شماره درس: 193
تاريخ درس: ۱۳۸۱/۶/۱۳
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
درباره گناه و شومى گناه يك مقدارى صحبت كردم و بالاخره از صحبتها استفاده كرديم كه اگر سعادت دنيا، آخرت، عزت، شوكت، پيروزى بخواهيم و اگر وجاهت دنيا و آخرت را بخواهيم بايد گناه در زندگى ما نباشد مخصوصا ما طلبهها همان سالهاى اول بايد ملكه تقوا ملكه عدالت در عمق جان ما حكمفرما باشد والا فهميديم كه به جائى نخواهيم رسيد اگر هم از نظر شهرت از نظر علمى به جائى برسيم همان شهرت همان عزت همان علم براى ما وزر و وبال است غير ما هم چنين است يك آدمى فقير باشد و گنه كار خيلى بد امّا يك آدم متمول بشود و گنه كار آن تمولش بيچارهاش مىكند آن تمولش خودش، زن و بچهاش، جامعهاش را به آتش مىكشد و ديگر ما طلبهها بارها و بارها استاد بزرگوار ما حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» به ما سفارش مىكردند مىفرمودند از خدا بخواهيد اگر قرار است متقى نباشيد به جائى نرسيد شهرت علمى پيدا نكنيد بعد مىفرمودند واى به آن شخص واى به آن جامعهاى كه يك اهل علمى در آنجا باشد امّا متقى نباشد امّا گناه كار باشد و انصافا واى به آن طلبهاى كه يك شهرتى پيدا كند و عادل نباشد واى به آن جامعهاى كه يك كسى شهرت پيدا كند امّا گناه كار باشد ملكه عدالت در عمق جان او نباشد نظير اين جمله حضرت امام شايد هم حضرت امام از اين جمله امام سجاد عليهالسلام گرفتهاند در صحيفه سجاديه خيلى جمله بالا است مىفرمايد «اللهم ان كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك سريعا» خدايا اگر عمر من چراگاه شيطان باشد هر چه زودتر بميرم بهتر و من خيال مىكنم ما طلبهها توى ركوعمان توى سجده مان اين جمله صحيفه سجاديه را زياد بخوانيم «اللهم ان كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك سريعا» ديگر همه بايد چنين بگويند همه بايد چنين دعا بكنند ولى ما طلبهها خيلى بيشتر خيلى بالاتر همّ ما غم ما اين است كه ما عادل باشيم متقى باشيم گناه كار نباشيم و راستى هم وصله نا همرنگ است يك طلبه گناه بكند خيلى بد است راستى بد است بعضى اوقات حضرت امام راجع به دنيا پرستى كه هفته گذشته دربارهاش صحبت كردم كه گاهى انسان دنيا پرست مىشود حالا حرام باشد حلال باشد خيلى تفاوت نمىكند در اينكه بدبختش بكند ايشان در اين باره به ما نصيحت مىكردند مىفرمودند كه اين دنيا پرستى گاهى به واسطه آن دنيا به مقامى به جائى مىرسد ايشان آن وقت مثال مىزدند به خروچف كه مىخواهد دنيا را بخورد حالا مثال بوش مىخواهد دنيا را بخورد امّا يك دفعه نه اين جورها نيست يك گدا مىخواهد دروغ بگويد و يك پول جزئى بگيرد يا العياذ باللّه يك طلبه كه استحقاق گرفتن وجوه بريه را ندارد مىخواهد وجوه بريه بگيرد ايشان مىفرمودند كه ما در روايت مىخوانيم در روز قيامت همه اينها در يك جا جمع مىشوند مىفرمودند براى خاطر اينكه از جزئى پى به كلى ببرند اگر اين قدرت داشت مىخواست ظلم به دنيا بكند مىخواست دنيا را بخورد مرحوم صاحب وسايل در جلد 11 وسايل رواياتى نقل مىكند ظالمها را همه شان را يك جا جمع مىكنند در روايات دارد زير خيمهاى حتى آن كسانى كه آب در دوات ظالم كرده است قلم ظالمى را تراشيده است مىگويند هارون الرشيد با آن كه قلم او را تراشيد مثل هم يك جا براى خاطر اينكه اين هم اگر هارون الرشيد بود همين كار را مىكرد كاشف از اين است كه اگر هارون بود كارهائى كه هارون مىكرد اين هم مىكرد حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» به ما نصيحت مىكردند كه بايد قلع ماده فساد بشود بايد دنيا در دل ما رسوخ نداشته نبايد دنيا ما را ببرد چه دنياى حلال باشد چه دنياى حرام باشد براى خاطر اين كه اگر دنيا هر چه بيشتر بدتر در روايات مىخوانيم كه عالم بى عمل را جهنم مىبرند اين را هم حضرت امام بارها براى ما مىفرمودند كه عالم بى عمل را جهنم مىبرند و بدنش بوى گند مىدهد به اندازهاى كه جهنمىها را آزرده خاطر مىكند اين چى است آدم نمىفهمد راستى جهنمى ه راستى در روايات مىخوانيم يك پيرهنش يك ذرهاش لباسش بيايد توى دنيا مردم از بوى گندش مىميرند حالا جهنمىها از بوى گند اين عالم بى عمل آزرده خاطر مىشوند شكايت اين را به خدا مىكنند بعد حضرت امام مىفرمايند كه تا ببينيم چقدر سعه وجودى دارد يك دفعه در دنيا خانهاش را گندانده است زن و بچهاش را بد بين به آخوند كرده است ديگر زنش مىبيند اين آخوندها اين تنزهى كه بايد داشته باشند شوهرش ندارد خيال مىكند همه آخوندها اين جورى هستند اطراف خودش را زن و بچهاش را كه اين علماى بى عمل يكى از اين مصائب بزرگشان همين است كه زن و بچهاش مريد روحانيت نيستند خيال مىكند كه همه روحانيت هم مثل شوهرش بعد حضرت امام مىگفتند كه يك دفعه سعه وجوديش بيشتر است و مريد دارد، مسجد دارد، مردم دارد، و آنها را گندانده است به واسطه بى عملى گناهش آنها را بد بين كرده است يك وقت شهرى يك وقت استانى يك وقت مملكتى يك وقت دنيائى ايشان مىفرمودند كه به هر اندازه كه سعه وجودى تو توى دنيا گندانده است در آخرت در جهنم مىگنداند بعضى اوقات جهنم را مىگنداند از بوى گندش جهنم گنديده مىشود انصافا اين روايتها اين فرمايشها مثل فرمايش حضرت امام و امثال اينها براى ماها خيلى خوب است انصافا خيلى زشت است كه ما توى مجلس بنشينيم و غيبت بكنيم و مريدهايمان هم غيبتهاى ما را بشنوند مريدهاى اين آقا آن آقا بكنند از اين راه اظهار ارادت به ما بكنند در مقابل چشم ما ديگران را خراب بكند كه خوشمان بيايد خيلى ننگ است ما ننگش را توجه نمىكنيم تا توجه بكنيم مىبينيم خيلى بد است خيلى ننگ است راستى ماها شايد براى ديگران هم گفتيم غيبت كردن آيا مرده خورى نيست يعنى آنهاى كه چشم ملكوتى دارند مىبينند واقعا قرآن است ديگر از محكات هم هست كسى كه غيبت بكند مرده خورده است «لا يغتب بعضكم بعضا ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه» [1] مىخواهى مرده بخورى؟ نه، غيبت نكن حالا ما سر سفره غيبت بكينم يك ظرف گوشت مرده گوشت ميت مرده گنديده را گذاشتند توى سفره پيش عالم ملكوت اين جورى است هم غذاى دنيا مىخوريم هم داريم ميته مىخوريم ننگ نيست الا اينكه يكى شبهه بكند بگويد دروغ است دروغ است اينها اين ديگر كفر است براى قرآن است ما نفهميدگى خيلى داريم عمل ما در مقابل جهل ما قطره از دريا هم نه به قول ملاصدرا نم و يم حالا بگوئيم هر چه علم ترقى بكند قطره از دريا ما نفهميدگى خيلى داريم حالا چه جورى است اين غيبت تجسم پيدا مىكند اين تجسم قطعى است «يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بينها و بينه امدا بعيدا و يحذركم اللّه نفسا و اللّه رئوف بالعباد»[2] خدا رأفت دارد خدا مهربانى دارد خدا زنگ خطر مىزند زنگ خطر خدا را بپذير و اين كه هر چه بكنيم مجسم مىشود اگر خوب باشد صورت خوب اگر بد باشد بد قرآن مىگويد غيبت صورت بدش گوشت گنديده است و اين گوشت مرده را قرآن مىگويد مىخوريد حالا خودت توجه نداشته باشى ولى دارى مىخورى «ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه» دارى مىخورى اين را مىبينند مرحوم صدر المتألهين در اسفار مىگويند كه ديدم دو نفر با هم غيبت مىكنند و مثل تنور آتش از دهن هر دو بيرون مىآيد و راستى مىبينم يكى از رفقا كه سلامت نفس داشت امّا به اين جاها كه نرسيده بود مىگفت در يك جلسهاى ديگران غيبت مىكردند من هم نشستم گوش دادم امّا ناراحت شدم بعد كه چرا ما مرده خورى كرديم امشب مىگويد رفتم خوابيدم ديدم كه همان دو سه نفر كه غيبت كردند پشت سر او كه غيبت كردند او را آوردند كشتندش ريختند در يك ديگ من هم كمك كردم ريختم در ديگ بنا شد اينها را بپزيم و با هم بخوريم من از هول از خواب بيدار شدم ديدم كه راستى اينجورى است داريم گوشت مرده مىخوريم آن وقت ديگر حالا شوخى بود خدا رحمت كند مرحوم آقاى نجفى خيلى حرفها را توى لفافه شوخى مىزدند خيلى حرفهاى خوب خوب من خيلى ارادت به ايشان داشتم ايشان خيلى به من لطف داشت من كفايه را پيش ايشان خوانده بودم خدا رحمتشان كند منظورم اينجاست ديدم بعضى اوقات مىگفت كه شترش درب خانه خودمان خوابيده است حالا شوخى مىكردند انشاءاللّه راستى چه جور مىشود ما طلبهها غيبت كنيم نه يكى از اهل دل مىگفت به طلبه وقتى غيبت كرد نگو نكن براى اينكه تفسيق مىكند حالا اگر غيبت كرد تفسيق هم كرد ديگر پيگيرى نكن براى اينكه تكفير مىكند و اين توجيه و تفسيق و تكفير حتى مىرسد به آنجا كه غيبتش واجب است، واجب است غيبتش را بكنيم قرآن گفته مرده خورى حرام است او مىگويد واجب است اينها ننگ نيست ننگ بزرگ هم هست مثل سرطان هم مىداند كه اگر اول بهش برسند خوب مىشود امّا وقتى كه رسوخ كرد ديگر خوب شدنى نيست آنكه سرطان دارد نمىداند سرطان كرد همه بدبختيها در اين است كه آدم نداند چه خبرها است مرحوم كلينى در كافى نقل مىكند كه اگر يك كسى يك تهمت به كسى بزند در روز قيامت در روى يك تل چرك و خون او را نگهش مىدارد پنجاه هزار سال يعنى مدت قيامت چه رسواى روى تل هم هست اين تل چرك و خون از همين تهمت هم هست حالا خوراكش چى است ظاهرا همين چرك و خونها است تا اينكه مردم بروند بهشتىها بهشتى، جهنمىها جهنم و اين از رو به آتش جهنم سببش خيال نكنيد ما خيال مىكنيم كه چرا بايد اين قدر غذابش بزرگ باشد نه گناه پيش خدا بزرگ است پيش خدا تهمت خيلى گناهش بزرگ است جنگ با خدا است اهانت به مسلمانان است غيبت پشت سر مسلمانها است اينها خيلى ننگ است حالا مردم توجه نداشته باشند ما طلبهها خيلى توجه به اين مطالب داشته باشيم و راستى من يك دفعه به شما مىگفتم كه هيچ فراموش نمىكنم كه يك كسى پشت سر يكى از مراجع غيبت كرده بود توهين كرد كه اين بر نفع حضرت امام بود امّا بر ضرر آن مرجع به حضرت امام گفته بود حالا يا پيغام داده بود يا گفته بود كه اين شاگرد شما اين جور كرده است حضرت امام آمدند درس، نفس به شماره افتاده بود نتوانستند درس بگويند گفتند نيامدم درس بگويم آمدم يك نصيحت به شما بكنم نصيحت هم از يك كسى كه به ميرزاى شيرازى نصيحت كرده بودكه يكى از علماى اصفهان به ميرزاى شيرازى اين نصيحت را كرده بود وميرزاى شيرازى كسى را فرستاده بودند اصفهان براى تبليغ براى جماعت اين بد در آورده بود آن آقا برداشته بود نوشته بود كه كسى را كه مىخواهى بفرستى براى تبليغ سه شرط بايد داشته باشد بايد عالم باشد بايد متدين باشد بايد عاقل باشد بعد فرموده بودند اگر نمىتوانى اين سه شرط لااقل يك كسى را بفرست كه متدين باشد و عاقل باشد و اگر نمىتوانى يك كسى را بفرست كه عاقل باشد و با اين حرفهاى هرزگى با اين كارهاى هرزگى بخواهد ضربه به روحانيت بزند ضربه به دين بزند در حالى كه حضرت امام خيلى زبان مؤدبى داشتند انصافا و امّا اين جا حسابى صراحت گفتند كه اگر علم ندارى، دين ندارى عاقل باشيد نخواهيد حوزه چهل ساله مرحوم را بهم بريزيد اين حرفها چى است و درس هم نگفتند و رفتند يك تب مالتى داشتند عود كرد و سه روز درس تعطيل شد اينها يك چيزهاى است كه هست در ميان اهل دل هست در ميان بزرگان هست در ميان علما و اينها مال ما طلبهها است از غيبت ديگران تب مىكنند هيچ فراموش نمىكنم يكى از علماى اصفهان فهميده بود كه يكى از ائمه جماعت دروغ گفته است اينها مثل اينكه زناى محسنه در ميان مردم كرده باشند اين قدر وحشت كرده بودند و هى به من مىگفت آقا دروغ گفته دروغ، دروغ راستى اين جورى است مگر طلبه دروغ بگويد «انما يفترى الكذب الذين لا يؤمنون» [3] دروغ را او مىگويد كه مسلمان نيست حتما مسلمان نيست خوب حالا مىشود يك طلبه دروغ بگويد خداى نكرده زنش ببيند اين دروغ گفت حالا اگر مردم دروغ مىگويند كه بد مىگويند خيلى كه از اسلام بيرون مىآيند امّا ما طلبهها آخه چه جور مىشود كه ما طلبهها دروغ بگوئيم براى چى چه جور مىشود ما العياذ باللّه حرام مصرف كنيم آن هم چى به قول حضرت امام يك وقت خوروچوف است و دنيا مىخورد حالا حرفى يك دفعه يك تلفن بى خودى مىكند بعضى از اين بازاريها اين جور هستند يك تلفن مىكند دو سه ميليون امّا يك دفعه براى پوچ بخواهد مال مردم خورى بكند بخواهد حرام بدهد به زنش بخورد در روز قيامت اين زن وبچه اطراف انسان را مىگيرند چرا حرام دادى به ما خورديم چرا عزره دادى ما خورديم چرا و على كل حال اين روايت امام صادق عليهالسلام خيلى خوب روايتى است من تقاضا دارم اين روايت هميشه در نظر شما باشد «الحسن لكل احدٍ حسن و منك احسن لمكانك منا و القبيح لكل احد قبيح و منك اقبح لمكانك منا» و من زياد ديدم يك طلبه نماز شب نمىخواند آن آقا بفهمد ماتش مىشود مگر مىشود طلبه نماز شب نخواندمن زياد ديدم هيچ فراموش نمىكنم با يك اهل دلى آمديم مدرسه حجتيه قبل اذان صبح بعضى طلبهها سر حوض بودند آنوقت ايشان خيلى ماتش برده بود با عصا ايستاده بود و نگاه مىكرد مىگفت اين مىخواهد نماز صبح بخواند اين نماز شب نخوانده است راستى اينجورى هستند آنهايك اهل علم هستند اهل دل هستند راستى نمىتواند فرض كند كه اين طلبه نماز شب نخوانده خدا رحمت كند مرحوم كاشف الغطا را دخترش را داد به يك طلبه هيچ چيزى نداشت يك اتاق خيلى محقرى كاشف الغطا يك خانه چهل پنجاه مترى داشت يك اتاق هم داشت اين اتاق را براى اين خالى كرد اتاق را داد به اين و دختر كاشف الغطا عروس شد و رفتند حجله قبل از اذان صبح كاشف الغطا درب زد حاج شيخ محمد تقى مسجد شاهى بود ديگر همين صاحب حاشيه اين داماد بود درب زد گفت كه براى شما آب گرم كردم تو مطبخ است و پا بشويد برويد غسلتان را بكنيد و نماز شبتان از بين نرود بابا اهل علم اينها هستند اين حاج شيخ محمد تقى اهل علم بود مرحوم كاشف الغطا هم اهل علم بود كاشف الغطا مىگفت مگر مىشود داماد من نماز شب نخواند حالا شب عروسىاش است كه باشد بايد نماز شب بخواند طلبه العياذ باللّه دروغ بگويد حالا شماها كه نه طلبه غيبت بكند بيهودههاى ما دو سه تا طلبه لب ايوان مدرسه صدر نشسته بودند من بچه طلبه بودم و نشسته بود باهاشان آنهائى كه نشسته بودند آدمهاى بالائى بودند مرحوم آقا صدر كوپاى يكى از علما بود فيلسوف بود خيلى خوب بود راستى اهل دل بود اين آمد رد بشود يك نگاه به اينها كرد داشتند بيهوده حرف مىزدند گفت بابا جان اين قدر رقيب و عتيد را اذيتشان نكنيد لااقل ساكت بمانيد «ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد»[4] اين قرآن است ديگر ما چرا اين قدر رقيب و عتيد را با بيهوده گوىها اذيت بكنيم مثل آقا صدر كوپاى به فكر رقيب و عتيد است كه با بيهودهها آنها را اذيتشان نكنيم حالا ديگر خداى نكرده يك دروغ بوى گند اين دروغ رقيب و عتيد را مىلرزاند ما هفت هشت ده تا ملك داريم اطرافمان قرآن مىفرمايد اين ملائكه حافظ تو هستند كافر باشد مسلمان باشد هر كه باشد اين ملائكهها وقتى ما دروغ بگوئيم بوى گندش اين ملائكه را اذيت مىكنند ديگر نه در روايت داريم شايد اين روايت را براى مريد هاتان خوانده باشيد بوى گندش به آسمان مىرود از بوى گندش ملائكه آزرده خاطر مىشوند ملكه آسمانها لعن مىكند به اينكه دروغ مىگوئى و ما را آزرده خاطر مىكنى بوى گند دروغ تو ما را ازرده خاطر مىكند اينها روايت است از من طلبه و شماى طلبه كه نيست اين از امام صادق عليهالسلام است. خدايا به حق امام صادق عليهالسلام قسمت مىدهيم كه توفيق عبادت، ترك معصيت، بندگى به همه مخصوصا به ما طلبهها عنايت بفرما.
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.
[1]- سوره حجرات آيه 12.
[2]- سوره ال عمران آيه 30.
[3]- سوره نحل آيه 105.
[4]- سوره ق آيه 18.