شماره درس: 214
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۴/۱۱
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث روز چهار شنبه به جاى حسابى رسيده است و انصافا حساس هم هست خيلى براى خاط اينكه بحث، بحث غيبت است گناهش خيلى بزرگ است از نظر اثر وضعى گناهش خيلى بزرگ است واز نظر اجتماعى هم گناهش خيلى بزرگ است و هفته گذشته يك مقدارى دربارهاش صحبت كردم اما از آن طرف فبح اين گناه از دلها رفته است و مثلاً يك امام جماعت در مقابل مريدهايش غيبت مىكند اصلاً غيبتش كه تمام شد مىرود توى محراب و ديگرانهم بهش اقتدا مىكنند اما همين امام جماعت اگر تمت بهش بزنند كه اين با زنى تنها توى مسجد پيدا شده ديگر پشت سراين نماز نمىخوانند براى اينكه قبح دومى از دلها نرفته است اما قبح اواى از دلها رفته است اين از يك جهت كه بحث خيلى حساس است از يك طرف ديگر هم از نظر غيبتهاى ك شما فضلا برايش كرديد خيلى د اجتماع جا پيدا مىكند براى اينكه معناى غيبت اين است كه چيزى كه تو رويش خجالت مىكشى بگوى رو دروايستى مىكنى بگوى كه اگر بگوى بدش مىآيد پشت سرش بگوى«ذكرك احاك بما يكركه» و همين جا يك جملهاى عرض كنم كه ديگران هم گفتند اما حضرت امام رويش پا فشارى داشتند اينكه مرحوم شيخ فرمودند «ذكرك احاك بما يكركه» گفتند نه او مىخواهد كراهت داشته باشد مىخواهد نه بايد اين مكره عرضى باشد عرف مردم اگر توى روى آنها بگويند بدشان مىآيد لذا توى رويشان نمىگويند بدشان مىآيد و اين خيلى چيز هارا مىگيرد و كم هم پيدا مىشود كسى اصلاً غيبت نكند اين هم يك مسئله است كه بحث را خيلى حساس كرده است يك بحث ديگر هم هست كه اسلام مىگويد غيبت نه زخم زبان نه تعير نه انتقاد آرى يعنى يك چيز از نظر عرفى از نظر شرعى بد باشد پشت سرش بگوى غيبت است توى رويش بگوى زخم زبان بهش بزنى اينها يا مثل غيبت است يا بدتر از غيبت«ويلٌ اكل همزةٍ لمزه»اما واجب است لازم است اينكه نصيحت وار بدوه تعير و سرزنشت او را نصيحت بكنى و واجب است لازم است او بپذيرد وبقول روايت «المومن مرأت المومن» چه جور آيينه مىگويد قى گوشه چشمت را بردار اين عمامه بد است درست كن مومن بايد ارشاد بكند مومن بايد عيوب ديگران را به جاى اينكه پشت سر بگويد پخصيتش را بشكند در رو بگويد در رو بگويد شخصيتش را نشكند آيينه وار بطور نصيحت بگويد اوهم بدش نيايد هديه بداند و بايد هم قبول كند «فبّشر عباد الّذين يستمعون القول فيّتبعون احسنه اولئك هدهم اللّه و اولئك هم اولوالاباب»زمر(18) عاقلى كه دست عنايت خدا روى سرش اينكه خوب را از بد تميز بدهد بد را رها مىكند خوب را مىگيرد انتقادها فكر رويش مىكند و راستى اگر درست باشد رفع مىكند من تا حال سراغ ندارم كه يك كسى را تعريفش را بكنند بدش بيايد يا لااقل خوشش نيايد اما انتقادش را بكنند خوشش بيايد و دست بردارد بگويد «رحم اللّهم راى اهدى الى عيوبى» معمولاً ماها وقتيكه انتقاد بكنيم آن كسيكه انتقادش مىكنيم آيينه را مىشكند لااقل شروع مىكندتوجيه مىكند تو اشتباه مىكنى من اينجور هستم من اينطورى نيستم كه تو مىگوى توجيه گرى شروع مىشود به جاى اينكه قى در گوشه چشم رادر آيينه مىبينداز آيينه تشكر كند آيينه را مىشكند يك پرده مىاندازد روى آيينه توجيه مىكند من كه نديدم تا حال شايد شما ديده باشيد يك كسى را انتقادش را بكنند خوشحال بشود هديه بداند راستى و نه يكدفعه زبان بازى و تظاهر و اينها نه راستى از نظر دل خوشش بيايد كهه اين انتقاد شد ديگر خواه ناخواه دست از انتقاد بر دارد قى گوشه چشم را كه پاك مىكند اين نقص را پاك بكند از ييك طرف بحث حساس است كه ما اتقاد نمىكنيم توى رودربايستى گير مىكنيم پدرمان، مادرمان، برادرمان، هم مباحثه مان، استادمان توى رودربايستى گير مىكنيم نمىگويم غيلبتش را مىكنيم اما توى رو بگويم نمىگويم به جاى اينكه غيبت بكنبم بياييم توى روبگويم غيبت آرى انتقاد توى رودربايستى است حياى شيطانى، حياى شيطانى نمىگذارد غيبت بكنيم انتقاد مشكل است خيلى اما مشكلتر انتقادپذير باشيم البته اين را هم بايد توجه بكنيم كه ما به جاى انتقاد آبرو ريزى مىكنيم همين روزنامههاى حالا همين جلسات غيبتش نباشد آنچه توى صفتش است دارم مىگويم مىخواهم اصلاح بشود ما داريم اشاعه فحشا مىكنيم به نام انتقاد اين انتقاد نيست معناى انتقاد اين است كه مثل آيينه، آيينه كه پخش نمىكند آيينه نشان مىدهد قى گوشه چشم تو است آيينه اينجور است اگر ماانتقاد بخواهيم بايد اينجور باشد يكجا تنها مؤدب با تواضع نه پرخاشگرى نه زخم زبان زدن آنكه لمزه است گناهش خيلى بزرگ است پشت سرنه پخش كردن پيش ديگران نه آن غيبت است آنهم اشاعه فحشا با تشر و عصبانى بودن و چرا تو اينطور هستى و اين هم نه اينها لمزه است آيينه وار بگوييم عيب دارى بد حرف مىزنى آقا عيب دارى هى كله را تكان مىدهى عيب دارى دستت را تكان مىدهى براى چه آقا دهنت بو مىدهد بد است خيلى بد است اين خيلى بد است به او نه ولى دهن طلبه بو بدهد خيلى بد است عرق يك طلبه بو بدهد العياذ باللّه پايش بو بدهد با همين پا برود توى محراب نماز بخواند اين خيلى بد است خيلى زشت است توى خيابان راه مىرود قبا باز آنوقتها بند شلوار بود الان بدتر همين طور پيدا بود دارد مىرود خيلى بداست اينها خلاف مروت است كه من مىگويم ضرر به عدالت مىزند راستى هم به عدالت مىزند اينجور چيزها معلوم مىشود اين لاابالى است و گفتن و هرهر خنديدن و درب مغازه نشستن و مريد بازى كردن و اينها خيلى زشت است زشتها را بايد گفت آقا دهنت بو مىدهد چرا مسواك نمىكنى پايت بو مىدهد چرا هر روز پايت را نمىشوى چرا هر روز حمام نمىروى آقا توى حرف زدنت لهجه ات هنوز دهاتى است اين لهجه را درستش كن تن صدايت بد است استخدامهاى الفاظت بد است چرا در استخدام الفاظ مراعات نمىكنى همينها است كه نمىگويم مدرس نمره اول است هنوز دهاتى حرف مىزند مرجع تقليد است هنوز مواظب زبانش نيست به شاگردهايش برمى گردد چه برگشتنى، چه فحشها، چه جسارتها مىكند از اول اگر جاو را گرفته بوديم طلبه كه بودم با هم مباحثه مىكرديم به جاى اينكه بعد از مباحثه يك غيبت دو تا غيبت بكنيم يك انتقاد ميكرديم به اينجاها نمىرسيديم اين انتقاد خيلى چيز خوبى است همانكه من نمىدانم روايش را هم نديدم يكى از بزرگان روايت را روى منبر مىخواند خيلى بزرگ بود مىگفت صبح بعد از نماز پيغمبر پا مىشد يك كسى مىگفت « رحم اللّه راى اهدا عيوبى» و يكى مىآمد چيزى بهش مىگفت و ازش تشكر ميكرد خدا تو را بيامرزد چه آيينه خوبى و آن روايت را هم من ديدم هست امام صادق عليهالسلام مىفرمايند « رحم اللّه راى اهدا عيوبى» و راستى دو تا هم مباحثهاى علاوه بر اينكه علو به يكديگر بياموزند، ادب به يكديگر بياموزند اين مراعات آداب ورسوم اجتماعى خيلى لازم است براى همه ما لازم است مخصوصا براى طلبهها و بعضى اوقات ما مىبينيم كه ما طلبهها مراعات آداب و رسوم اجتماعى را نمىكنيم ما خيال مىكنيم كه همين مقدار كه گناه نكرديم كفايت ميكند نه بقول آن شاعر علاوه بر كجى ابرو هزارها امتياز مىخواهد تا بشود زيبا ما طلبهها هزارها امتياز مىخواهيم تا بشود در دل مردم برويم بشود مردم را ارشاد بكنيم از مردم براى دين استفاده بكنيم و اين انتقاد معمولاً مربوط به آداب و رسوم اجتماعى است آنوقت ما اين آداب و رسوم اجتماعى را توى رو دربايستى نمىگويم به ديگران نمىگويم قى گوشه چشمت است نمىگويم هى اينطرف و آنطرف نگاه كردن چرا، توى راه دارد مىرود اينطرف آنطرف، يك خاطره شيرينى من از آقاى اشنى دارم خدا رحمتش بكند من پيش ايشان درس خوانده بودم ايشان خيلى به من لطف داشتند يك روزى كه رفتم درس ايشان ايشان نگفتند كه چرا اينطرف و آنطرف را نگاه مىكردى گفتند كه توى چهار سوق تو را ديدم و به اين نشانى كه هى وى مغازهها رانگاه مىكردى خيلى اثر گذاشت روى من خيلى ارادت نسبت به ايشان پيدا كردم كه چه حور راستى اين «اياك و فضول العين انه يغرس الهوى» هى انطرف و آنطرف نگاه كردن چه شده مىگويند يك عارفى مىرفت نگاه كرد به يك قصرى و خيلى ممتاز بود از يك پسر بچه پرسيد اين قصر مال كى است گفت مال فلانى وقتيكه از ان قصر رد شد آن عرفانش بهش گفت دوتا گناه بزرگ كردى يك به قصر نگاه كردى چرا اين چهنگاهى بود مگرمى گويند «اياك و فضول العين انه يغرس الهوى» يكى هم از اين پرسيدى هم سؤال بد هم گفتن مالا يعنى فشار قبر دارد چرا لذا كفاره گناهانش اينكه سه سه روز روزه بگيرد اينها حرف است آقا نگاه كردن اينطف و آنطرف، حرف زدن، حرف در آوردن و رفتن توى خصوصيات مردم اينها براى چه همه مالا يعنى است فشار قبر دارد روايت داريم كه روايت را هم سنى نقل مىكند هم شيعه هم ابن عربى نقل مىكند مرحوم نراقى هم نقل مىكند كه يك جوانى را پيغمبر اكرم با دست خود كفن و دفن او شركت كردند بعد مادرش آمد و گفت براى تو ديگ گريه نمىكنم با دست مبارك پيغمبر در قبر رفتى راحت وقتى مادرش رفت پيغمبر فرمودند چنان فشارى قبر به او داد كه تمام استخوانهايش شكست گفتند يا رسول اللّه آدم خوبى بود گفتند بله اما ما لا يعنى داشت منافات هم ندارد بهشت هم برود امااين ما لا يعنى فشار قبر به او داده مىشود، گناه نيست اما مگر هرچه گناه نيست ما طلبهها يا مسلمانهايا شيعهها مىتوانند انجام بدهند همين لا ابالى گرىها است كه ادم را به اينجا مىرساند شيطان از كم شروع مىكند بهكم قانع نيست اين يك قاعده كلى است شيطانهاى انسى هم همين طور هستند يك زن دريده، لختى از كم شروع مىكند به كم قانع نيست برو بالا آمريكاى جنايتكار هم از كم شروع مىكند به قانع نيستند اين شيطانهاى انى شيطانهاى جنى هم همين طور از كم شروع مىكنند به كم قانع نيستند اول به عنوان اينكه گناه كه نيست يك قدرى بالاتر شبهه است شبهه كه اجازه داده شده است يك قدرى بالاتر مكروهاست كل مكروهٌ جايز آنوقت يك قدرى بالاتر ديگر قرق گاه وارد مىكند قرق گاه كه وارد مىكند «يوشك عن يدخل فيه» همين روايت را كه ما مىخوانيم براى خاطر برائت حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» ازش يك استفاده خوبى مىكردند مىفرمودند حالا اين دلالت بر برائت مىكند حرفى است اما آن دلالت خوبش اين است كه آقا مواظب باش اين «كل شىء طاهر كل شىء لك حلال» اين «كل مكروهٌ جايز» اين «كل مشتبه يجوز فعله» اينها كمكم نفس را جرى مىكند وقتينفس جرى شد ديگر گناه كردن براى او آسان مىشود مىتواند گناه تحميل كند بر تو خيلى حرف خوبى است ما بايد از اول شبهات نداشته باشيم ما بايد از اول غيبت مشتبه نداشته باشيم بايد مكروهات نداشته باشيم بايد ما لا يعنى نداشته باشيم تا اينكه وقتى راستى غيبت را بشنويم بهاندازهاى ناراحت بشويم ديگر نتوانيم حرف بزنيم و بعد دربارهاش صحبت مىكنم غيبت گفتن غيبت شنيدن فقها گفتهاند تفاوتى ندارد مكاسب خوانديد مگر مرحوم شيخ نمىگويد كه فرقى نيست بين اينكه غيبت بكنيد يا بشنويد ما غيبت مىشنويم بايد دفاع بكنيم توى رودربايستى گير مىكنيم دفاع نمىكنيم يك آدم علمى در قم به من مىگفت دو چيز آدم را مىكشد يك ثقل سرد يكى رودربايستى چه حرف خوبى است زاستى اين رودربايستى براى ما طلبهها روح ما را مىكشد ولى حالا اينجا انتقاد كردن براى اينكه خجالت مىكشيم خجالت شيطانى نمىكنيم اما حالا اگر يك مردى هم پيدا بشود انتقاد بكند بدمان مىآيد اگر به زبان هم نياوريم بدمان مىآيد فورا در صدد توجيه هستيم كه بفهمانيم به اينكه نه من اين عيب راندارم خيلى زشت است راستى خيلى بد است لذا انتقاد كردن مشكل است انتقاد پذيرى در سر حد محال اسلام اينها را دارد مىگويد آقا شخصيت ديگران براى چه كوبيدن يك عمر اين شخصيت بدست آورده چقدر اين زحمت كشيده يم آدمى كه شخصيت در ميان مردم دارد اين راستى زحمت كشيده است حال توبا يك منّى كه از هر حَدَثى بدتر است ما خيال مىكنيم چيزى نيست لذا در روايات دارد وقتى غيبت مىكند مثل دروغ يك گندى از دهنش بيرون مىرود ملائكه آسمانها او را لعنش مىكنند و ما با يك منّى شخصيت اجتماعى آقا را مىكوبيم حالا تو شخصيت اجتماعى ندارى چرا شخصيت اجتماعى ديگران را مىكوبى و بالاخره اينطرف آنطرف آدم كشى است ديگر بدتر از آدم كشى قرآن مىفرمايد «الفتنه اشدّ من القتل» يك معناى آيه شريفه همين است تهمت زدن از آدم كشى بدتر است براى خاطر اينكه يك دفعه آدم را مىكشند يك دفعه خودش را، شخصيت كشى از شخص كشى خيلى بدتر است آبرو بردن يك كسى يك مسلمانى را آبرويش را ببرى براى چه ما آبروى مسلمانها را ببريم رفيقت است توى رو ارادتمند هستم توى رو چه نفاق بازى اما پشت سر اينرا خراب كردن چرا خودمان را خراب مىكنيم يك دفعه به شما مىگفتم اين را هم حالا بگويم كهبخنديم و تمام بشود گفت وتا طلبه رفتند توى دهى روضه بخوانند رفتند خانه كدخدا، كدخدا آدم درستى فهميدهاى بود مىخواست اينها را امتحان بكند كه اينهاچه جورى هستند يك كدام از اينها پاشد برود تطهير بكند از او پرسيد آقا اين چه جور آدمى است گفت يك الاغى است هيچ چيز سرش نمىشود، دومى رفت تطهير كند از اين سؤال كرد گفت كه اين يك آدم گاوى است ما اينرا آورديم ايجاببينيم چه مىشود موقع شام كه شد يك بشقاب پنبه دانه، يك بشقاب جو و يك بشقاب پلو آورد توى سفره پلو را گذاشتند جلوى كدخدا جو را گذاشتند او و پنبهدانرا گذاشتند در مقابل آن گاو بارك اللّه به اين انتقادها چقدر خوب است چقدر ارزنده است بعد گفت كه من شما را نمىشناختم مىخواستم از رفيقتان بپرسم كه چه كاره هستى ديدم كه الاغ هستى بهترين غذا براى الاغ جو و برايتان آوردم مهماندارى مىخواهم بكنم بهترين غذا براى گاو پنبه دانه است آوردم بهترين غذا براى آدم پلو است براى خودم پلو آوردم راستى خيال نكنيد اگر يك طلبه را خراب كرديد شما بلند مىشويد نه من اوايل انقلاب توى قم توى همين جلسه اخلاق بعضى از اين بى ادبها مراجع رازمين مىزدند براى اينكه امام را بلند بكنند گفتيم اين غلط است اگر دو نفر هم سطح شما هر چقدر مىخواهى امام را بالا ببر خيلى خوب است و اما اگر او را زمين زدى امام بالا نمىرود او پايين مىآيد شما اگر مىخواهيد تعريف از مرادتان بكنيد بكن اما چرا ديگران را زمين زدن اين خود زمين خوردن است اين خود روحانيت را از بين بردن است و اين كوبيدن شخصيت ديگران «ويلٌ لكل همزة لمزه» آدم غيبت كن را جهنم نمىبرند چاهى از چاههاى جهنم به نام ويل، ويل آن سلول كذاى مال آن كسى كه غيبت بكند مال كسيكه زخم زبان بزند و نكنيد يك كارى بكنيد انتقاد در ميان ماجا باز بكند يك كارى بكنيد كه انتقاد پذيرى در شما جا باز بكند نيست عرض كردم من تا حال نديدم مگر شما ديده باشيد خيلى خوب است كه يك كسى راستى انتقادپذير باشد چه جور شما اگر يك ظرف آش برايش بردى يك شام حسابى دعوتش كردى خيلى خوشحال مىشود اگر يك انتقاد كردى اينقدر خوشحال بشود بهتر از يك شام بداند نيست ديگر واين بايد باشد «رحم اللّه امرءً اهدى الى عيوبى» خدايا چه حرفهاى خوبى روحانيت دارد ترويج اين حرفها مال ما است. خدايا به حق روحانيت و تشيع قسمت مىدهيم توفيق برداشت اين نكتهها از اسلام ب همه ماها عنايت بفرما.
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.