شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


شماره درس: 197

تاريخ درس: ۱۳۸۱/۹/۲۰

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

درباره گناه مقدماتى را عرض كردم و بنا شد ديگر از اين جلسه به بعد راحع به اصل گناه صحبت بكنم البته راجع به همه گناهان كه نمى‏شود صحبت كرد راجع به گناهان كبيره آن هم گناهان كبيره مشهور در كتابها يا در ميان مردم مثلاً نظير دروغ، غيبت، تهمت، شايعه، ظلم، خوردن مال حرام و امثال اينها و خيال مى‏كنم بحث ارزنده‏اى باشد هم بحث علمى است و هم بحثى كه بايد بدانيم امروزه يك بحث ارزنده فقهى صحبت مى‏كنم تا ان شاءاللّه‏ جلسه ديگر راجع به دروغ يك مقدارى صحبت كنيم يك اختلاف بالائى در ميان فقها هست كه گناه كبيره چى است چند گناه كبيره است مرحوم صاحب جواهر ايشان البته تبعا به استاد بزرگوارشان كاشف الغطا براى اينكه در كشف الغطا هم آنچه در جواهر آمده، آمده است ايشان مى‏فرمايند كه گناه كبيره يك آنها كه منصوص باشد گفته شده باشد اين گناه كبيره است و مرحوم صاحب جواهر چهل تا گناه، گناه منصوص نقل كنند كه اين گناهان كبيره است در اسلام و در بعضى از روايات آمده كه گناهان كبيره هفت تا، در بعضى آمده بيست تا، در بعضى آمده چهل تا ايشان مى‏فرمايند اينها ديگر اكبر الكبائر مى‏شود مثلاً روايت عبيد ابن زراره كه روايت صحيح السندى است مى‏گويد آمده خدمت حضرت صادق عليه‏السلام و گفتم گناهان كبيره را براى من بشماريد مى‏فرمايند «فى كتاب على سبع» هفت تا و همه را شمردند كفر به خدا، عاق پدر و مادر، خوردن ربا، خوردن مال بچه يتيم، فرار از جنگ و تعرب بعد از هجرت. از آقا سؤال كردند كه نخواندن نماز از گناهان كبيرهنيست اين جور فرمودند كسى كه نماز نخواند يا مال بچه يتيم بخورد كدام بدتر است فرمودند نماز نخواند گفت كه ياين رسول اللّه‏ نشمرديد هشت تا گفتيد هفت تا فرمود اول چيزى كه شمردم چى بود مى‏گويند الكفر باللّه‏ فرمودند كه تارك الصلوة و ترك نماز بايد برود آنجا چون كافر واقعى است از اين جهت نشمردم مرحوم صاحب جواهر مى‏فرمايددر اين روايت آمده هفت تا امّا مراد اكبر الكبائر است و الا مى‏فرمايند به قول بعضى از بزرگان به هفتصد نزديك‏تر است تا به هفت تا صاحب جواهر اين را تصديق مى‏كنند بله به هفتصد نزديكتر است تا به هفت تا و اگر در بعضى از روايات آمده هفت تا مثل اين روايت عبيد ابن زراره اين اكبر اكبائر را شمرده است بالاخره آن گناهانى كه منصوص است به اين كه كبيره هست مرحوم صاحب جواهر چهل تا را مى‏شمارد مثل همين روايت عبيد اللّه‏ زراره كه مى‏گويد الكبائر سبع ايشان انصافا البته كاشف الغطا زحمت كشيدند خيلى بررسى كردند چهل تا پيدا كردند يك حرف ديگر هم صاحب جواهر دارند و او اين است كه اين گناه كبيره يك منصوص باشد دو وعده عذاب داده شده باشد و اين را هم روايت داريم، روايت داريم كه از امام صادق عليه‏السلام سوال مى‏كنند گناهان كبيره چى است مى‏فرمايند هر گناهى كه در قرآن وعده عذاب داده شده باشد اين گناه كبيره است وعده عذاب دادن مثل در فروع دين معمولاً وعده عذاب داده شده است براى تارك الصلوة، براى تارك الصوم، براى تارك الزكوة، در قرآن مخصوصا اگر روايت را هم بياوريم جلو ديگر وعده عذاب داده شده است «ويل للمشركين الذين لا يؤتون الزكوة و هم بالاخرة هم كافرون» [1] كه وعده عذاب هم دو قسم است يك دفعه مى‏گويد «لهم عذاب شديد» و يك دغعه هم نمى‏گويد «لهم عذاب شديد و لهم عذاب شديد» امّا مى‏بردش توى جاى مصداق چيزى قرار مى‏دهد كه آن وعده عذاب هم داده شده است مثلاً مى‏بردش از مصاديق كفرش را حساب مى‏كند «و لا تيأسوا من روح اللّه‏ انه لا ييأس من روح اللّه‏ الا القوم الكافرون» [2] حال يأس عذاب در قرآن بر او بار نشده است امّا برده است مصداق كفرش قرار داده كه آن كفر وعده عذاب داده شده است ديگر تفاوت نمى‏كند يك دفعه بالموافقه، يك دفعه با التزام وعده عذاب داده شده است تا اين جاها مشهور هم هست، مشهور است در ميان علما اين دو چيز را گفته‏اند مرحوم كاشف الغطا يك مقدار زياد ترش مى‏كنند و حرفهاى خوبى است انصافا مى‏فرمايند سوم چيزى كه بايد از گناه كبيره حسابش بكنيم ولو منصوص هم نباشد ولو اينكه وعده عذاب مطابقتا التزاما داده نشده باشد چيزى كه قبح متشرعش خيلى بالا باشد و در ميان متشرع اين را خيلى گناه بزرگ حسابش بكنند مى‏گويد اين هم از گناهان كبيره است كه ايشان مثال مى‏زند مثل اين كه يك كسى از فقيرى كه يك عبا بيشتر ندارد اين عبا را ببرد يك همچنين گناهى كه اگر ما بخواهيم مثال بزنيم به يك مثلهاى به غير كاشف الغطا اين مثال به سرقت مى‏زند و سرقت كه خود عذاب بر او بار است از قسم دوم اگر بخواهيم مثال بزنيم مرحوم آقاى داماد رضوان اللّه‏ تعالى عليه نقل مى‏كردند از مرحوم حاج شيخ مى‏گفتند كه مرحوم حاج شيخ مى‏فرمودند كه بعضى‏ها عادل هستندامّا از شمر بدتر هستند اين همين حرف كاشف الغطا است آن وقت مرحوم حاج شيخ مثال زده بودند گفته بودند كه يك زن و شوهرى كه اينها از تجار بودند اين زنش را طلاق داده بود و مثل اينكه بعد از طلاق اول و دوم بوده و خلاصه محلل مى‏خواسته آمدند پيش مرحوم حاج شيخ كه بدون اينكه كسى بفهمد يك محلل براى ايشان پيدا بكنيد مرحوم حاج شيخ گفته بود كه ما يك فرد مقدسى را پولى داده بوديم حسابى اين زن را هم در اختيارش گذاشتيم يك شب بايد هم عقد بشود ـ صيغه فايده‏اى ندارد ـ آن وقت صبحى مثل اينكه خيلى مزه كرده بود و گفته بود من طلاقش نمى‏دهم و هر چه اصرار كرديم نشد بعد مرحوم حاج شيخ گفتند اين زن دق كرد و مرد ولى بالاخره اين زن را طلاق نداد گفته بودند كه عادل است به اين معنا كه گفته بود زنم است نمى‏خواهم طلاق بدهم امّا از شمر بدتر است اين در عرف متشرعه گناه است گناهش هم خيلى بالا است يا حتى من خيال مى‏كنم اگر مرحوم كاشف الغطا به عرف متشرعه مثال نزده بودند به عرف عقلا پيش عقلا گناه خيلى بزرگى باشد باز هم از گناهان كبيره است اگر راستى پيش عقلا اين متشرعه كه گفتند براى اين است كه عقلا بعضى اوقات اشتباه مى‏كنند امّا نه اين عقلاى عرف كه ما موضوع از اينها مى‏گيريم اگر راستى پيش از اينها منكر بالا باشد اين گناه كبيره است مثل همين مثال مرحوم حاج شيخ خيلى خوب است انصافا مرحوم حاج سيد محمد باقر درچه‏اى رضوان اللّه‏ تعالى عليه آن هم يك مثالى زدند آن هم خيلى خوب است ايشان فرموده بودند كه يك زن و شوهرى با هم دوست بودند سالهاى اول زندگيشان مثل غالب زن و شوهرها اين دختر گول خورد تمام مهريه را بخشيد به شوهرش حالا چرا بخشيد هم نمى‏دانم و بعد ميانشان به هم خورد و اين مرد زن را طلاق داد بدون مهريه و اين زن بى كس، بى خانمان، دربدر و گاهى اين خانه و گاهى آن خانه. مرحوم حاج سيد محمد باقر گفتند اين كارى خلاف شرع نكرده، كارى خلاف قانون نكرده است آن مهريه اول كه هبه بهش شد تمام شد آن دومى را هم كه طلاق داد مهريه بهش نداد مهريه نداشت حالا او دربدر شد به اين چه و اين دلش مى‏سوزد چرا مهريه‏اش را داده به اين چه امّا اين عندالمتشرعه، عندالعقلا يك منكر بالائى است راستى منكر است انسان نمى‏تواند باور كند اين گناه نيست گناهش هم سبك است نه گناه بزرگ است خيلى بزرگ است اين هم حرف خوبى است كه گناهان كبيره از جمله آنهائى كه منصوص در روايات ما نيست وعده عذاب هم داده نشده است امّا منكر، منكرش هم عندالمتشرعه خيلى بالا است منكر، منكرش هم خيلى بالا است اين هم يك قسم يك قسم ديگرى هم كه باز مرحوم كاشف الغطا فرمودند ديگران هم پذيرفتند اين كه به عنوان اولى گناه صغيره است امّا به عنوان ثانوى گناه كبيره است منكر و منكر بودنش هم خيلى بالا است مثل چى گناهان صغيره كه اهل علم به جا بياورند و قرآن درباره زنهاى پيغمبر همين را مى‏فرمايند «من يات منكن بفحشه مبينه يضعف لها العذاب ضعفين» [3] دو برابر مى‏گويند يكى براى فاحشه است يكى هم فاحشه مبينه كه اين ضرر مى‏زند به نوع زن پيغمبر رو نگيرد، زن طلبه رو نگيرد اين دو تا گناه دارد يك گناهش رو نگرفته در مقابل نامحرم بلند خنديده، يكى هم اهل علم را لكه دار كرده است شوهرش را لكه دار كرده است يك اهل علم با دخترها بنشيند و بگويد و بخندد ممكن است براى عموم مردم گناه نباشد امّا براى اين گناه است گناهش هم كبيره است خيلى بالا است يا نه مثلاً در حرم امام رضا عليه‏السلام در حرم‏هاى مطهر آنجا كناه بكند يكى از رفقا گفته بود كه من وارد حرم حضرت رضا عليه‏السلام شدم چشمم به يك زن افتاد نگاه شهوت‏آميز به او كردم بعد آن نگاهم من را دنبال او راه انداخت و بالاخره برگشت من به صورت او نگاه كردم او به صورت من نگاه كرد و بالاخره يك تبسم به هم كرديم شايد هم آنجا العياذ باللّه‏ تنه بهش زده بود مى‏گويد يك وقت متوجه شدم در حرم رضا هستم چه كار زشتى و بدون زيارت خجالت كشيدم رفتم بيرون روز ناهار خوردم خوابيدم خواب ديدم از همان درب وارد شدم ديدم حضرت رضا عليه‏السلام تكيه دادند به ضريح مطهر رفتم بدون اين كه سلام كنم يك سيلى زدم توى صورت امام رضا عليه‏السلام يك قدرى صبر كردم بعدهم يك لگد زدم به حضرت رضا بعد هم از حرم رفتم بيرون. از خواب بيدار شدم ديدم آن نگاه شهوت‏آميز سيلى بوده و آن نگاه كردن توى صورت هم لگد بوده است و انصافا اين جورى بوده است دارد طوف مى‏كند ديروز مسئله را سوال مى‏كردند مى‏گفت يك خانمى سوال مى‏كند كه من طواف مى‏كردم يك مردى دنبالم راه افتاد (پناه بر خدا) مى‏گويد من جايم را عوض كردم ديدم آمد دو دفعه جايم را عوض كردم باز هم آمد من هم عصبانى شدم يك كتك مفصلى بهش زدم حالا مكه‏ام باطل است يا نه كفاره بايد بدهم يا نه گفتم نه خوب كارى كردى مكه ات باطل نيست كفاره هم نبايد بدهى يك دفعه انسان اين طور مى‏شود توى طواف اين را صاحب جواهر مى‏فرمايد ولو منصوص نيست ولو اينكه وعده عذاب به او داده نشده كه بگوئيد «لهم عذاب شديد فى الدنياو الاخره» امّا به عنوان ثانوى براى زمانش براى مكانش براى جاه و مقامش اين گناه بزرگى است اين هم انصافا حرف خوبى است ديگر كه گاهى گناه كبيره مى‏شود چون قبح عقلى پيدا مى‏كند دوش به دوش گناه كبيره قبح عقلى دارد مثل آن مثالى كه زدم گاهى گناه كبيره مى‏شود دوش به دوش گناه كبيره قبح پيدا مى‏كند امّا به عنوان ثانوى اينكه طلبه گناه بكند يك اشعارى مى‏خوانند و اشعار خوبى است مى‏گويد يك طلبه به يك زن فاحشه‏اى گفت چرا فاحشه‏گى مى‏كنى آن هم در جوابش گفت كه حاج شيخ هر چه بگوى هستم امّا آيا تو آنچه مى‏نمايانى هستى با عمامه نگاه شهوت‏آميز بكند به زن همين زن احتياج به نگاه دارد خودش را مى‏سازد محتاج به نگاه كردن است جوانها به او نگاه بكنند يعنى همين زن با بى عفتى اگر يك طلبه به او نگاه بكند توى دلش اگر به زبان نگويد توى دلش مى‏گويد كه مرده شورت ببرند حاج شيخ تو ديگر چرا راستى اين طور است يعنى احتياج او را مى‏دهيم امّا مرده شورت را ببرند در دلش مى‏شنويم نمى‏شود كه يك طلبه نگاه شهوت‏آميز، يك طلبه نماز اول وقت نخواند اين نمى‏شود كه حالا بگويد كه نماز اول وقت كه گناه ندارد كه دارد بدون عذر حالا بگوئيد گناه ندارد كه بعضى فقها گفتند امّا يك طلبه ظهرى بيايد و شكمش را مقدم بر نماز بگذارد اصلاً من نمى‏دانم يك طلبه اول اذان صبح مى‏تواند بخوابد اينها حرف دارد اينها را ما نمى‏توانيم سرسرى بگيريم

يا مكن با پيل مردان مشورت يا بنا كن خانه‏اى در خورد پيل

طلبه كه نمى‏شود بخوابد و قبل آفتاب پا بشود و مثل مثلاً بعضى ديگران حالا على كل حال ما وظيفه‏مان خيلى سنگين است و اينها كه بزرگان فرمودند بزرگان مثل كاشف الغطا، مثل صاحب جواهر رويش حساب كردند، رويش حرف دارند ما بايد به اينها خيلى اهميت بدهيم راستى ما بايد خيلى مقدس باشيم و انسان براى خاطر شكمش، شهوتش، دنيايش يك وقت يك كارى بكند ديگران بدبين به روحانيت بشوند خيلى گناه است خيلى گناهش بزرگ است حالا ولو بگوئيد در روايت نيامده عذاب براى او منصوص نبوده است امّا من بشكنم روحانيت را حتى حضرت امام كه مى‏گفتند اين ذنب لا يغفر است معمولاً ايشان وقتى كه ماها درسها تعطيل مى‏شد مثل ماه رمضان مثل محرم كه مى‏خواستيم برويم هر كسى شهرش، دهش براى تبليغ ايشان اين را مى‏گفت مى‏فرمودند كه بعضى اوقات انسان يك كارى مى‏كند اين ذنب لا يغفر مى‏شود بعد مى‏گفتند مثلاً توى جلسه مى‏نشينند ديگران صحبت مى‏كنند و اين صاف نشسته است و ابهت غيبت از دل مردم مى‏رود گفتند كه معلوم نيست موفق بشود اين گناه را توبه بكند اين ذنب لا يغفر است ايشان مى‏بردنش به اين قدر گناه كبيره نه مى‏بردند به اين اندازه كه مى‏گفتند اين ذنب لا يغفر است به اين معنا كه ديگرخدا توفيق به او نمى‏دهد توبه از اين گناه بكند و على كل حال ما طلبه‏ها و زنمان، بچه هامان خيلى بايد مواظب باشيم زنهاى ما، بچه‏هاى ما خيلى بايد مواظب حجاب باشند نمى‏شود كه اگر خواهرش رو نمى‏گيرد اين هم رو نگيرد اينها مانتوئى شدند زن طلبه هم مانتوئى بشود نمى‏شود كه نمى‏شود اينكه حالا حجاب ضربه خورده، ما هم يك ضربه ديگر بهش بزنيم به واسطه زنمان، دخترمان، خودمان خيلى اين حرفهاى ما ذنب لا يغفر است اگر اين حرفهاى ما توى منبرمان، توى مجالسمان اگر چادر را از ارزش بيندازيم اين ذنب لا يغفر است مگر مى‏شود چادر را از ارزش انداخت آنها چادر را از ارزش انداختند ما هم داريم به آن دامن مى‏زنيم ما هم توى نوشته هامان داريم حرف مى‏زنيم واللّه‏ اينها ذنب لا يغفر است اينها آخر عاقبت به خير نمى‏شوند آنها دارند ظلم مى‏كنند بعضى از آخوندها تأييد مى‏كنند اين عاقبت به خير نمى‏شوداين يك وقت به جاهاى باريك باريكى مى‏رسد ما طلبه‏ها خيلى بايد مواظب گفتارمان، مواظب كردارمان و اين روايت امام صادق عليه‏السلام را من تقاضا دارم بهش اهميت بدهيد «الحسن لكل احد حسن و منك احسن لمكانك منا و القبيح لكل احد قبيح و منك اقبح لمكانك منا» اين صاحب جواهر همين مضمون اين روايت است شأن نزولش هم اين بوده كه آقاى درب خانه منصور داونيقى ايستاده بوده و ذلت مى‏كشيده امام صادق عليه‏السلام فرمودند اين توهين به ما است «لمكانك منا» چرا اينجا ايستادى چرا آمدى اينجا براى اينكه پول بگيرى من هيچ فراموش نمى‏كنم آقاى خراسانى يك آدم موقرى بود از علماى اصفهانى كه خيلى موقر بود اين آقا خيلى شخصيت بالائى داشت يك وقت امده بود قم نديده حالا تازه توى اصفهان هم پيدا شده است رفتند توى مدرسه دار الشفا ديدند طلبه‏ها جمع شدند گفتند چه خبر است شهريه مى‏دهد ايشان از بس عصبانى شد اعتراض به آقاى بروجردى كرد كه چرا بايد آقاى بروجردى شهريه شان اين جورى باشد كه اين طلبه‏ها براى خاطر يك چندر غاز جمع بشوند چند ساعتى صبر كنند تا شهريه بگيرند بايد براى طلبه‏ها شخصيت قائل بشويم روحانيت شخصيت دارد و ما اگر اين شخصيت را بكوبيم گناه است و گناهش هم خيلى بزرگ است آقاى بروجردى روى منبر مى‏فرمودند به دست آوردن شخصيت لازم نيست امّا از دست دادن شخصيت حرام است معنايش هم همين است طلبه شدن واجب نيست ولى اگر طلبه شديد ديگر بايد التزام به شى‏ء، التزام به لوازمش است بايد آن آبروى طلبه‏گى، آن عصمت طلبه‏گى بايد از نظر زبانمان، از نظر كردارمان مراعات بشود. انشاءاللّه‏ از جلسه بعد گناهان كبيره خيلى بزرگ هم را كه همه قبول دارند گناه كبيره است يك، يك درباره‏اش صحبت مى‏كنيم. خدايا به حق آن افرادى كه صد در صد صميميت، صداقت، آقائى دارند، خدايا صفا، صميميت، صداقت به همه ما عنايت بفرما.

و صلّى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

 

 

 

[1]- سوره فصلت آيه 7.

 


[2]- سوره يوسف آيه 87.

 


[3]- سوره احزاب آيه 30.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group