شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 103

تاريخ درس: ۱۳۷۸/۱/۱۸

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

با اجازه شما به تناسب روز غدير اين عيد اكبر يك مقدارى درباره ولايت با شما صحبت بكنم و اميدوارم رنگ اخلاقى هم داشته باشد و با روز چهارشنبه هم تناسب پيدا بكند قبل از آنكه راجع به عيد غدير صحبت بكند كه مى‏ترسم يادم برود كه تذكرش را بدهم اين عيد غدير را ما بايد به آن خيلى اهميت بدهيم و متأسفانه اهميت داده نشده و نمى‏شود و همين جور كه سنى‏ها حقى از امير المؤنين عليه‏السلام را زير پا گذاشتند ما هم يعنى شيعه اين عيد غدير را آنطور كه بايد به آن اهميت نمى‏دهيم معمولاً ما بايد به جاى عيد نوروز عيد غدير را خيلى به آن اهميت بدهيم تعطيلى چند روى مال عيد غدير باشد ديد و بازديدها مال عيد غدير باشد و عيدى دادن‏ها مال عيد غدير باشد وبالاخره ما عيد نوروز و عيد غدير را بايد جايش را عوض بكنيم يعنى همين جور كه عيد يك روز تعطيلى داريم و يك روز يك مقدارى اهميت ميدهيم اين عيد نوروز را اين كارش بكنيم و عيد غدير و آن ديد و بازديدها آن تعطيلى‏ها آن عيدى دادن‏ها اين كار واجب است اين كار لازم است و متأسفانه اين كار نشده ما خيال كرديم در جمهورى اسلامى مى‏شود امّا نشده الان هم روز به روز كم رنگ است من شب عيد غدير از مسجد آمدم تا خانه يك جا نديدم چراغانى باشد شب خوابم نبرد كه شيعه به كجا رسيده اين خيابانهاى كه من آمدم معمولاً خيابان ولايتى‏ها متقيد به ولايت سر و كار با مسجد ديگر اون خيابان‏هاى كذاى معلوم است آنجا هيچ خبرى نبود و اين معصيت است كه شب عيد غدير چراغانى در اصفهان نبوده يا خيلى كم بوده است و تقصير ما طلبه‏ها است ما بايد زنده‏اش بكنيم ما بايد راستى قبلاً و در ايام سال بگوئيم و بالاخره اين عيد غدير را ما بايد زنده بكنيم از دولت هم بخواهيم او هم زنده بكند و همه «من الباب الى المحراب» اين عيد غدير را جا بيندازيم به جاى عيد نوروز حالا جايش را نمى‏گويم حالا عيد نوروز را هم عيدى است كه اسلام امضايش كرده و عيد خوبى هم هست عيد ملى است و عيد اسلام امضا كرده و بالاخره يك عيد خوبى است ما ادعايى نداريم بگوئيم بد است چهارشنبه سورى نيست كه ما بگوئيم بد است خيلى بد است سيزده بدر نيست كه ما بگوئيم بد است امّا عيد نوروز خوب است امّا عيد غدير ما فرار از او باشد اين خيلى بد است و انصافا اين نقص را اين عيب را شيعه بر دارد خيلى خوب است يعنى شب عيد غدير تفاوتى نداشت با عيد غدير در مدينه، در مدينه من بوده‏ام در مكه هم بوده‏ام و همين دفعه در اصفهان هم بوده‏ام اگر آنجا بهتر نبود كمتر هم نبود به خاطر اينكه در مدينه يا در مكه بالاخره در بعثه يا در آن كاروانها جشن مفصلى مى‏گرفتند و من وقتى در مدينه بودم در مكه بودم هفت هشت جا مى‏رفتم و هفت هشت جا جشن خيلى مفصلى بود يعنى از ماها در كاروانها يا در بعثه و امّا شب عيد غدير توى اصفهان كه ادعاى ولايت مى‏كند حتى رسيديم به آنجا بعضى‏ها نفهميدگى مى‏كنند مخالف جمهورى اسلامى ايران هستند به خاطر ولايت امّا همين ولايتى‏ها مرده بودند خيلى بد است خيلى بد شبى بود خيلى بد روزى بود از جهت مكان از جهت اصفهان بنابراين من از همه شما تقاضا دارم اين حضرت آيت اللّه‏ خزعلى خيلى پافشارى روى اين كار كردند خيلى اين طرف و آن طرف گفتند امّا آن نتيجه كه بايد بگيرند نگرفتند اين مثل حضرت آيت اللّه‏ خزعلى است كه مى‏آيند اينجا بيست و چهار ساعت را لطف مى‏كنند به من مى‏گذارند روى اصفهان من شنيدم كه تفسير ايشان خلوت شده است اين نقص است اين عيب است اين عيب ما و شما طلبه‏ها كه يك كسى با آن همه كار آقاى خزعلى كار دارند خيلى كار دارند پيرمرد هستند بيست و چهار ساعت را بگذارند روى حوزه از تهران بيايند اينجا و همه كارها را رها بكنند كارهاى شخصى و يا عمومى را آن وقت موقع درس، درسشان خلوت باشد من نمى‏دانم اينها را شما چطور توجيه مى‏كنيد چه جورى تفسير مى‏كنيد و تحرك حوزه اين معنايش است و اينكه حوزه را بايد نمونه كنيم اين معنايش است ديگر خواه ناخواه ما مى‏خواستيم حضرت آقاى جوادى، حضرت آيت اللّه‏ آقاى مصباح، حضرت آيت اللّه‏ مشكينى، حضرت آيت اللّه‏ سبحانى اينها را دعوت كردم كه براى رجال و فلسفه و... بيايند اينجا يكى از حرفهايشان همين بود كه استقبال نمى‏شود اين نقص مى‏شود براى تو و اين ننگ مى‏شود براى حوزه وقتى ببينند آقاى خزعلى را اين بلا را به سرش آورديم نمى‏آيند تقصير داريد خيلى هم تقصير داريد يك نعمتى آمده جلو قدر اين نعمت را نمى‏دانيد خيلى كار شكنى مى‏كنند اين كار شكنى‏ها را كارى ندارم هر غلطى مى‏خواهند بكنند امّا شماها خيلى بد مى‏كنيد وقتى كفران نعمت بكنيد خداوند نعمت را مى‏گيرد و نكنيد على كل حال اين عيد غدير را ما كفران مى‏كنيم اين عيد غدير را بايد خيلى بهش اهميت بدهيم و اتفاقا از بين رفتنش هم همين است يك كسى البته عامى يك سنى بهش گفته بود اين همه سر و صدا در دهه اول محرم چرا گفته بود آخه براى اين ما تو عيد غدير سر و صدا نكرديم و همان سر و صدا نكردن باعث شد عمر عيد غدير ما را گرفت يعنى آمد سقيفه بنى ساعده تشكيل شد و بعدش هم ساكت ماندند ما مى‏خواهيم حسين ديگه از ما گرفته نشود لذا توى همين دهه خيلى سر و صدا مى‏كنيم لذا اين حرف عوامانه خيلى حرف خوبى است خيلى ما اگر على عليه‏السلام را مى‏خواهيم عيد غدير را بايد خيلى اهميت بهش بدهيم همين طور كه دهه محرم را خيلى اهميت مى‏دهيم و من از هيئتيها تشكر مى‏كنم تشكر مى‏كنيم از همه كسانى كه روضه خوانى مى‏كنند تشكر مى‏كنم اين روضه خواندن كه به قول حضرت امام اين عزادارى سنتى يعنى اين روضه خواندن گريه كردن، سينه زدن، زنجير زدن، به سر زدن توى خيابانها راه افتادن مرتب روضه بودن كه رهبر انقلاب اسلامى تشكر مى‏كردند از اصفهانى‏ها كه اين اصفاهانى‏ها هميشه روضه دارند ايشان مى‏گفتند من يكى تشكرها و خوشحالى هايم از اصفهانيها اين است كه اين اصفهانيها هيچ وقت روضه شان نمى‏افتد هميشه روضه دارند آن هم فراوان اينها خيلى تشكر دارد امام حسين تشكر مى‏كند و موجب بركت مى‏شود و امّا عيد غدير كفران است و كفرانش هم خيلى بزرگ است و همه مى‏دانيد ما عيدى در اسلام مهمتر از عيد غدير نداريم قرآن هم مى‏گويد نداريم قرآن هم مى‏گويد ما مهمتر از عيد غدير نداريم براى اينكه اسلام منهاى ولايت هيچ است اسلام منهاى ولايت ناقص است مرضى خدا نيست و روز عيد غدير يعنى تمام شدن نعمت تمام شدن اسلام آن اسلام افتاده عمود پيدا كردن چه جور ما بايد اين روزها را اهميت ندهيم از همين الان شماها بايد تصميم بگيريد يعنى اهل علم بايد تصميم بگيرد اين عيد غدير را مثل عيد نوروز جا بيندازد و مى‏توانيم ما آخوندها هر كارى بخواهيم مى‏توانيم بكنيم و الحمدللّه‏ اين قدرت خدا است كه داده و بايد از اين قدرت استفاده بكنيم اين آخوندها توانسته‏اند شاه را بيرون بكنند اين خيلى كار است فكر نكنيد كه اين كم كار است دنيا را به زانو بياورند امريكا كه فقط نبود دنيا را به زانو بياورد دنيا را به خاك بكشد همه شان پوزشان به خاك ماليده بشود ما آخوندها كرديم بعدش اگر راستى همان جور كه كرديم جدى آمده بوديم خيلى پيشرفت داشتيم امّا متأسفانه اختلاف كه مرگ بر اين اختلاف، اختلاف تضعيف كرد اين كار را و اميدوارم كه دست از اين اختلاف برداريم. روز عيد غدير به اتفاق سنى و شيعه آيه شريفه آمد در غدير خم پيغمبر اكرم داشتند مى‏رفتند اين آيه روز قبلش يا دو روز قبلش در مكه مكررا نازل شده بود ولى در غدير خم آيه آمد «يا ايّها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته»[1] يا رسول اين كار بايد بشود اگر نشد اسلام منهاى ولايت است و اسلام منهاى ولايت هيچ است و نكره در سياق نفى هم هست معنايش اين است هيچ كار نكرده يك خيمه منهاى عمود روى زمين افتاده هيچ است لذا بعد هم تضمين كرد پيغمبر اكرم از آنچه مى‏ترسيدند اختلاف بود كه اين زنده بادها مرده بادها بازى در بياورند پيغمبر از اين مى‏ترسيدند لذا تضمين شد «و اللّه‏ يعصمك من الناس» ديگر تضمين خدا آن هم باشد قرآنى پيغمبر اكرم رفته‏ها را برگرداندند نيامده‏ها آمدند و 120 هزار نفر اقلاً جمع شدند پيغمبر نماز خواندند و بعد از نماز منبر رفتند و آنجا يك خطبه خيلى شيرينى خواندند خطبه خيلى شيرين است كه خودتان خوانديد براى ديگران بسيارعالى است و بعد از خطبه اقرار گرفتند «النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم» فرمودند اين درست است همه گفتند آرى معنى «النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم» يعنى هر كارى بكند مقدم است يعنى پيغمبر اكرم مقدم بر ناموس انسان، مقدم بر جان انسان و بالاخره مقدم بر همه چيز و هر چه بگويد همه بايد بگويند آرى گفت اين درست است همه گفتند آرى گفت اگر اين درست است «النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم» پس «من كنت مولاى فهذا علىٌ مولاى» پيغمبر اميرالمؤمنين را گذاشتند روى زمين به اتفاق شيعه و سنى عمر اول دست داد «بخ بخ لك يا اميرالمؤمنين اصبحت مولاى كل مؤمن و مؤمنه» بعدش هم اين بادمجان دور قاب چين‏ها همه خوبشان يا بدشان اطرافيان بعدش هم دو سه روز پيغمبر ايستادند و همه بيعت كردند بيعت «من كنت مولاى فهذا على مولاى» به قول عمر بيعت اميرالمؤمنين براى اينكه گفت «بخ بخ لك يا اميرالمؤمنين» بيعت اين طورى ديگه مو زير درزش نمى‏رود اين آيه نازل شد «اليوم اكلمت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا» مرضى نبود دين حالا مرضى شد تام نبود كامل نبود الان كامل شد «اليوم اكلمت لكم دينكم و اتممت» نعمت خدا ناقص بود حالا نعمت كامل شد مرضى نبود حالا مرضى شد قضيه تمام شد در آن غدير خم هيچ سر و صدايى نشد آنكه پيغمبر ازش مى‏ترسيدند «و اللّه‏ يعصمك من الناس» اين عملى شد و خدا مقلب القلوب است و سند داده است و هيچ خبرى نشد آن اندازه‏اى كه مفسرين مى‏نويسند خبربى نشد فقط يك عربى كه همان جمله اخلاقى به شما بگويم و تقاضا از شما دارم روى منبر يا توى مجالس فهميده حرف بزنيد براى اينكه ممكن است يك حرف از دهن شما بيرون بيايد بيرون غرضى و مرضى هم نداشته باشيد امّا همين حرف ناگهان يك پيراهن عثمان بشود همين حرف ناگهان سمبل شود براى يك گروه مخالف زياد اتفاق افتاده است زياد من خيال مى‏كنم حرف اين عرب موجب تشنج حسابى بعد شد اين عرب آمد در مقابل پيغمبر و گفت يا رسول اللّه‏ اينهايى كه اين كار را كردى اين مال خودت بود يا مال خدا معلوم است مال خدا اين را همه مى‏دانند براى اينكه پيغمبر اكرم كه از خودش ـ اين هم اين قضيه را ـ چيز ندارد «يا رسول اللّه‏ بلغ ما انزل اليك من ربك» را پيغمبر قبلاً خوانده بود قبل از اينكه منبر برود گفته بود اين آيه نازل شد امّا بالاخره يك سمبلى شد يك سوژه‏اى شد يك پيراهن عثمان شد آن عرب هم يك عرب بى سر و پاى بود خيلى هم اهميت نداشت پيغمبر فرمودند كه نه اين مال خدا بود مال من نبود گفت كه من نمى‏توانم ببينم از خدا بخواه كه يك آتشى بياورد و من را نابود كند كه بعضى از مفسرين شيعه و سنى مى‏گويند كه دو آيه در اين مورد نازل شده در غدير خم دو آيه اخلاقى دو آيه تكان دهنده نازل شده يك «اللهم ان كان هذا هو الحق من عندك فامطر علينا حجارة من السماء اوئتنا بعذاب اليم» كه خدا مى‏گويد ببين اگر بشر كج بشود اگر عناد، لجاجت، منيت، اختلاف باشد به اينجا مى‏رساندش كه حاضر است بميرد و زير بار حق نرود «اللهم ان كان هذا هو الحق من عندك فامطر علينا حجارة من السماء اوئتنا بعذاب اليم» پيغمبر اكرم با برخورد خيلى سالم فرمودند كه اينجا كه چون كه قرآن كريم مى‏فرمايد تو كه در ميان مردم باشى اينها عذاب نمى‏شوند امّا برو بيرون عذاب مى‏شوى و اين با قهر و تهر رفت بيرون و در بيابانها يك صاعقه‏اى آمد و او را نابودش كرد همان جا جبرئيل «سئل و سائل بعذاب واقع» را بر پيغمبر نازل كرد البته اين دو آيه را كه گفتم بعضى از سنى‏ها و بسيارى از شيعه هر دو را نقل كرده‏اند اين قضيه تمام شد ديگر اميرالمؤمنين مسلم پيش همه شد اميرالمؤمنين غدير خم، درجاتش عالى است عالى‏تر بشود مرحوم علامه امينى اين دوازده جلد اول الغدير را به نام الغدير گذاشت و در همان جا جلد اول اين قضيه را كه من نقل كردم به تواتر نقل كرده است تواتر سنى و شيعه من غير اختلافهم قضيه دو ماه طول كشيد دو ماه و ده روز پيغمبر اكرم از دنيا رفت هنوز جنازه پيغمبر روى خاك بود مردم به مصيبت پيغمبر گريه مى‏كردند مدينه يك پارچه عزا بود اميرالمؤمنين مشغول تجهيز براى پيغمبر اكرم بود يك چند نفر هوچى جمع شدند به نام سقيفه بنى ساعده اين هوچى بازى اين گفت من الامير او گفت من الامير حالا چرا من الامير پيغمبر كه دو ماه قبل گفته من الامير گفتند كه پيغمبر از خودش گفته و اشتباه كرده است همان حرف عرب اول حرف عرب بى سرو پا بود امّا ديدند سوژه خوبى است پيغمبر از خودش گفته و اشتباه كرده است يعنى يك كفر براى اينكه قرآن مى‏گويد «فلا و ربّك لا يؤمنون حتى يحكموك فى ما شجر بينهم ثم لا يجدون فى انفسهم حرجا مما قضيت و يسلموا تسليما» [2] اين قرآن است ديگر فلا ربك لا يؤمنون اينها همه زير پا گذاشته شد اصلاً رويش فكر نشد با هوچى بازى بالاخره پيرمرد جلسه شد خليفه كه سنى اين را نقل مى‏كنند مثل فخر رازى اين نوشت به پدرش كه مردم جمع شدند من چون پيرمرد جلسه بودم من را خليفه كردند او جواب داد اگر بنا پيرمردى است من بايد خليفه باشم نه تو حالا يك حرف اينجا مى‏آيد جلو و اينكه پيغمبر اشتباه كرد حالا اين منافات با قرآن دارد كفر است نمى‏دانم فلا و ربك شامل او مى‏شود اينها هيچ چيز بايد بگوئيم خدا هم اشتباه كرد براى اينكه «يا ايها رسول بلغ ما انزل اليك» نازل شد و پيغمبر اين كار را كرد و بعد هم «اليوم اكملت لكم دينكم» نازل شد. همه را خدا اشتباه كرد اين را ديگر نمى‏گويند امّا اينكه پيغمبر اشتباه كرد را مى‏گويند اگر پيغمبر اشتباه كرد خدا اشتباه كرد بنابراين ديگر همه‏اش پوچ است اين اسلام منهاى ولايت پوچ است براى اينكه حرف درباره ولايت زدن اين طور مى‏شود ديگر اگر پيغمبر اشتباه كرد خدا اشتباه كرد اگر پيغمبر درست بگويد خدا درست مى‏گويد اگر خدا درست گفت پيغمبر درست مى‏گويد اين هم كه نمى‏دانم من كنت مولاه فهذا على مولاه به معنى دوست است اينها يك حرفهايى هست كه خودشان هم قبول ندارند عمده همين است پيغمبر اجتهاد كرد كه اين حرف از يك عرب بى سر و پا تو سقيفه بنى ساعده يك مقدار جان گرفت بعدش حالا توى اين كتابهاى الازهر جان گرفته است روى اين خيلى پافشارى دارند توى اين دانشگاهها توى اين مدارس مضرشان اين جان گرفته كه پيغمبر اشتباه كرد كه لازم اين است كه خدا هم اشتباه كرد چرا اين جورى امان از عناد، امان از لجاج، امان از نفسيت، امان از رياست‏طلبى، امان از پول پرستى و الا يك كسى يك ماه قبل گفته باشد «بخ بخ يا اميرالمؤمنين اصبحت مولاى و مولا كل مؤمن و مؤمنة» حالا رئيس جلسه بنى ساعده باشد و ابى‏بكر را از صندوق بيرون بياورد معلوم است چى هست ديگر معلوم است به ما مى‏گويد مواظب باش اين جورى نباشى به ما مى‏گويد اگر لجاجت آمد، اگر عناد آمد، اگر منيت آمد، ديگه خدا پيغمبر يك صد و بيست و چهار هزار پيغمبر ائمه طاهرين امام حسين ديگه فايده‏اى ندارد ديگر نتيجه ندارد امير المؤمنين عليه‏السلام راستى جاذبه نداشت چرا نشد امام حسين عليه‏السلام جاذبه نداشت يعنى اينها آمدند امام حسين را كشتند اتمام حجت نشد در آخر كار مقاتل مى‏نويسند كه امام حسين عليه‏السلام وقتى همه كشته شده بودند و فقط خودشان بودند ايشان سوار شتر شد، لباس پيغمبر پوشيد آمد در ميان مردم با معجزه آمد و با معجزه يعنى تصرف ولايى مردم راساكت كردند اسبها ساكت شدند زنگها از صدا افتاد مردم خفه شدند همه و همه يك روضه مثل ما خواند اول مثل ما كه خطبه مى‏خوانيم او هم يك خطبه خواند خودش را معرفى كرد مردم آخه نمى‏دانيد من چه كسى هستم همه كه مى‏دانيد من چه كسى هستم بزرگ شده روى سينه پيغمبر روى دامان پيغمبر آن وقت تصرف ولايى را برداشت بنا كرد هوبكنند هوهو كف بزنند و بالاخره با كف و سوت امام حسين را از ميدان بيرون كردند امام حسين براى دفعه دوم تصرف ولايى كرد خفه شدند زنگها از كار افتادند گفتند دنيا پدرتان را در مى‏آورد مردم هنوز كار از كار نگذشته است ولو على اكبر را كشتيد، على اصغر را كشتيد، هنوز كار از كار نگذشته مى‏شود جبران مى‏شود بيائيد رها كنيد آن هم جاذبه امام حسين حرف من و شما كه نيست جاذبه دارد تصرف ولايى كرده جاذبه دارد تصرف ولايى را برداشت دو دفعه هوهو، كف، كف، كف، اين چى دو دفعه تصرف ولايى برايشان روضه خواند در آخر كار روضه خواند تحريك عاطفه كرد مردم حالا گوش نمى‏كنيد به حرف من اين خيام حرم چطور صداى العطش العطش بلند است اينها چه كار كردند روضه تمام شد تصرف و لايى را برداشت مالك ابن يُسر اول شماتت كرد و بعد هم يك سنگى به پيشانى ابى عبداللّه‏ زد و پيشانى شكسته شد چى شد چرا غمهاى عالم به دل ابى عبداللّه‏ آمد ناراحت دلش مى‏خواست با يك كسى حرف بزند آمد پشت خيام حرم گفت زينبم تو بيا بچه‏ها هم نيايند بعد زينب مظلومه همين جا اين را گفت عزيزم نگفتى تو كه رفتى براى تبليغ چه شد نگفتى؟ چرا خودم را معرفى كردم روضه خواندم امّا «استحوذ عليهم الشيطان فأنسهم ذكر اللّه‏ ملئت بطونهم من الحرام» عناد است لجاج است، شيطان تسلط بر انسان دارد هوى و هوس است ديگر نمى‏شود قضيه غدير خم همين است قضيه عاشورا همين است، مابقى قضايا همين است، قضاياى امروز همين است، قضاياى فردا همين است، همش هم لجاج، عناد، نفسيت، صفات رذيله، خدا نكند يك صفت رذيله‏اى بر انسان حكمفرما باشد به همين جاها مى‏رسيم «اليوم اكملت لكم دينكم» تفسير مى‏شود «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك» تبليغ سوء مى‏شود كار پيغمبر اشتباه مى‏شود حسين خارجى مى‏شود، كافر مى‏شود و بالاخره حسين كشته صفات رذيله مى‏شود و الا شيعه اين نيست كه ابهامى داشته باشد از هر فولادى فولادتر، تمام جزئيات فقه شيعه مبانى شيعه اينها چيزى نيست كه زير اشكال برود زير ذره‏بين شبهه برود امّا اگر صفت رذيله آمد ديگر استدلال در مقابل او پوچ است پوچ هم قرآن تعبير مى‏شود هم روايت هم حرفها تفسير سوء مى‏شود هم كارها، بنابراين تقاضا دارم يك عيد غدير را از حالا تصميم بگيريد بهش اهميت بدهيد و ماها بايد خودسازى كنيم خيلى ما بايد برسيم به جاهايى كه صفالت رذيله بر ما حكمفرما نشود كه اگر بشود «اذا فسد العالِم فسد العالَم». خدايا به حق مظلومى اميرالمؤمنين عليه‏السلام قسمت مى‏دهيم كه توفيق خودسازى و اينكه بتوانيم اين درخت رذالت را بر كنيم و درخت فضيلت به جاى آن غرس كنيم بارور كنيم از ميوه آن استفاده بكنيم اين توفيق را به همه ما عنايت بفرما.

وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد

 

 

[1]- سوره مائده آيه 67.

 


[2]- سوره نساء آيه 65.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group