شماره درس: 212
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۳/۲۸
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث ما به جاى رسيده است و اينكه به اندازهاى حساس است كه انسان را نااميد مىكند و از جاهاى هست كه بايد بگوييم توجه، توجه، توجه،و آن بحث نفاق است اينكه قرآن اول سوره بقره اگر درباره كافر پنج تا آيه دارد در اين پانزده تا دارد و به اندازهاى داغ است كه از همه چيز داغتر از هر كفرى داغتر و اين كلمه نفاق از نظر روايات ما منقسم شده است به پنج قسم، قسمت اول راجع به نفاق به اين معنا كه عقيده ندارد و از نظر زبان مىگويد كه به اين مىگويند منافق در مقابل كافر در مقابل مؤمن ويك مقدارى در اين باره صحبت كردم قسم دوم از نفاق يعنى ريا اينكه تظاهر مىكند عمل براى خدا ايست در حاليكه عمل براى خدا نيست اين هم خيلى دقيق است آدم بتواند عملى را تحويل بدهد كه ذرهاى مشروط نباشد خلوص يعنى خالص از ماده خالص است بى غل و غش و اين هم خيلى مشكل است مرد مىخواهد كه بتواند اينجور عملى تحويل ملائكه بدهد در روايات مىخوانيم از طرف خود خدا خالص كن عمل را براى اينكه صرّاف بينا است بقول عوام مو را از ماست مىكشد، قسمت سوم ين تظاهرها در گفتارما، كردار ما، در آداب و رسوم اجتماعى ما كه اين هم انصافا خيلى مشكل است بحث امروز كه شايد از همه مشكلتر اين است كه عالم بى عمل در روايات ما اطلاق منافق برايش شده است و پيغمبر هم از اين عالم بى عمل خيلى ترسيده است اين «انَّما يخشى اللّه من عبادة العلموُا» بعضىها «ا[1]نما يخشى اللّه من عبادة العلموَا» خواندهاند و مسخره كردهاند ما اگر بخواهيم مسخره نباشد پيغمبر اكرم از عالم بى عمل خيلى ترسيده است مىفرمايد كه من براى امتم از كافر نمىترسم از مومن هم نمىترسم اما از منافق يعنى عالم بى عمل مىترسم براى اينكه مىگويد اما خود عمل ندارد و اين عالم بى عمل از هر چه از هر كه براى اسلام ضررش بيشتر است و عالم بى عمل است كه بدعتها درست مىكند عالكم بى عمل است كه ابهت اسلام را ابهت تقدسها را مىگيرد عالم بى عمل است كه مردم را جهنمى مىكند و راسنى اگر پيغمبر اكرم فرمودند مىترسم درست است قرآن شريف راجع به عالم و عالم، تعليم و تعلم خيلى اهميت داده مىدهد همان اول سوره بقره تا آخر شايد بيش از صد جا يك نكتههاى فوق العاده دقيقى راجع به علم به علما راجع به تعليم راجع به تعلم در قرآن هست حالا همان اول سورع بقره ظاهرا آيه 28 است تا آيه 40 خليفة اللّه است براى اينكه عالم است يك كهجه است بين ملائكه و خدا«و اذ قال ربّك للملائكة انّى جاعل فى الارض خليفة»[2] خليفة اللّه اينها گفتند خدايا براى چه براى اينكه اين آدم بيايد «يفسد فيها ويسفك» خون ريزىها شروع مىشود فسادها شروع مىشود ملائكه خودشان عالم بودند مىدانستند كه اين بعد جسمانى خيلى مصيبت جلو مىآورد پروردگار عالم فرمودند كه نه ملائكه ه گفتند خدايا اگر مقدس مىخواهى ما اگر متقى مىخواهى ما«نحن نسبح ونقدس» ما متقى هستيم حضرت امام مىفرمايند خطاب شد ما آدم مىخواهيم مقدس نمىخواهيم خطاب شد نمىدانيد شماها«علّم ءادم الاسماء كلّها» كه اين علّم ع[3]لّم تكوينى است يعنى يك چيزى كه مخفى بوده براى ملائكه رو افتاد واينكه ديدند مهر اسماء و صفات الهى است عالم به ما كان و ما يكون و ما هو كائن است گفتند خدايا اشتباه كرديم ما نمىدانستيم بله درحاليكه يفسد فيها ويسفك درست است بايد خلق بشود حالا تا اينجا ببينيد پروردگار عالم مىگويد خليفة اللّه براى اينكه عالم است، عالم يعنى خليفة اللّه در همين جا ببينيد مىگويد علت غائى عالم اصلاً علت غائى براى اين انسان عالم چنانچه علت غائى براى اين انسان همه موجودات بر مىگردد به اينكه علت غائى بارى همه موجودات علم عالم خيلى بالا است انصافا خليفة علت غائى عالم وجود است آنوقت بالاتر از اين دو خطاب شد بايد سجده كنيد چون عالم استبهش سجده كنيد در اين ندارد كه طور طبيعى فسجد الملائكه اما در آيات ديگر مىگويد «فسجد الملائكه كلهم اجمعون» يعنى جبرئيل يعنى ميكائيل يعنى عزرائيل بهش سجده كردند خيلى عجيب است چون عالم است مسجود ملائكه كلهم اجمعون بعد هم يك مخالف پيدا شد به اندازهاى خدا اين مخالف را طردش كرد كه اگر عالم پشت به پشت يكديگر كند كه بخواهد يك كسى را اينقدر طرد كند اينقدر مىشود كه خدا شيطان را طردش كرد همين قدر كه گفت من بهتر از او من سجده نمىكنم و بالاخره همين مقدار كه گفت من دشمنش هستم خدا خيلى طردش كرد يعنى هر كه مخالف عالم مطرود پيش خدا ملعون پيش خدا ذرهاى ارزش پيش خدا ندارد خيلى مقام است ديگر نظير اين هفت هشت آيه كه نكته را دارد در قرآن زياد است ملى يك توجه بعد اين آيه هست همين آيات هفت هشتگانه و آن اين است كه اين آدم تا گناه نكند جايش بهشت است عنداللّه مسجود ملائكه است اما اگر گناه آمد همين آدم بعاندازهاى سقوط مىكند كه نهاز بهشت بيرون مىشود ناگهان ديد كه بى زن در وسط بيابان بى آب و علف شايد هم همين مروه مكه باشد اينجا سقوط كرد آن مسجود ملائكهاش رفت آن خليفة اللّهى ضربه خورد با همان كه پروردگار عالم گفت برو گمشو چون مخالفش هستى پهلوى هم گذاشته شد وگفت اهبطوا همهتان سقوط كرديد و اگر براى حضرت آدم جز اين جمله اهبطوا نبود بس بود اينكه دويست سال گريه كند راستى هم گريه دارد، دويست سال گريه كرد، توبهاش هم كه به اين زوديها قبول نمىشود توبه عالم مگر به اين زوديها قبول مىشود آن كسانيكه گمراه كرده بايد هدايت كند آن كسانيكه منحرف از اين شدند بايد درست بشوند ابهت اسلام ابهت روحانيت ابهت تقدسات كه از بين برود بايد درست بشود كجا درست مىشود بعضى اوقات حضرت امام مىفرمودند كه اگر ما كارى بكنيم كه ابهت روحانيت از دلها برود اين ذتب لا يغفراست حضرت امام كه همين جورى حرف نمىزدند كه اين ذنب لا يغفر است يعنى چه، توبه عالم راستى مشكل است دويست سال توبه كرده است تا آنهم خودش نه به توسط اهل بيت«فتلقى ادم من ربه» اين «فتلقى ادم من ربه» كه همان چهارده معصوم، توسل، بالاخره نجاتش داد اما حالا نجاتش داد برگشت به آن مقام؟ نه توى اين دنيا اين مشكلها اين زحمتها خيلى برايش مشكل بود خيلى برايش زحمت بود حالا قرآن اى كاش به همين ندازه اكتفا مىكرد كه اگر عالم بى عمل بشود سقوط مىكند ذتب لا يغفر است نه مگر قرآن دست بر مىدارد از عالم بى عمل مىگويد تو الاغ هستى آن زبان ادب قرآن، قرآن خيلى ادب دارد خيل اما اينجا ديگر صريح توالاغ هستى «مثلُ ااّذين حّملوا التورة ثمّ لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا» تو كه فاسق هستى توى كه به علمت عمل نمىكنى پيغمبر اكرم مىگويد منافق هستى اين آيه مىگويد توالاغ هستى مثل يك الاغ يك بار كتاب بارش است الاغ گاهى راحت است و دارد مىچرد اما گاهى كتاب بارش است اما هيچ استفادهاى نمىكند آدمها گاهى راحت هستند كارگرى مىكند يك چيزى در مىآورد يك عبادتى مىكند در روز قيامت هم هفتاد از اينها آمرزيده مىشوند قبل از آنكه يكى از ما آمرزيده بشويم اما يك وقت اين الاغ يك بار كتاب هم بارش است مىگويد اين علم تو اين بار تو، تو الاغ هستى همين طور كه اواستفاده نمىكند تو هم استفاده نمىكنى نه خليفة اللّه هستى نه مسجود ملائكه هستى نه تقرب پيش من دارى نه بهشتى راستى اينها خيلى تكان دهنده است بالاتر از اين تو قضيه بلعم باعورا مىگويد تو سگ هستى پناه بر خدا «فمثله الكلب ان تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث»[4] اگر انسان عالم بى عمل شد نمىخواهد شهرت پيدا كند تا اينكه مردم را از بين ببرد نه توى خانه هم كه نشسته با نوشتنش با فكرش ديگران را از بين مىبرد شهرت پيدا مىكند آنجورى شهرت پيدا نكند اينجورى يك مجلس پيدا بكند چهار تا غيبت مىكند آنهم غيبتهاى بزرگ بزرگ گاهى غيبت مىكند پشت سر رفيقش پشت سر يك بازارى پشت سر يك آدم معمولى خدش معمولى است پشت سر يك آدم معمولى هم غيبت مىكند اما اگر طلبه بى عمل شد ناگهان غيبت مىكند پشت سر مرجع تقليد مىكوبد مرجع تقليد رابراى چه مىكوبى براى اينكه من خودم مرجع تقليد درست بكنم بايد مردم از آنكه من مىگويم تقليد كنند، نمىكنند ديگران را مىكوبد اينها ذنب لا يغفر است مگر بچه بازى است يك مرجع تقليدى شصت سال خون جگر، محروميت حالا آلت دست تو بشود براى اينكه مىخواهى چهار شاهى العياذ باللّه استفاده كنى اگر طلبه بىعمل شد اينجورى است اينها را اهميت بدهيد نمىخوام اينقدر صريح صحبت كنم ولى چه مىشود كرد، درجاتشان على است عالىتر حضرت امام مىگفتند مرحوم حاج شيخ «رضوان اللّه تعالى عليه» خيلى بالا بوده مىگفتند بعضى اوقات روى منبر مىگفتند به طلبه نگوييد غيبت نكن براى اينكه تفسق مىكند و اصرار نكن براى اينكه تكفير مىكند اينها را كه آن عامى بلد نيست تفسيق كند تكفير كند اما ما طلبهها رمزش را بلد هستيم زد و بندش را هم بلد هستيم لذا اگر قرآن مىگويد سگ است هيچ تعجب نكنيد«ان تحمل عليه يلهث اوتتركه يلهث» يك وقت به شما مىگفتم من ميدانم اينها كه قرآن گفته اخباراست ياانشاء است يا فحش است اين اين «مثل الذّين حملوا التورة ثمّ لم يحملوها كمثل الحمار» اين اخبار است يا انشاء اگر انشاء باشد كه مفسرين مىگويند انشاءاست يعنى فحش مىدهد خدا مىگويد اى الاغ گناه نكن توطلبه هستى نبايد گناه كنى مفسرين اين جور معنا كردند و من خيال مىكنم اخبار است و آن اين است كه خبر مىدهد كه عالم بى عمل اگر روز قيامت پردههاعقب برود به صورت يك الاغ با يك بار كتاب مىآيد صف محشر و خيال مىكنم معنايش اين است اخبار است يعنى واقعيت« مثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث» من خيال مىكنم يك اخبار است يعنى آ طلبه بى عمل آن طلبهاى كه زبانش ول است تهمت مىزند غيبت مىكند شايعه پراكنى مىكند اين در روز قيامت مىآيد صف محشر يك سگ درنده له له كن زبان بيرون انداز اينجور يمى آيد صف محشر ظاهرا همين هم باشد انشاء نباشد اخبار باشد همان مقدار كه قرآن طلبه را بالا برده است اگر با عمل باشد همان مقدار طلبه را زمين زده اگر بى عمل باشد اگر فاسق باشد اگر عامل باشد بقول شهيد در منيه مىگويد عالم وجود براى او خلق شده است « اللّه الّذى خلق سبع السموات ومن الارض مثلهنّ يتنزل الامر بينهنّ لتعلموا»طلاق(12) شهيد در منيه متعلق لتعلموا را نمىآورد مىگويد اين لتعلموا اين است عالم وجود خلق شده علت غائى آن طلبه است خيلى بالا است كه ما از همان آيات اول سوره بقره همين الان استفاده كرديم شهيد از اين آيات استفاده مىكند مىشود علت غائى براى عالم وجود حالا اگر فسق آمد عالم شد بى عمل همان عالم وجود لعنش مىكند در روايات مىخوانيم آن طلبه كه عمل ندارد مطالعه مىكند براى خدا مىگويد براى خدا عمل دارد تمام عالم وجود برايش استغفار مىكند در و ديوار بقول امام صادق عليهالسلام حتى ماهيها در دريا تمام عالم وجود برايش استغفار مىكنند اما اگر بى عمل بشود عالم وجود لعنش مىكند درو ديوار همانجا كه نشسته دارد غيبت مىكند همان جا كه نشسته دارد مال مردم خورى مىكند همان جا آن خانه شبانه روز لعنش مىكند همين طوريكه عام وجود براى اين است عالم وجود عليه اين است اگر فاسق باشد اگر بى عمل باشد لذا اگر پيغمب اكرم مىفرمايد من از طلبه فاسق مىترسم تعجب نكنيد راستى ترس دارد اگر آن آقا شوخى مىكند مىگويد «انما يخشى اللّه من عبادة العلمواَ» تعجب نكنيد راستى ترس دارد عالم بى عمل است كه ناگهان دين خدا را بازى مىگيرد خدا مىترسد از اين عالم ديگر آن خرافات خودش را مىخواهد تحميل بكند به جاهاى بدبدى مىرسد نمىخواهم الان اسم بياورم اما بالاخره توى ماها هست خلاصه حرف اين است كه عالم تشريع عالم تكوين براى ما«هو الّذى بعث فى المّييّن رسولاً منهم يتلو ايته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة»همين طور كه عالم تكوين عالم تشريع براى تو پيغمبر چه كاره است يك معلم آموزشى يك معلم پرورشى «يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة»«هو الّذى بعث» يعنى عالم تشريع براى اين براى تعليم و تعلم براى آموزش و پرورش خيلى مقام بالا است اما اگر العياذ بااللّه گناه آمد به همان امدازه سقوط مىكند «فى الدرك اسفل من النار» يك روايت داريم راستى بعضى اوقات پيغمبر اكرم اين روايت رابراى ما خواندند حالا علاوه بر اينكه يك پارچه گريه مىشد همه مىلرزيدند راستى لرزش دارد روايت داريم كه در روز قيامت عالم بى عمل را مىبرند در جهنم جهنمىها از بوى گند اين عالم به خدا شكايت مىكنند جهنم كه خودش بوى گند مىدهد در روايت داريم كه يك شعله از جهم بيايد دنيا را مىگنداند دنيا را آتش مىزند تمام درياها مىجوشند توى اين جهنم جهنمىها شكايت مىكنند به خدا از دست عالم بى عمل بوى گند مىدهد حضرت امام مىفرمودند تا ببينيم سعى وجودى توى دنيايش گنداده است گاهى زن وبچهاش آنهم توى جهنم اطراف خودش را مىگنداند گاهى راستى سعى وجودى دارد شهر را استان را مملكت را ديگر اين سعى وجودى در آخرت همه را مىگنداند همه جهنم را مىگنداند يك قدرى روى بحث امروز فكر بكنيد حالا شماها كه الحمدللّه خوب هستيد عالم تكوين عالم تشريع براى شما اما خطر هم از نظر قرآن از نظر روايات خيلى بالا است روى اين خطر هم فكر بكنيد. خدايا به حق خودت، علمت، كرمت، ما را بدار در راهى كه رضاى تو در آن است باز دار از راهى كه سخط و غضب تو در آن است.
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.
[1] ـ سوره فاطر، آيه 28.
[2] ـ سوره بقره، آيه 30.
[3] ـ سوره بقره، آيه 31.
[4] ـ سوره اعراف، آيه 176.