شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


شماره درس: 184

تاريخ درس: ۱۳۸۱/۳/۲۲

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

بحث ما درباره قساوت بود آلودگى روح به واسطه گناه يك مقدارى درباره‏اش صحبت كردم و اگر صحبت ديگر هم نداشتيم بس بود كه مواظب باشيم ما آلودگى روح به واسطه گناه پيدا نكنيم ما به واسطه رابطه با خدا به واسطه توبه و تضرع و زارى قساوت نداشته باشيم سه مصيبت درباره قساوت ذكر كردم مصيبت اول اين بود كه به قول خود خدا كمترين مصيبتش اين است كه روح شيرينى مناجات از دل انسان برود ديگر از رابطه با خدا لذت نبرد مصيبت دوم اين بود كه ابهت گناه به قول يكى از بزرگان از بين برود مصيبت سوم اين بود كه راجع به رابطه با خدا مثل نماز كسل باشد فشل باشد درباره اين سه درد اين سه مصيبت صحبت كردم و قساوت اين دردها را اين مصيبتها را به انسان ميدهد بحث امروز ما راجع به نفس لوامه است كه قساوت آلودگى روح به واسطه گناه نفس لوامه گناه را از انسان مى‏گيرد و اين خيلى مصيبت بالائى است كه انسان نفس لوامه نداشته باشد نفس لوامه كه قرآن خيلى به آن اهميت داده است كه حتى به آن قسم خورده است «لا اقسم بيوم القيامه و لا اقسم بالنفس الّوّامه»[1] كار نفس لوامه اين است در باره عبادات اول ترغيب مى‏كند تحريص مى‏كند براى اين كه ما يك كار عبادى را انجام بدهيم در حين عمل هم ترغيب مى‏كند تحريص مى‏كند تحسين مى‏كند تا اين كه عمل تمام بشود ترغيب و تحريس تا عمل تمام بشود بعد از آن كه عمل تمام شد تحسين مى‏كند راجع به عبادات كار اين نفس لوامه اين است ترغيب تحريص قبل عمل حين عمل تحسين آرامش دل اطمينان بعد عمل امّا راجع به گناه نفس لوامه اگر باشد اول قبل از عمل تهديد ميكند نكن مخالفت خدا است نكن جهنم است نكن در دنيا بد بخت مى‏شوى و بالاخره كارش بازدارندگى است نيروى كنترل كننده و اگر اين عمل را شروع كرد در حين عمل باز مرتب تهديد مى‏كند بس است ديگر نكن كفايت مى‏كند و جهنم را خريدى و مرتب سرزنش مى‏كند تا اينكه عمل تمام بشود گناه را انجام بدهد وقتى گناه را انجام داد ضربات وجدان ضربات نفس لوامه شروع ميشود تا توبه كند لذا راجع به گناه قبلش تهديد است در حين عمل تهديد است بعد تقبيح است سرزنش است تا اينكه بالاخره از خدا عذر خواهى بكند اين كار نفس لوامه را لوامه مى‏گويند چونكه ملامت مى‏كند گناه كار را ملامت مى‏كند آن كه اين به جا آورده است اسمش را گذاشتند نفس لوامه به اعتبار اين كه وقتى گناه كرد ملامت و ضربات وجدان شروع مى‏شود به اين اعتبار مى‏گويند نفس لوامه يا بايد بگوئى نفس مقبحه بايد بگوئى نفس محسنه راجع به اعمال خوب امّا نفس لوامه گفته و اصطلاح در ميان علماى اخلاق هم شده اعتبار تقبيح بعد عمل در گناه است اين نفس لوامه را معمولاً انسانها دارند چيزى كه خيلى براى اين نفس لوامه خطر دارد گناه است گناه روى گناه، گناه روى گناه كم كم اين نفس لوامه ضعيف مى‏شود مى‏رسد به آنجا كه اصلاً كشته مى‏شود جمله «فلن يفلح ابدا» كه در روايات آمده است ديگر «لن يفح ابدا» اصلاً نفس لوامه ندارد كه بخواهد تقبيحى تهديدى نيروى كنترل كننده‏اى باشد راجع به عباداتش هم ديگر نفس لوامه ندارد كه بخواهد ترغيبى، تحريصى، تحسينى بعد عمل باشد و ديگر اگر عبادات به جا مى‏آورد از باب اين كه وظيفه است اگر هم گناه به جا مى‏آورد نيروى كنترل كننده‏اى ندارد بعدش هم نيروى كه وا دارد توبه كند ندارد و شايد هم اينكه قرآن اين نفس لوامه را پهلوى قيامت گذاشته براى خاطر اين است كه شبيه به روز قيامت است قرآن درباره قيامت مى‏فرمايد آنجا ديگر گول نمى‏شود زد پارتى هم نيست در روز قيامت و رشوه دادن هم نيست در روز قيامت «اتقوا يوما لا تجزى نفس عن نفس شيأ و لا يقبل منها شفعة و لا يوخذ منها عدل و لاهم ينصرون»[2] در روز قيامت بخواهد گول بزند جا بزند خودش را به جاى كسى، كسى را به جاى خودش نمى‏شود پارتى بازى هم‏نيست رشوه خوارى هم نيست اين روز قيامت است نفس لوامه هم مثل همان روز قيامت است لذا در قرآن كه پهلوى هم گذاشته شده است كه «لا اقسم بيوم القيامه لا اقسم بالنفس الّلوّامه» اين كه اين نفس لوامه را بخواهيد گولش بزنيد گول نمى‏خورد بخواهى رشوه بهش بدهى رشوه قبول نمى‏كند بخواهى پارتى بازى كنى تعريفش را بكنى تعريف بر نمى‏دارد آن وقتى كه از تو گناه ببيند ضربات وجدان شروع مى‏شود و اين ضربات وجدان راستى گاهى منجر به ديوانگى انسان مى‏شود بله آن افرادى كه متدين باشند آن افرادى كه سر و كار با قرآن و روايت داشته باشند نفس لوامه اينها را وادار مى‏كند توبه كنند آن وقت درك مى‏كند «يبدل اللّه‏ سيئاته حسنات» راحت مى‏شود ولى اگر توبه نكند آن ضربات وجدان است اين نفس لوامه هست لذا نه پارتى سرش مى‏شود (پارتى به منظور تعريف كردنش) تو چيز خوبى هستى تقاضا دارم دست از سر من بردار نه پارتى بازى مى‏شود نه رشوه مى‏شود نه اين كه مى‏شود گولش زد و مثل روز قيامت كه «واتقوا يوما لا تجزى نفس عن نفس شيا و لا يقبل منها شفاعه و لا يوخذ منها عدل و لا هم ينصرون» اين جورى است چيز خوبى است انصافا يكى از نعمتهاى بزرگ اين وجدان اخلاقى است در اخلاق بهش مى‏گويند اخلاق وجدان اخلاقى مى‏گويند و وجدان هم مى‏گويند براى اين كه از جمله ارتكازها از جمله فطرت است كسى نيست هر انسانى دارد همان طور كه فطرت دارد آن فطرت يك معين دارد معين او وجدان اخلاقى است چنانچه آن فطرت معين دارد معين او عقل است و اين نفس لوامه كه وجدان اخلاقى بهش مى‏گوئيم چيز خيلى خوبى است و بايد ما تأييدش بكنيم بايد ما ترويج بكنيم بايد ما تقويتش كنيم تا اين نفس لوامه در زندگى ما حسابى كار كند در خانه‏مان، در بازارمان، در كسبمان، در كارمان راجع به عباداتمان راجع به العياذ باللّه‏ مخالفتمان همه جا كار مى‏كند همه جا بيدار است مثل روز قيامت كه خواب نيست اين نفس لوامه اين وجدان اخلاقى هم خواب نيست غافل نيست كار مى‏كند حسابى كار مى‏كند و بايد بگويم كه نيروى كنترل كننده براى انسان خوب كنترل مى‏كند. اين نفس لوامه به واسطه گناه ضعيف مى‏شود ضعيف مى‏شود و مى‏شود و مى‏شود به اندازه‏اى كه يك وقت مى‏ميرد اصلاً ديگر وجدان اخلاقى ندارد و مصيبت خيلى بالا است مسلم از ان صورت اول و دوم و سوم از ان آثارى كه بار بر معصيت است اين چهارم بدتر از ان اول و دوم و سوم است خدا نكند يك كسى وجدان اخلاقى نداشته باشد خدا نكند يك كسى در اثر گناه نفس لوامه او مرده باشد يا لااقل ضعيف باشد به اندازهاى كه نتواند فرمان بدهد ديگر آن ضربات تازيانه‏اش، درد نياورد ديگر آن ضربات وجدان ضعيف باشد آن وقت اگر اين نفس لوامه بميرد به جاى او اين نفس اماره كار مى‏كند كه قرآن اين نفس اماره را آورده است «ان النفس لامارة با السوء الا ما رحم ربى» و مراد از نفس اماره هم همان است كه از نظر روانشناسى مى‏گويند غرائز و در اخلاق و قرآن در روايات بهش مى‏گويند نفس اماره يعنى انكه در درون انسان است و با فطرت انسان مى‏جنگد اين قوى مى‏شود «ان النفس لامارة با السوء الا ما رحم ربى» اين است كه نفس اماره كارش چى است اين كه امر مى‏كند به بديها امر كردن به اين بدى امر كردن به آن بدى و اينكه حالا نيروى كنترل كننده داشته باشد كه ندارد نفس لوامه بوده كه نيست نه علماى علم اخلاق مى‏گويند اصلاً مبدل شده است نفس لوامه مبدل شده است به نفس اماره يعنى ظاهرا اين جور نيست آن وقتى كه نفس لوامه بود اين نفس اماره را كنترل مى‏كرد حالا كه نفس لوامه رفته است اين بى كنترل مانده مثل اسبى كه دهنه داشته اين دهنه‏اش را برداشته نفس اماره شده يك اسب چموش بدون دهنه اين هم چيزى كه بعد نفس لوامه پيدا مى‏شود اگر نفس اماره شود نفس لوامه كار نمى‏تواند بكند حالا مى‏گويند نيست هست امّا نمى‏تواند كار كند و اگر نفس لوامه نباشد اين ديگر يك اسبى هست كه دهنه ندارد چموشى كه كار مى‏كند حسابى كار مى‏كند و اگر اين نفس اماره كار كرد توبه و راز ونياز و اهميت دادن نيامد مصيبت ششم پيدا مى‏شود و آن چيست؟ نفس محسنه خدا نكند انسان برسد به اينجا نفس لوامه باشد كم كم اين نفس اماره براى انسان جهل مركب درست مى‏كند گناه بكند گناه را خوب پندارد نفس محسنه معنايش اين است كه تحسين ميكند در وقتى كه ظلم مى‏كند تحسين ميكند ربا مى‏خورد مى‏گويد بارك اللّه‏ چقدر زرنگ هستى غيبت مى‏كند مى‏گويد بارك اللّه‏ خوب كارى كردى خودت را بلند كردى اورا زمين زدى دروغ مى‏گويد مى‏گويد بارك اللّه‏ چه خوب كلاه سرش گذاشتى و بالاخره مى‏رسد به آنجا كه گناه مى‏كند تحسين مى‏كند در درون او به جاى نفس لوامه نفس محسنه مى‏نشيند حالا من خيال مى‏كنم كه اين نفس محسنه همان نفس اماره باشد امّا علماى علم اخلاق اينها را همه جدا كردند گفتند نفس اماره نفس محسنه، نفس اماره، نفس لوامه، نفس محسنه اين على ظاهر اين جورى است كه نفس لوامه كه نباشد نفس اماره كار مى‏كند و از كم شروع كند و به كم قانع نيست و مى‏رسد به آنجا كه مى‏شود نفس محسنه ديگر و اين نفس محسنه ديگر خيلى مصيبت بزرگ است كه انسان گناه بكند درون خودش آن گناه را بگويد بارك اللّه‏ خيلى خوب است و اين را زياد ديديم كه گناه كار گناه ميكند بعد خودش را هم تحسين مى‏كند درون او يك نيروى مرموزى است كه آن نيروى مرموز راجع به گناه به اين مى‏گويد بارك اللّه‏ قبل از گناه ترغيب و تحريص مى‏كند گناه بكن در حين گناه مى‏گويد بارك اللّه‏ كه گناه كردى بعد هم جايزه بهش مى‏دهد به جاى اينكه تازيانه به او بزند جايزه بهش مى‏دهد بارك اللّه‏ به چه خوب شد و اين نفس محسنه هست ديديم الان اين فساد اخلاقى كه در جامعه ما هست اين دخترها، لختى‏ها اينجا تحسين مى‏كنند خودشان را بارك اللّه‏ براى خودشان ميگويند و همچنين كارهاى زشت معصيت كار رسيده به آنجا كه گناه مى‏كند تحسين گناه هم ميكند بارك اللّه‏ هم مى‏گويد آنوقت اين نفس محسنه يكى از كارهاى زشتش كه اگر مى‏خواهيد قسمت هفتم حسابش بكنيد اين است كه نفس موجهه مى‏شود يعنى گناه مى‏كند گناه را توجيه مى‏كند آن عاصى گناه مى‏كند درون او گناه را توجيه مى‏كند و اين نفس موجهه از اين نفس محسنه خيلى بدتر است اين نفس محسنه بهش مى‏گفت بارك اللّه‏ اين نفس موجهه مى‏گويد اصلاً اين كار كه كردى عبادت هم هست اين غيبت كردى خيلى خوب است حضرت امام نقل مى‏كردند از يك بزرگى مى‏گفتند كه آن بزرگ مى‏گفت از مرحوم حاج شيخ مى‏گفتند مرحوم حاج شيخ روى منبر مى‏گفتند كه به طلبه روى منبر نمى‏شود گفت كه غيبت نكن براى اينكه اگر بگوييم غيبت نكن اين تفسيق مى‏كند و اگر دنبال بكنيم تكفير مى‏كند البته شما كه نه طلبه‏هائى كه وجدان اخلاقى ندارند مرادم اين است كه انسان بسيارى از اوقات مى‏بيند ديده است توجيه در گناه، گناه را توجيه كردن خيلى مصيبت بالا است در مقابل قرآن در مقابل روايات روايت را توجيه مى‏كند روايات را تفسير مى‏كند و بالاخره عمل خودش را توجيه مى‏كند به اين كه اين عبادت است اين كار خوبى است آن نفس اماره گاهى تحسين نمى‏كند گاهى تحسين مى‏كند جاهل است گاهى تحسين مى‏كند عالم است ديگر توجيه گر هم مى‏شود توجيه گرى راجع به اعمال زشتش كه همه اينها را قرآن هم دارد كه اين جاها را ديگر اسمش را گذاشته جهل مركب مى‏فرمايد «هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا الذين ظلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا و يحسبون انهم يحسنون صنعا» مى‏فر مايد كه ورشكسته‏ترين همه مردم آن كسى كه كار بد بكند و توجيه بكند آن كار بدش را كه كار خوبى است كه العياذ باللّه‏ اگر با اين حالت از بين برود در روز قيامت هم توجيه مى‏كند قرآن مى‏فرمايد در روز قيامت توجيه مى‏كند به خدا مى‏گويد خدايا تو اشتباه مى‏كنى من آدم خوبى هستم مى‏خواهى مرا جهنم ببرى ظلم است به خودت قسم من خوب هستم تو نمى‏فهمى آيه را بخوانم ببينيد چه جور مى‏گويد «يوم يبعثهم اللّه‏ جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم و يحسبون انهم على شى‏ء الا انهم هم الكاذبون»[3] دروغ مى‏گويد امّا توجيه گرى به اندازه‏اى است كه مى‏گويد خدايا به حق خودت قسم تو اشتباه مى‏كنى من جهنمى نيستم تو ظلم ميكنى من را مى‏خواهى جهنم ببرى «و يحسبون انهم على شى» قرآن مى‏گويد ببين انسان به كجا مى‏رسد «الا انهم هم الكاذبون» امّا ديگر وقتى كه نفس محسنه بيايد ديگر سر افكندگى ندارد خيلى هم افتخار مى‏كند با سرافرازى گناه مى‏كنند ديكر با سرافرازى توجيه گناه مى‏كنند و با سر افرازى در مقابل خدا قد علم مى‏كند به اين مى‏گويند نفس موجهه اينها همه از چى پيدا مى‏شود از گناه، گناه روى گناه اگر گفتم آن روايت امام صادق اين روايت هم هست چندين روايت به يك مضمون مرحوم كلينى نقل مى‏كند در كافى از ائمه طاهرين عليهم‏السلام كه فرمودند اگر كسى گناه بكند يك نقطه سياهى در دلش پيدا مى‏شود اگر توبه كرد آن نقطه سياه رفع مى‏شود اگر توبه نكرد گناه دوم آمد سياه‏تر مى‏شود كم كم گناه تمام دل را مى‏گيرد وقتى گناه تمام دل را گرفت «فلن يفلح ابدا» اين جمله در همه روايات ديده مى‏شود «فلن يفلح ابدا» معلوم است كسى كه كار خوب بكند اين ديگر از كار خوبش دست بر مى‏دارد كسى كه بتواند گناه را توجيه كند عبادت حسابش بكند اين ديگر دست از كارش بر مى‏دارد اين ديگر «فلن يفلح ابدا» اين اصلاً توبه نمى‏كند كه توبه‏اش قبول باشد و همين آيه توبه همين را مى‏فرمايد، مى‏فرمايد «انما التوبه على اللّه‏ للذين يعملون السوء بجهالة ثم لا يتوبون من قريب»[4] توبه فقط انما دارد فقط مال آن كسى است كه از روى جهالت از روى غلبه شهوت گناه بكند و فورا هم توبه كند معنايش چى است معنايش اين نيست كه راستى يك كسى از اول عمرش گناه بكند بعد راستى مثل فضيل عياض شد اين توبه‏اش قبول نمى‏شود نه نمى‏شود امّا از يك گل بهار نمى‏آيد نمى‏شود انسان بگويد من فضيل عياض مى‏شوم از يك گل بهار نمى‏آيد اگر توبه من قريب نشد اگر گناه روى گناه شد اگر گناه روى عادت شد نه روى جهالت اين ديگر موفق به توبه نمى‏شود اصلاً مى‏رسد به آنجا كه نه موفق به توبه نميشود العياذ باللّه‏ گناه را چيز خوبى مى‏داند نفس موجهه يك مصائبى هست كه هست حالا يك دو سه مصيبت بالاتر از اين قرآن دارد كه آن ديگر خيلى خطرناك است كه اصلاً انسان را گناه بى دين مى‏كند مى‏رسد به آنجا كه در مقابل دين، دين را مسخره مى‏كند. مى‏رسد به آنجا كه در مقابل دين ايستادگى مى‏كند اينها همه‏اش را قرآن دارد.

و صلّى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

 

 

 

[1] ـ سوره قيامه، آيه 1 و 2.

 


[2] سوره بقره، آيه 48.

 


[3] ـ سوره مجادله، آيه 18.

 


[4] ـ سوره نساء، آيه 17.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group