شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


شماره درس: 215

تاريخ درس: ۱۳۸۲/۴/۱۸

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

بحث ما ردباره اين بحث غيبت بود كه انصافا از نظر قرآن از نظر روايات خيلى لفظ بدى است و از نظر معنا كه قرآن مى‏فرمايد كه ميته استيك حيوان گنديده‏اى راانسان بخورد ياغيبت بكند قرآن مى‏فرمايد مثل هم است«لا يغطب بعضكم ايحبّ احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه» يك كسى برود نبش قبر بكند و گوشت‏هاى آن مرده را بخورد قرآن مى‏گويد اين غيبت كردن همان است لذا لفظش پيش اهل دل خيلى تاريك است خيلى وحشتناك است و محتوايش هم قرآن مى‏گويد مرده خورى است و ديدند آنهايكه چشم بصيرت دارند ديدند كه راستى مرده خورى است يكمقدار در اين باره صحيت كردم بحث امروز از بحثهاى خيلى مهمتر است و آن بحث استثنا در غيبت كه همين استثنا در غيبت در حاليكه يك مسئله فقهى است در حاليكه يك مسئله قرآنى است يك مسئله روايى است از آن مسائلى است كه آلت دست شيطان است براى اينكه انسان را در غيبت بيندازد از همين جهت هم همين جلسه مقدس هى مرتب به من مى‏گويند اينقدر درباره غيبت داغ صحبت كردى استثنايش را هم بگو معلوم بود استثنايش را مى‏گويم اما حالا اين از چى سرچشمه مى‏گيرد اينكه مى‏خواهيم غيبت كنيم مى‏بينيم خيلى حرام است گناهش خيلى بزرگ است مى‏خواهيم يك كلاه شرعى سرش بگذاريم و بشود يك غيبتى كه شارع مقدس اجازه داده اين شيطان عجيب است و شيطانها هم تفاوت مى‏كنند يك دفعه به شما ميگفتم مرحوم آيت اللّه‏ حاج شيخ غلامرضا يزدى خيلى بالا بوده است راستى اين كسانيكه با ايشان هم درس بودند خيلى درباره ايشان حرف مى‏زنند بالا بوده چيز داشته مرادم اينجا است كه ايشان بعضى اوقات روى منبر مى‏فرموده‏اى مردم همه مان شيطان داريم و معلوم هم هست روايت هم مى‏گويد همه شيطان داريم اما من ملا شيطان دارم يعنى عوام مردم زود گول مى‏خورند گاهى يك ملا زود گول نمى‏خورد بايد يك ملا شيطان برايش باشد كه از توجيه گرى استدلالها اينرا گولش بزند و قرآن هم از قول شيطان مى‏فرمايد، شيطان وقتيكه رانده درگاه خدا شد چندين مرتبه به خدا تشر زد پناه بر خدا و از جله تشر هايش اين بود كه من سر راهشان مى‏نشينم و همه شان را گمراه مى‏كنم گاهى از طرف راست مى‏آيم گاهى از عقب گاهى از جلو و گاهى از عقب « ولا تجد اكثرهم شاكرين» كه امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايد كه اينكه از طرف راست مى‏آيم از طرف دين، وسوسه مى‏كنم، نه بدتر از وسوسه توجيه گرى به قوا عوام موش را آب مى‏كشد و مى‏خورد اين خيلى مثال خوبى است توجيه، سهم امام را مثل آب مى‏خورد و سهم خودش هم مى‏داند و مِن جمله اينجا ده تا غيبت مى‏كند و مى‏گويد دلم حال آمد حقش بود درست هم بود بايد هم اين غيبت‏ها بشود به عنوان استثناء در غيبت لذا اين استثناء در غيبت را مى‏خواهم بحث بكنم توجهبه اين مطلب ضرورى است كه همين استثناء در غيبت كه گاهى ما را به درد سر مى‏اندازد حالا كاهى در غيبت است گاهى در تهتمت است من يادم نمى‏رود يك در زمانى كه هنوز انقلاب هم پيروز نشده بود خيلى تنتراق به من مى‏گفت آقا تهمت بزن براى اينكه روايت مى‏گويد «فاتهموا» به اين مراجع به اين علما تهمت بزن تا از صفحه بيرونشان كنى تا انقلاب پيروز بشود راستى اينجورى است حلال، واجب مى‏داند روايت هم از پيغمبر نقل مى‏كند كه «فاتهموا» گاهى هم راجع به حق الناس است طلبه درس نمى‏خواند سهم امام مى‏گيرد بعد هم توجيه مى‏كند وحلال مى‏كند و راجع به چيزهاى ديگر اين توجيه گرى كه مختص به علما است مختص به خواص است عموم مردم مى‏وانند توجيه كنند امام توجيهشان عوامانه است مثل اينكه مى‏گويد غيبتش نباشد و شروع مى‏كند، اين توجيه است امام عوامانه و احمقانه است اما ما طلبه‏ها ديگراين نيست و بقول مرحوم حاج شيخ اول تفسيق مى‏كنيم و بعد تكفير مى‏كند و غيبت مى‏كند اين توجيه‏ها براى اينكه ما حرام را حلال، حلال را حرام بكنيم واين فراوان است در ميان ما نه برويم توى خودمان برويم توى مردم ببينيم كه بعضى از طلبه‏ها خيلى ياد مردم داده‏اند كه حلال خدا را حرام كردند و حرام خدا را حلال كردند و اگر هم بخواهى در مقابلش ايستادگى بكنى جورى درست مى‏كنند كه نمى‏شود من بعضى اوقات يادم مى‏آيد راستى بدنم مى‏لرزد اى اميرالمومنين عليه‏السلام چقدر مظلوم بودند امدند مسجد ديدند دارند نماز مستحبى را به جماعت مى‏خوانند فرمودند اين چى است گفند عمر گفته است براى اينكه عمر يكروز آمد مسجد ديد متفرق دارند نماز مى‏خوانند، شبهاى ماه رمضان گفت چرا متفرق، همه جمع شويد يكى امام جماعت و همه با هم نماز بخوانيد گفت كه پيغمبر گفتند ماز واجب بايد با جماعت خوانده شود نماز مستحبى نمى‏شود گفت پيغمبر گفته باشد من هم مى‏گويم كه به جماعت فردا شب آمد ديد مسجد بَه سجد پر است چه جماعت خوبى «هذه بدعه و نعم البدعه» خوب بدعتى گذاشتيم راستى انسان مى‏بيند «هذه بدعه و نعم البدعه» و انسان هيچ چيز هم نمى‏تواند بگويد چيز بگويد هو مى‏كنند پدرش را در مى‏آورند وما خيلى بليد مواظب باشيم يك دفعه حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام نكنيم با يك توجه خيلى مهم است خيلى تقاضا دارم بهش خيلى فوق العاده اهميت بدهيد خيلى مهم است اين مطلب كهمى خواهم استثناء در غيبت را عرض كنم اين مطلب اول خيلى ضرورى است مربوط به غيبت هم نيست مربوط به همه محللات و محرمات است مربوط به همه احكام اسلام است مطلب دوم كه باز بايد توجه بهش داشته باشيد اين است كه همين غيبت جايز بعضى اوقات هم جايز مى‏شود اين استثناى واجب بايد بهش توجه داشته باشيم كه اين اكل در مخمسه است اگر يك مردارى هست و يك كسى توى بيابان گير كرده است نخورد مى‏ميرد مى‏گويند اكل در مخمسه بخور اين خوردن جايز است از نظر تكليف اما اثر وضعى چى؟ دارد يعنى آن ميكروب‏ها هست بدن را ناسالم مى‏كند يك جا گير كرده بهش مى‏گويند يا شراب بخور يا العياذ باللّه‏ تجاوز به ناموس تو مى‏كنند خوب حتما بايد بخورد اما اين مست مى‏شود اثر وضعى كه جاى نمى‏رود غيبت همين طور است همه محالات كه محرم مى‏شوند محرمات كه محلل مى‏شوند به عنوان ثانوى از همين باب از نظر اكل در مخمسه است «شرب الخمر فى المخمسه» از همين باب است قرآن به اين تذكر مى‏دهد قرآن مى‏فرمايد«لا يحبّ اللّه‏ الجهر باسوء من القول الّا من ظلم» مگر كسى مظلوم واقع شد از دست ظالم مى‏تواند داد بزند مى‏تواند غيبتش را بكند آبرويش را ببرد مى‏تواند اما بداند كه اين هم غيبت است اما غيبت جايز لذا مى‏فرمايد «لا يحب اللّه‏ الجهر باسوء» اين كلمه باسوء قرآن چى مى‏خواهد بگويد يعنى بايد بدانيم اگر يك حلالى مى‏خواهد حرام بشود به عنوان ثانوى يك حرامى ميخواهد حلال بشود به عنوان ثانوى آن واقعيتش آن هيولايش مه از بين نمى‏رود بالاخره غيبت دل را سياه مى‏كند بالاخره غيبت اجتماع را آلوده ميكند بالاخره غيبت موجب دوعيت مى‏شود موجب تفرقه موجب عداوت است حالا اين غيبت حرام باشد يا جايز باشد يا واجب تفاوتى نمى‏كند يعنى كار خودش را مى‏كند لذا در اكل مخمسه فقها فرمودند در شرب الخمر فى المخمسه فرمودند به اندازه بخور و نمير حالا اين كه حلال مى‏شود اين بخورد تا سير شود حالا اين كه حلال شد اين پس ديگر هر چه مى‏خواهد بخورد نه اين حرف خيلى مهم است به اندازه بخور و نمير اين اگر از حرف اول مهمتر نباشد مسلم خيلى مهم است اينكه ما اگر يك جاى غيبت را تجوز كرديم مثل ميتهاى است كه تجويز مى‏كنيم همين طور كه اگر ميته تجويز شد به اندازه بخور و نمير است به اندازه ضرورت است غيبت هم به اندازه ضرورت است و من هيچ فراموش نمى‏كنم اينها خاطره‏هاى شيرينى است براى من حضرت امام «رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه» كه در مجلس سياسى بايد حرفها زده بشود يكى مثلاً داشت حرف مى‏زد يكقدار كمى تجاوز مى‏كرد از آن مسئله سياسى ايشان فورا جلو مى‏گرفت آنهم نه يك مرتبه بارها اتفاق افتاد چون من در كلمات حضرت امام يا در رفتار و كردار ايشان كه دقت داشتم بارها بود كه تا يك قدم نه ذره تجاوز مى‏شدايشان در وسط حرف مى‏فرمودند اينكه مربوط به بحث ما نبود اين غيبت بود غيبت كردى خيلى حرف بالاى است اگر ما يك جا غيبت را درستش بكنيم كه بگوييم جايز است اين اما به اندازه ضرورت نه اينكه تجويز غيبت در همه چيز نمى‏شود كه اينها كه عرض مى‏كنم ولو به اين زبان ولو به ترتيب علماى علم اخلاق نگفتند اما در كلماتشان ديده مى‏شود آنها الحمد للّه‏ كار خودشان را كردند حرفهاى خودشان را زدند ما هستيم كه متابعت نمى‏كنيم ما هستيم كه دقت نمى‏كنيم كه بايد همه اين حرفها توى ذهن‏مان باشد و نيست مثلاً در مسئله متجاهر به فسق گفتند كه غيبت جايز است اما فورا مى‏گويند متجاهر به فسق به فسقش كه اصلاً شايد غيبت نباشد يك كسى ريش مى‏تراشد بگويند اين ريش تراش كه امروز آمد اينجا اينطور نيست براى اينكه شما مى‏دانيد ريش مى‏تراشد اينكه تجاهر به فسق هم مى‏بينم هم شما حالا اين متجاهر به فسق كه بعضى از نفهمها غبت زنش را مى‏كند غيبت بچه هايش را مى‏كند غيبت خودش را مى‏كند مى‏گييم چرا غيبت كردى مى‏گويد اينمتجاهر به فسق است آنهاى كه گفتند در يك چهار چوب معينى است آنها كه گفتند غيبت سياسى كه ما اسم آنرا مى‏گذاريم انتقاد گفته است كه در يك چهار چوب خاصى براى اينكه مردم بيدار شوند ذره‏اى توهين به ديگران نشود متجاوز نشود در آن چهار چوب انسان بگويد بگويد بفهمد طورى نيست يا انتقاد كه قبلاً معنا كردم معنايش اين نيست كه ما در روزنامه‏ها بنويسيم بنشينيم در مجالس بگوييم اينها كه انتقاد نيست اينها غيبت است انتقاد آيينه وار است لازم است واجب است به خودش تذكر بدهيم با تعيير و سرزنش هم نه با يك تلطف و مهربانى هم مباحثه‏تان را ديد دهانش بو مى‏دهد حتما بايد بگويد قبل از اينكه دشمن بگويد شما بايد بگويد ديديد لباسهايش چركين است بايد بگويد بايد يادش بدهيد اگر هم خانواده‏اش نمى‏تواند يا نمى‏كند خودت لباسهايت را بشويد ديگر فرض كن طلبه مجرد است و كسى هم نيست لباسهايش را بشويد طلبه بوده ديگر ما با تلطف با مهربانى بدونه برخورد آيينه وار بگويم آقا چرا جورابت اينجورى است اين دهانت چرااينجورى است الا ن اين طلبه‏ها معمولاً اينجور هستند كه فكل پيدا كرده‏اند اين خيلى بد است عمامه و فكل اينجور در نمى‏آيد بايد بگويم اصلاح را براى همين گذاشته اند ژوليده گوليده مثل آن درويشها ژوليده گوليده‏ها بايد بگويم، پيغمب اكرم وقتى كه مى خواستند از خانه بيرون بروند خيلى تر و تميز همه شما شنيدهايد اگر آيينه نبود در آب نگاه مى‏كردند يكدفعه عمامه شان چروك نداشته باشد پته عمامه شان بيرون نيامده باشد، عايشه اعتراض مى‏كرد عايششه پيغمبر را خيلى دوست مى‏داشت پيغمبر هم عايشه را خيلى دوست مى‏داشت لذا مى‏گفتند اينها براى ما است چرا شما، نه براى من هم بايد باشد بايد جمع و جور باشيم يك دفعه آلت غيبت مردم واقع نشويم يكى از رفقا ديروز آمده بود كه يكى دو تا طلبه رفتند بيمارستان و پرستارها با هم مى‏گفتند كه اينها مگر زن ندارند چرا لباسهايشان چرك است اينها مگر حمام ندارند چرا عرقشان بو مى‏دهد اينها گناهشان خيلى بزرگ است او مى‏گويد روحانيت را دارد مى‏كوبد گناهش ذنب لا يغفر به قول حضرت امام اما ما داديم دستش گناه ما خيلى بزرگ است خوب بايد جمع و جور باشد اينكه مستحب است لباس سفيد بپوشيم براى همين است براى اينكه لباس سياه بپوشيم هيچ وقت چرك نمى‏شود چركش رانمى‏نماياند لذا مستحب است لباس سفيد بپوشيم تا ديگر مجبور بشويم هفته يك مرتبه عوضش كنيم اينها خيلى حرف در آن است اين انتقاد لازم است واجب است بايد بكنيم بايد تر و تميز باشيم بايد مواظب خودمان باشيم بايد مواظب تن صدايمان باشيم بايد مواظب استخدام الفاظ باشيم بعضى اوقات يككار انجام مى‏دهند ننگ مى‏شود براى طايفه هم ننگ مى‏شود ومن زياد هم سراغ دارم حالا جلسه مقدس است نمى‏خواهم اسم بياورم كه چه جور شده يك كار بى جا يك چرك بازى بى جا يك صفت براى آن شده اين آخوند چركو هيچى اسم مى‏ماند روى آن اصلاً مى‏ماند كه مى‏ماند اين ذنب لا يغفر است كه مى‏گويد كه مى‏كند ماها هم مسبب هستيم ديگر گناه خيلى بزرگ است لذا انتقاد خيلى خوب است چه خوب اس كهما يكديگر را «و تواصو بالصبر» اين سوره والعصر مى‏گود كه اين تعارفهاى مسلمانهاى صدر اسلام بود مى‏رسيد مى‏گفت سلامٌ عليكم، سلامٌ عليكم «بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم واعصر انّ الانسان لفى خسر» آن يكى مى‏گفت «الا الذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» به جاى امر به معروف و نهى از منكر گفته است تواصوا بالحق وتواصوا باصبر شايد يكى از نكته‏هايش همين انتقادها باشديعنى ولو اينكه گناه هم طرف نمى‏كند اما همين كه خلاف آداب و رسوم اجتماعى است بايد ما توصيه بحق بككنيم توصيه به صبر بكنيم بايد بگويم آقا اين وضع بد است نكن نبايد بكنى حالا يك دفعه در خيابان يك سيگار به دهانش است قبايش باز است داشمنشى دارد راه مى‏رود حالا اينكه حرام است اما يك دفعه دهانش بو مى‏دهد اين هم حرام عرفى است ديگر نبايد باشد اين مسواكى كهاينقدر سفارش روى آن شده «لولا اشق على امتى لامرتهم باستحباب» واجب مى‏گردد مصصلحتى آمد ديگر از وجوب انداخت و الا زمينه وجوب داشته خيلى حرف است ديگر معمولاً در تابستان عرق انسان بو بدهد اين اروپاى‏ها يك كار خوبى دارند هر روز حمام مى‏روند چقدر خوب است و انسان صبح به صبح حمام برود خيلى عالى است براى ما طلبه‏ها ديگر همين طور كه بايد نماز شب بخوانيم و الا به هيچ كجا نمى‏رسيم بايد آداب و رسوم اجتماعى را مراعات بكنيم و الا در دل اجتماع نمى‏توانيم جا باز كنيم هيچ فايده‏اى ندارد ماها بايد اول حكومت بر دلها پيدا كنيم تا بتوانيم كار كنيم و الا حكومت بر دل نباشد هيچ كارى نمى‏شود كرد اگر حضرت امام حكومت بر دلها نداشت حتما مى‏توانست اين انقاب را پيروز كند اول حكومت بر دل پيدا كرد هم علما هم عملاً هم اخلاقا وقتى حكومت بر دل پيدا كرد خيلى كار توانست انجام بدهد ماها هم بايد چنين باشيم الا كل حال آن مطلب دومى كه خيلى مهم است اينكه استثناء در غيبت سوء است غيبت است آثار وضعى خود را دارد و اگر بنا است ما غيبت جايز بكنيم يا بعضى اوقات غيبت واجب بكنيم بايد در يك چهارچوب خاصى در يك ضرورت خاصى ذره‏اى تجاوز نكنيم گفتم مثل همين تجاهر به فسق خوب نمى‏شود كه حالا اين ريش خود را تراشيد مى‏توانى بگوى ريش تراش است آن هم من اشكال دارم اگر كوبيدن شخصيت باشد من هم اشكال دارم حالا بفرماييد جايز اما در همان معصيت ما بخواهيم تجاوز از او بكنيم خوب مسلم نمى‏شود گناهش هم بدتر است براى اينكه گاهى مومن را مى‏كنيم مومن مى‏بخشد در روز قامت خدا مى‏بخشد اما گاهى گناه فاسق و فاجر را مى‏كنيم در روز قيامت دنبال بهانه است براى اينكه در روايات مى‏خوانيم روز قيامت كه مى‏شود همه عمال خوب را مى‏دهند به كسى كه غيبتش را كردى بعضى اوقات كم مى‏آورند اعمال بد او را مى‏دهند به ايشان آن مى‏شود بهشتى اين مى‏شود جهنمى راستى كيانى كه پشت سرشان غيبت مى‏كنند تحمل داشته باشند وضعشان خيلى خوب است خيلى نفع مى‏كنند. ان شاء اللّه‏ خداوند بحق قرآن كريم با اين نكته هايش توفيق عبادت و بندگى ترك معصيت مخصوصا توفيق ترك غبت به همه ما عنايت بفرمايد.

و صلّى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

 

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group