تا اوّل طلوع كردم. با روزه‏هاى روزش. بعد فرموده بود امّا در تمام اين چله‏نشينى‏ها من چيزى را مهمتر از نماز اوّل وقت نديدم. چيزى را مهمتر از خدمت به خلق خدا نديدم و انصافا هم چنين است. يعنى اگر رياضت هم مى‏خواهد اين رياضت قرآنى. «قم الليل الّا قليلا نصفه او نقص منه قليلا او زد عليه و رتل القرآن ترتيلا» به اندازه وسعت شب‏زنده‏دارى براى نماز شب، براى اوّل وقت، براى نماز واجبى براى نماز مستحبى. و من تقاضا دارم اين را بپذيريد. يكى از بزرگان شايد در جلسه باشد يك جمله‏اى را از پدرش براى من نقل مى‏كرد. كه مى‏گفت پدرم گفته بود كه من دعوت روضه و منبر خيلى داشتم هفت هشت ده تا. امّا بيش از سه چهار تاى آنرا نمى‏رسيدم. سببش هم اين بود كه مى‏رفتم در نوبت معطل مى‏شدم و بالاخره در شبانه‏روز بيش از سه چهار تا منبر نمى‏رسيدم بروم. و مابقى منبرها از كار مى‏افتاد. مى‏گفت يك روزى خدمت مرحوم حاج آقا حاج ميرزا على آقا شيرازى رفتم. (اين هم مرد بزرگى بود در اصفهان چه مردان بزرگى بودند و در زمان ما قدرشان را ندانستيم مثل حاج ميرزا على آقا شيرازى را از دست داديم و اصفهان از او استفاده نكرد. مرحوم مطهرى(رض) اين شهيد بزرگوار راستى تا سر حد عشق محبت به اين مرد بزرگوار داشت.) مرادم اينجاست. اين آقا گفته بود من خدمت حاج ميرزا على آقا درددل كردم. همين مطلب را كه ما هفت هشت ده منبر داريم نمى‏رسيم چه بكنيم؟ ايشان همين طور كه نشسته بود من نماز اوّل وقت نمى‏خواندم و مى‏گذاشتم آخر شب در منزل مى‏خواندم. ديدم اشتباه كردم و شروع كردم به نماز اوّل وقت. البته صبحش ظهر و عصرش و شبش. مى‏گويد ديدم وضع اينطورى شده كه ديدم به تمام منبرهايم مى‏رسم. و مى‏رفتم براى منبر يا كسى منبر نبود يا در حال ختم منبر بود. نظير اينها زياد است. دنيا بخواهيم «نماز»، آخرت بخواهيم «نماز» و متأسفانه هرچه هم ما پافشارى مى‏كنيم، اصرار مى‏كنيم كه بابا اين مسجدها صبح‏ها بسته است. ننگ است براى ما طلبه‏ها ولو آنها نيايند شما برويد كم‏كم درست مى‏شود. خوب مى‏شود امّا بالاخره نمى‏شود نمى‏شود. بعضى اوقات ننگ هم مى‏شود. بعضى اوقات نامه مى‏نويسند به ما، از شيراز نامه مى‏نويسد ما اصفهان آمديم آن مسجد بسته بود آن مسجد بسته بود. بعد از اذان صبح بود مجبور شديم در خيابان نماز خوانديم و چه اصفهانِ دارالمؤمنينى است كه اوّل صبح مساجدش بسته است. و اين ديگر تقصير ما طلبه‏هاست و ما طلبه‏ها بد مى‏كنيم. بالاخره ما دنبال مريد هم باشيم راستى اگر براى خدا برويد براى مسجد برويد براى احياء يكى از شرايع اسلام برويد مريد هم پيدا مى‏شود و عالى هم پيدا مى‏شود. بايد صبر و حوصله داشته باشيم. ولى بالاخره نمى‏رويم ديگر. مسجدها بسته و خودمان ـ البته شما ديگر اين طور هستيد ـ نماز شب‏تان را مى‏خوانيد بعد از آن نماز صبح‏تان را مى‏خوانيد و مى‏خوابيد. امّا اين مساجد چطور اينطورى رها شده است؟ حالا اگر يك طلبه هم پيدا بكنيم (خدا رحمتش بكند يكى فاميلش مقدس بود مى‏گفت مى‏دانيد چرا من مقدس هستم؟ براى اينكه نماز صبح‏ام هميشه يك ركعت اين طرف آفتاب، يك ركعت آن طرف آفتاب و قاعده «مَن ادرك» را من هميشه عمل مى‏كنم. اگر اين باشد كه ديگر نمى‏دانم....

و على كل حالٍ اين جمله اوّل نماز است. به پيغمبر هم مى‏گويد يا رسول‏اللّه‏ اى كسى كه بار نبوت به دوشت است، بار نبوت را به منزل رساندن كار مشكلى است، نماز، نماز واجب، نماز شب مخصوصا. خوب اين را فى الجمله صحبت كرده بوديم و حالا هم يك درددلى با شما كردم. بعدش هم قرآن است تمسك به قرآن. «و رتل القران ترتيلا» اين خواندن قرآن تدبر در قرآن، عمل كردن در قرآن، در حوزه‏ها متن شدن قرآن و بالاخره در زندگى ما دخالت كامل قرآن. اين هم متأسفانه نيست. نبوده و نيست. و شما طلبه‏ها بايد اين را ايجاد كنيد. ديروز به دو نفر از فضلاى درس كه ديدم درس حضرت آيت‏اللّه‏ خزعلى شركت نكردند پرسيدم چرا؟ يكى از آنها به من گفت سرم درد مى‏كرد. و درس دوّم اصول شما را كه نشستم ديگر نشد. و يكى از آنها هم گفت كار داشتم.
حالا كارش هم چيست؟ كجا بگردد نگردد نمى‏دانم. بابا حضرت آيت‏اللّه‏ خزعلى از تهران با آن همه كارش پا مى‏شود مى‏آيد اينجا براى شما. بارها هم گفته است براى اينكه من از ايشان عذرخواهى مى‏كنم آقا براى شما سخت است. پول كه نمى‏گيرد، موجب جاه و منال كه براى ايشان نيست. به قول خودشان مى‏آيد كه شايد يك شهرتى قرآن در ميان طلبه‏ها پيدا كند. غير از اين ديگر نمى‏شود تفسير كنيم آمدن آقاى خزعلى را. امّا اين همه صدمه، خوب براى آقاى خزعلى يك شبانه‏روز را دادن به اصفهان خيلى خدمت است. همه ما بايد از ايشان خيلى تشكر كنيم. امّا مى‏ترسم از روزى كه درسشان افت پيدا بكند و شما طلبه‏ها كوتاهى مى‏كنيد. اين اصول اگر مربوط به من نبود يك مقدار درباره‏اش صحبت مى‏كردم. نعمت بزرگى است. يك اصول فوق‏العاده منفع پر محتواى پر مايه‏اى است امّا مى‏بينم افت كرده است و از شما گله دارم. بپذيريد گله را. مرادم اينجاست آقاى خزعلى با آنچنانى مى‏آيد امّا مى‏ترسم يك دفعه خداى نكرده استقبال نشود خيلى مصيبت جلو مى‏آيد. حالا على كل حالٍ «و رتل القرآن ترتيلا» در متن زندگى ما بايد قرآن و خواندن قرآن، عمل كردن به قرآن، تدبر در قرآن، برداشت از قرآن باشد و ما طلبه‏ها اينطور نبوده‏ايم. يعنى راستى در فقه و اصول ـ البته حالا كه نه، حالا فقه و اصول هم ضربه خورده است ـ مى‏تواند چهارده دليل بياورد براى رد و دليل و اثبات كردن امّا وقتى به قرآن مى‏رسد ديگر مى‏ترسم بگويم قرآن بلد نيست بخواند امّا طلبه فاضل بايد برداشت از قرآن داشته باشد و اينكارها را بكنيد آقا. اين‏ها مسئوليت دارد. يعنى يك دفعه يك اهل علمى، يكى از شما، درس خوانده، ريشش را در اسلام سفيد كرده، ملّا، خدمت به خلق خدا كرده، در روز قيامت پيغمبر اكرم داد بزند خدا اين قرآن را پشت‏پا زد. «يا رب ان القوم اتخذوا هذا القران مهجورا» چه جواب مى‏دهى؟ خدايا در حوزه، در متن درس‏ها تفسير نبود. خواندن قرآن نبود. در خانه در متن زندگى‏اش خواندن قرآن نبود. و على كل حالٍ اين تمسك به قرآن و اهل‏بيت هم معلوم است براى زندگى خيلى مفيد است. بعدش مى‏فرمايد «إنا سنلقى عليك قولاً ثقيلا» كه اين تكرار «يا ايها المزمل» است يعنى بار سنگين است. مثل بارى كه به دوش ما طلبه‏هاست خيلى سنگين است. بار طلبه‏ها سنگين است. مشهور از آقا باقر بهبهانى است آن كسى كه الگوست از نظر علم و عمل در ميان ما طلبه‏ها، آن كسى كه لقب آقا گرفت از اهل علم، اين وحيد بهبهانى نقل مى‏كنند ايشان در آخر عمر مى‏گفتند اگر مى‏دانستم اجتهاد اين قدر بار سنگين است كارم را به تقليد گذرانده بودم. بله پاداش ما زياد است. پاداش آقا باقر بهبهانى زياد است. در روز قيامت ميزان مى‏آورند. خون شهدا را ميزان مى‏كنند مركب ما طلبه‏ها را ميزان مى‏كنند. ترجيح پيدا مى‏كند مركب ما از خون شهدا «مداد العلما افضل من دماء الشهدا» بله امّا بار سنگينى است «انا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً» بعدش مى‏فرمايد «إن ناشئة الليل هى اشدّ وطئا و اقوم قيلا» يعنى اجتماب از گناه پا گذاشتن روى نفس اماره، روى هوا و هوس، آنكه اراده را قوى مى‏كند. آنكه در جزر و مدها ديگر انسان را نمى‏گذارد ببازد. آن از كجا پيدا مى‏شود؟ اين آيه مى‏فرمايد از شب‏بيدارى امّا اينكه الآن دستورالعملش را مى‏فرمايد و دستورالعمل سوّم است اجتناب از گناه است. گناه در زندگى نباشد اصلاً و ابدا. كه براى ما طلبه‏ها علاوه بر اينكه گناه نباشد، از روى ملكه نباشد. يعنى ما طلبه‏ها همان سالهاى اوّل بايد برسيم به آنجا كه عدالت رسوخ در دل ما كند. اهميت به واجبات و مستحبات، مخصوصا اجتناب از گناه براى ما بطور ناخودآگاه و به طور خودكار باشد. يعنى همين طور كه چشم ما الآن باز است و ما مى‏بينيم و بخواهيم نبينيم نمى‏شود بايد گناه كردن براى ما چنين باشد. ديگر مراتب هم دارد كم‏كم مى‏رسد به تال و تلو عصمت و اصلاً عصمت هم يكى از آن مراتب بالايش است. كه چهارده مرتبه براى همين عدالت درست كرده‏اند و مرتبه چهاردهمش را گفته‏اند «عصمت» عصمتى كه مختص به انبياء و مختص به معصومين است. مختص به اوصياست. چهارمش «فعاليت» است كه در جلسه قبل راجع به آن صحبت كردم. اينكه قرآن دارد خيلى رسا و عالى است. مى‏فرمايد اين كره زمين كه معلق در فضاست چطور حركت سرسام‏آور طولانى مستدام دارد بايد تو در روز چنين باشى. «إن لك فى النهار سبحا طويلاً» سَبْح به آن چيزى مى‏گويند كه شناور در فضا باشد. يعنى اين كره زمين ما سبح است و حركت‏هاى متعدد سرسام‏آور دارد. و حركت‏ها خيلى منظم و خيلى مرتب كه اگر اين شانزده حركت كه تا حالا شناخته شده يك ذره كم يا زياد شود عالم به آن چنانى مضمحل خواهد شد. حركت دارد متعدد و مستدام طولانى و مرتب و منظم و بالاخره حركت با استقامت. ا ين خيلى جمله رساست. چون هرچه قرآن مى‏خواست بگويد به اين رسايى درنمى‏آمد. يعنى ما طلبه‏ها اولاً بايد فعال در كارمان باشيم. خيلى فعال. فعال در درسمان باشيم خيلى فعال و برسد به آنجا كه تعطيلى نداشته باشيم اصلاً و ابدا. بى‏مطالعه نمانيم اصلاً و ابدا. كم مطالعه نباشيم اصلاً و ابدا. خوب اين كارمان. علاوه بر اين در اين كار بايد تنظيم وقت داشته باشيم، يعنى همه‏اش درس خواندن نباشد. مثل آن شانزده حركتى كه براى زمين است بايد انسان هر وقتى را براى يك چيز قرار دهد. بزرگان اينطور بودند. خدا رحمت كند آيت‏اللّه‏ آقاى فياض را، ايشان مستراح رفتنش وقت داشت. لذا همه طلبه‏ها مى‏دانستند چه موقع ايشان آفتابه به دستشان است از حجره‏شان بيرون مى‏آيند مى‏روند براى مستراح. اين كارهايى كه آقاى فياض مى‏كرد يك دستورالعمل بود. ايشان انصافا از نظر علم و عمل خيلى بالا بودند و به طلبه‏ها مى‏گفت درسمان بايد نظم داشته باشد حتى دستشويى رفتن و وضو گرفتنمان بايد نظم داشته باشد. كه من چهارده سال درس حضرت امام(ره) بودم قطعا هفت روز تعطيلى نداشت. (نمى‏شود بگوئيم چهارده روز!) آن هم مرتب و منظم. يكى از بزرگان چند وقت قبل مى‏خواست بيايد منزل ما، وعده كرده بود ساعت پنج و من به يك تناسبى آمدم دم درب. ديدم آن دور ايستاده است. بعد گفتم آقا بفرمائيد داخل. گفت يك دقيقه مانده است! چشم، يك دقيقه تمام شود مى‏آيم. اينها را خيلى روى آن بايد حساب كنيم. نه يك دقيقه كم نه يك دقيقه اضافى. ما بايد وقتمان نظم داشته باشد. ما بايد عمرمان قيمت داشته باشد. روى دقيقه عمرمان بايد حساب بكنيم و اگر عمر بدون نظم از بين برود خوب مسئول هستيم ديگر. اين جمله را فراموش نكنيد: العبد لايزول قدماه يوم القيامة حتى يسئل عن شبابه فيما ابلاه و عن عمره فيما افناه. يعنى وقتى وارد قيامت مى‏شويم يك بازپرسى داريم قبل از حساب و كتاب. در اين بازپرسى اگر رفوزه شويم حساب و كتاب خيلى مشكل مى‏شود و آن بازپرسى چيست قبل از حساب و كتاب؟ اينكه آقا جوانى‏ات در چه از بين رفت؟ آقا عمر در چه از بين رفت؟ اگر بتوانيم بگوئيم جوانى را كهنه كردم امّا به ازاء جوانى اجتهاد گرفتم. به ازاء جوانى خدمت به خلق خدا گرفتم. عمر را از بين بردم امّا به ازاى آن يك ملّاى متعبد عاقلى براى اجتماع شدم و الا در همان بازپرسى مى‏مانيم.

عزيزان من، من خيلى‏ها را سراغ دارم كه دو سه سال در مدرسه بودند امّا آخر مدرسه چه خبر بوده نمى‏دانستند. يكى از بزرگان اصفهان به من مى‏گفت كه من دو سه سال در مدرسه صدر بودم و براى تطهير مشكل داشتم چون آن دستشويى‏هاى دم درب مشترك بود بين بازارى‏ها و بين طلبه‏ها و خيلى مشكل بود براى من و يك روزى بعد دو سه سال گله كردم به يك آقايى درددل كردم. آن آقا گفت خوب آقا آن آخر مدرسه دستشويى هست چرا نمى‏روى آنجا؟ ديدم واى نمى‏دانستم آنجا دستشويى هست. روى اينها بايد حساب بكنيد. نظيرش را ما زياد ديديم. زياد. در اصفهان است چندين سال، امّا درس و بحث نگذاشته خيلى جاها را ببيند. از او مى‏پرسند تو چهل ستون را ديدى يا نه؟ مى‏گويد نه! منارجنبان را ديده‏اى يا نه؟ مى‏گويد نه! امّا جواهر را؟ مى‏گويد يك دوره ديده‏ام. مرحوم سيد رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه صاحب عروة مى‏فرمايد من هفت مرتبه جواهر را از اوّل تا آخر خوب ديدم. اينها را ما سخره مى‏شماريم. هفت دوره جواهر! ما يك دوره جواهر را ورق هم نزده‏ايم. بسيارى از بزرگان را مى‏بينيم تسلط بر جواهر دارند. هر مسأله‏اى را از او بپرسند كجاى جواهر است فورا جواب مى‏دهد. طلبه‏هاى جوان اين كتاب جواهر مال شماست. شمائيد كه اگر از هر مسأله جواهر از شما بپرسند بايد بدانيد كجاست. اين نظم در وقت را فراموش نكنيد.

به شما گفتم كه مرحوم حضرت امام(ره) پانزده سال در نجف بودند يك شب نشد ساعت نه ايشان حرم نباشند. شايد نجفى‏ها يا قمى‏ها در جلسه باشند. معمولاً يك مقدار كه زياد زيارت رفتيم ديگر زيارت حضرت معصومه هفته‏اى يك مرتبه، ماهى يك مرتبه، زيارت اميرالمؤمنين(ع) هم براى خيلى‏ها هفته‏اى يك مرتبه‏اى ماهى يك مرتبه مى‏شد ولى اين پانزده سال هر شب حضرت امام(ره) به زيارت مى‏رفتند. دقيقا سر ساعت نه در آنجا زيارت جامعه مى‏خواندند. اينها همه علاوه بر اينكه نظم در وقت داشتند يك دستورالعمل براى ما هست كه بايد نظم داشته باشيم.

مهمتر از اين دو «استقامت» است. اين مذبذب بين ذلك. و لااله هؤلاء و لااله هؤلاء اين پدر انسان را درمى‏آورد. از او بپرسند منبرى هستى يا طلبه؟ نه مى‏تواند بگويد منبرى هستم نه مى‏تواند بگويد طلبه. بازارى هستى يا طلبه؟ و... مشكل است. استقامت مى‏خواهد. اين آيه شريفه خيلى چيزها به ما مى‏فهماند. «الذين قالو ربنا اللّه‏ ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه» اينكه در بعضى از روايات آمده «دم مرگ» اين از باب مصداق است. و الا آيه شريفه «دم مرگ» ندارد. «تتنزل عليهم الملائكه» مخصوصا اينكه «أن لاتخافوا و لاتحزنوا و أبشرو بالجنة التى كنتم توعدون نحن اوليائكم فى الحياة الدنيا و فى الاخرة.» معلوم مى‏شود دم مرگ نيست. دم مرگ يك مصداق است. مصداق كاملش است. يعنى اگر كسى بگويد اللّه‏ و اسقامت روى آن داشته باشد، پابرجا روى كارش باشد اين «تتنزل عليهم الملائكه» ديگر پرده‏ها عقب مى‏رود ملائكه‏ها بر او نازل مى‏شوند به او مى‏گويند: «أن لاتخافوا و لاتحزنوا» از گذشته‏ها غم نداشته باش. از آينده نگران نباش. «نحن اوليائكم فى الحياة الدنيا و فى الاخرة» ما كمك كار تو هستيم. هم در كارهاى دنيا و هم در كارهاى آخرت تو. ما مواظب تو هستيم هم در دنيا، هم در آخرت خوب اين آيه به ما مى‏گويد «كار و استقامت» «دوام» دوام و استقامت در كار، اينكه با استقامت موانع را يكى پس از ديگرى پشت پا بزنيم. با اينها. برسد به آنجا كه مرحوم سيد رشتى(رض) ـ انصافا ملا بوده است. همين كتاب كه از ايشان چاپ شده معلوم است كه ايشان ملّا بوده است. متقى بود انصافا. مرحوم آيت‏اللّه‏ العظمى آقاى كلباسى در حالى كه خود ملّا و متقى بوده امّا يك ارادت خاصى به هم معاصر خود آقاى شفتى داشته است. و اين آقا علاوه بر اينها اثر وجودى هم در زمان خودش و من جمله مسجدسيد را داشته است. اينجا مرادم هست كه موانع را رفع مى‏كنند اين آقا گفته بود دو سه روز چيزى پيدا نكردم امّا به احدى هم نگفتم تا ديگر روز سوّم شبهه وجوب شد براى من، يك مقدار پول از رفيقم قرض كردم. رفتم يك غذا گرفتم آمدم حجره بخورم يك سگى را ديدم در جويى افتاده بچّه‏ها به پستان او و شير ندارد. غذايم را به آن سگ دادم و گرسنه آمدم در حجره و همان موجب شد كه يك حواله براى من آمد. يك كسى مرده بود و ثلث مالش را براى من در مازندران گذاشته بود و آن ثلثِ مال، اين مسجد شد. آن ثلث مال ايشان را يكى از متموّلين كرد. گفته بود كه من تاريخ گذاشتم همان وقتى كه به اين سگ رسيدگى كردم همان روزش اين وصيت شده بود. يعنى دو ساعت بعدش، ده ساعت بعدش اين وصيّت شده بود. حالا اين خدمت به خلق خدا، همان حرف آقاى نخودكى است كه فرموده بود كه هيچ چيزى را در رياضت بهتر از نماز و خدمت به خلق خدا نديدم. آنكه من الآن مى‏خواهم به آن تمسك كنم اينجاست كه اينها همه‏شان اين محروميت‏ها را داشتند. موانع را زير پا گذاشتند. مانع‏شكن، طلبه؛ اگر طلبه مانع‏شكن نباشد كه طلبه نيست. طلبه يعنى مبارز با موانع. مانع‏شكن هيچ كسى و هيچ چيزى نتواند به درسش ضرر بزند. نمى‏خواستم در اين باره اينطورى صحبت بكنم. آمد اميدوارم مرضى امام زمان(عج) باشد. مى‏خواستم يك مقدارى در اقسام كار صحبت بكنم. كار فرهنگى، كار توليدى، كار توزيعى، كار خدماتى،... إن‏شاءاللّه‏ هفته آينده در اين باره صحبت مى‏كنم. خدا را قسمش مى‏دهم به اولياءش، به آن كسانى كه مانع‏شكن بودند در پيشرفت امورشان، در پيشرفت براى رسيدن به هدفشان؛ خدا اين نيرو را به همه ما عنايت بفرمايد.
و السلام عليكم و رحمة اللّه‏ و بركاته

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group