شماره درس: 194
تاريخ درس: ۱۳۸۱/۷/۳
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
هفته گذشته يك مقدارى درباره ماه شعبان ماه رجب ماه رمضان صحبت كردم و گفتم كه ما از اين ماهها بايد خيلى استفاده كنيم و اين دو سه ماههاى خيلى مقدسى است و از هر نظر مخصوصا براى سير و سلوكيها خيلى مهم است و سير و سلوكىها در اين ماهها به مقامهاى بالا رسيدند ما اگر بخواهيم به جائى برسيم از امدادهاى غيبى بايد استفاده كنيم و اگر از امدادهاى غيبى استفاده نكنيم حتما به جائى نخواهيم رسيد حتما نمىتوانيم اين راه را طى كنيم نمىتوانيم در راه مستقيم بمانيم امدادهاى غيبى دو قسم است يك قسمت امدادهاى غيبى كه مربوط به عالم وجود است و از آن رحمانيت حق سرچشمه مىگيرد پروردگار عالم اين عالم را خلق كرده است با امدادهاى غيبى بايد اين وجود ادامه پيدا كند به طوريكه اگر آن امدادها نباشد اگر نازى كند در هم ريزد قالبها امدادها نظير وجود ذهنى ما و خود ما، ما خالقيت داريم چون آيت اللّه هستيم مثل پروردگار عالم مىتوانيم خلق كنيم خدا اين قدرت را به ما داده است امّا چون وجود ما ضعيف است مخلوق ما هم ضعيف است يعنى وجود ذهنى اين وجود ذهنى نظير همان وجود خارجى است از هر نظر الا اين كه اثر وجود خارجى را ندارد چونكه يك موجود ضعيفى است آن اثر را ندارد خالقش هم يك موجود ضعيفى است بيش از اين نمىتواند خلق كند امّا هر چه بخواهد خلق كند مىتواند امّا آنكه الان مرادم است اين است آنچه الان خلق مىكند آن مخلوق وابسته به آن توجه انسان است تا انسان توجه بهش دارد موجود است امّا تا غفلت از او بكند تا دست عنايتش را از سر او بردارد نابود مىشود يعنى وجود ذهنى ما تا توجه بهش داريم موجود است وقتى صرف نظر از او بكنيم مىشود معدوم موجودات در خارج هم همين طور است عالم خلق چه عالم ناسوت چه عالم ملكوت عالم جبروت عالم وجود همه و همه وابسته به توجه حق است به اين امداد غيبى تا پروردگار عالم موجود است اگر پروردگار عالم صرف نظر بكند معدوم مىشود اگر نازى كند در هم مىريزد قالبها يك بى توجهى عالم نابود مىشود نابود اين امداد غيبى براى هر موجودى است جماد، نبات، حيوان، انسان، عالم ناسوت، عالم ملكوت، عالم جبروت «لا تأخذه سنه و لا نوم» همين معنايش است كه اگر خداى باشد كه سنه داشته باشد در هم ريزد قالبها ديگر چيزى باقى نمىماند لذا اينها سختشان است كه بگويند اين عالم وجود مثل سايه و پروردگار عالم مثل صاحب اين سايه سختشان است مىگويند اين سايه هم يك چيزى است سختشان است بگويند يم و نم دريا و نمىاز دريا لذا مىگويند از اينها هم ضعيفتر بايد بگوئيم و بهترين مثال همين است كه عرض كردم عالم وجود راجع به پروردگار عالم نظير وجودهاى ذهنى ما همين طور كه تا وقتى كه ما توجه داشته باشيم موجود است تا توجه را رفع كنيم معدوم مىشود عالم وجود هم همين است به اينها مىگويم امدادهاى غيبى كه سرچشمه مىگيرد از رحمانيت خدا به قول اينها از كن رحمانى. امّا يك قسمت از امدادهاى غيبى هست كه از رحيميت خدا سرچشمه مىگيرد بهش مىگوئيم عنايت خاصه هدايت خاصه و اين مال همه موجودات نيست اين مال بعضى از موجودات است اين بعضى از موجودات همه چه عالم نبات چه عالم جماد، چه عالم حيوان، چه عالم انسان اين عنايت خاصه شامل بعضى هاشان مىشود مثلاً بعضى زمينها مىشود كعبه. بالاتر، مىشود قبر ابى عبد اللّه حسين عليهالسلام اين بايد يك عنايت خاصى به اين زمين بشود كه چنين بشود قضيه اتفاقيه كه نمىشود چرا چنين شده است يك درخت مىشود درب براى حرم امام حسين عليهالسلام اين يك عنايت خاصى از حضرت حق شده است. در عالم حيوان بعضى از حيوانها مىشود رنبور عسل «و اوحى الى النحل ان اتخذى من الجبال بيوتا» [1] اينها چى است آنجاها را نمىدانيم كسى تفسير هم نكرده است و در قرآن آمده ولى ما نمىدانيم كجاى قرآن است در روايات هم به طورى كه ما بفهميم نيامده است امّا بالاخره انسان مىفهمد كه اين زنبور عسل كه از آن رحيميت خدا سر چشمه گرفته يعنى علاوه بر اين كه از رحمانيت خدا اين موجود شده امّا يك وجود خاصى است انصافا به اندازهاى كه خدا اين را در قرآنش تعريف مىكند ولى بالاتر از آن عالم نبات، چه جور مىشود كه يك جاى بشود قبر اميرالمومنين عليهالسلام ، جاى شهادت امام حسين عليهالسلام كه يك ذره خاك او شفاى هر دردى از دردهاى بى درمان مىشود و اين بايد يك عنايت خاصى از طرف خدا روى اين زمين شده باشد به اين مىگوئيم امداد غيبى كه از رحيميت خدا سرچشمه مىگيرد از رحمانيت خدا در عالم نبات، در عالم جماد، در عالم حيوان، خيلى سرمان نمىشود آقا امام زمان بايد بيايد برايمان معنى كند چرايش را از قرآن بيرون بكشد و بگويد به اين دليل و براى اين ولى نه فلسفه نه عرفان حتى آن سير و سلوكىها آن شهودىها هم شهودشان به اين اندازه نرسيده نمىرسد كه راستى چه جور مىشود كه اين طور هستند امّا در انسان عنايات خاصه امدادهاى غيبى كه از رحيميت خدا سر چشمه مىگيرد فراوان است اين را براى ما گفتهاند چه جور مىشود كه انسان موجب عنايت خاص خدا مىشود به ما فهماندهاند ماه رجب دعا و ثنا در ماه مبارك رمضان در رجب رابطه كامل با خدا اينها امدادهاى غيبى حق است كه انسان را به مقام بالاى مىرساند مىتواند در ماه رجب راه پنجاه ساله را بپيمايد در اين دو سه ماه رجب، شعبان و رمضان امدادهاى غيبى امدادهاى كه از رحيميت خدا سرچشمه مىگيرد خيلى استفاده بكند دستورش به ما داده شده و بالاخره قرآن يك قاعده كلى اول قرآن مىفرمايد «الم ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين» اين «هدى للمتقين» همان هدايت عنائيه است امداد غيبى عنائيه است كه قرآن «لا ريب فيه» آمده براى افراد متقى اين هدايت، هدايت عام نيست «هدى للناس» است هدايت تكوينى نيست بلكه هدايت تشريعى امّا يك عنايت خاص قرآن آمده براى افراد متقى اين امداد غيبى به اندازهاى اهميت دارد كه از باب تشريفات مىگويد قرآن مال تو قرآن «لا ريب فيه» تو هستى كه از قرآن مىتوانى استفاده بكنى مورد امداد غيبى من شدى مىتوانى از آن استفاده بكنى يا لااقل تشريفات براى تو نازل كردم «قد جائكم من اللّه نور و كتاب مبين يهدى به اللّه من اتبع رضوانه» [2] آنكه متقى است «اتبع رضوانه» آن است كه به واسطه قرآن به جائى مىرسد كه در اين آيه شريفه مىفرمايد امدادهاى غيبيش همين است كه «سبل السلام» «قد جائكم من اللّه نور و كتاب مبين يهدى به اللّه من اتبع رضوانه سبل السلام» اين سبل السلام چى است بعضى اوقات استاد بزرگوار ما حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» مىگفتند كه سبل السلام اگر آن راه مستقيم باشد توى همين آيه آمده است كه آن هدايت عنائيه و دست عنايت خدا روى سر انسان است باز هم در همين آيه آمده است امّا ما براى اينها سبل السلام اينها ديگر چى است اين چه امداد غيبى است براى اينكه اين آيه مىفرمايد «سبل السلام و يخرجهم من الظلمات الى النور و يهديهم الى صراط مستقيم» او را مىكشانيم از ظلمتها به نور يك هدايت است هدايت عناى «يهديهم الى صراط مستقيم» يك عنايت است امّا آن اول مىفرمايد «يهديهم سبل السلام» راههاى سلامتى را بهش نشان مىدهيم انصافا اين را ديگر نمىفهميم اين مال آن افرادى كه راستى بهش رسيدند و شهود ذكر كردند سبل السلام را مثل «يدرك و لا يوصف» هم نمىشود گفت ولى على كل حال اين آيه مىفرمايد كه افراد متقى مورد عنايت خاص پروردگار عالم آن كسانى كه اهميت به واجبات مىدهند همه و همه آن كسانى كه اهميت به مستحبات مىدهند تا اندازهاى كه ضرر به كارشان نخورد تحميل براى آنها نشود آن كسانى كه اجتناب از گناه دارند همه و همه وقتى گناه آمد فورا جبران عذر خواهى از گناه اينها اين متقين اينها از امدادهاى غيبى حق استفاده مىكنند راستى مىشود در همين ماه مبارك رمضان موقع روزه موقع افطار خطاب بشود كه خودم مال تو «الصوم لى و انا اجزى به» شده است مىشود انسان به مقامهاى بالا مىرسد به واسطه يك جرقه مىتوانند برسند ديديم و ما اگر بخواهيم به جاى برسيم بايد از اين امدادهاى غيبى استفاده بكنيم و تا اين امدادهاى غيبى را نداشته باشيم نظير عالم وجود است كه اگر امدادهاى غيبى كه از كن رحمانى سرچشمه مىگيرند نداشته باشد معدوم است ما هم اگر از امدادهاى خاص خدا استفاده نكنيم معدوم هستيم معدوم در اينجا همان است كه قرآن مىفرمايد كه «يهدى من يشاء يضل من يشاء» اين «يضل من يشاء» يعنى چه وقتى كه دست عنايت خدا روى سر انسان نباشد ديگر معلوم است چه طور مىشود مرحوم طبرسى در مجمع البيان گاهى اين يضل را معنى مىكند مىفرمايد يك سنگى از دامن كوه پرت شده شما اين سنگ را گرفتيد تا اين سنگ را گرفتيد اين هست امّا دستت را از روى سنگ بر دارى پرت مىشود ذره ،ذره مىشود شما هُل ندهيد هُل داده شد خود رفت مرحوم طبرسى مىفرمايد تا دست عنايت خدا روى سر انسان باشد انسان گرفته مىشود امّا يك آن دست عنايت خدا از روى سر انسان بر داشته شود معلوم است ديگر نمىخواهد هُلش بدهند خدا به اين معنا كه هُلش دادند ساقطش كردند نه ديگر اگر دست عنايت خدا نباشد ديگر ساقط است خيلى خوب معنا مىكنند مرحوم طبرسى رضوان اللّه تعالى عليه كه در يكى از دعاهاى پيغمبر اين بوده مخصوصا در مقام استجابت دعا عايشه روايت را نقل كرده است ام سلمه روايت را نقل كرده و ديگران هم نقل كردهاند عايشه مىگويد كه در دل شب پيغمبر را نديدم بعد در گوشه اتاق و در يك روايت ديگر هم مىگويد آمدم در بقيع ديدم روى خاك افتاده و مثل باران گريه مىكند و اين جمله «اللهم لا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا» ام سلمه هم نقل مىكند اين دعاى پيغمبر است خدايا من را يك آن به خودم وا مگذار اين در امدادهاى غيبى به معنا عام اگر يك آن به خودش وا بگذارد معدوم مىشود در امدادهاى خاص اگر يك آن به خودش وا بگذارد رسوا مىشود ضلالت پيدا مىكند بعضى اوقات هفتاد سال قال الباقر و قال الصادق ريشش سفيد است پايش لب گور است امّا با يك جمله خود را جهنمى مىكند اصلاً مىرود به خاطر همه چيز به خاطر اين دنيا منكر روحانيت مىشود منكر فقاهت مىشود منكر معنويت مىشود كم كم مىرسد به آنجا كه منكر خدا هم مىشود انسان در مضيقه مالى واقع بشود و مورد عنايت خاص خدا نباشد آن مضيقه او را مىبرد نمىدانم تا چه اندازه درست باشد يك شعرى در جامع شواهد توى سيوطى است اين شعر را شأن و نزولش را اين جورى نقل مىكنند كه يك عالم بزرگوارى خيلى متوغل در توحيد بوده و به اندازهاى كه كتاب در توحيد نوشت امّا در مضيقه مالى بود يك روز مضيقه مالى بردش در صحرااز بس غم و غصه روى دلش آمده بود نشست لب آبى و ديد كه آب مرتب خيار تازه قلمى مىآورد و اين، خيارها را گرفت و يك دانهاش را خورد بعد نگاه كرد ولى نمىدانم از كجا ديد كه اين خيارها را يك خانمى به خودش اعمال مىكند خيلى عصبانى شد از دست خدا آمد يك كتابى عليه توحيد نوشت آن وقت آن شاعر معاصر شعر گفته كه اين شعر توى جامع شواهد آمده كم عاقل عاقل اعيت مذاهبهو جاهل جاهل تلقه مرزوقاهذا التى ترك اوهام حائرة و جعل العالم النحرير زنديقا يك عالم نحرير مىشود زنديق كى در وقتى كه يك آن خدا دستش را از روى سرش بردارد ممكن است يك ناشكرى به اينجاها برسد خدايا اين هم كه نشد اين چه وضعى است تو دارى همين يك جمله بس است ديگر دست عنايتش را خدا بر دارد وقتى دست عنايتش را خدا بر داشت و صيّر العالم النحرير زنديقا ما ديديم فراوان هم ديدم كه راستى مفاتيح ملازش بود قرآن توى بغل فرائدش ملازمش بود از نظر درسى از نظر تقليد به ظواهر شرع خيلى بالا بود از نظر تقيد زبان، گوش، چشم خيلى بالا بود امّا ناگهان يك آدم لاابالى به تمام معنا شد به جاى مفاتيح ديگر منكر مفاتيح شد كى انسان اين جورى مىشود وقتى دست عنايت خدا از روى سرش برداشته بشود كى دست عنايت خدا از سر انسان بر داشته مىشود وقتى كه انسان فاسق و فاجر باشد وقتى نماز در زندگىاش كمرنگ مىشود وقتى ماه رجب، ماه رمضان، ماه شعبان براى اينكه يك طلبه بى تفاوت دو سه ماه مىآيد و مىرود مثل اينكه نيامده است اينها ديگر خواه ناخواه امداد غيبى نباشد مثل آنجا است كه ادامه وجود نباشد يك مثال عوامانه همين برق الان تا امدادهاى غيبى از كارخانه است من استفاده مىكنم اين روشنائى اين كولر همه استفاده مىكند يك آن قطع بشود عنايت خاص كارخانه روى اين سالن نباشد ديگر تاريك است، بى معنا است، بى مزه است همه مخصوصا ما طلبهها تا دست عنايت خدا روى سرمان باشد آن عنايات خاصه درست است جلو مىرويم درسمان، بحثمان، تقوامان، تقيدمان به ظواهر شرع امّا خداى نكرده اين عنايت نباشد به عبارت ديگر لاابالى گرى روى زندگيمان حكمفرما بشود ديگر همه چيزمان مىشود بى مزه ديگر رفتار و كردارمان گفتارمان ديگر حتى عباداتمان همه مىشود بى مزه مىشود هجو وقتى ملائكه بهش نگاه مىكنند بهش مىخندند كه اين طلبه چرا غيبت مىكند و اين وصله نا همرنگ چى است اين طلبه چرا دلش را به دنيا پر كرده است چرا به فكر معنويت نيست و امثال اينها خلاصه بحث امروز اين است كه اين امدادهاى غيبى كه از كن رحمانى سرچشمه مىگيرد مال همه است كه گفتم حتى در عالم جماد، نبات، حيوان هم هست امّا آن كه آمدند پيامبرها برايش براى انسان است كه مشمول اين امدادهاى غيبى بشود و اين امدادهاى غيبى مال متقى است مال كسانيكه سر و كار با رجب و شعبان و رمضان دارند مال كسانيكه سر و كار با قرآن دارند با دعا و راز و نياز با خدا دارند مال كسانى كه «و بالا سحارهم يستغفرون» [3] نماز شب دارند آخر شب دارند هر چه اينها بيشتر هر چه آن كسانى كه خدمت به خلق دارند بيشتر عنايت خدا بيشتر و اين نكته را تكرار كنم ممكن است انسان به واسطه يك روزه يك نماز شب يك آه، يك خدمت به خلق خدا ممكن است به خيلى جاها برسد فورا برسد يعنى جرقه بزند وقتى جرقه زده شد مثل اين كليد برق را بزند اينجا روشن بشود كليد برق زده بشود زندگى بشود روشن ديگر خطاب مىشود من تو را در دنيا سعادتمند كردم تو را از نظر آخرت سعادتمند كردم آمرزيدم از همين جهت هم در روايات داريم اهل سير و سلوك مىگويند فراوان مىگويند كه ممكن است يك مستحبى كه ممكن است از نظر شما كمرنگ باشد امّا پيش خدا خيلى پررنگ باشد ممكن است يك كارى از نظر شما خيلى ساده باشد امّا همين كار پيش خدا خيلى مهم باشد و همان كار انسان را به مقامهاى بالا بالاى برساند. خدا را قسم مىدهم به همان كسانى كه از امدادهاى غيبى خدا استفاده كردند، استفاده مىكنند پروردگار عالم ما را مشمول اين عنايات خاص قرار بدهد. ان شاء اللّه.
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.
[1]- سوره نحل آيه 68.
[2]- سوره مائده آيه 16.
[3]- سوره ذاريات آيه 18.